روزنامه گیلان امروز
شنبه 18 فروردین 1403 / 6 آوریل 2024 / سال بیست و هفتم / شماره 6479
از رشت پر فروغ تا بُن بست های شهرسازی
یادگارهای رشت، بازآُفرینی و الگوهای شهرسازی در گفتگو با ترانه یلدا
https://gilan-today.com/33745
روزنامه گیلان امروز
شنبه 18 فروردین 1403 / 6 آوریل 2024 / سال بیست و هفتم / شماره 6479
از رشت پر فروغ تا بُن بست های شهرسازی
https://gilan-today.com/33745
محمد صالح زاده
انسان معاصر چگونه میتواند با شهر و مناطق شهری همذات پنداری داشته باشد؟ شاید در وهله اول این پرسش به نوعی مقلدگر باشد اما با یک مشاهده ساده میتوان دریافت: انسان در محیطهای اطراف خود؛ خواه شهر، خواه یک محیط شخصی بر این امر پافشاری دارد. بنابراین حس مکان همان همذات پنداری صورت گرفته با محیط، شهر و یا منطقه است. حالا اگر آن مکان یا منطقه تاریخی باشد، تأثیرات مثبت و قابل توجهی بر حس مکانِ انسان دارد. برای شناخت بهتر در این زمینه میتوان به فضاهای مختلف شهر رشت نیز بپردازیم؛ کافیست در عصر یکی از این روزها به مناطقی از شهر برویم. بعنوان مثال: پس از ساخت پیاده راه رشت در همجواری این فضا؛ مکان و محیطهایی به تأثیر از پیاده راه مجدد دیده شدهاند، که تا پیش از آن آنقدر نمایان و شفاف نبودهاند. اما امروزه میبینیم که برای شهروندان رشت علی الخصوص جوانان این شهر مکانهای مناسبی برای گذران اوقات فراغت شده و حتی شُهرت آن به خارج از استان نیز رسیده است.
کیفیت محیط شهرهای ما بعنوان بخش ویژهای از کیفیت زندگی شهروندان در شهرسازی حایز اهمیت است. از این جهت که فضاهای شهری با رشد سریع شهرها، تمرکز جمعیت و فعالیت با تغییراتی مواجه شد. این مسأله در رابطه با بافتهای تاریخی شهرها از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چونکه در این بافتها متناسب با سیر زمانی و عدم صیانت و محافظت صحیح و همچنین نبود مدیریت کارآمد با فرسایش بیشتری روبرو شد و از لحاظ کیفی دچار تغییرات و نارساییهای محیطی شده که در نهایت امروزه دو نوع بافت شهری را در شهرها داریم که با عناوین؛ بافت تاریخی و فرسوده متمایز میشوند. گرچه هر یک از این بافتها دارای ویژگیهای مشابه و متمایز از هم هستند اما بدلیل رشد شهر در یک سیر زمانی و همجواری و تداخل این بافتها در هم به نوعی دچار سردرگمی مدیریتی و اجرایی شدهاند.
«امروزه مهمترین جنبش در معماری، احیای سنتهای بومی و کلاسیک و الحاق آنها به روند کلی معماری مدرن از جنبه بنیادین آن، یعنی ساختار جوامع و ساختمان شهرهاست».
این سخنان پرفسور وینسنت اسکالی حدود بیش از بیست سال پیش را نمیتوان نادیده گرفت. وی در مقالهای دیگر عنوان میکند: باقی حرفه معماری در (لحظه نادانی محض، ساخت شکنی و خودسازی است). در واقع اسکالی در این جمله؛ معمارانی را متهم به نادانی کرده که احیای همیشگی معماری بومی و کلاسیک را در سر نمیپرورانند. ونچوری در کتابش با عنوان “پیچیدگی و تضاد در معماری” مینویسد: «حس تاریخی؛ احساسی معاصر و بیزمان است، همچنین هر دوی آنها به صورت مشترک». بنابراین یک هویت تاریخی همانطور که در آوردگاه زمان، بیانگر عصر خود و به نوعی بیزمان بودن را القا میدارد و در عین حال آمیختگی مشترکی را نیز به سوی مخاطب میکشاند.
در هفته گذشته خبری مبنی بر اینکه یکی از بناهای واجد ارزش تاریخی در محله ساغریسازان رشت که دارای جداره ارزشمندی نیز است، با ضوابط شهرداری رشت به دلیل تعریض کوچه با عقب نشینی همراه خواهد بود. طبق این عقب نشینی دستوری از سوی شهرداری رشت، این جداره از این بنای تاریخی تخریب خواهد شد. در سطح شهر و علاقهمندان معماری و فرهنگ بومی این خبر تخریب دردناک بود. از اینرو با وجود اهمیت محله ساغریسازان که در بافت تاریخی شهر رشت قرار گرفته و همچنین بنای مورد اشاره که دارای ارزشهای تاریخی و فرهنگی است، تصمیم گرفتهایم در اینباره با یکی از متخصصین و دغدغهمندان شهر رشت گفتگویی داشته باشیم که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
سرگذشت مشابه بناهای تاریخی رشت
در این رابطه مهندس روناک روشنی گیلوایی که از متخصصین حوزه معماری و مرمت است، میگوید: این خانه باغ در محله ساغریسازان، از سمت ورودی خمیران زاهدان در نبش کوچه نشاط قرارگرفته و همچون سایر خانههای تاریخی در رشت دارای سقف سفالی و درب و پنجره ارسی دار، سردری و حوضی با کاشیهای شاه عباسی بوده که به مرور زمان پس از فوت خانم خانه (مالک بنا) سَردری دزدیده و حوض و کاشیهای آن ناپدید میشوند. سرنوشتی مشابه که اغلب خانههای قدیمی و تاریخی شهر رشت به خود دیده و به این ترتیب به ویرانهای بدل میگردند.
در طی سالها این خانه باغ در بافت تاریخی شهر، قلب و تنفس گاه محله و ساکنین ساغریسازان بوده است. جداره آن که فصل مشترک داخل و خارج این بنا و به صورت اِل فرم در ساغریسازان دارای اهمیت و ارزش تاریخی ست، با داشتن دو درب چوبی ورودی سفال چین شده که جز مؤلفههای معماری رشت بشمار میرود. سعی بر زنده ماندن و تداعی هویت تاریخی و فرهنگی در این گذر از شهر داشته است.
مهندس روشن بیان داشت: به تازگی با نوسازی این پلاک؛ تلاش بر تخریب کامل این بنا روزشماری میشود که با توجه به وسعت زمین و همچنین نظر مثبت مالک و سازنده، عقب بردن طرح امکانپذیر بود. میشد با صرفنظر شهرداری از تصمیم خود مبنی بر عقب نشینی، با قطره ناچیز اما تأثیرگذار، در حفظ بافتهای تاریخی شهر رشت گامی مؤثر برداشت. با توجه به ساختمانهای اطراف، مقدار عقب نشینی جداره این بنا چیزی حدود ۱ تا ۲۰/۱ متر است که با این مقدار عقب نشینی در عرض کوچه در این موقعیت مکانی تأثیر آنچنانی نخواهد داشت. وی در مورد استحکام این بناها در بافت تاریخی شهر افزود: برخلاف برخی عقاید اشتباه که فکر میکنند این دسته از خانهها مخروبه و قابل استفاده نخواهند بود، باید گفت: با بازسازی مجدد این خانهها به نسبت ساختمانهای جدید از کارایی بیشتری برخوردارند و همچنین تمام این خانهها و جداره هایشان دارای ارزشهای تاریخی و معماری هستند.
وقتی در مورد قدمت یک محله صحبت میکنیم، وقتی بافت تاریخی را در شهر مشخص میکنیم. یعنی اینکه؛ در این محدوده نیازمند نگرش و توجه خاص هستیم و برای سرپا نگه داشتن اجزای بافت بایستی خیلی هوشمندانهتر عمل نماییم و راهکارهای تازهای اجرا کنیم. وقتی مردم محل همچنان حاضرند در آن محله زندگی و باهم تعامل داشته و کسب درآمد کنند. در این سالها خیلی از کاربریهای این محلات قدیمی مجدد رونق گرفته، مغازهها مجدد باز شده، این یعنی اینکه در این محلات پاخور وجود دارد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم: اینجا متروکه است و باید تخریب شود.
عدم تعامل شهرداری و میراث
روشن گیلوایی در مورد عدم تعامل نهادها افزود: طی این سالها در نهادهای میراث فرهنگی و شهرداری تعاملی عملگرایانه را ندیدهایم. کارشان شده؛ سنگاندازی و دیگری تخریب! نمیتوان با یک فرمول کلی برای تمامی مناطق و سطوح شهری به یک نوع حکمرانی داشت. نیازهای بافت تاریخی با سایر بافتهای شهری متفاوت است. بعنوان مثال در رشت نمیتوان؛ منظریه، رشتیان و دیلمان را با محلات بافت تاریخی یکی دانست. وقتی شناخت و مطالعه در این بافتها اندک است و همه بافتهای شهر با یک مقیاس و خط کش مدیریت میشوند، مسلماً به چالشهای زیادی بر میخوریم. باید نسبت به طیف سنی ساکن در این محلات، گردش مالی، حمل و نقل عمومی و سایر موارد مهم در این بافتها مطالعات صورت بگیرد.
روشن در مورد بناهایی که ثبت شده و پس از چند سال از ثبت میراث خارج میشوند، با طرح پرسشی عنوان کرد: آیا واحد حقوقی اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان و شهر ما اینقدر ضعیف است که نمیتواند از پَسِ میراث خود بر آید؟ چطور میشود؛ یک بنای بافت تاریخی در میراث ثبت شده و بعد به راحتی تخریب میشود؟ وُراث طبق مراحل حقوقی و مراجعه به دیوان عالی اداری و طرح شکایت، این خانهها را از ثبت میراث بیرون میکشند. از این دست اتفاقات در رشت افتاده است، بعنوان مثال: خانهی لوکیشن فیلم سینمایی در دنیای تو ساعت چند است؟ و یا خانهی کودکی سایه. اما نقش واحد حقوقی در قبال میراثهای ثبت شده چیست؟
مهندس روشن در مورد ساخت و ساز در این بافت گفت: شرایط به گونهای است که تصور میشود، میتوان در این بافتها انبوهسازی کرد. در حال حاضر طبق قانون شهرداری برای ساخت و ساز در این محلات ۲ طبقه روی پیلوت است، در صورتیکه پلاک مورد نظر برای ساخت بالای ۱۰۰۰متر باشد، این مقدار به ۴ طبقه افزوده میشود. همین امر باعث شده که سازندگان در این بافتها با تجمیع پلاکها متراژ را به ۱۰۰۰ متر و بالاتر میرسانند، تا بتوانند ۴ طبقه روی پیلوت بسازند. البته فقط ۴ طبقه نیست در هر طبقه ۴ واحد که به روایتی ۱۶ واحد میشود. تصور کنید؛ در بافتی متراکم و فشرده که ساختار آن با سایر نقاط و بافتهای شهر فرق دارد، اینهمه جمعیت، ماشین و افراد را به آن منطقه میآورند، طبیعتا فضای سبز را هم از بین میبرند. ما شاهد یک ساختار پشت هم که به اصطلاح زنجیرهایی به یکدیگر متصل شده هستیم. این زنجیرهها مسأله را بوجود آوردهاند. صرفاً نمیتوان گفت: سازندگان لابی داشته و یا اصلاً بخواهیم فرد یا نهادی را در چنین شرایطی مقصر بدانیم. ما شاهد یک ساختار نامتوازن هستیم و در یک ساختار نامتوازن چنین اتفاقاتی صورت میگیرد.
شهرداری رشت فاقد عملکرد میراثی است
روشن درباره رویکرد میراث فرهنگی و شهرداری سایر شهرهای بزرگ کشور گفت: این دیدگاه که رشت یک شهر تاریخی نیست، به کل اشتباه است. نمیتوانیم بگوییم: اصفهان نسبت به رشت تاریخیتر است. بناهای تاریخی در گیلان از رشت تا انزلی، لاهیجان، لنگرود، رودسر، تالش، آستارا و سایر شهرها یک پهنه گسترده تاریخی را تشکیل میدهند. در سطح استان؛ کاخ، قلعه و حمامهایی داریم که همگی مهجور ماندهاند. گاهاً این معماری به قدری حیرتآور میشود، اما جز اینکه فعلا در حال نابودی است، متأسفانه چیز دیگری مشاهده نمیکنیم. کارهای کوچکی صورت گرفته که به نسبت تخریبها اندک است و با اطمینان میتوان گفت: دلیل این مهجوریت؛ بودجه نرسیدن و همچنین عدم مدیریت صحیح و مدیران خوب نداشتن است. باید یادآور شوم؛ در شهرهایی مثل اصفهان، یزد، کاشان و سایر شهرها بعلت بحث مادی و توریستپذیری توسط بناهای تاریخی و همچنین توانایی در اخذ بودجه، موضوع میراث برایشان کالایی ارزشمند است و در این راستا تلاش خواهند کرد. اما این مسأله برای ما به آن اندازه نه مهم است و نه توانایی اخذ بودجه را داریم. مسأله مهم دیگر هم اینکه میراث پس از ثبت رشت در شهر خلاق خوراک بیشتر معطوف شده روی باقلی قاطق، گمجه کباب. و دیگر از آن حالت بناهای تاریخی که مهمترین و پرچالشترین بخش میراث بود، فاصله گرفته است. چند سالی میشود که میراث درگیر فساد داخلی و دادگاهی بود که این موضوع در عملکرد این سازمان بسیار تأثیرگذار بوده است. متأسفانه هنوز پس از اینهمه سال میراث فرهنگی ما نتوانسته با محیط آکادمیک پیوندی برقرار کند. در واقع دانش آموختگان معماری، خانه دومشان میراث است، اما از یک دورهای به بعد علنا دست بچههای معماری، متخصصین و دغدغهمندان کوتاه ماند. سیستم شهرداری رشت نیز که در قلب بافت تاریخی بوجود آمده، اما حتی یک اتاق برای میراث ندارد. شهرداری رشت برخلاف سایر شهرداریها، فاقد عملکرد میراثی ست؛ در واقع بیشتر تخریبی است تا میراثی. به همین علت است؛ که بیشتر دست به تخریب میزند تا محافظت و ماندگاری.
میراث فرهنگی رشت انحصاری ست
وی همچنین در مورد پروژههای میراث فرهنگی گیلان یادآور شد: یک سیستم نادرست در سپردن پروژه به پیمانکار داریم. سیستم میراث فرهنگی در رشت کاملاً انحصاری است. زشتترین حالت در مورد پروژههای میراث فرهنگی اینست که زمانیکه بودجهای برای پروژهای میرسد، و این بودجه به پیمانکار آشنا سپرده میشود، در واقع بخشی از این بودجه میرود برای فردی که این کار را معرفی کرده است. بعنوان مثال: بودجهای که باید صرف بنایی تاریخی شود، به صورت پنهانی برای مصارف دیگر استفاده میشود. گاهاً به صورت سربسته بیان شده که گردش مالی پیمانکاران شیوه درستی نیست. در واقع این همان فسادی است که به صورت پنهانی صورت میگیرد.
زمانی از بین بردن بافتهای شهری اعم از تاریخی بودنشان به مفهوم پیشرفت تلقی میشد، ولی اکنون برنامه ریزان توسعه به این امر واقف شده، که محافظت از بافتهای تاریخی که دارای معماری ارزشمند هستند و بیانگر فرهنگ آن منطقه است، و از بنیانهای پایدار در توسعه شهرها هستند. بنابراین ایجاد و اجرای تعادل و توازن در میان توسعه و حفاظت باعث ارتقای کیفی حیات اجتماعی، فرهنگی، محیطی و… خواهد شد.
نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار و کارشناس مسایل شهری)
منبع : روزنامه گیلان امروز (انتشار در استان های گیلان، مازندران و گلستان)
18 آذر 1402
از طریق دانلود فایل زیر به این نسخه از روزنامه گیلان امروز دسترسی پیدا نمایید:
انسان معاصر چگونه میتواند با شهر و مناطق شهری همذات پنداری داشته باشد؟ شاید در وهله اول این پرسش به نوعی مقلدگر باشد اما با یک مشاهده ساده میتوان دریافت: انسان در محیطهای اطراف خود؛ خواه شهر، خواه یک محیط شخصی بر این امر پافشاری دارد. بنابراین حس مکان همان همذات پنداری صورت گرفته با محیط، شهر و یا منطقه است. حالا اگر آن مکان یا منطقه تاریخی باشد، تأثیرات مثبت و قابل توجهی بر حس مکانِ انسان دارد. برای شناخت بهتر در این زمینه میتوان به فضاهای مختلف شهر رشت نیز بپردازیم؛ کافیست در عصر یکی از این روزها به مناطقی از شهر برویم. بعنوان مثال: پس از ساخت پیاده راه رشت در همجواری این فضا؛ مکان و محیطهایی به تأثیر از پیاده راه مجدد دیده شدهاند، که تا پیش از آن آنقدر نمایان و شفاف نبودهاند. اما امروزه میبینیم که برای شهروندان رشت علی الخصوص جوانان این شهر مکانهای مناسبی برای گذران اوقات فراغت شده و حتی شُهرت آن به خارج از استان نیز رسیده است.
کیفیت محیط شهرهای ما بعنوان بخش ویژهای از کیفیت زندگی شهروندان در شهرسازی حایز اهمیت است. از این جهت که فضاهای شهری با رشد سریع شهرها، تمرکز جمعیت و فعالیت با تغییراتی مواجه شد. این مسأله در رابطه با بافتهای تاریخی شهرها از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چونکه در این بافتها متناسب با سیر زمانی و عدم صیانت و محافظت صحیح و همچنین نبود مدیریت کارآمد با فرسایش بیشتری روبرو شد و از لحاظ کیفی دچار تغییرات و نارساییهای محیطی شده که در نهایت امروزه دو نوع بافت شهری را در شهرها داریم که با عناوین؛ بافت تاریخی و فرسوده متمایز میشوند. گرچه هر یک از این بافتها دارای ویژگیهای مشابه و متمایز از هم هستند اما بدلیل رشد شهر در یک سیر زمانی و همجواری و تداخل این بافتها در هم به نوعی دچار سردرگمی مدیریتی و اجرایی شدهاند.
«امروزه مهمترین جنبش در معماری، احیای سنتهای بومی و کلاسیک و الحاق آنها به روند کلی معماری مدرن از جنبه بنیادین آن، یعنی ساختار جوامع و ساختمان شهرهاست».
این سخنان پرفسور وینسنت اسکالی حدود بیش از بیست سال پیش را نمیتوان نادیده گرفت. وی در مقالهای دیگر عنوان میکند: باقی حرفه معماری در (لحظه نادانی محض، ساخت شکنی و خودسازی است). در واقع اسکالی در این جمله؛ معمارانی را متهم به نادانی کرده که احیای همیشگی معماری بومی و کلاسیک را در سر نمیپرورانند. ونچوری در کتابش با عنوان “پیچیدگی و تضاد در معماری” مینویسد: «حس تاریخی؛ احساسی معاصر و بیزمان است، همچنین هر دوی آنها به صورت مشترک». بنابراین یک هویت تاریخی همانطور که در آوردگاه زمان، بیانگر عصر خود و به نوعی بیزمان بودن را القا میدارد و در عین حال آمیختگی مشترکی را نیز به سوی مخاطب میکشاند.
در هفته گذشته خبری مبنی بر اینکه یکی از بناهای واجد ارزش تاریخی در محله ساغریسازان رشت که دارای جداره ارزشمندی نیز است، با ضوابط شهرداری رشت به دلیل تعریض کوچه با عقب نشینی همراه خواهد بود. طبق این عقب نشینی دستوری از سوی شهرداری رشت، این جداره از این بنای تاریخی تخریب خواهد شد. در سطح شهر و علاقهمندان معماری و فرهنگ بومی این خبر تخریب دردناک بود. از اینرو با وجود اهمیت محله ساغریسازان که در بافت تاریخی شهر رشت قرار گرفته و همچنین بنای مورد اشاره که دارای ارزشهای تاریخی و فرهنگی است، تصمیم گرفتهایم در اینباره با یکی از متخصصین و دغدغهمندان شهر رشت گفتگویی داشته باشیم که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
در این رابطه مهندس روناک روشنی گیلوایی که از متخصصین حوزه معماری و مرمت است، میگوید: این خانه باغ در محله ساغریسازان، از سمت ورودی خمیران زاهدان در نبش کوچه نشاط قرارگرفته و همچون سایر خانههای تاریخی در رشت دارای سقف سفالی و درب و پنجره ارسی دار، سردری و حوضی با کاشیهای شاه عباسی بوده که به مرور زمان پس از فوت خانم خانه (مالک بنا) سَردری دزدیده و حوض و کاشیهای آن ناپدید میشوند. سرنوشتی مشابه که اغلب خانههای قدیمی و تاریخی شهر رشت به خود دیده و به این ترتیب به ویرانهای بدل میگردند.
در طی سالها این خانه باغ در بافت تاریخی شهر، قلب و تنفس گاه محله و ساکنین ساغریسازان بوده است. جداره آن که فصل مشترک داخل و خارج این بنا و به صورت اِل فرم در ساغریسازان دارای اهمیت و ارزش تاریخی ست، با داشتن دو درب چوبی ورودی سفال چین شده که جز مؤلفههای معماری رشت بشمار میرود. سعی بر زنده ماندن و تداعی هویت تاریخی و فرهنگی در این گذر از شهر داشته است.
مهندس روشن بیان داشت: به تازگی با نوسازی این پلاک؛ تلاش بر تخریب کامل این بنا روزشماری میشود که با توجه به وسعت زمین و همچنین نظر مثبت مالک و سازنده، عقب بردن طرح امکانپذیر بود. میشد با صرفنظر شهرداری از تصمیم خود مبنی بر عقب نشینی، با قطره ناچیز اما تأثیرگذار، در حفظ بافتهای تاریخی شهر رشت گامی مؤثر برداشت. با توجه به ساختمانهای اطراف، مقدار عقب نشینی جداره این بنا چیزی حدود ۱ تا ۲۰/۱ متر است که با این مقدار عقب نشینی در عرض کوچه در این موقعیت مکانی تأثیر آنچنانی نخواهد داشت. وی در مورد استحکام این بناها در بافت تاریخی شهر افزود: برخلاف برخی عقاید اشتباه که فکر میکنند این دسته از خانهها مخروبه و قابل استفاده نخواهند بود، باید گفت: با بازسازی مجدد این خانهها به نسبت ساختمانهای جدید از کارایی بیشتری برخوردارند و همچنین تمام این خانهها و جداره هایشان دارای ارزشهای تاریخی و معماری هستند.
طی این سالها در نهادهای میراث فرهنگی و شهرداری تعاملی عملگرایانه را ندیدهایم. کارشان شده؛ سنگاندازی و دیگری تخریب!
وقتی در مورد قدمت یک محله صحبت میکنیم، وقتی بافت تاریخی را در شهر مشخص میکنیم. یعنی اینکه؛ در این محدوده نیازمند نگرش و توجه خاص هستیم و برای سرپا نگه داشتن اجزای بافت بایستی خیلی هوشمندانهتر عمل نماییم و راهکارهای تازهای اجرا کنیم. وقتی مردم محل همچنان حاضرند در آن محله زندگی و باهم تعامل داشته و کسب درآمد کنند. در این سالها خیلی از کاربریهای این محلات قدیمی مجدد رونق گرفته، مغازهها مجدد باز شده، این یعنی اینکه در این محلات پاخور وجود دارد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم: اینجا متروکه است و باید تخریب شود.
آیا واحد حقوقی اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان و شهر ما اینقدر ضعیف است که نمیتواند از پَسِ میراث خود بر آید؟ چطور میشود؛ یک بنای بافت تاریخی در میراث ثبت شده و بعد به راحتی تخریب میشود؟
روشن گیلوایی در مورد عدم تعامل نهادها افزود: طی این سالها در نهادهای میراث فرهنگی و شهرداری تعاملی عملگرایانه را ندیدهایم. کارشان شده؛ سنگاندازی و دیگری تخریب! نمیتوان با یک فرمول کلی برای تمامی مناطق و سطوح شهری به یک نوع حکمرانی داشت. نیازهای بافت تاریخی با سایر بافتهای شهری متفاوت است. بعنوان مثال در رشت نمیتوان؛ منظریه، رشتیان و دیلمان را با محلات بافت تاریخی یکی دانست. وقتی شناخت و مطالعه در این بافتها اندک است و همه بافتهای شهر با یک مقیاس و خط کش مدیریت میشوند، مسلماً به چالشهای زیادی بر میخوریم. باید نسبت به طیف سنی ساکن در این محلات، گردش مالی، حمل و نقل عمومی و سایر موارد مهم در این بافتها مطالعات صورت بگیرد.
روشن در مورد بناهایی که ثبت شده و پس از چند سال از ثبت میراث خارج میشوند، با طرح پرسشی عنوان کرد: آیا واحد حقوقی اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان و شهر ما اینقدر ضعیف است که نمیتواند از پَسِ میراث خود بر آید؟ چطور میشود؛ یک بنای بافت تاریخی در میراث ثبت شده و بعد به راحتی تخریب میشود؟ وُراث طبق مراحل حقوقی و مراجعه به دیوان عالی اداری و طرح شکایت، این خانهها را از ثبت میراث بیرون میکشند. از این دست اتفاقات در رشت افتاده است، بعنوان مثال: خانهی لوکیشن فیلم سینمایی در دنیای تو ساعت چند است؟ و یا خانهی کودکی سایه. اما نقش واحد حقوقی در قبال میراثهای ثبت شده چیست؟
شهرداری رشت برخلاف سایر شهرداریها، فاقد عملکرد میراثی ست؛ در واقع بیشتر تخریبی است تا میراثی. به همین علت است؛ که بیشتر دست به تخریب میزند تا محافظت و ماندگاری.
مهندس روشن در مورد ساخت و ساز در این بافت گفت: شرایط به گونهای است که تصور میشود، میتوان در این بافتها انبوهسازی کرد. در حال حاضر طبق قانون شهرداری برای ساخت و ساز در این محلات ۲ طبقه روی پیلوت است، در صورتیکه پلاک مورد نظر برای ساخت بالای ۱۰۰۰متر باشد، این مقدار به ۴ طبقه افزوده میشود. همین امر باعث شده که سازندگان در این بافتها با تجمیع پلاکها متراژ را به ۱۰۰۰ متر و بالاتر میرسانند، تا بتوانند ۴ طبقه روی پیلوت بسازند. البته فقط ۴ طبقه نیست در هر طبقه ۴ واحد که به روایتی ۱۶ واحد میشود. تصور کنید؛ در بافتی متراکم و فشرده که ساختار آن با سایر نقاط و بافتهای شهر فرق دارد، اینهمه جمعیت، ماشین و افراد را به آن منطقه میآورند، طبیعتا فضای سبز را هم از بین میبرند. ما شاهد یک ساختار پشت هم که به اصطلاح زنجیرهایی به یکدیگر متصل شده هستیم. این زنجیرهها مسأله را بوجود آوردهاند. صرفاً نمیتوان گفت: سازندگان لابی داشته و یا اصلاً بخواهیم فرد یا نهادی را در چنین شرایطی مقصر بدانیم. ما شاهد یک ساختار نامتوازن هستیم و در یک ساختار نامتوازن چنین اتفاقاتی صورت میگیرد.
روشن درباره رویکرد میراث فرهنگی و شهرداری سایر شهرهای بزرگ کشور گفت: این دیدگاه که رشت یک شهر تاریخی نیست، به کل اشتباه است. نمیتوانیم بگوییم: اصفهان نسبت به رشت تاریخیتر است. بناهای تاریخی در گیلان از رشت تا انزلی، لاهیجان، لنگرود، رودسر، تالش، آستارا و سایر شهرها یک پهنه گسترده تاریخی را تشکیل میدهند. در سطح استان؛ کاخ، قلعه و حمامهایی داریم که همگی مهجور ماندهاند. گاهاً این معماری به قدری حیرتآور میشود، اما جز اینکه فعلا در حال نابودی است، متأسفانه چیز دیگری مشاهده نمیکنیم. کارهای کوچکی صورت گرفته که به نسبت تخریبها اندک است و با اطمینان میتوان گفت: دلیل این مهجوریت؛ بودجه نرسیدن و همچنین عدم مدیریت صحیح و مدیران خوب نداشتن است. باید یادآور شوم؛ در شهرهایی مثل اصفهان، یزد، کاشان و سایر شهرها بعلت بحث مادی و توریستپذیری توسط بناهای تاریخی و همچنین توانایی در اخذ بودجه، موضوع میراث برایشان کالایی ارزشمند است و در این راستا تلاش خواهند کرد. اما این مسأله برای ما به آن اندازه نه مهم است و نه توانایی اخذ بودجه را داریم. مسأله مهم دیگر هم اینکه میراث پس از ثبت رشت در شهر خلاق خوراک بیشتر معطوف شده روی باقلی قاطق، گمجه کباب. و دیگر از آن حالت بناهای تاریخی که مهمترین و پرچالشترین بخش میراث بود، فاصله گرفته است. چند سالی میشود که میراث درگیر فساد داخلی و دادگاهی بود که این موضوع در عملکرد این سازمان بسیار تأثیرگذار بوده است. متأسفانه هنوز پس از اینهمه سال میراث فرهنگی ما نتوانسته با محیط آکادمیک پیوندی برقرار کند. در واقع دانش آموختگان معماری، خانه دومشان میراث است، اما از یک دورهای به بعد علنا دست بچههای معماری، متخصصین و دغدغهمندان کوتاه ماند. سیستم شهرداری رشت نیز که در قلب بافت تاریخی بوجود آمده، اما حتی یک اتاق برای میراث ندارد. شهرداری رشت برخلاف سایر شهرداریها، فاقد عملکرد میراثی ست؛ در واقع بیشتر تخریبی است تا میراثی. به همین علت است؛ که بیشتر دست به تخریب میزند تا محافظت و ماندگاری.
وی همچنین در مورد پروژههای میراث فرهنگی گیلان یادآور شد: یک سیستم نادرست در سپردن پروژه به پیمانکار داریم. سیستم میراث فرهنگی در رشت کاملاً انحصاری است. زشتترین حالت در مورد پروژههای میراث فرهنگی اینست که زمانیکه بودجهای برای پروژهای میرسد، و این بودجه به پیمانکار آشنا سپرده میشود، در واقع بخشی از این بودجه میرود برای فردی که این کار را معرفی کرده است. بعنوان مثال: بودجهای که باید صرف بنایی تاریخی شود، به صورت پنهانی برای مصارف دیگر استفاده میشود. گاهاً به صورت سربسته بیان شده که گردش مالی پیمانکاران شیوه درستی نیست. در واقع این همان فسادی است که به صورت پنهانی صورت میگیرد.
زمانی از بین بردن بافتهای شهری اعم از تاریخی بودنشان به مفهوم پیشرفت تلقی میشد، ولی اکنون برنامه ریزان توسعه به این امر واقف شده، که محافظت از بافتهای تاریخی که دارای معماری ارزشمند هستند و بیانگر فرهنگ آن منطقه است، و از بنیانهای پایدار در توسعه شهرها هستند. بنابراین ایجاد و اجرای تعادل و توازن در میان توسعه و حفاظت باعث ارتقای کیفی حیات اجتماعی، فرهنگی، محیطی و… خواهد شد.
نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار حوزه شهری)
منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان
انتشار در تاریخ 16 آذر 1402
https://moroor.org/
بازنشر یادداشتی از ترانه یلدا (معمار و شهرساز) در پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان
زمانی که در سالهای ۹۴ – ۹۵ برای کار روی پروژه بازآفرینی شهر رشت، به دعوت همکاران مشاوران پلشیر، به این شهر زیبا رفت و آمدی داشتم، میدیدم که خود مردم رشت نیز به شهرشان افتخار میکنند و لیستی از “اولینها” دارند که در رشت اتفاق افتاده است. مثلا اولین مدرسه، اولین روزنامه، اولین سالن سخنرانی، اولین سینما، اولین ساختمان زیبای شهرداری و… و واقعا هم این ساختمان شهرداری رشت زیباست و حقاش است که با مرمتی همه جانبه و کامل، دوباره به مهمترین ساختمان فعال فرهنگی شهر رشت بدل شود. زیرا مردم شهر این مجموعه را سرزنده و فرهنگی میخواهند و قرار هم بود که نامش بشود: خانه شهر.
پیاده راه شدن میدان شهرداری و قطعههایی از خیابانهای اطراف آن، در آن سالها خالی از گفتگو و بحث و جدل نبود. نقشهها قبلا توسط مهندسان مشاور دیگری تهیه شده بود و جمع ما بیشتر در طراحی جزئیات و مبلمان شهری و نظارت بر امور اجرائی کار نقش داشت. بعضیها شبکه معابر مرکز شهر را بسیار پر پیچ و خم میدیدند و ترک عادت روزانه و ممنوعیت تردد با ماشین در آنجا برایشان خوشایند نبود. اما بعد از “پیاده شدن” میدان، همه چیز مورد پسند مغازه داران و شهروندان قرار گرفت. کسب و کارشان بیشتر رونق یافت. در اصل، رشت برای بسیاری از شهرهای دیگر کشورمان الگو قرار گرفت! هم امروز ما در شهرهای بزرگمان چون اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز و البته تهران میدانهایی پیاده داریم و بعضی از آنها مانند میدان اصلی شهر همدان آنقدر زیبایند که میتوان آنها را برتر از نمونههای جهانی نامید!
در آن سالها، علاوه بر بازسازی میدان و اطراف (که البته خیابان پیاده علمالهدی از قبل در محل وجود داشت) پروژههایی را برای بازآفرینی شهر در محله ساغریسازان و صف، یا احیای حمامی قدیمی و پارکی در غرب شهر، و نیز اقداماتی در جهت بازسازی بازار رشت را به شهرداری و خود بازاریان را توسط مشاوران پلشیر به شهرداری رشت پیشنهاد دادیم (حدود ۴۰ پروژه بزرگ و کوچک) که یکی دو تایش به اجرا هم رسید. ولی متاسفانه با تغییراتی که در مدیریت شهری پیش آمد، کلا کار ما متوقف ماند. صد حیف…، زیرا رشت میتوانست با این پروژههای جذاب، هزاران گردشگر را به خود جلب کرده، به یکی از قطبهای مهم گردشگری کشورمان تبدیل شود.
حال باید گفت که اگرچه رشت در سطح کشورمان امتیاز اولینها را در زندگی شهری داشته، اما در سطح دنیای امروز سالهای سال است که پیاده راه کردن بخشهایی از شهر قدیم در تمام شهرها به رسمی جا افتاده و جاری تبدیل شده و جای تعجب است اگر شهری فاقد چنین فضای پیادهای برای گشت و گذار مردم شهرش باشد. اغلب این میادین مهم، مانند میدان نقش جهان اصفهان ـ که خود به یکی از زیباترین میادین جهان معروف است!- یا میدان ارگ کریمخانی در شیراز، یا همان میدان همدان، یا صدها میدان در ایتالیا، فرانسه، دوبی و تمام شهرهای سرزنده دنیا، اکنون روی رونق عملکرد خیابانها و کاربریهای تجاری و تفریحی- پذیرایی اطراف خودشان هم تاثیر گذاشتهاند و هتلها، رستورانها و کافههای متعددی هم در اطرافشان بتدریج شکل گرفتهاند.
امید است که همه شهرهای کشورمان چنین فضاهای پیاده و به زیبائی آراستهای را در دل خود جا بدهند و مانند بسیاری شهرهای دنیا بتوانیم با سربلندی شهرهایمان را به رخ گردشگران ایرانی و خارجی بکشیم و به آنها افتخار کنیم.
نویسنده : ترانه یلدا (معمار و شهرساز)
منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان
معماری در هر منطقه جغرافیایی ریشه خود را از اقلیم همان منطقه می گیرد و ارتباط تنگانگی با عوامل اقلیمی، محیطی، اجتماعی، هویتی، انسانی و طبیعت خود دارد. معماری سنتی و غنی گیلان زایشِ عمل و عکس العمل متقابل میان انسان و طبیعت اقلیم خاص این منطقه است. هرچقدر که به عمر سال ها افزوده شد و دههها یکی پشت دیگری طی شدند و با شرایطهای مختلف هر عصر تغییراتی در اشکال مختلف و سبک زیست انسانها بوجود آمد. ناگزیر معماری نیز همچون سایر ادوات با تغییرات گستردهای همراه شد.
تداول سبکهای جدید؛ ساخت و سازهای بی هویت فعلی در تمامی نقاط از شهرها تا روستاها یکسان سازی شده و اغلب نمای بناهای ساخته شده در شهر و روستاها آنقدر مشابهاند، تا حدی که دیگر در شرایط فعلی تشخیص بناهای مسکونی در شهر و روستاها بسیار دشوار است. در عصر کنونی همراه با ناآگاهی از میراث گذشته و بالطبع بیزاری از آن در بطن زیست انسان شبه مدرن رخنه کرده و از مسایل اجتماعی تا فرهنگی و سیاسی آن را با دگرگونیهایی دچار کرده است.
آنقدر وقت گیر و دور از دیدگان نخواهد بود. کافیست نصف روز در شهر رشت قدم بزنیم. حین قدم زدن در بافتهای این شهر با تضادهایی روبرو خواهیم شد. اگر بخت و اقبال یاری دهد و تخریب مدرنِ عصر کنونی بر پیکره بی جان بافت قدیم این شهر کمی آهستهتر رخ دهد، شاید بتوان گفت: تا پایان دهه پیشرو بخش پایانیِ بناهای شهری که به نوعی آمیخته با معماری سنتی گیلان است را با اثرات لاینفک مدرن عصر کنونی از دست خواهیم داد. نحوه سوداگرانه ساخت و ساز عملا در خلق ایده هنرمندانه، طرحی فرهنگی، هویتی و اجرای قاعده مند و اصولی از معماری بناهای رشت را نشانه گرفته است و جز زُمختی، بی هویتی برای معماری مدرن گیلان چیزی در پی ندارد.
چنین انتظاری نشدنی بود! شاید این خاصیت فصل بهار باشد که با حضورش غبارها را برون میزند و همچون زایش بی همتا در طبیعت جامهای نو را بر تن میآورد. در یکی از روزهای بهار چشم مان به زایشی نو در معماری غنی و سنتی گیلان روشن شد. طی این سالها به جرات می توان گفت: آثار معماری در رشت تحت شعاع آن حجم وسیع ساخت و ساز سوداگرانه قرار گرفته که به لطف اراضی نسقِ دور تا دور شهر با خلاف سازی روبرو بوده است.
مجتبی غلامعلی زاده (آرشیتکت) متولد ۱۳۶۱ در لاهیجان است. وی به تازگی طراحی نمای یک آپارتمان مسکونی در رشت را انجام داده که این طرح بسیار موفق حاضر شده از آن جهت که سالهای مدیدی بود که چنین ایده، طرح و فرمی از تلفیق دو سبک معماری ندیده بودیم. میتوان گفت: با این تلفیق به نوعی زایشی نو در معماری سنتی گیلان میسر گشته است. این آرشیتکت گیلانی در طراحی نمای این آپارتمان چند طبقه مسکونی واقع در خیابان حافظ؛ با رویکردی زمینه گرا با الهام از عناصر معماری قدیمی گیلان، ترکیب قابل توجهی را خلق کرده است. حضور فضاهای معماری قدیمی گیلان در اکثر آثار نقاشی این آرشیتکت گیلانی نشان از رابطه ذهنی قوی او با زمینه اثری است که معماری در آن خلق میشود.
با توجه به استقبال گسترده از معماری این بنا با الگوی معماری سنتی و ترکیب آن با معماری مدرن، گفتگویی با این معمار گیلانی ترتیب داده ایم که حاوی نکات مهم و ارزشمندی است که در ادامه میآید: خاطرات دوران کودکی در شهر لاهیجان یکی از قدیمیترین پیوندهای عاطفی من با فضای معماری را شکل داده است. زندگی در میان کوچههایی با تناسبات انسانی، میان رج و آجرهای قرمز که بر روی دیوارهایش زنبقهایی زرد رشد میکرد. و از پشت دیوارهایش عطر یاس و بهارنارنج میآمد. موزاییک کف کوچهها که کیفیت صمیمی را در فضا خلق میکرد و امنیت خاطری که هنوز با حضور زیاد ماشینها گسیخته نشده بود.
من مدتهاست فضای مدرن را (در بهترین حالت ممکن آن) با فضاهای معماری سنتی یا کلاسیک مقایسه میکنم. اگرچه بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب اما اگر ارزیابی صادقانهای داشته باشیم. وقار و زیباشناسی معماریهای گذشته با توجه به محدودیتهای آن زمان بسیار قابل توجه است و شاید بتوان به جرات گفت: از کیفیت حال معماری شهرهای ما بسیار سنجیدهتر و انسانیتر بوده است. متأسفانه بدون آنکه متوجه شویم خیلی راحت این میراث گرانبها را از دست دادیم.
ما در گیلان الگوهای با کیفیتی داشتیم که مختص هیچ جا نبود. از فلات مرکزی یکسری کیفیتهای هندسی آمد، اما ترکیب آن الگوهای هندسی؛ با سفال، آجر و فضای سبز یک ترکیب برون گرای معماری در گیلان پدید آورد. گونه شناسی خانه ها، تیپها و الگوهای هوشمندانه بناها که با تکرار معنا دار، فضای شهری را در بسیاری از شهرهای استان شکل دادند. لنگرود، لاهیجان، رشت و انزلی میراث گرانبهایی از معماری گذشته است.
شهرهای ما به شدت نیاز به بازنگری و ترسیم چشماندازهای مشخص در قالب طرحهای تفصیلی در حوزه شهرسازی و معماری دارند. در خیلی از کشورهای پیشرفته همچون فرانسه، ایتالیا؛ یک چشمانداز و پرسپکتیو از بافت سنتی و تاریخی با ترکیب معماری مدرن خیلی ساده و صریح در نماها مشاهده می کنیم. کمیتههای زیباسازی نما در کشورهای پیشرفته اروپا با دقت و ظرافتی برای حفظ الگوهای معماری سنتی در بافتهای تاریخی؛ ضوابط و قوانین سرسختانهای اعمال مینمایند. و با پیگیری؛ سازندگان را مجاب به اجرای آن ضوابط کیفی و بصری در بافت های تاریخی میکنند. تا هم نیازهای روز حفظ شود و هم بافت جلوه بهتری داشته باشد.
ساز و کار پیچیدهی تولید مبتنی بر مصرف گرایی صِرف؛ نه تنها کشور ما بلکه کل دنیا را فرا گرفته است. چرخه اقتصادی تولید انبوه مصالح ساختمانی در قالب صنعتی و در حمایت از الگوهای مشخص ساخت که در جهت مصرف چنین مصالحی است. فرهنگ و زیبایی شناسی خودش را به جامعه تحمیل میکند. ایستادگی در برابر این چرخه پر قدرت نیازمند آموزش، فرهنگ سازی و حمایتهای مالی و معنوی در این حوزه است.
اینکه من صرفا یک معمار یا آرشیتکت هستم. در محدوده مشخص از روابط اداری فعالیت میکنم. کیفیت قابل قبولی از تواناییهای یک معمار را بروز نمیدهد. در دنیای امروز؛ معماری از سازه جدا و از هنر دور شده است. نرم افزارها و دنیای جست و جو در گوگل کارها را به سوی ابتذالی تکرار گونه هدایت کردهاند. معماری قدیم بصورت کامل از کارکرد سازهای بنا، کیفیت مصالح و روند ساخت و چگونگی روابط اجتماعی و مباحث زیبایی شناسی آشنایی داشت و هندسه و ریاضیات را بخوبی درک میکردند. باید بتوانیم در سطوح آموزشی، دانشگاه ها؛ طراحان و معماران با فکری پرورش دهیم. تا بجای کپی کاری و کلیشه سازی به فکر طرحها و فرمهایی نو از الگوی معماری سنتی باشیم.
تصور غلطی در ذهن برخی از کارفرمایان و خریداران فضاهای معماری وجود دارد. که هرچه هزینه بیشتری بر روی بنا انجام شود. قطعا محصول معماری بهتری خواهد بود. در انطباق و ارتباط با معماری سنتی میتوانیم کارهایی از این دست انجام دهیم؛ با هزینه کمتر، استقبال و کیفیت بهتر و همچنین دوام بسیار بالا که در عین حال ارتباط فرهنگی و تاریخی بنا با زمینه اثر حفظ شده است. اینگونه طراحی نماها مشتری خاص خودش را دارد. برای نمونه در همین بنا با استفاده از آجرهای قدیمی، سیمان کاری (بدون استفاده از سنگ نما) به اهداف مذکور رسیده ایم.
وینسنت اسکالی، تاریخدان و منتقد معماری در مقالهای که در نیویورک تایمز چاپ شد، می نویسد: امروزه مهمترین جنبش در معماری؛ احیای سنتهای بومی و کلاسیک و الحاق آنها به روند کلی معماری مدرن از جنبه بنیادی آن، یعنی ساختار جوامع و ساختمان شهرهاست. سخنان پرفسور اسکالی در مورد منطقه بندی ها، بزرگراهها و بلند مرتبه سازیهای تجاری بیانگر اینست؛ که تغییرات بوقوع پیوسته عصر پسا-مدرنیسم باعث تخریب بافت محله هایمان شد. شهرسازی و معماری در استان گیلان از دههها افول برمی گردد که امروزه نتایج منفی خود را در سطوح لایههای شهری بازتاب داده است. در شرایط کنونی که متولیان امر همچون میراث فرهنگی، مدیریت شهری و… در راستای وظایف خود در طی ادوار مختلف با کاستیها و نقصهای جبران ناپذیری حافظان خوبی برای هویت معماری استان نبودهاند. حتی یک بافت محلهای سنتی در شهرها نفس نمیکشد واندک بناهای معماری در سایه بی توجهیها سیر فراموشی را طی میکنند. اینگونه طراحی بناهای معماری؛ با وفاداری به الگوهای سنتی و حفظ نیازهای روز بسیار حایز اهمیت است که میبایست با قانون گذاریها در سطح کلان طراحان و معماران را ترغیب کرد.
نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار)
منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان
https://moroor.org/
تصاویر گزارش
https://moroor.org/wp-content/uploads/2023/05/5.jpg