گفتگوی محمد صالحزاده با معمار برجسته گیلانی؛
چالشهای بلندمرتبهسازی و هویت بومی در گفتوگو با معمار برجسته گیلانی (1)؛
مسئله اصلی رشت، بحران مدیریت است

بخش اول-
رشت، نگین سبز گیلان، در گرداب توسعهای ناپایدار گرفتار شده و در آستانه تحولی عمیق شهرسازی قرار دارد. طرح بلندمرتبهسازی در گیلان و بهویژه شهر رشت، موضوعی است که اخیرا بحثهای فراوانی را برانگیخته است.
اما آیا این طرح با شرایط اقلیمی، مقاومت پایین خاک، سطح بالای سفرههای آبزیرزمینی و میراث بومی این منطقه سازگار است؟! از مهاجرتهای بیرویه ناشی از بحرانهای آبی و فرونشست در استانهای دیگر گرفته تا طرحهای بلندمرتبهسازی که بدون مطالعات کافی مطرح میشوند و در این میان نشانههایی از گرایش استان به توسعهای ساخت و ساز محور در شرایط فعلی به گوش میرسد. این شهر در معرض تغییرات عمیقی قرار دارد که چشمانداز روشنی را نوید نمیدهد و هویت بومی و فرهنگی استان را تهدید میکند.
در یکی از روزهای واپسین اولین ماه از فصل پاییز که برگ درختان این خطه شروع به زرد شدن کرده بود، به سراغ معمار نامآشنای گیلان رفتیم تا نظر ایشان را درباره مباحث پیشگفته جویا شویم.
«محمدمهدی رئیس سمیعی»، دانشآموخته فوق لیسانس معماری از دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه ملی ایران در سال ۱۳۴۹، فوق لیسانس طراحی شهری از انستیتو معماری و شهرسازی کالیفرنیای جنوبی آمریکا در سال ۱۳۵۷، دانشوری معماری از دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۷۸ و دکترای معماری از دانشگاه شهیدبهشتی در سال ۱۳۸۳در سوابق تحصیلی وی آمده است.
طرح بلندمرتبهسازی بدون مطالعات ژئوتکنیکی و مشارکت مردمی، نهتنها ترافیک را تشدید میکند، بلکه هویت فرهنگی و اکوسیستم شکننده گیلان را به خطر میاندازد. راهکار آن، بهجای بلندمرتبهسازی، ایجاد شهر اقماری در جنوب رشت، در نواحی سراوان تا فومن و لاکان، با معماری مدرن ـ بومی و تمرکز بر حفظ کشاورزی و گردشگری پایدار است
طراحی مجتمع مسکونی (باغ شهر) لاکان شهر رشت در زمینی به مساحت ۳۳ هکتار و ۱۲۵۰ واحد مسکونی، طراحی و نظارت مسجد اعظم امام خمینی رشت در زمینی به مساحت ۳/۳ هکتار و زیربنای ۱۰۰۰۰متر مربع (ثبت بهعنوان اثرملی، فرهنگی و تاریخی و میراث معماری معاصر)، برنده اول مسابقه طراحی مجموعه فرهنگی و آرامگاه استاد معین، طراحی ساختمان استانداری گیلان، طراحی ساختمان سرپرستی بانک ملت استان گیلان، طراحی ساختمان شهرداری چابهار، طراحی مجموعه تفریحی و ورزشی قصربازی در مسیر راه رشت به انزلی و …. تنها بخشی از نیم قرن تجربه معماری دکتر محمدمهدی رئیس سمیعی در حوزه معماری است.
محمدمهدی رئیس سمیعی، معمار برجسته گیلانی با نیمقرن تجربه در معماری بومی و طراحی بناهای شاخص در این گفتوگو با نگاهی موشکافانه و معمارانه، چالشهای پیش روی استان گیلان و رشت را کالبدشکافی میکند.
او از پیامدهای مهاجرت بیرویه ناشی از بحرانهای آبی و فرونشست از دیگر استانها به گیلان میگوید؛ مهاجرتهایی که زمینهای کشاورزی را به ویلاهای غیراصولی تبدیل کرده و بافت روستایی و شهری را مخدوش ساخته است. معمار نامآور گیلانی و طراح بناهایی چون ساختمان استانداری و مصلی رشت، تخریب بافت تاریخی ساغریسازان، که روزگاری با سقفهای سفالی و درختان گردو، خاطرهانگیز بود، نمونهای از مدیریت نادرست شهری دانسته که با یک تصمیم ساده در کمیسیون ماده ۵ رقم خورد.
مدرس دروس تخصصی مقطع ارشد معماری در دانشگاه میگوید: پروژه بازآفرینی رشت که هرچند با ایجاد پیادهراه گامی مثبت برداشت، اما انتخاب مشاوران غیربومی و اجرای ناقص، آن را از هدف اصلی دور کرد. روگذرهای بتنی، که قرار بود ترافیک را روان کنند، تنها گرههای کور را جابهجا کردهاند.
سمیعی هشدار میدهد: طرح بلندمرتبهسازی بدون مطالعات ژئوتکنیکی و مشارکت مردمی، نهتنها ترافیک را تشدید میکند، بلکه هویت فرهنگی و اکوسیستم شکننده گیلان را به خطر میاندازد. راهکار طراح و مدیر برنامهریزی ضوابط و مقررات اقامتگاههای بومگردی در استان گیلان، ایجاد شهر اقماری در جنوب رشت، در نواحی سراوان تا فومن و لاکان، با معماری مدرن ـ بومی و تمرکز بر حفظ کشاورزی و گردشگری پایدار است.
این گفتوگو دعوتی است به بازاندیشی در توسعه رشت؛ جاییکه شهرسازی باید با طبیعت، فرهنگ و نیازهای مردم همنوا باشد، نه در تقابل با آنها.

در ادامه به این گفتوگو خواهیم پرداخت:
استاندار گیلان اخیرا به طرح بلندمرتبهسازی در بخشهایی از استان اشاره کرده و شهرداری رشت نیز پهنههایی برای این منظور تعیین کرده است. از دیدگاه معماری، مزایا و معایب این طرح برای گیلان امروز چیست؟ آیا با اقلیم و میراث بومی استان سازگاری دارد؟
بلندمرتبهسازی باید با مطالعات کارشناسی از سوی متخصصان فن واقعی انجام شود و سپس به بحث عمومی گذاشته شود، نه اینکه در اتاقهای دربسته تصمیمگیری شود. امروزه شهرسازی در جهان به این شکل نیست که در خفا انجام گیرد؛ بلکه با مشارکت مردم صورت میپذیرد.
برنامهریزان با ابزارهای تخصصی خود با مردم گفتوگو میکنند تا خواستههای آنها را درباره محل زندگی و شهرشان جویا شوند. این ارتباط از طریق انجمنها و گروههای مردمی برقرار میشود.
ببینید؛ در رابطه با بلندمرتبهسازی در جلگه گیلان، مسائل و معضلاتی وجود دارد که در سایر نقاط کشور کمنظیر است.
نخستین مسئله، مقاومت خاک است؛ در رشت و نواحی اطراف آن، مقاومت خاک حدود یک است که این رقم، نشاندهنده مقاومت بسیار پایینی برای خاک است و در نتیجه، هزینه اجرای ساختمانهای بلندمرتبه را به شدت افزایش میدهد.
ما در رشت برای یک ساختمان چندین طبقه، کلی شمعریزی کردیم و تا ۲۷ الی ۳۰ متر زیر زمین رفتیم تا ساختمان ۷ تا ۸ طبقه را نگه داریم. چنین سازوکاری هزینه بالایی دارد. بلندمرتبهسازی با چه هزینهای؟ هزینه بسیار بالاست. اگر واقعا میخواهند این طرح را اجرا کنند، باید مطالعات دقیقی انجام دهند
دومین مسئله که بهنظرم حتی از مسئله اول نیز مهمتر است، در جلگه گیلان و بهویژه در شهر رشت و نواحی شمالی این شهر وجود دارد: سطح بالای سفره آبهای زیرزمینی است. این مسئله، یک معضل جدی به شمار میرود، زیرا برخلاف تهران، نمیتوانیم از بلندمرتبهسازی به شیوه معمول سخن بگوییم. در تهران، هر برجی حدود یکسوم آن زیر زمین قرار دارد و هیچگونه چالشی در زمینه ترافیک ایجاد نمیکند. اما در گیلان، اصلا امکان چنین کاری وجود ندارد. پارکینگها در این منطقه، مشکل بزرگی هستند و این مسئله، عواقب متعددی به همراه خواهد داشت.

برای مثال، من خودم طراحی چند ساختمان سرپرستی بانک و حتی ساختمان استانداری را بر عهده داشتهام. در مورد ساختمان استانداری، زمین آن بهگونهای است که تقریبا یکششم مساحت آن به سطح اشغال زیربنا اختصاص یافته، حدود یک و نیم برابر این سطح به فضای سبز جلویی، و مابقی که بیش از سه برابر آن است، به پارکینگ پشتی تعلق دارد.
بهعبارت دیگر نمیتوانیم مانند کاری که آقای کرباسچی در تهران انجام داد، عمل کنیم؛ ایشان برای نخستین بار در کشور، پیشگام بلندمرتبهسازی و فروش تراکم شدند که این رویکرد در دوران شهرداری ایشان در تهران اجرا شد.
در واقع، با درآمد حاصل از فروش تراکم، اتوبانها و پلهای شهر ساخته شد که از برخی جهات مثبت بود، اما از جهاتی نیز آسیبهای جدی به بار آورد. برای نمونه، در یک کوچه هشتمتری، یک زمین تنیس را به ۳۰۰ واحد مسکونی تبدیل کردند؛ در حالیکه پیش از احداث این برج، عبور و مرور در آن کوچه دشوار بود و دو طرف کوچه پُر از ماشین در حین پارک بود که با ساخت ناگهانی ۳۰۰ واحد در یک کوچه با عرض ۶ تا ۸ متری، این وضعیت بهطورِ جدی آسیبزا شد.
حالا اگر چنین موضوعی را در رشت و گیلان در نظر بگیریم، مشکلات ما دوچندان میشود. یعنی نمیتوانیم پارکینگ را مانند تهران به زیرزمین منتقل کنیم. باید به ازای هر واحد آپارتمان، که این امر به نوع کاربری آپارتمان بستگی دارد، پارکینگ تأمین شود.
در واقع، اگر منظور از بلندمرتبهسازی، ساختمانهای مسکونی باشد، امروزه دیگر نمیتوان برای هر واحد مسکونی فقط یک خودرو در نظر گرفت؛ این رویکرد عملا نادرست است. بلکه این رقم بیش از یک و نیم است؛ یعنی بهطورِ متوسط، برای هر واحد مسکونی ۱.۵ خودرو. این در حالی است که اگر ساکنان واحدهای مسکونی جوان و دارای کودکان خردسال باشند، این میزان همچنان در همین حدود است؛ اما اگر ساکنان بزرگتر باشند، قطعا به ۲ خودرو برای هر واحد میرسد.
هر پارکینگ، همراه با مسیر عبور و مرور، حدود ۲۵ تا ۳۰ متر مربع فضا یا زمین نیاز دارد. حالا تصور کنید با افزایش ارتفاع ساختمان، زمین مورد نیاز نیز باید ابعاد بزرگتری داشته باشد، یا اینکه ساختمان پارکینگ طبقاتی داشته باشد. بااینحال، پارکینگهای طبقاتی هنوز در گیلان رواج نیافته است.
بهنظر شما پارکینگهای طبقاتی در مرکز استان گیلان جا نیفتاده یا امکان پذیر نیست؟
این امکان وجود دارد. پاساژ دیلمان را در نظر بگیرید که دارای پارکینگ طبقاتی است و خودروها هیچ مشکلی ندارند.

چرا رواج احداث پارکینگهای طبقاتی در استان و شهر رشت توسعه پیدا نمیکند؟
ببینید، مشکل اصلی در نبود مدیریت مالی مناسب و عدم همکاری دستگاههای مربوطه است. در حال حاضر، اطراف پیادهراه رشت چندین پارکینگ وجود دارد که هیچکدام از آنها طبقاتی نیست. زمینهای خاکی را بهعنوان پارکینگ در نظر گرفتهاند؛ یعنی زمینهای کاملا خالی و بدون ساختوساز. گویا همیشه منتظریم که شاید در آینده، مجموعهای چندطبقه در آنجا احداث کنند. بنابراین حمایت کافی از ساخت پارکینگها، بهویژه پارکینگهای طبقاتی، صورت نمیگیرد.
بانکها باید وامهای مناسبی ارائه دهند و مشارکت مالی لازم فراهم شود تا این پروژهها عملیاتی گردند. برای مثال، در خیابان حافظ (ادامه خیابان مطهری)، چندین پارکینگ وجود دارد که هیچکدام بلندمرتبه و طبقاتی نیستند. اگر کمک مالی مناسبی برای این پارکینگها در نظر گرفته شود، مالکان میتوانند آنها را بهصورت طبقاتی و در ارتفاع توسعه دهند.
بحران اصلی رشت در مدیریت آن نهفته است. مدیریت یعنی توجه به جزئیات کوچک که میتواند سرنوشت یک شهر و حافظه جمعی مردمان آن را برای همیشه تغییر دهد. متأسفانه ما بهاندازهی کافی دلسوز نیستیم و متخصصانی که تخصص واقعی دارند را استفاده نمیکنیم
نابراین در رابطه با طرح بلندمرتبهسازی در استان که اخیرا درباره آن صحبت به میان آمد چقدر امکانپذیر است که در نوار ساحلی بلندمرتبهسازی صورت بگیرد و جانمایی شود. بهنظر شما آیا این طرح نادرست است؟
بلندمرتبهسازی را چطور میخواهند انجام دهند؟ در ماسه بادی مگر میشود بلندمرتبهسازی کرد؟ اگر مطالعاتش صورت گرفته، خب کجاست؟ مهندسانی که من میشناسم، مهندسان برجسته گیلان هستند. ما در رشت برای یک ساختمان چندین طبقه که میخواستیم اجرا کنیم، کلی شمعریزی کردیم و تا ۲۷ الی ۳۰ متر زیر زمین رفتیم تا ساختمان ۷ تا ۸ طبقه را نگه داریم. بعد با چه هزینهای؟ هزینه بسیار بالاست. اگر واقعا میخواهند این طرح را اجرا کنند، باید مطالعات دقیقی انجام دهند. امیدوارم این مطالعات انجام شده باشد. من تا به حال کار کارشناسی درست و حسابی ندیدم.

با توجه به اینکه یکی از چالشهای مهم در رشت و سایر شهرهای استان، ترافیک بوده، بهنظر شما اجرای طرح بلندمرتبهسازی در افزایش و تشدید گرههای ترافیکی اثر گذار خواهند بود؟
بلندمرتبهسازی چالشهای دیگری نیز به همراه دارد. یکی از این چالشها، افزایش بار ترافیکی شهر است. در حال حاضر، ترافیک شهری در ساعات اوج بهقدری سنگین است که عملا شهر به بنبست میرسد. زیرساختهای خیابانی ما، بهویژه در بافتهای قدیمی شهر، ظرفیت کافی برای تحمل این حجم از ترافیک را ندارند. بسیاری از این بافتها، مانند محله ساغریسازان، نهتنها فرسوده نیستند، بلکه از نظر تاریخی و فرهنگی ارزشمندند و باید بهعنوان بافتهای قابل حمایت حفظ شوند. متأسفانه، در حال حاضر این رویکرد حمایتی بهدرستی دنبال نمیشود.
بهنظر شما چرا از بافتهای تاریخی و قدیمی رشت همچون ساغریسازان که زندگی در آنها جریان دارد، درست حمایت نمیشود؟
– ببینید؛ در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷، دفتر کارم در ساختمانی در خیابان مطهری رشت قرار داشت. از پنجرههای آن، چشماندازی بینظیر به سمت محلهی ساغریسازان داشتیم. ما اصالتا اهل ساغریسازان هستیم و این محله برایمان بسیار عزیز است.
منظرهی سقفهای سفالی و درختان بومی که در میان خانهها پراکنده بودند، زیبایی خیرهکنندهای داشت. اما چند سال بعد، قانونی در کمیسیون ماده ۵ تصویب شد که مسیر این زیبایی را تغییر داد. این تصمیم، که به ظاهر ساده بود، به پیشنهاد برخی افراد در سازمان مسکن و شهرسازی وقت، اجازهی افزایش تراکم ساختمانی را میداد.
این افزایش تراکم ساختمانی به این معنا نبود که صرفا ارتفاع ساختمانهای سفالی افزایش یابد بلکه به معنای تخریب کامل بافت سنتی و جایگزینی آن با سازههای جدید بود. وقتی از این تصمیم مطلع شدم، بلافاصله احساس کردم فاجعهای در راه است.

شاید این بند کوچک در نگاه اول ناچیز بهنظر میرسید، اما پیامدهای آن ویرانگر بود. مدیریت در همین جزئیات ظریف نهفته است. خودم با چشمانم دیدم که چگونه این سیاست، بافت تاریخی و زیبای ساغریسازان را نابود کرد. محلهای که پر از خاطرات کودکیام بود، بهتدریج با اسکلتهای بتنی که مثل قارچ از زمین سر برآوردند، از بین رفت.
بخش وسیعی از این بافت ارزشمند تخریب شد و تنها بخش کوچکی از آن باقی ماند. این سیاست نادرست، که با افزودن یک بند دوخطی به قانون شکل گرفت، به تنهایی کافی بود تا هویت یک محله را نابود کند. افزایشاندک تراکم یا سطح اشغال، شاید در اعداد و ارقام ناچیز بهنظر برسد، اما نتیجهاش چیزی فراتر از عدد بود: تخریب کامل بافت سنتی و جایگزینی آن با سازههایی بیتناسب با هویت تاریخی محله.
این تجربه نشان داد؛ که بحران اصلی ما در مدیریت نهفته است. مدیریت یعنی توجه به همین جزئیات کوچک که میتوانند سرنوشت یک شهر و خاطرات جمعی مردمانش را برای همیشه تغییر دهند. متأسفانه ما بهاندازهی کافی دلسوز نیستیم. افرادی که تخصص واقعی دارند را استفاده نمیکنیم.
مصاحبه کننده: محمد صالحزاده(روزنامه نگار و گزارشگر تحریریه مرور گیلان)
مصاحبه شوند: دکتر محمدمهدی رئیسسمیعی(معمار و استاد دانشگاه)
منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان
انتشار در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۴