شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد صالح زاده» ثبت شده است

 

 

 

 

خلاقیت گم شده یک شهر خلاق

چالش ها و تهدیدهای برند خوراک شناسی شهر رشت از سوی یونسکو

شهر خلاق خوراک؛ عنوان پرطمطراق و مجللی ست که سال هاست به رشت نسبت داده اند. پروژه شهر خوراک شناسی یونسکو بخشی از شبکه گسترده شهرهای خلاق است. این شبکه در سال ۲۰۰۴ میلادی راه اندازی شد و شهرهای عضو را در هفت زمینه خلاق سازماندهی می کند: صنایع دستی، هنر عامیانه، طراحی، فیلم، غذا، ادبیات، هنرهای رسانه ای و موسیقی.

تولید و توزیع فعالیت ها، توسعه کانون های خلاقیت و نوآوری، ایجاد فرصت برای افراد خلاق و بهبود زندگی برای افراد به حاشیه رانده شده و آسیب پذیر از نمونه آرمان هایی است که یونسکو در نظر دارد؛ با امتیاز خلاقیت برای شهرها ایجاد شود. شهرهایی که با ارزیابی یونسکو به جمع این شبکه گسترده اضافه می شوند. باید با اشتراک گذاری فعالیت های مثبت در بخش های دولتی، عمومی، خصوصی و جامعه مدنی به نوعی ارتباط و همکاری را وسیع تر نمایند. در یک مفهوم کلی تحت عنوان این برند جهانی باید بدانیم؛ در جهان امروز شهری که بتواند به صورت گوناگون و خلاقانه موجب همکاری افراد در پهنه سکونتگاهی شود؛ می تواند به عنوان موفق ترین شهر در قرن حاضر معرفی گردد. با این تفاسیر وجود طبقه خلاق عامل بسیار مهم در حصول خلاقیت شهری خواهد بود. خلاقیت عنصری حیاتی در توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهرها است .

تفاهم نامه همکاری کمیسیون ملی یونسکو در ایران و شهر رشت در سال ۱۳۹۳ منعقد و شهرداری رشت موظف گردید که پتانسیل های موجود اقتصادی و اجتماعی خلاقیت خوراک در رشت را تعیین و تکلیف کند و اطلاعات درخواستی را به مقر یونسکو در پاریس ارسال دارد. در پی این اقدام برای اولین بار در این شهر همایشی تخصصی با عنوان «چشم انداز توسعه پایدار» و دو کارگاه آموزشی که عبارتند از«توسعه پایدار و سیاستگذاری های ملی از منظر یونسکو» و «توسعه پایدار، توسعه اجتماعی، توانمندسازی زنان» تشکیل و همچنین میزبان هیات بلند پایه ای از اعضای کمیسیون ملی یونسکو بود.

در ۲۰ آذر ۱۳۹۴ (۱۱ دسامبر ۲۰۱۵) شهر رشت به طور رسمی از سوی ایرنا بوکووا، دبیرکل سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی یونسکو در پاریس در شبکه جهانی شهرهای خلاق یونسکو در حوزه خوراک شناسی ثبت گردید. نکته حائز اهمیت این بود که هر ۴ سال یک بار شهر رشت ملزم است تا گزارش عملکردی از فعالیت های خود در سطوح ملی و بین المللی را به این شبکه ارائه نماید. در سال گذشته پس از اضافه شدن کرمانشاه به شبکه شهرهای خلاق خوراک و چالش های بوجود آمده، مدیر کمیته علمی ثبت برند شهر خلاق رشت (روشن بابایی) ضمن انتقاد از نبود سرمایه گذاری مناسب در رشت و عدم معرفی درست این عنوان به جامعه محلی و اطلاع رسانی نامناسب بیان داشت: ایجاد موزه خوراک، خیابان غذا، پارک صبحانه و تعامل اساتید دانشگاهی با دانشگاه‌های خارج از کشور همچنان در حد مصوبه باقی مانده و اجرایی نشدند.

با استناد به این توضیحات؛ پس از ثبت نهایی رشت در شبکه شهرهای خلاق در خوراک سوالاتی در ذهن متبادر می شود! مدیریت شهری پس از ثبت این برند تا چه حد توانسته نقش بسزایی برای ابقای این فرصت ایفا نماید؟ با توجه به نقش سازنده مدیریت شهری در این مزیت و عملکرد ضعیف چند ساله در این حوزه به نوعی می توان یک فهم و گفتمان نادرست را حدس زد که ریشه اش از عدم تفکر برنامه ریزی در حجم وسیعی از شهر می آید. پاسخ این پرسش از قلب رئوس مدیریت شهری رشت عبور می کند. کافیست به تعدُد شهرداران و سرپرست های جایگزین نگاهی بیندازیم یا عملکرد نمایندگان مردم در پارلمان شهر را تعقیب نماییم. آنقدر سطح عملکرد شورا در این شهر نزول یافته که در اخبار حوزه شهری مواردی بی اهمیت را می شنویم. حالا نه تنها خلاقیت خوراک به آن سرانجام در خور نرسیده، صنایع دستی نیز اضافه شد! گویا در نگاه مدیران شهری رشت تنها ثبت این دست عناوین پرطمطراق کفایت می کند و با اجرای چند جشنواره سطح پایین قال قضیه را سر هم می آورند.

از اواخر قرن بیستم با چرخشی فرهنگی و ارجاع آن در حوزه گردشگری شهری و ایجاد یک گفتمان غالب باعث شد که گرایش گردشگران در سفرها به آشنایی با میراث فرهنگی و تاریخ ملت ها ختم شود. با توجه به فرهنگ غنی شهر رشت، وجود راسته های فعال تجاری؛ از جمله بازار بزرگ و پیرامون بازآفرینی شده ی آن در دهه گذشته، که در سطح کشور به عنوان طرح پایلوت از آن یاد میشود و همچنین وجود بافت تاریخی و تمایل افراد این شهر به اوقات فراغت، این برند جهانی یونسکو می توانست در طی این سال ها بازدهی خوبی برای کلانشهر مرکزی استان داشته باشد. اما تا به اکنون غیر از مواردی، آنچنان شایسته تقدیر نبوده است.

پژوهش (تبیین راهبردهای توسعه گردشگری خلاق در شهر رشت) که توسط سالاری پور و همکاران در فصلنامه گردشگری شهری، دوره ۷ شماره ۳ سال ۱۳۹۹ منتشر شد، طبق نتایج پرسشنامه این پژوهش؛ تنها در بخش اقتصادی، نظر شهروندان یک عدد مطلوب را نشان میدهد که این موضوع نیز با استقبال بخش خصوصی از این عنوان و افزایش رستوران ها و مراکز خدمات گردشگری در رشت کاملا ملموس است. در سایر موضوعات از جمله رویدادهای فرهنگی و کیفیت محیطی نیازمند اصلاحات موردی و کاربردی هستیم. و در بخش اقدامات و امکانات آموزشی با توجه به تحلیل های صورت گرفته، عددی نسبتا پایین را نشان میدهد که برای جلوگیری از اختلال در خلاقیت شهری باید اقداماتی را انجام داد.

در ادامه به توسان شهری در ایالت آموزشی آریزونا واقع در آمریکا که تقریبا ۷ سال میشود، به شبکه شهرهای خلاق خوراک یونسکو پیوسته، می پردازیم؛ با توجه به کشت غلات از جمله گندم سفید سونوران در این منطقه و شباهت آن به رشت از حیث فعالیت های کشاورزی حایز اهمیت است. گردشگری از صنایع مهم توسعه توسان محسوب می شود، تاریخچه غذایی عمیق و چند فرهنگی توسان و مراکز تفریحی و اقامتی باعث شده تا برای این شهر سالانه ۲ میلیارد دلار و بیش از ۵/۳ میلیون بازدیدکننده به ارمغان ‌آورد. موضوع مهم دیگر در مورد این شهر که کاشت نوعی غلات در آن از گذشته رواج داشته و باعث شده که پس از ثبت این برند جهانی با اجرای جشنواره های متعدد و همکاری با آشپزهای محلی و پخت غذاهایی که با مواد بومی از جمله گندم سفید طبخ می شوند، راهی باشد برای شناساندن و سرمایه گذاری هرچه بیشتر توسان و همچنین نهاده ی بومی که در این منطقه کاشت و برداشت می شود. موردی که در رشت بدین شکل به آن توجه نشده است.

با توجه به آمارها؛ پس از ثبت رشت در شبکه شهرهای خلاق خوراک یونسکو، شاهد سرمایه گذاری های بخش خصوصی در احداث و راه اندازی رستوران، کافه و سایر مراکز اقامتی و تفریحی هستیم. به این طریق هرچند باعث اشتغال افراد در این حوزه شده ایم،  اما با توجه به کارکرد خدماتی بودن این مشاغل و پدید آمدن شغل های تَبعی نمی توان شاهد گردش سرمایه از نوع اقتصاد پایه را در این شهر با درصدی بالا شاهد بود. این فرایند به نوعی از نبود تفکر برنامه ریزی در حین و پس از شکل گیری این برند برای شهر رشت نشات می گیرد. اکتفا به این عنوان پرطمطراق و اجرای چند جشنواره معمولی از سوی سازمان های متولی و در راس آن مدیریت شهری؛ نمی تواند گره گشای اقتصاد ضعیف و بی برنامه ی گردشگری این شهر باشد. حتی الامکان برای حفظ و بقای این برند جهانی و همچنین بهره ی مضاعف از آن برای رشت، تا دیر نشده باید به یک فهم و گفتمان درست و چیدن پلان های برنامه ریزی باشیم و این مسیر همکاری و همراهی سازمان های اجرایی دیگر علی الخصوص اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان را خواهان است.

شهر خلاق همانطور که از اسم آن پیداست؛ اندیشه ای نو برای افزایش رقابت در شهرها که باید منجر به توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با تاکید بر کارآفرینی بر پایه خلاقیت شود. محققین، برنامه ریزان و سیاست گذاران با مفهوم شهر خلاق در محور فعالیت های خود برنامه توسعه شهری را دنبال می کنند. مدیریت شهری به عنوان نهادی محلی در سکونتگاه های شهری بر پایه و عملیاتی کردن این اندیشه نو؛ بایستی توسعه شهر را با برنامه ریزی راهبردی اجرا نماید. شهر خلاق بر تولیدات فرهنگی تمرکز دارد، به روایتی تولید کالاها و خدمات فرهنگی با فعالیت هایی مرتبط میشوند که در نهایت خلاقیت از آن حاصل خواهد شد. ریچاردز در کتابش تحت عنوان “گردشگری خلاق” مینویسد: برای اینکه جوامع بتوانند رشد کنند، نیاز به خلاقیت توریست محور می باشد که موجب جذب سرمایه خلاق به شهرها می شود. وی همچنین تاکید دارد که این سرمایه خلاق است که موجب گردشگری خواهد شد.

برای ایجاد رویدادهای شهری نیازمند یک اقتصاد خلاق هستیم. باید بدانیم که این اقتصاد خلاق هیچگاه موفق نمی شود مگر با وجود افراد خلاق در شهر که از عوامل مهم در اجرای رویدادهای مختلف شهری هستند. نمونه موفق این نوع رویداد شهری؛ می توان به اسپانیا در زمان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ اشاره داشت؛ دولت تصمیم میگیرد، تا با برگزاری رویدادهای تاریخی مردم را به بازدید از بناهای تاریخی، موزه ها و سایر آثار باستانی ترغیب نماید. و از این شیوه رویداد محور با جذب توریست برای از بین بردن بحران اقتصادی استفاده کرد. داشتن شهر خلاق در شبکه گسترده شهرهای کنونی آرزوی هر جامعه ای است. ریچارد فلوریدا به عنوان اولین کسی که بحث مناطق و شهرهای خلاق را مطرح کرده، معتقد است: رشد مناطق شهری در حال حاضر به دست طبقه خلاق است. وی نقش سرمایه انسانی خلاق در رشد شهرها و مناطق را بسیار حایز اهمیت می داند.

با احتساب زمان از دست رفته ثبت شهر رشت به عنوان شهر خلاق باید گفت: تا به امروز با اتکا به چند جشنواره غذایی سطح پایین، سرمایه گذاری خصوصی، ایجاد مشاغل غیرپایه و همچنین عدم برنامه ریزی مناسب، آنچنان نیز توفیقی حاصل نشد. حتی در برهه هایی خطرحذف این برند از رشت هم حس شد. در ادامه برای ایجاد توسعه شهری با این برند جهانی؛ بایستی با برنامه ریزی راهبردی و هماهنگی مدیریت شهری با سایر سازمان های اجرایی در مرحله نخست؛ به افزایش اقدامات کاربردی و اصلاح امکانات آموزشی در ابعاد و طبقات مختلف شهر دست زد و هم پیوندی را در تمام ابعاد جوامع شهری حاصل شد. سپس با تغییرات اصلاحی در کیفیت های محیطی شهر، برای ایجاد جشنواره ها و فسیتوال های درون و برون منطقه ای تمام گروه های اقتصادی، اجتماعی، صنعتی، فرهنگی و ذی نفع شهر را درگیر کرد. و با ترسیم جغرافیای خلاقیت بر اساس پخشایش طبقه خلاق در تمام مناطق و حوزه های شهری رشت از این امتیاز به نفع رشت استفاده کرد.

 

نویسنده : محمد صالح زاده رشتی نژاد ( روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۲

https://moroor.org/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۴۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

 

آقای شهردار
کشور ژاپن در سال ۱۸۰۰م، آغاز رشد سریع اقتصادی و اجتماعی خود را تجربه کرده که تمرکز کشور بر پایه مدرنیزاسیون و صنعتی سازی بوده است. سفر حضرتعالی زمانی اتفاق افتاد که این کشور در حال حاضر جز سه غول بزرگ جهان است. در توسعه فرایند شهرنشینی اگر برنامه ریزی شهری و منطقه ای به طور فعال در تمامی ابعاد اتخاذ شود، میتواند دنباله روی گذشته ای باشد که به مسیر رشد و توسعه منتهی شود. مسیری که ژاپن با اقتصاد آسیایی و گذشته ای فئودالی داشته و طی کرده است. ژاپنی که شما و ما تماشا می‌کنیم؛ با سرمایه گذاری در ساخت و ساز زیر ساختهای صنعتی مسیر توسعه را آغاز نمود. پروژه‌های زیرساختی از قرن نوزدهم آغاز گردید؛ شبکه راه آهن ملی، صنایع سنگین از جمله معدن، آهن و فولاد، کشتی سازی و ابزار آلات ماشینی که با هدف حمایت و پشتیبانی از رشد اقتصادی صنعت در آینده پیش رو بود. تمامی این صنایع و موقعیت مکانی آنها، به فرایند شهرسازی، رشد و توسعه شهرها کمک بسیاری نمود. کلانشهرهای توکیو، اوزاکا، کیوتو، ناگویا، یوکوهاما و کوبه با رشد صنایع در آنها و مهاجرت روستاییان به این شهرها؛ نمونه‌های خوبی از شهرهای بزرگ در شرق آسیا که در رشد صنعتی ژاپن نقش مهمی ایفا کرده‌اند.
تخصصی سازی شهرهای جدید؛ ساخت شهرهای جدید دانشگاهی، شهرهای صنعتی و تکنوپلیس‌ها مفاهیم جدیدی بودند که با مدیریت در برنامه ریزی شهری و منطقه ای در ژاپن پایه توسعه کنونی این کشور را فراهم آوردند. مفهوم تکنوپلیس با سه عنصر آکادمیک، صنعت و اسکان مطرح شد. شهر تسوکوبا در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی توکیو، مثال خوبی از شهرهایی است که به عنوان شهر دانشگاهی و پژوهشی توسعه یافت تا به منظور ایجاد نیروی متخصص در بخش‌هایی که با تکنولوژی پیشرفته است، تا از این طریق بتواند نیازهای بخش صنعت را تسهیل نماید. با همه این موارد که بخش کوچکی از یک برنامه ریزی بر مدار توسعه است، نظریه حفاظت و توسعه هر شهر با عملکردهای مخصوص به خود همواره پابرجا بوده است. با وجود این برنامه‌ریزی بود که اکنون ژاپن جز غول‌های دنیا به‌حساب می‌آید و همچنین رشد و توسعه شهرنشینی و مشکل همیشگی شهرهای توسعه یافته که زباله است را توانسته در یک بازه زمانی کوتاه مدت و یا میان مدت با برنامه‌ریزی به نحوی حل نمایند.

آقای شهردار
در حال حاضر موضوع زباله در کلانشهر شمالی کشور که به تازگی شما مدیریت بدنه اجرایی آن را برعهده دارید؛ جز معضلاتی است که نه تنها بر بهداشت و سلامتی شهروندان این شهر و اطراف آن و به خصوص مردم منطقه سراوان صدمه می‌رساند، بلکه در طی دهه‌ها با سوء مدیریت، انباشت و انباشت؛ این معضل همچون کوهی از زباله در سراوان به‌جا مانده که مساحت آن به اندازه ۲۰ زمین فوتبال و دارای حجم هزار تنی است. آب‌های زیرزمینی را آلوده و توسط مسیر ورودی رودخانه به شهر این معضل تا مرداب و دریا نیز رسیده است. وعده‌ها و راهکارهایی داده شد اما هم اکنون و همچنان این مشکل پابرجاست و مشخص هم نخواهد بود که سرنوشت این کوه از زباله و دیگر زباله‌های تولیدی این شهر روزانه چه خواهد شد؟ در این میان؛ طی یک‌سال گذشته پیشرفت فیزیکی لندفیل سراوان چیزی حدود ۳۵ درصد بوده است. از ۲۱ هکتار مساحت آن، حدود ۶ هکتارکاملا پوشش داده شده تا از نفوذ شیرابه به آب‌های زیرزمینی جلوگیری شود. اما همچنان موضوع اعتبارات مالی نیروگاه زباله‌سوز و سایر الحاقات مربوط به تعیین و تکلیف سراوان با وضعیت اقتصادی و نوسانات در ابهام قرار دارد. 

 

نویسنده : محمد صالح زاده رشتی نژاد (روزنامه نگار - دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی گرایش برنامه ریزی منطقه ای دانشگاه گیلان) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۴:۳۰
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

 

گزارش؛ زایشی نو در معماری سنتی گیلان

نگاهی به طراحی نمای جدیدی در رشت با الگوی معماری سنتی

معماری در هر منطقه جغرافیایی ریشه خود را از اقلیم همان منطقه می گیرد و ارتباط تنگانگی با عوامل اقلیمی، محیطی، اجتماعی، هویتی، انسانی و طبیعت خود دارد. معماری سنتی و غنی گیلان زایشِ عمل و عکس العمل متقابل میان انسان و طبیعت اقلیم خاص این منطقه است. هرچقدر که به عمر سال ها افزوده شد و دهه‌ها یکی پشت دیگری طی شدند و با شرایط‌های مختلف هر عصر تغییراتی در اشکال مختلف و سبک زیست انسان‌ها بوجود آمد. ناگزیر معماری نیز همچون سایر ادوات با تغییرات گسترده‌ای همراه شد.

تداول سبک‌های جدید؛ ساخت و ساز‌های بی هویت فعلی در تمامی نقاط از شهرها تا روستاها یکسان سازی شده و اغلب نمای بناهای ساخته شده در شهر و روستاها آنقدر مشابه‌اند، تا حدی که دیگر در شرایط فعلی تشخیص بناهای مسکونی در شهر و روستاها بسیار دشوار است. در عصر کنونی همراه با ناآگاهی از میراث گذشته و بالطبع بیزاری از آن در بطن زیست انسان شبه مدرن رخنه کرده و از مسایل اجتماعی تا فرهنگی و سیاسی آن را با دگرگونی‌هایی دچار کرده است.

آنقدر وقت گیر و دور از دیدگان نخواهد بود. کافیست نصف روز در شهر رشت قدم بزنیم. حین قدم زدن در بافت‌های این شهر با تضادهایی روبرو خواهیم شد. اگر بخت و اقبال یاری دهد و تخریب مدرنِ عصر کنونی بر پیکره بی جان بافت قدیم این شهر کمی آهسته‌تر رخ دهد، شاید بتوان گفت: تا پایان دهه پیشرو بخش پایانیِ بناهای شهری که به نوعی آمیخته با معماری سنتی گیلان است را با اثرات لاینفک مدرن عصر کنونی از دست خواهیم داد. نحوه سوداگرانه ساخت و ساز عملا در خلق ایده هنرمندانه، طرحی فرهنگی، هویتی و اجرای قاعده مند و اصولی از معماری بناهای رشت را نشانه گرفته است و جز زُمختی، بی هویتی برای معماری مدرن گیلان چیزی در پی ندارد.

چنین انتظاری نشدنی بود! شاید این خاصیت فصل بهار باشد که با حضورش غبارها را برون میزند و همچون زایش بی همتا در طبیعت جامه‌ای نو را بر تن می‌آورد. در یکی از روزهای بهار چشم مان به زایشی نو در معماری غنی و سنتی گیلان روشن شد. طی این سالها به جرات می توان گفت: آثار معماری در رشت تحت شعاع آن حجم وسیع ساخت و ساز سوداگرانه قرار گرفته که به لطف اراضی نسقِ دور تا دور شهر با خلاف سازی روبرو بوده است.

مجتبی غلامعلی زاده (آرشیتکت) متولد ۱۳۶۱ در لاهیجان است. وی به تازگی طراحی نمای یک آپارتمان مسکونی در رشت را انجام داده که این طرح بسیار موفق حاضر شده از آن جهت که سالهای مدیدی بود که چنین ایده، طرح و فرمی از تلفیق دو سبک معماری ندیده بودیم. می‌توان گفت: با این تلفیق به نوعی زایشی نو در معماری سنتی گیلان میسر گشته است. این آرشیتکت گیلانی در طراحی نمای این آپارتمان چند طبقه مسکونی واقع در خیابان حافظ؛ با رویکردی زمینه گرا با الهام از عناصر معماری قدیمی گیلان، ترکیب قابل توجهی را خلق کرده است. حضور فضاهای معماری قدیمی گیلان در اکثر آثار نقاشی این آرشیتکت گیلانی نشان از رابطه ذهنی قوی او با زمینه اثری است که معماری در آن خلق می‌شود.

با توجه به استقبال گسترده از معماری این بنا با الگوی معماری سنتی و ترکیب آن با معماری مدرن، گفتگویی با این معمار گیلانی ترتیب داده ایم که حاوی نکات مهم و ارزشمندی است که در ادامه می‌آید: خاطرات دوران کودکی در شهر لاهیجان یکی از قدیمی‌ترین پیوندهای عاطفی من با فضای معماری را شکل داده است. زندگی در میان کوچه‌هایی با تناسبات انسانی، میان رج و آجرهای قرمز که بر روی دیوارهایش زنبق‌هایی زرد رشد می‌کرد. و از پشت دیوارهایش عطر یاس و بهارنارنج می‌آمد. موزاییک کف کوچه‌ها که کیفیت صمیمی را در فضا خلق می‌کرد و امنیت خاطری که هنوز با حضور زیاد ماشین‌ها گسیخته نشده بود.

 من مدتهاست فضای مدرن را (در بهترین حالت ممکن آن) با فضاهای معماری سنتی یا کلاسیک مقایسه می‌کنم. اگرچه بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب اما اگر ارزیابی صادقانه‌ای داشته باشیم. وقار و زیباشناسی معماری‌های گذشته با توجه به محدودیت‌های آن زمان بسیار قابل توجه است و شاید بتوان به جرات گفت: از کیفیت حال معماری شهرهای ما بسیار سنجیده‌تر و انسانی‌تر بوده است. متأسفانه بدون آنکه متوجه شویم خیلی راحت این میراث گرانبها را از دست دادیم.

ما در گیلان الگوهای با کیفیتی داشتیم که مختص هیچ جا نبود. از فلات مرکزی یکسری کیفیت‌های هندسی آمد، اما ترکیب آن الگوهای هندسی؛ با سفال، آجر و فضای سبز یک ترکیب برون گرای معماری در گیلان پدید آورد. گونه شناسی خانه ها، تیپ‌ها و الگوهای هوشمندانه بناها که با تکرار معنا دار، فضای شهری را در بسیاری از شهرهای استان شکل دادند. لنگرود، لاهیجان، رشت و انزلی میراث گرانبهایی از معماری گذشته است.

عدم ضوابط کیفی و کمی در نظارت و اجرای بناها

شهرهای ما به شدت نیاز به بازنگری و ترسیم چشم‌انداز‌های مشخص در قالب طرح‌های تفصیلی در حوزه شهرسازی و معماری دارند. در خیلی از کشورهای پیشرفته همچون فرانسه، ایتالیا؛ یک چشم‌انداز و پرسپکتیو از بافت سنتی و تاریخی با ترکیب معماری مدرن خیلی ساده و صریح در نماها مشاهده می کنیم. کمیته‌های زیباسازی نما در کشورهای پیشرفته اروپا با دقت و ظرافتی برای حفظ الگوهای معماری سنتی در بافتهای تاریخی؛ ضوابط و قوانین سرسختانه‌ای اعمال می‌نمایند. و با پیگیری؛ سازندگان را مجاب به اجرای آن ضوابط کیفی و بصری در بافت های تاریخی می‌کنند. تا هم نیازهای روز حفظ شود و هم بافت جلوه بهتری داشته باشد.

ساز و کار فراگیر تولید و مصرف

ساز و کار پیچیده‌ی تولید مبتنی بر مصرف گرایی صِرف؛ نه تنها کشور ما بلکه کل دنیا را فرا گرفته است. چرخه اقتصادی تولید انبوه مصالح ساختمانی در قالب صنعتی و در حمایت از الگوهای مشخص ساخت که در جهت مصرف چنین مصالحی است. فرهنگ و زیبایی شناسی خودش را به جامعه تحمیل میکند. ایستادگی در برابر این چرخه پر قدرت نیازمند آموزش، فرهنگ سازی و حمایت‌های مالی و معنوی در این حوزه است.

آموزش در معماری

اینکه من صرفا یک معمار یا آرشیتکت هستم. در محدوده مشخص از روابط اداری فعالیت می‌کنم. کیفیت قابل قبولی از توانایی‌های یک معمار را بروز نمی‌دهد. در دنیای امروز؛ معماری از سازه جدا و از هنر دور شده است. نرم افزارها و دنیای جست و جو در گوگل کارها را به سوی ابتذالی تکرار گونه هدایت کرده‌اند. معماری قدیم بصورت کامل از کارکرد سازه‌ای بنا، کیفیت مصالح و روند ساخت و چگونگی روابط اجتماعی و مباحث زیبایی شناسی آشنایی داشت و هندسه و ریاضیات را بخوبی درک می‌کردند. باید بتوانیم در سطوح آموزشی، دانشگاه ها؛ طراحان و معماران با فکری پرورش دهیم. تا بجای کپی کاری و کلیشه سازی به فکر طرح‌ها و فرم‌هایی نو از الگوی معماری سنتی باشیم.

مسایل مالی در معماری

تصور غلطی در ذهن برخی از کارفرمایان و خریداران فضاهای معماری وجود دارد. که هرچه هزینه بیشتری بر روی بنا انجام شود. قطعا محصول معماری بهتری خواهد بود. در انطباق و ارتباط با معماری سنتی میتوانیم کارهایی از این دست انجام دهیم؛ با هزینه کمتر، استقبال و کیفیت بهتر و همچنین دوام بسیار بالا که در عین حال ارتباط فرهنگی و تاریخی بنا با زمینه اثر حفظ شده است. اینگونه طراحی نماها مشتری خاص خودش را دارد. برای نمونه در همین بنا با استفاده از آجرهای قدیمی، سیمان کاری (بدون استفاده از سنگ نما) به اهداف مذکور رسیده ایم.

نتیجه گیری

وینسنت اسکالی، تاریخدان و منتقد معماری در مقاله‌ای که در نیویورک تایمز چاپ شد، می نویسد: امروزه مهمترین جنبش در معماری؛ احیای سنتهای بومی و کلاسیک و الحاق آنها به روند کلی معماری مدرن از جنبه بنیادی آن، یعنی ساختار جوامع و ساختمان شهرهاست. سخنان پرفسور اسکالی در مورد منطقه بندی ها، بزرگراه‌ها و بلند مرتبه سازی‌های تجاری بیانگر اینست؛ که تغییرات بوقوع پیوسته عصر پسا-مدرنیسم باعث تخریب بافت محله هایمان شد. شهرسازی و معماری در استان گیلان از دهه‌ها افول برمی گردد که امروزه نتایج منفی خود را در سطوح لایه‌های شهری بازتاب داده است. در شرایط کنونی که متولیان امر همچون میراث فرهنگی، مدیریت شهری و… در راستای وظایف خود در طی ادوار مختلف با کاستی‌ها و نقص‌های جبران ناپذیری حافظان خوبی برای هویت معماری استان نبوده‌اند. حتی یک بافت محله‌ای سنتی در شهرها نفس نمی‌کشد و‌اندک بناهای معماری در سایه بی توجهی‌ها سیر فراموشی را طی میکنند. اینگونه طراحی بناهای معماری؛ با وفاداری به الگوهای سنتی و حفظ نیازهای روز بسیار حایز اهمیت است که میبایست با قانون گذاری‌ها در سطح کلان طراحان و معماران را ترغیب کرد.

 

نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

https://moroor.org/

 

تصاویر گزارش 

3

44

5

77

8

11

999

66

https://moroor.org/wp-content/uploads/2023/05/5.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۰:۲۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

به گزارش حکایت گیلان | محمد صالح‌زاده (دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه گیلان) :

در نهایت در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ حکم سومین شهردارِ شورای ششم از سوی وزیر کشور امضا شد تا از این تاریخ به بعد به صورت رسمی؛ "رحیم شوقی چهارده" به عنوان سُکان دار بدنه اجرایی مدیریت شهری کلانشهر مرکزی استان آغاز بکار کند. شهردار جوان رشت با اطمینان خواهد دانست؛ هرچقدر گرایشات سیاسی وی در این انتصاب حائز اهمیت بود اما این امتیاز، نمی‌تواند در تداوم همکاری دو بدنه نظارتی و اجرایی مدیریت شهری تاثیر گذار باشد. از این لحاظ که ما در این شهر از سوی شورای شهر؛ انتخاب و اتفاقات نادری را به نظاره نشسته‌ایم.
انتخاب شهرداران در رشت همیشه از ابتدا با توافقات حداکثری اعضای پارلمان محلی شهر آغاز می‌شود تا در فاصله های زمانی مختلف از این حداکثر موافقین شهردار منتخب کاسته و به یکباره شهردار منتخب با آن‌روی سکه موافقینش مواجه شود. این اواخر در شهر شاهد بوده‌ایم که بازه زمانی انتقال از جرگه‌ی موافق به مخالف در کوتاه‌ترین زمان ممکن صورت پذیرفته است. تا جایی که آخرین شهردار منتخب شورانشینان هر دو ماه یک‌بار در مواجهه با مخالفت اعضای شورا قرار می‌گرفت.  
با همه این اتفاقات در شهر؛ این‌روزها پس از امضای حکم شهردار جدید از سوی وزارت کشور، شورانشینان؛ پنجاه و پنجمین شهردار رشت را معارفه کرده‌اند. رحیم شوقی؛ شهردار جوان و بومی مرکز استان گیلان که به فراخور سن و سال، رزومه ی مدیریتی نیز داشته و توانست با مجاب نمودن وزارت کشور با احتساب این فعالیت‌ها بر آن بازه قانونی و زمانی مدیریتی که وزارت کشور قائل بوده، فائق آید.
رحیم شوقی در فرایند انتخاب شهردار از سوی شورای ششم همچون سایر کاندیداهای این پست به مسائل و معضلات کلان این شهر اشاره داشت. رشت سال‌هاست با چندین چالش اساسی همچون؛ زباله، رودخانه، خلاف‌سازی، مهاجرت، عدم ثبات مدیریت شهری، فاضلاب، بی توجهی شهروندان به مدیریت شهری (که از عدم ثبات مدیریت شهری می‌آید) و ... دیگر معضلات بزرگ و کوچکی که از مسائل کلان و فقدان نگاه برنامه ریزی و توسعه نشأت می گیرند، در گیر و دار است.
شهردار منتخب رشت در صفحه مجازی خود به حاشیه نشینی در سیستان و بلوچستان، کنترل سیلاب با روش کاربردی و مهندسی، وضعیت اعتباری فعالیت های عمرانی، وضعیت مبلمان و فضای سبز شهری که در این‌باره پس از سفر به ژاپن نوشته: مدیریت شهری با استفاده از کوچکترین ظرفیت های موجود و توجه به جزئیات هرچند کوچک می‌تواند از لحاظ بصری در شهر فضاهای مناسبی ایجاد کند. در راستای سفر شهردار به ژاپن به دو موضوع مهم دیگر نیز اشاره شد، یک: تصویری از شعبات بانک دولتی در توکیو به همراه متنی منتشر شد، که در راستای تکریم ارباب رجوع آقای شهردار نوشته است: متصدی بانک، کنار مشتری همچون که در تصویر مشخص است؛ زانو زده و فرم‌های مشتری حاضر در بانک را پُر می‌کند. موضوعی که این‌روزها نه تنها در بانک‌ها بلکه بسیاری از ادارات دیگر که مردم به آن برای پیشبرد کارهای خود رجوع می کنند، مورد نقد قرار دارد. این انتقاد بر سازمان غیردولتی و عمومی شهرداری نیز به میزان ارجاع شهروندان بر همگان روشن است. دو: موضوع بعدی معضل خبرساز این‌روزهای رشت است که حاصل سال‌ها و دهه‌ها پشت گوش انداختن است. که تبدیل به یک معضل کلان در سطح محلی، منطقه‌ای و ملی شده است. شهردار جوان تصویری را با مخاطبانش به اشتراک گذاشته که شامل قرار گرفتن سه تصویر از سطل‌های زباله‌ای است که شهروندان در ژاپن برای تفکیک زباله در خانه‌ها، فروشگاه‌ها و رستوران‌ها استفاده می‌کنند. شهردار در توضیح این عکس نوشته است: در ژاپن زباله در منزل به صورت زباله‌های بسوز و نسوز جدا می‌شوند و در مجامع عمومی (فروشگاه و رستوران) سطل‌های تفکیکی پلاستیک، کاغذ، فلز و... وجود دارد. و در ادامه می‌نویسد: در سطح خیابان‌ها سطل زباله‌ای نبوده و هزینه‌های مربوط به مدیریت پسماند در قیمت فروش کالا لحاظ می‌گردد.

حکایت ‌گیلان | سخنی با شهردار؛ از توکیو تا رشت

پسماند در ژاپن
وضعیت نامناسب بافت و خاک اراضی در ژاپن باعث شده تا نتوانند با شیوه دفن زباله و پسماند در شهرها عمل نمایند. به این خاطر در موضوع سیستم نظافت شهرهای خود و بازیافت زباله‌ها دست به انقلابی زده اند. با اعمال فرهنگ سازی در سراسر کشور باعث شده تا به یک روند بهداشتی مستمر در سطح کلان دست یابند. تفکیک سطل به سطل و خاکستر کردن از شیوه‌های متداول برای کاهش حجم زباله در ژاپن به حساب می آید. در سراسر کلانشهرها و شهرهای مهم ژاپن سطل‌هایی مخصوص و ویژه انواع زباله‌های تجدیدناپذیر مثل پلاستیک قرار گرفته است. اما زباله‌ها برای ورود به این سطل‌ها قوانینی را پشت سر می‌گذارند.

حکایت ‌گیلان | سخنی با شهردار؛ از توکیو تا رشت

بازیافت در ژاپن
بسیاری از شهروندان ژاپنی به شکل داوطلبانه اقدام به جمع آوری زباله از سطح شهرها می کنند. برخی از افراد هم در حوزه جمع آوری پلاستیک‌ها و انواع شیشه و مواد غیرقابل تجدید فعالیت دارند. این افراد با جمع آوری انواع زباله های قابل بازیافت (اعم از ظروف، بسته بندی‌ها و. .) نقشی مهم در گردش چرخه بازیافت ژاپن ایفا می کنند. مقام‌های دولتی ژاپن نیز در مقابل بر حسب وزن، حجم و اندازه زباله‌های تجدید پذیر، مبالغی را پرداخت خواهند کرد. و نکته دیگر این سیاست گذاری دولتی در ژاپن؛ تمامی هزینه‌های خرید مواد پلاستیکی و شیشه‌ها از صندوق مالیات شهروندان کسر می شود. در واقع شهروندان با پرداخت مالیات به عضوی مؤثر از سیستم بازیافت کشور تبدیل خواهند شد.

حکایت ‌گیلان | سخنی با شهردار؛ از توکیو تا رشت

آموزش و فرهنگ سازی در ژاپن
در کشور ژاپن اما فقط به اینها اکتفا نشده است؛ اصل موضوع فرهنگ سازی زباله، پسماند و بازیافت؛ آموزش از رده های سنین پایین تا بزرگسال را در برمیگرد. دانش آموزان در دوره‌های آموزشی مختلف با فراگیری اصول بازیافت و تفکیک زباله، نه تنها اهمیت استفاده از این سیستم را درک می‌کنند، بلکه حفظ محیط زیست را نیز خواهند آموخت. استفاده از این فرآیند نقشی مهم در رشد فرهنگ و توسعه شخصیت اجتماعی کودکان ایفا می کند. و در سطح جهانی نیز منجر به رشد و توسعه ژاپن در حوزه تفکیک زباله شده است.
پسماند و بازیافت در ژاپن همچون سایر بخش‌های این کشور مسیر رشد و توسعه‌ای را پیموده است که می‌توان این مدل را به عنوان راه‌کاری برای توسعه پسماند به صورت برون زا به سایر کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته که انباشت زباله منجر به معضلاتی از جمله تخریب محیط زیست شده، استفاده کرد.

حکایت ‌گیلان | سخنی با شهردار؛ از توکیو تا رشت

تفکیک زباله در ژاپن
در ابتدا تفکیک به سه گروه؛ پلاستیک، کاغذ و فلز تقسیم می‌شد اما مرور زمان باعث افزایش تفکیک به ۴۵ گروه مجزا شد. در این نوع طبقه‌بندی؛ که کاری بسیار دشوار و طاقت فرسا به نظر می‌رسد. زباله‌ها به گروه‌های جزئی و موردی همچون بالش‌، مسواک‌ها و سایر زباله‌های تفکیکی را هم می‌توان در این نوع دسته بندی مشاهده کرد. این اقدام به این علت،که مقامات این شهر می‌خواهند تمام زباله‌ها را بازیافت کنند و هیچ زباله‌ای را نسوزانند، صورت می‌گیرد. به‌طور مثال؛ سابق در خانه‌های مسکونی تک خانواری، چند خانواری و مجتمع‌های مسکونی و... دو نوع سطل زباله تهیهمی‌شد که مربوط به زباله‌های بسوز و نسوز بودند. با این اقدام دستوری دولت که با کاهش سوزاندن زباله همراه بوده تا بتوانند مقادیر بیشتری از آن را تفکیک نمایند. ساکنین منازل مسکونی وظیفه دارند؛ تمام زباله‌های خود را در گروه‌های مختلف طبقه‌بندی کرده و هر کدام از زباله‌ها را در جعبه مخصوص به خود بریزند. افراد باید موقع ریختن زباله به درون جعبه، بخش‌های مختلف آن را از هم جدا کنند. به طور مثال اگر زباله‌‌ای از ترکیب چوب و فلز باشد، باید چوب آن را در یک سطل و فلز آن را در سطل مخصوص فلزات بیندازند.
مردم ژاپن با همکاری سازمان‌های مردم نهاد و تسهیل‌گر در شهر مقارن با مدیریت محلی و منطقه‌ای کمپینی را تشکیل داده اند که "کمپین برچسب قرمز" نام دارد. این کمپین در تلاش است؛ از پیر تا جوان با آموزش و تبلیغات به همراهی رسانه ها؛ فرهنگ سازی کند. کالاها و محصولاتی که قابلیت اشتعال دارند متناسب با درجه اشتعال شان با برچسب های قرمز مشخص میشوند. در واقع این بسیار مهم است که شهروندان در هنگام انداختن زباله‌های خود در سطل‌های تفکیک مخصوص، افزون بر جدا کردن زباله‌ها به انواع مختلف، قابلیت اشتعال این زباله‌ها را نیز مشخص کنند.

حکایت ‌گیلان | سخنی با شهردار؛ از توکیو تا رشت

وقفه در تخریب محیط زیست
ژاپن نسبت به سایر کشورهای پیشرفته دنیا؛ زباله کمتری تولید می‌کند، اما از هر کشور دیگری در دنیا، به جز آمریکا، زباله‌های پلاستیکی بیشتری دارد. دولت‌های مرکزی و محلی در ژاپن با این اقدام سعی کرده اند تا با تفکیک اصولی بتوانند در بازیافت محصولات موثر تر عمل نمایند و طبق این اصول از حجم سوزاندن زباله‌ها کاسته و همچنین با این برنامه اصولی و هدفمند که همراه با آموزش و فرهنگ سازی بوده، توانسته است: انتشار گازهای گلخانه ای را کمتر و تخریب محیط زیست را به وقفه بیاندازد. طبق برخی از اسناد و اخبار حوزه پسماند در ژاپن در برخی از شهرهای این کشور مراکز سوزاندن زباله به دستور مقامات دولتی بسته شده اند. ژاپن رفته رفته به اهداف خود طبق برنامه ریزی بلند مدت نزدیک میشود. آمار نشان دهنده این است: ۸۰ درصد از ۲۸۶ تن زباله‌ای که در سال ۲۰۱۷، تولید شده را بازیافت کرده است و این مقدار از ۲۰ درصد متوسط ملی، بسیار بیشتر است. البته برخی از آمارها نیز مبنی بر انتقادی ا‌ست که به دولت ژاپن نسبت می‌دهند که با اینکه یک برنامه ریزی اصولی برای بازیافت و پسماند را طی سال‌ها انجام داده اما در آلودگی آب‌های آزاد آنقدر نتوانسته موفقیت کسب نماید. 

آقای شهردار
کشور ژاپن در سال ۱۸۰۰م، آغاز رشد سریع اقتصادی و اجتماعی خود را تجربه کرده که تمرکز کشور بر پایه مدرنیزاسیون و صنعتی سازی بوده است. سفر حضرتعالی زمانی اتفاق افتاد که این کشور در حال حاضر جز سه غول بزرگ جهان است. در توسعه فرایند شهرنشینی اگر برنامه ریزی شهری و منطقه ای به طور فعال در تمامی ابعاد اتخاذ شود، میتواند دنباله روی گذشته ای باشد که به مسیر رشد و توسعه منتهی شود. مسیری که ژاپن با اقتصاد آسیایی و گذشته ای فئودالی داشته و طی کرده است. ژاپنی که شما و ما تماشا می‌کنیم؛ با سرمایه گذاری در ساخت و ساز زیر ساختهای صنعتی مسیر توسعه را آغاز نمود. پروژه‌های زیرساختی از قرن نوزدهم آغاز گردید؛ شبکه راه آهن ملی، صنایع سنگین از جمله معدن، آهن و فولاد، کشتی سازی و ابزار آلات ماشینی که با هدف حمایت و پشتیبانی از رشد اقتصادی صنعت در آینده پیش رو بود. تمامی این صنایع و موقعیت مکانی آنها، به فرایند شهرسازی، رشد و توسعه شهرها کمک بسیاری نمود. کلانشهرهای توکیو، اوزاکا، کیوتو، ناگویا، یوکوهاما و کوبه با رشد صنایع در آنها و مهاجرت روستاییان به این شهرها؛ نمونه‌های خوبی از شهرهای بزرگ در شرق آسیا که در رشد صنعتی ژاپن نقش مهمی ایفا کرده‌اند.
تخصصی سازی شهرهای جدید؛ ساخت شهرهای جدید دانشگاهی، شهرهای صنعتی و تکنوپلیس‌ها مفاهیم جدیدی بودند که با مدیریت در برنامه ریزی شهری و منطقه ای در ژاپن پایه توسعه کنونی این کشور را فراهم آوردند. مفهوم تکنوپلیس با سه عنصر آکادمیک، صنعت و اسکان مطرح شد. شهر تسوکوبا در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی توکیو، مثال خوبی از شهرهایی است که به عنوان شهر دانشگاهی و پژوهشی توسعه یافت تا به منظور ایجاد نیروی متخصص در بخش‌هایی که با تکنولوژی پیشرفته است، تا از این طریق بتواند نیازهای بخش صنعت را تسهیل نماید. با همه این موارد که بخش کوچکی از یک برنامه ریزی بر مدار توسعه است، نظریه حفاظت و توسعه هر شهر با عملکردهای مخصوص به خود همواره پابرجا بوده است. با وجود این برنامه‌ریزی بود که اکنون ژاپن جز غول‌های دنیا به‌حساب می‌آید و همچنین رشد و توسعه شهرنشینی و مشکل همیشگی شهرهای توسعه یافته که زباله است را توانسته در یک بازه زمانی کوتاه مدت و یا میان مدت با برنامه‌ریزی به نحوی حل نمایند.

آقای شهردار
در حال حاضر موضوع زباله در کلانشهر شمالی کشور که به تازگی شما مدیریت بدنه اجرایی آن را برعهده دارید؛ جز معضلاتی است که نه تنها بر بهداشت و سلامتی شهروندان این شهر و اطراف آن و به خصوص مردم منطقه سراوان صدمه می‌رساند، بلکه در طی دهه‌ها با سوء مدیریت، انباشت و انباشت؛ این معضل همچون کوهی از زباله در سراوان به‌جا مانده که مساحت آن به اندازه ۲۰ زمین فوتبال و دارای حجم هزار تنی است. آب‌های زیرزمینی را آلوده و توسط مسیر ورودی رودخانه به شهر این معضل تا مرداب و دریا نیز رسیده است. وعده‌ها و راهکارهایی داده شد اما هم اکنون و همچنان این مشکل پابرجاست و مشخص هم نخواهد بود که سرنوشت این کوه از زباله و دیگر زباله‌های تولیدی این شهر روزانه چه خواهد شد؟ در این میان؛ طی یک‌سال گذشته پیشرفت فیزیکی لندفیل سراوان چیزی حدود ۳۵ درصد بوده است. از ۲۱ هکتار مساحت آن، حدود ۶ هکتارکاملا پوشش داده شده تا از نفوذ شیرابه به آب‌های زیرزمینی جلوگیری شود. اما همچنان موضوع اعتبارات مالی نیروگاه زباله‌سوز و سایر الحاقات مربوط به تعیین و تکلیف سراوان با وضعیت اقتصادی و نوسانات در ابهام قرار دارد. 

آقای شهردار
با همه این موارد موضوعی که طی این دهه‌ها آنقدر با کم کاری، ندانم کاری و سوء مدیریت همراه بود که فقدان آن مستقیم به بدنه مدیریت شهری، آموزش و پرورش و آموزش عالی، رسانه های عمومی و سایر دستگاه های اجرایی مربوطه برمیگردد. آقای شهردار همانطور که در ژاپن از نزدیک مشاهده نمودید ما نیازمند یک برنامه اصولی و هدفمند در حوزه پسماند هستیم. این امر بدون هم پیوستگی سازمان های مدیریتی، اجرایی و علی الخصوص آموزشی منجر نخواهد شد. باید موضوع تفکیک چه در صورت پیشروی عملیات اجرایی سراوان، چه در وقفه، چه در تعطیلی جدی گرفته شود و با یک برنامه اصولی و هدفمند این را در جامعه شهری و روستایی رشت و اطراف آن و متناسب با وضعیت وخیم استان در حوزه پسماند در سایر شهرهای گیلان نیز به صورت هدفمند پیگیری کرد. نکته مثبت این ماجرا در اینست؛ این موضوع همچون دیگر موضوعات از جمله: نیروگاه زباله سوز، بهره برداری از کارخانه کود آلی و... آنقدر هم هزینه بردار نخواهد بود. فقط نیازمند یک کار اصولی و تهیه و تدوین یک برنامه مناسب با در برگرفتن تمامی ابعاد است. پیشبرد این هدف نباید با کم کاری و گزیده کاری هایی که هدف اصلی را دور می‌کند، همراه باشد.

آقای شهردار
شهرداری رشت و سازمان‌های تابع آن به همراهی و حمایت دیگر سازمان‌های اجرایی باید یک‌بار برای همیشه با همکاری هم آغازگر یک برنامه اصولی و هدفمند که منجر به توسعه در حوزه پسماند و بازیافت خواهد شد؛ فائق آیند. شهرداری به عنوان سکان بدنه اجرایی مدیریت شهری و سازمانی که رو در رو با مردم قرار دارد باید به همراهی جوامع دانشگاهی، نخبگان و متخصصان حوزه های مربوطه مختلف برای تدوین یک سند و برنامه ای هدفمند برای اجرای این موضوع ضرب العجلی اقدام نماید. در حوزه پسماند شهر رشت باید با همکاری مقام عالی دولت در استان نه تنها برای مرکز استان بلکه کل منطقه برنامه‌ای برای تفکیک زباله‌ها از مبدا در تمامی ابعاد پیچیده شهری و روستایی برنامه‌ای مدون تهیه شود. در این راستا با در نظر گرفتن سطوح دانشگاهی و علمی در گیلان به عنوان اقتصاد خدماتی پایه؛ یک امتیاز به‌شمار می آید. بایستی از این امتیاز در تنظیم برنامه بهره برد. که صد البته با وجود مجامع دانشگاهی از جمله دانشگاه گیلان، جهاد دانشگاهی و... به‌دلیل اهمیت و اولویت موضوع و منافع عمومی بودن آن که بر سلامت و بهداشت نسل حاضر و آتی دلالت دارد، این‌را می‌رساند که موضوع رقابت و اهمیت کدام جامعه دانشگاهی مطرح نیست، بلکه امر ضروری است که باید انجام گردد. می‌توان گفت: هرکه از دستش کاری بر می آید قدم به جلو نهد. در اینجاست که وظیفه مدیریت شهری بیش از پیش برای بَست و شکل بخشیدن این قوام حائز اهمیت است. 

آقای شهردار 

اگر خاطرتان باشد در اواخر دهه ۸۰ و ابتدای دهه ۹۰ در موقعیت های مکانی مختلفی از این شهر سطل‌های بزرگ تفکیک زباله جانمایی شده بود که پس از چند سال ناپدید شدند و یا خیلی کمتر در شهر مشاهده می‌کنیم. در حال حاضر آن‌طور که باید سطل‌های تفکیک زباله در این شهر استقرار ندارند. با جانمایی مجدد این سطل‌های زباله در جای جای این شهر از محدوده تا حریم و با هم پیوستگی با دهداری‌ها، بخشداری و فرمانداری سایر شهرها و همچنین سایر شهرداری‌ها این امر موثر خواهد بود. شهرداری ها بایستی در جای جای شهر رشت و اطراف آن و سایر شهرهای استان به حجم سطل‌های بزرگ تفکیک زباله بیافزایند. باتوجه به نقش گردشگرپذیری و خلاقیت در خوراک شهر رشت و وجود رستوران‌ها و کافه ها توسط صنف مربوطه الزامات تفکیک پسماند و بازیافت را پیگیری و اجرا نمایید.
 با تداوم همکاری از سوی مدیریت شهری و ایجاد همبستگی میان رسانه‌های مکتوب، برخط، خبرگزاری‌ها و همچنین صدا و سیمای گیلان و سایر مدیاهای پر مخاطب و ایجاد شگردهای رسانه‌ای که همراه با تولید محتواهای آموزشی و تبلیغاتی، فرهنگسازی در سطح شهر و همچنین با امتیاز دادن از سوی مدیریت شهری برای شهروندان در حوزه پسماند؛ تفکیک و بازیافت را به صورتی جدی پیگیری نمایید و با اعمال قوانین سرسختانه برای اجرایی شدن این موضوع در طول سالهای افق طرح حتی در دوره های آتی مدیریت شهری پیگیری این نیاز و اجرای برنامه طبق چارچوب تهیه شده اهتمام داشته باشد. 

آقای شهردار 

اگر می‌خواهید برای این شهر؛ در این دوره که تصدی این جایگاه را برعهده دارید، کار ارزشمندی در حوزه بسیار مهم پسماند کرده باشید باید موضوع تفکیک زباله را به صورت یک برنامه منظم، اصولی و هدفمند، در بازه زمانی از نسل های با سنین پایین جا بیندازید. از همین فردا آغاز کنید. در طی این مدت باقی مانده تا سال تحصیلی جدید با رایزنی و مشورت اداره آموزش و پرورش استان و شهرستان در تمامی نواحی؛ از کودکان هفت ساله آغاز نمایید. بطور مثال از مهر سال‌ جاری برنامه آموزشی حوزه پسماند (تفکیک، بازیافت و حفظ محیط زیست) را با همکاری آموزش و پرورش از سنین پایین در رده‌های مختلف تحصیلی آغاز نمایید.  

آموزش و فرهنگ سازی در جامعه دو رکن اصلی موفقیت در اجرای طرح تفکیک زباله از مبدا است. که باید به صورت جدی و تهیه برنامه‌ای مدون اجرا شود. اصلی ترین منفعت تفکیک و بازیافت در کشورهای توسعه یافته اهمیت اقتصادی است. این صنعت بسیار پر سود و می‌تواند کمک بزرگی به اقتصاد هر شهر، منطقه و کشور کند. این سودآوری صنعت بازیافت به قدری است که بسیاری از کشورهایی که صنعت بازیافت قوی و خوبی دارند، مثل آلمان، اتریش، بلژیک، کره‌ی جنوبی، چین و ژاپن اقدام به خرید ضایعات از سایر کشورها می‌کنند و به بازیافت آن‌ها می‌پردازند. در کشور توسعه یافته ای همچون آلمان از ۹۰هزار تن زباله تولید شده، ۸۰ درصد از این مقدار زباله بازیافت می‌شود. اما در ایران کمتر از ۵ درصد زباله مجدد به چرخه استفاده باز می‌گردد و فاجعه درست از همین‌جا آغاز می‌شود؛ زمانی که با کوهی از زباله روبه‌روییم و نمی‌دانیم چه کنیم؟ بنابراین تا زمان دیر نشده باید با تهیه یک برنامه مدون و هدفمند و با استفاده از پتانسیل سازمان‌های تابع مدیریت شهری و اجرایی در استان، همکاری جوامع دانشگاهی و متخصصین و شرکت‌های خصوصی و همراهی سازمان‌های مردم نهاد و تسهیل‌گران برای حوزه پسماند (تفکیک، بازیافت) پایه‌گذارِ یک اثرگذاری ادواری در شهر رشت باشید. تا در موضوع پسماند جدا از وظایفی که در مورد سراوان و کوه انباشت از زباله بر گردن مدیریت شهری است. برای حجم زباله تولید شده روزانه این شهر فکری اساسی صورت بگیرد که همچون یک وظیفه با آموزش و فرهنگ سازی طی اجرای برنامه‌ای منسجم سازگار گردد.

 

نویسنده : محمد صالح زاده رشتی نژاد (دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه گیلان- پژوهشگر مسایل شهری) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی حکایت گیلان 

انتشار در تاریخ 17 اردی بهشت 1402

https://hekayatgilan.ir/14871

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۲:۲۲
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

 

آقای شهردار

اگر میخواهید برای این شهر؛ در این دوره که تصدی این جایگاه را برعهده دارید، کار ارزشمندی در حوزه بسیار مهم پسماند کرده باشید باید موضوع تفکیک زباله را به صورت یک برنامه منظم، اصولی و هدفمند، در بازه زمانی از نسل های با سنین پایین جا بیندازید. از همین فردا آغاز کنید. در طی این مدت باقی مانده تا سال تحصیلی جدید با رایزنی و مشورت اداره آموزش و پرورش استان و شهرستان در تمامی نواحی؛ از کودکان هفت ساله آغاز نمایید. بطور مثال از مهر سالجاری برنامه آموزشی حوزه پسماند (تفکیک، بازیافت و حفظ محیط زیست) را با همکاری آموزش و پرورش از سنین پایین در رده های مختلف تحصیلی آغاز نمایید

سخنی با شهردار رشت / محمد صالح‌زاده

  • ۱۴۰۲-۰۲-۱۷

در نهایت در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ حکم سومین شهردارِ شورای ششم از سوی وزیر کشور امضا شد تا از این تاریخ به بعد به صورت رسمی؛ “رحیم شوقی چهارده” به عنوان سُکان دار بدنه اجرایی مدیریت شهری کلانشهر مرکزی استان آغاز بکار کند. شهردار جوان رشت با اطمینان خواهد دانست؛ هرچقدر گرایشات سیاسی وی در این انتصاب حایز اهمیت بود اما این امتیاز، نمیتواند در تداوم همکاری دو بدنه نظارتی و اجرایی مدیریت شهری تاثیر گذار باشد. از این لحاظ که ما در این شهر از سوی شورای شهر؛ انتخاب و اتفاقات نادری را به نظاره نشسته ایم.

انتخاب شهرداران در رشت همیشه از ابتدا با توافقات حداکثری اعضای پارلمان محلی شهر آغاز میشود تا در فاصله های زمانی مختلف از این حداکثر موافقین شهردار منتخب کاسته و به یکباره شهردار منتخب با آنروی سکه موافقینش مواجه شود. این اواخر در شهر شاهد بوده ایم که بازه زمانی انتقال از جرگه ی موافق به مخالف در کوتاهترین زمان ممکن صورت پذیرفته است. تا جایی که آخرین شهردار منتخب شورانشینان هر دو ماه یکبار در مواجهه با مخالفت اعضای شورا قرار می گرفت.

با همه این اتفاقات در شهر؛ اینروزها پس از امضای حکم شهردار جدید از سوی وزارت کشور، شورانشینان؛ پنجاه و پنجمین شهردار رشت را معارفه کرده اند. رحیم شوقی؛ شهردار جوان و بومی مرکز استان گیلان که به فراخور سن و سال، رزومه ی مدیریتی نیز داشته و توانست با مجاب نمودن وزارت کشور با احتساب این فعالیت ها بر آن بازه قانونی و زمانی مدیریتی که وزارت کشور قائل بوده، فایق آید.

رحیم شوقی در فرایند انتخاب شهردار از سوی شورای ششم همچون سایر کاندیداهای این پست به مسائل و معضلات کلان این شهر اشاره داشت. رشت سالهاست با چندین چالش اساسی همچون؛ زباله، رودخانه، خلافسازی، مهاجرت، عدم ثبات مدیریت شهری، فاضلاب، بی توجهی شهروندان به مدیریت شهری(که از عدم ثبات مدیریت شهری می آید) و … دیگر معضلات بزرگ و کوچکی که از مسائل کلان و فقدان نگاه برنامه ریزی و توسعه نشأت می گیرند، در گیر و دار است.

شهردار منتخب رشت در صفحه مجازی خود به حاشیه نشینی در سیستان و بلوچستان، کنترل سیلاب با روش کاربردی و مهندسی، وضعیت اعتباری فعالیت های عمرانی، وضعیت مبلمان و فضای سبز شهری که در اینباره پس از سفر به ژاپن نوشته: مدیریت شهری با استفاده از کوچکترین ظرفیت های موجود و توجه به جزییات هرچند کوچک میتواند از لحاظ بصری در شهر فضاهای مناسبی ایجاد کند. در راستای سفر شهردار به ژاپن به دو موضوع مهم دیگر نیز اشاره شد، یک: تصویری از شعبات بانک دولتی در توکیو به همراه متنی منتشر شد. که در راستای تکریم ارباب رجوع آقای شهردار نوشته است: متصدی بانک کنار مشتری همچون که در تصویر مشخص است؛ زانو زده و فرم های مشتری حاضر در بانک را پُر میکند. موضوعی که اینروزها نه تنها در بانکها بلکه بسیاری از ادارات دیگر که مردم به آن برای پیشبرد کارهای خود رجوع می کنند، مورد نقد قرار دارد. این انتقاد بر سازمان غیردولتی و عمومی شهرداری نیز به میزان ارجاع شهروندان بر همگان روشن است. دو: موضوع بعدی معضل خبرساز اینروزهای رشت است که حاصل سالها و دهه ها پشت گوش انداختن است. که تبدیل به یک معضل کلان در سطح محلی، منطقه ای و ملی شده است. شهردار جوان تصویری را با مخاطبانش به اشتراک گذاشته که شامل قرار گرفتن سه تصویر از سطل های زباله ای است که شهروندان در ژاپن برای تفکیک زباله در خانه ها، فروشگاه ها و رستوران ها استفاده میکنند. شهردار در توضیح این عکس نوشته است: در ژاپن زباله در منزل به صورت زباله های بسوز و نسوز جدا میشوند و در مجامع عمومی(فروشگاه و رستوران) سطل های تفکیکی پلاستیک، کاغذ، فلز و… وجود دارد. و در ادامه مینویسد: در سطح خیابان ها سطل زباله ای نبوده و هزینه های مربوط به مدیریت پسماند در قیمت فروش کالا لحاظ میگردد.

پسماند در ژاپن

وضعیت نامناسب بافت و خاک اراضی در ژاپن باعث شده تا نتوانند با شیوه دفن زباله و پسماند در شهرها عمل نمایند. به این خاطر در موضوع سیستم نظافت شهرهای خود و بازیافت زباله ها دست به انقلابی زده اند. با اعمال فرهنگ سازی در سراسر کشور باعث شده تا به یک روند بهداشتی مستمر در سطح کلان دست یابند. تفکیک سطل به سطل و خاکستر کردن از شیوه های متداول برای کاهش حجم زباله در ژاپن بحساب می آید. در سراسر کلانشهرها و شهرهای مهم ژاپن سطل هایی مخصوص و ویژه انواع زباله های تجدید ناپذیر مثل پلاستیک قرار گرفته است. اما زباله ها برای ورود به این سطل ها قوانینی را پشت سر می گذارند.
    

بازیافت در ژاپن

بسیاری از شهروندان ژاپنی به شکل داوطلبانه اقدام به جمع آوری زباله از سطح شهرها می کنند. برخی از افراد هم در حوزه جمع آوری پلاستیک ها و انواع شیشه و مواد غیرقابل تجدید فعالیت دارند. این افراد با جمع آوری انواع زباله های قابل بازیافت (اعم از ظروف، بسته بندی ها و. .) نقشی مهم در گردش چرخه بازیافت ژاپن ایفا می کنند. مقام های دولتی ژاپن نیز در مقابل بر حسب وزن، حجم و اندازه زباله های تجدید پذیر، مبالغی را پرداخت خواهند کرد. و نکته دیگر این سیاست گذاری دولتی در ژاپن؛ تمامی هزینه های خرید مواد پلاستیکی و شیشه ها از صندوق مالیات شهروندان کسر می شود. در واقع شهروندان با پرداخت مالیات به عضوی مؤثر از سیستم بازیافت کشور تبدیل خواهند شد.

آموزش و فرهنگ سازی در ژاپن

در کشور ژاپن اما فقط به اینها اکتفا نشده است؛ اصل موضوع فرهنگ سازی زباله، پسماند و بازیافت؛ آموزش از رده های سنین پایین تا بزرگسال را در برمیگرد. دانش آموزان در دوره های آموزشی مختلف با فراگیری اصول بازیافت و تفکیک زباله، نه تنها اهمیت استفاده از این سیستم را درک می کنند، بلکه حفظ محیط زیست را نیز خواهند آموخت. استفاده از این فرآیند نقشی مهم در رشد فرهنگ و توسعه شخصیت اجتماعی کودکان ایفا می کند. و در سطح جهانی نیز منجر به رشد و توسعه ژاپن در حوزه تفکیک زباله شده است.

پسماند و بازیافت در ژاپن همچون سایر بخش های این کشور مسیر رشد و توسعه ای را پیموده است که میتوان این مدل را به عنوان راهکاری برای توسعه پسماند به صورت برون زا به سایر کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته که انباشت زباله منجر به معضلاتی از جمله تخریب محیط زیست شده، استفاده کرد.

تفکیک زباله در ژاپن

در ابتدا تفکیک به سه گروه؛ پلاستیک، کاغذ و فلز تقسیم میشد اما مرور زمان باعث افزایش تفکیک به ۴۵ گروه مجزا شد. در این نوع طبقه‌بندی؛ که کاری بسیار دشوار و طاقت فرسا بنظر میرسد. زباله ها به گروه های جزیی و موردی همچون بالش‌، مسواک‌ها و سایر زباله های تفکیکی را هم میتوان در این نوع دسته بندی مشاهده کرد. این اقدام به این علت،که مقامات این شهر می‌خواهند تمام زباله‌ها را بازیافت کنند و هیچ زباله‌ای را نسوزانند، صورت میگیرد. بطور مثال؛ سابق در خانه های مسکونی تک خانواری، چند خانواری و مجتمع های مسکونی و… دو نوع سطل زباله تهیه میشد که مربوط به زباله های بسوز و نسوز بودند. با این اقدام دستوری دولت که با کاهش سوزاندن زباله همراه بوده تا بتوانند مقادیر بیشتری از آن را تفکیک نمایند. ساکنین منازل مسکونی وظیفه دارند؛ تمام زباله‌های خود را در گروه‌های مختلف طبقه‌بندی کرده و هر کدام از زباله‌ها را در جعبه مخصوص به خود بریزند. افراد باید موقع ریختن زباله به درون جعبه، بخش‌های مختلف آن را از هم جدا کنند. به طور مثال اگر زباله‌‌ای از ترکیب چوب و فلز باشد، باید چوب آن را در یک سطل و فلز آن را در سطل مخصوص فلزات بیندازند.

مردم ژاپن با همکاری سازمان های مردم نهاد و تسهیل گر در شهر مقارن با مدیریت محلی و منطقه ای کمپینی را تشکیل داده اند که “کمپین برچسب قرمز” نام دارد. این کمپین در تلاش است؛ از پیر تا جوان با آموزش و تبلیغات به همراهی رسانه ها؛ فرهنگ سازی کند. کالاها و محصولاتی که قابلیت اشتعال دارند متناسب با درجه اشتعال شان با برچسب های قرمز مشخص میشوند. در واقع این بسیار مهم است که شهروندان در هنگام انداختن زباله های خود در سطل های تفکیک مخصوص، افزون بر جدا کردن زباله ها به انواع مختلف، قابلیت اشتعال این زباله ها را نیز مشخص کنند.

وقفه در تخریب محیط زیست

ژاپن نسبت به سایر کشورهای پیشرفته دنیا؛ زباله کمتری تولید می‌کند، اما از هر کشور دیگری در دنیا، به جز آمریکا، زباله‌های پلاستیکی بیشتری دارد. دولت های مرکزی و محلی در ژاپن با این اقدام سعی کرده اند تا با تفکیک اصولی بتوانند در بازیافت محصولات موثر تر عمل نمایند و طبق این اصول از حجم سوزاندن زباله ها کاسته و همچنین با این برنامه اصولی و هدفمند که همراه با آموزش و فرهنگ سازی بوده، توانسته است: انتشار گازهای گلخانه ای را کمتر و تخریب محیط زیست را به وقفه بیاندازد. طبق برخی از اسناد و اخبار حوزه پسماند در ژاپن در برخی از شهرهای این کشور مراکز سوزاندن زباله به دستور مقامات دولتی بسته شده اند. ژاپن رفته رفته به اهداف خود طبق برنامه ریزی بلند مدت نزدیک میشود. آمار نشان دهنده اینست: ۸۰ درصد از ۲۸۶ تن زباله‌ای که در سال ۲۰۱۷، تولید شده را بازیافت کرده است و این مقدار از ۲۰ درصد متوسط ملی، بسیار بیشتر است. البته برخی از آمارها نیز مبنی بر انتقادی ست که به دولت ژاپن نسبت میدهند که با اینکه یک برنامه ریزی اصولی برای بازیافت و پسماند را طی سالها انجام داده اما در آلودگی آبهای آزاد آنقدر نتوانسته موفقیت کسب نماید.

آقای شهردار

کشور ژاپن در سال ۱۸۰۰م، آغاز رشد سریع اقتصادی و اجتماعی خود را تجربه کرده که تمرکز کشور بر پایه مدرنیزاسیون و صنعتی سازی بوده است. سفر حضرتعالی زمانی اتفاق افتاد که این کشور در حال حاضر جز سه غول بزرگ جهان است. در توسعه فرایند شهرنشینی اگر برنامه ریزی شهری و منطقه ای به طور فعال در تمامی ابعاد اتخاذ شود، میتواند دنباله روی گذشته ای باشد که به مسیر رشد و توسعه منتهی شود. مسیری که ژاپن با اقتصاد آسیایی و گذشته ای فئودالی داشته و طی کرده است. ژاپنی که شما و ما تماشا میکنیم؛ با سرمایه گذاری در ساخت و ساز زیر ساختهای صنعتی مسیر توسعه را آغاز نمود. پروژه های زیرساختی از قرن نوزدهم آغاز گردید؛ شبکه راه آهن ملی، صنایع سنگین از جمله معدن، آهن و فولاد، کشتی سازی و ابزار آلات ماشینی که با هدف حمایت و پشتیبانی از رشد اقتصادی صنعت در آینده پیش رو بود. تمامی این صنایع و موقعیت مکانی آنها، به فرایند شهرسازی، رشد و توسعه شهرها کمک بسیاری نمود. کلانشهرهای توکیو، اوزاکا، کیوتو، ناگویا، یوکوهاما و کوبه با رشد صنایع در آنها و مهاجرت روستاییان به این شهرها؛ نمونه های خوبی از شهرهای بزرگ در شرق آسیا که در رشد صنعتی ژاپن نقش مهمی ایفا کرده اند.

تخصصی سازی شهرهای جدید؛ ساخت شهرهای جدید دانشگاهی، شهرهای صنعتی و تکنوپلیس ها مفاهیم جدیدی بودند که با مدیریت در برنامه ریزی شهری و منطقه ای در ژاپن پایه توسعه کنونی این کشور را فراهم آوردند. مفهوم تکنوپلیس با سه عنصر آکادمیک، صنعت و اسکان مطرح شد. شهر تسوکوبا در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی توکیو، مثال خوبی از شهرهایی است که به عنوان شهر دانشگاهی و پژوهشی توسعه یافت تا به منظور ایجاد نیروی متخصص در بخش هایی که با تکنولوژی پیشرفته است، تا از این طریق بتواند نیازهای بخش صنعت را تهسیل نماید. با همه این موارد که بخش کوچکی از یک برنامه ریزی بر مدار توسعه است، نظریه حفاظت و توسعه هر شهر با عملکردهای مخصوص به خود همواره پابرجا بوده است. با وجود این برنامه ریزی بود که اکنون ژاپن جز غول های دنیا بحساب می آید و همچنین رشد و توسعه شهرنشینی و مشکل همیشگی شهرهای توسعه یافته که زباله است را توانسته در یک بازه زمانی کوتاه مدت و یا میان مدت با برنامه ریزی به نحوی حل نمایند.

آقای شهردار

در حال حاضر موضوع زباله در کلانشهر شمالی کشور که به تازگی شما مدیریت بدنه اجرایی آن را برعهده دارید؛ جز معضلاتی است که نه تنها بر بهداشت و سلامتی شهروندان این شهر و اطراف آن و علی الخصوص مردم منطقه سراوان صدمه میرساند بلکه در طی دهه ها با سوء مدیریت،   انباشت و انباشت؛ این معضل همچون کوهی از زباله در سراوان بجا مانده که مساحت آن به اندازه ۲۰ زمین فوتبال و دارای حجم هزار تنی است. آبهای زیرزمینی را آلوده و توسط مسیر ورودی رودخانه به شهر این معضل تا مرداب و دریا نیز رسیده است. وعده ها و راهکارهایی داده شد اما هم اکنون و همچنان این مشکل پابرجاست و مشخص هم نخواهد بود که سرنوشت این کوه از زباله و دیگر زباله های تولیدی این شهر روزانه چه خواهد شد؟ در این میان؛ طی یکسال گذشته پیشرفت فیزیکی لندفیل سراوان چیزی حدود ۳۵ درصد بوده است. از ۲۱ هکتار مساحت آن، حدود ۶ هکتارکاملا پوشش داده شده تا از نفوذ شیرابه به آبهای زیرزمینی جلوگیری شود. اما همچنان موضوع اعتبارات مالی نیروگاه زباله سوز و سایر الحاقات مربوط به تعیین و تکلیف سراوان با وضعیت اقتصادی و نوسانات در ابهام قرار دارد.

آقای شهردار

با همه این موارد موضوعی که طی این دهه ها آنقدر با کم کاری، ندانم کاری و سوء مدیریت همراه بود که فقدان آن مستقیم به بدنه مدیریت شهری، آموزش و پرورش و آموزش عالی، رسانه های عمومی و سایر دستگاه های اجرایی مربوطه برمیگردد. آقای شهردار همانطور که در ژاپن از نزدیک مشاهده نمودید ما نیازمند یک برنامه اصولی و هدفمند در حوزه پسماند هستیم. این امر بدون هم پیوستگی سازمان های مدیریتی، اجرایی و علی الخصوص آموزشی منجر نخواهد شد. باید موضوع تفکیک چه در صورت پیشروی عملیات اجرایی سراوان، چه در وقفه، چه در تعطیلی جدی گرفته شود و با یک برنامه اصولی و هدفمند این را در جامعه شهری و روستایی رشت و اطراف آن و متناسب با وضعیت وخیم استان در حوزه پسماند در سایر شهرهای گیلان نیز به صورت هدفمند پیگیری کرد. نکته مثبت این ماجرا در اینست؛ این موضوع همچون دیگر موضوعات از جمله: نیروگاه زباله سوز، بهره برداری از کارخانه کود آلی و… آنقدر هم هزینه بردار نخواهد بود. فقط نیازمند یک کار اصولی و تهیه و تدوین یک برنامه مناسب با در برگرفتن تمامی ابعاد است. پیشبرد این هدف نباید با کم کاری و گزیده کاری هایی که هدف اصلی را دور میکند، همراه باشد.

آقای شهردار

شهرداری رشت و سازمان های تابع آن به همراهی و حمایت دیگر سازمان های اجرایی باید یکبار برای همیشه با همکاری هم آغاز گر یک برنامه  اصولی و هدفمند که منجر به توسعه در حوزه پسماند و بازیافت خواهد شد؛ فایق آیند. شهرداری به عنوان سکان بدنه اجرایی مدیریت شهری و سازمانی که رو در رو با مردم قرار دارد باید به همراهی جوامع دانشگاهی، نخبگان و متخصصان حوزه های مربوطه مختلف برای تدوین یک سند و برنامه ای هدفمند برای اجرای این موضوع ضرب العجلی اقدام نماید. در حوزه پسماند شهر رشت باید با همکاری مقام عالی دولت در استان نه تنها برای مرکز استان بلکه کل منطقه برنامه ای برای تفکیک زباله ها از مبدا در تمامی ابعاد پیچیده شهری و روستایی برنامه ای مدون تهیه شود. در این راستا با در نظر گرفتن سطوح دانشگاهی و علمی در گیلان به عنوان اقتصاد خدماتی پایه؛ یک امتیاز بشمار می آید. بایستی از این امتیاز در تنظیم برنامه بهره برد. که صد البته با وجود مجامع دانشگاهی از جمله دانشگاه گیلان، جهاد دانشگاهی و… بدلیل اهمیت و اولویت موضوع و منافع عمومی بودن آن که بر سلامت و بهداشت نسل حاضر و آتی دلالت دارد. اینرا میرساند که موضوع رقابت و اهمیت کدام جامعه دانشگاهی مطرح نیست، بلکه امر ضروری است که باید انجام گردد. میتوان گفت: هرکه از دستش کاری بر می آید قدم به جلو نهد. در اینجاست که وظیفه مدیریت شهری بیش از پیش برای بَست و شکل بخشیدن این قوام حایز اهمیت است.

آقای شهردار

اگر خاطرتان باشد در اواخر دهه ۸۰ و ابتدای دهه ۹۰ در موقعیت های مکانی مختلفی از این شهر سطل های بزرگ تفکیک زباله جانمایی شده بود که پس از چند سال ناپدید شدند و یا خیلی کمتر در شهر مشاهده میکنیم. در حال حاضر آنطورکه باید سطل های تفکیک زباله در این شهر استقرار ندارند. با جانمایی مجدد این سطل های زباله در جای جای این شهر از محدوده تا حریم و با هم پیوستگی با دهداری ها، بخشداری و فرمانداری سایر شهرها و همچنین سایر شهرداری ها این امر موثر خواهد بود. شهرداری ها بایستی در جای جای شهر رشت و اطراف آن و سایر شهرهای استان به حجم سطل های بزرگ تفکیک زباله بیافزایند. باتوجه به نقش گردشگرپذیری و خلاقیت در خوراک شهر رشت و وجود رستوران ها و کافه ها توسط صنف مربوطه الزامات تفکیک پسماند و بازیافت را پیگیری و اجرا نمایید.

با تداوم همکاری از سوی مدیریت شهری و ایجاد همبستگی میان رسانه های مکتوب، برخط، خبرگزاری ها و همچنین صدا و سیمای گیلان و سایر مدیاهای پر مخاطب و ایجاد شگردهای رسانه ای که همراه با تولید محتواهای آموزشی و تبلیغاتی، فرهنگسازی در سطح شهر و همچنین با امتیاز دادن از سوی مدیریت شهری برای شهروندان در حوزه پسماند؛ تفکیک و بازیافت را به صورتی جدی پیگیری نمایید و با اعمال قوانین سرسختانه برای اجرایی شدن این موضوع در طول سالهای افق طرح حتی در دوره های آتی مدیریت شهری پیگیری این نیاز و اجرای برنامه طبق چارچوب تهیه شده اهتمام داشته باشد.

 

آقای شهردار

اگر میخواهید برای این شهر؛ در این دوره که تصدی این جایگاه را برعهده دارید، کار ارزشمندی در حوزه بسیار مهم پسماند کرده باشید باید موضوع تفکیک زباله را به صورت یک برنامه منظم، اصولی و هدفمند، در بازه زمانی از نسل های با سنین پایین جا بیندازید. از همین فردا آغاز کنید. در طی این مدت باقی مانده تا سال تحصیلی جدید با رایزنی و مشورت اداره آموزش و پرورش استان و شهرستان در تمامی نواحی؛ از کودکان هفت ساله آغاز نمایید. بطور مثال از مهر سالجاری برنامه آموزشی حوزه پسماند (تفکیک، بازیافت و حفظ محیط زیست) را با همکاری آموزش و پرورش از سنین پایین در رده های مختلف تحصیلی آغاز نمایید.

آموزش و فرهنگ سازی در جامعه دو رکن اصلی موفقیت در اجرای طرح تفکیک زباله از مبدا است. که باید به صورت جدی و تهیه برنامه ای مدون اجرا شود. اصلی ترین منفعت تفکیک و بازیافت در کشورهای توسعه یافته اهمیت اقتصادی است. این صنعت بسیار پر سود و می‌تواند کمک بزرگی به اقتصاد هر شهر، منطقه و کشور کند. این سودآوری صنعت بازیافت به قدری است که بسیاری از کشورهایی که صنعت بازیافت قوی و خوبی دارند، مثل آلمان، اتریش، بلژیک، کره‌ی جنوبی، چین و ژاپن اقدام به خرید ضایعات از سایر کشورها می‌کنند و به بازیافت آن‌ها می‌پردازند. در کشور توسعه یافته ای همچون آلمان از ۹۰هزار تن زباله تولید شده، ۸۰ درصد از این مقدار زباله بازیافت میشود. اما در ایران کمتر از ۵ درصد زباله مجدد به چرخه استفاده باز می‌گردد و فاجعه درست از همین‌جا آغاز می‌شود؛ زمانی که با کوهی از زباله روبه‌روییم و نمی‌دانیم چه کنیم؟ بنابراین تا زمان دیر نشده باید با تهیه یک برنامه مدون و هدفمند و با استفاده از پتانسیل سازمان های تابع مدیریت شهری و اجرایی در استان، همکاری جوامع دانشگاهی و متخصصین و شرکت های خصوصی و همراهی سازمان های مردم نهاد و تسهیل گران برای حوزه پسماند(تفکیک، بازیافت) پایه گذارِ یک اثرگذاری ادواری در شهر رشت باشید. تا در موضوع پسماند جدا از وظایفی که در مورد سراوان و کوه انباشت از زباله بر گردن مدیریت شهری است. برای حجم زباله تولید شده روزانه این شهر فکری اساسی صورت بگیرد که همچون یک وظیفه با آموزش و فرهنگ سازی طی اجرای برنامه ای منسجم سازگار گردد.

 

نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار - دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه گیلان) 

انتشار در تاریخ 17 اردی بهشت 1402

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی پستچی نیوز 

https://postchinews.ir/14496

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۲:۱۶
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

پنجاه و پنجمین شهردار رشت؛ سومین شهردار شورای ششم 

یک راهنمای کاربردی برای سفر به رشت ؛ به شهر باران خوش آمدید | مجله پینورست

 

در نهایت در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ حکم سومین شهردارِ شورای ششم از سوی وزیر کشور امضا شد تا از این تاریخ به بعد به صورت رسمی؛ "رحیم شوقی چهارده" به عنوان سُکان دار بدنه اجرایی مدیریت شهری کلانشهر مرکزی استان آغاز بکار کند. شهردار جوان رشت با اطمینان خواهد دانست؛ هرچقدر گرایشات سیاسی وی در این انتصاب حایز اهمیت بود اما این امتیاز، نمیتواند در تداوم همکاری دو بدنه نظارتی و اجرایی مدیریت شهری تاثیر گذار باشد. از این لحاظ که ما در این شهر از سوی شورای شهر؛ انتخاب و اتفاقات نادری را به نظاره نشسته ایم.

انتخاب شهرداران در رشت همیشه از ابتدا با توافقات حداکثری اعضای پارلمان محلی شهر آغاز میشود تا در فاصله های زمانی مختلف از این حداکثر موافقین شهردار منتخب کاسته و به یکباره شهردار منتخب با آنروی سکه موافقینش مواجه شود. این اواخر در شهر شاهد بوده ایم که بازه زمانی انتقال از جرگه ی موافق به مخالف در کوتاهترین زمان ممکن صورت پذیرفته است. تا جایی که آخرین شهردار منتخب شورانشینان هر دو ماه یکبار در مواجهه با مخالفت اعضای شورا قرار می گرفت.  

با همه این اتفاقات در شهر؛ اینروزها پس از امضای حکم شهردار جدید از سوی وزارت کشور، شورانشینان؛ پنجاه و پنجمین شهردار رشت را معارفه کرده اند. رحیم شوقی؛ شهردار جوان و بومی مرکز استان گیلان که به فراخور سن و سال، رزومه ی مدیریتی نیز داشته و توانست با مجاب نمودن وزارت کشور با احتساب این فعالیت ها بر آن بازه قانونی و زمانی مدیریتی که وزارت کشور قائل بوده، فایق آید.

رحیم شوقی در فرایند انتخاب شهردار از سوی شورای ششم همچون سایر کاندیداهای این پست به مسائل و معضلات کلان این شهر اشاره داشت. رشت سالهاست با چندین چالش اساسی همچون؛ زباله، رودخانه، خلافسازی، مهاجرت، عدم ثبات مدیریت شهری، فاضلاب، بی توجهی شهروندان به مدیریت شهری(که از عدم ثبات مدیریت شهری می آید) و ... دیگر معضلات بزرگ و کوچکی که از مسائل کلان و فقدان نگاه برنامه ریزی و توسعه نشأت می گیرند، در گیر و دار است.

 

نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار حوزه شهری) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۳:۰۹
محمد صالح زاده رشتی نژاد

گزارش؛ سمفونی ناهماهنگ شورا برای یک شهر / خوانش پریشی شهری در رشت؛ در راستای انتخاب شهردار جدید

 

مدتی قبل شورانشینان؛ پنجاه و پنجمین شهردار رشت را انتخاب کرده اند. رحیم شوقی توانست با ۱۰ رای از ۱۰ عضو شورای ششم به این جایگاه دست یابد. وی دارای مدرک ارشد عمران و دکترای جغرافیای روستایی است. معاونت مدیرکل فنی استانداری، مدیرکل فنی استانداری در دو دوره و معاونت فنی و عمرانی منطقه آزاد انزلی در سوابق شهردار جدید دیده می‌شود. آلودگی رودخانه های زرجوب و گوهررود، ساخت و ساز بدون پروانه در زمین های نسقی و پسماند سراوان از جمله چالش های شهر،که شهردارمنتخب به آنها پرداخت.

شورای ششم با احتساب دو سال فعالیت شورایی؛ سومین شهردار خود را در صورتی انتخاب کرده که باید منتظر ماند تا از سوی وزارت کشور این حکم مورد تایید قرار گیرد. شورایی که با شعار ثبات در مدیریت شهری شروع به فعالیت کرده و تا به اینجا نه آنچنان کارنامه ای موفق داشته و موضوعات پیش آمده طی این دو سال؛ این دوره شورایی را نیز به حاشیه کشانده است. عدم ثبات در مدیریت شهری و اختلاف با شهردار و برکناری شهردار منتخب که جز شعارهای ابتدایی این شورا بود تا بازداشت یک عضو شورا و سایر موارد ریز و درشت! همه اینها به انضمام دیگر فعالیت ها را اگر در دو کفه ترازو قرار دهیم؛ نشانگر اینست که شورای ششم فعالیت آنچنانی در حیطه وظایف خود نداشته و با ادامه این روند در پایان این دوره میتوان صراحتا گفت: کفه ترازو به سمت ناکارآمدی شورای شهر سنگینی می‌کند.

در فرایند انتخاب شهردار؛ کاندیداهای (بومی،غیربومی) شناختی از وضع موجود شهر و شهرداری داشتند و سعی می‌کردند تا با شناخت مسایل کلی که در شهر جز معضل های اساسی ادوار است، برنامه های خود را نزدیک و در حول آن ترتیب اثر دهند. بطور مثال؛ زباله سراوان در شهر رشت یک معضل است که از کودک تا جوان و پیر در این باره می‌توانند چند خطی صحبت کنند. حتی اگر شرایط عصر ارتباطی کنونی را در نظر نگیریم، بعید نبود؛ استان های همجوار و حتی دور نیز از سراوان و رودخانه ها چند خط اطلاع دهند.

خوانش پریشی شهری

“رولان بارت” شهر را به متن توصیف و میگوید:شهر یک متن است که باید خوانده شود. یک گفتمان است؛که با نوشتار تثبیت و قابل انتقال می‌شود. بنابر تفسیر بارت می‌توان گفت: شهر در فرایند ساخت با نشاندن عناصر و جزییات تثبیت خواهدشد. طراح و برنامه ریز شهری همانند نویسنده در شهرعمل می‌کند. با این توضیحات می‌توان گفت: همانطورکه متن باید طوری به نگارش برسد تا مخاطب بتواند روان بر درک آن فایق آید.شهر نیز نیازمند اینست: تصمیم سازان(طراح و برنامه ریزشهری)وتصمیم گیران(مدیریت شهری)طوری رفتار نمایند که شهروندان در شهر به راحتی بر خوانش شهر تسلط یابند. اما اگر برخلاف این تفاسیر و با بی توجهی تصمیم سازان و تصمیم گیران به شهروندان و عدم اندیشه پیچیدگی شهری؛متنِ شهر ناخوانا باشد،عدم خوانش شهر به خوانش پریشی شهری تبدیل خواهد شد.

در علم درمان خوانش پریشی؛گونه ای از زبان پریشی ست که باعث اختلال در یادگیری شده و می‌تواند باعث مشکلاتی در خواندن و نوشتن شود. سالها پیشتر در دوران کارشناسی با موضوع خوانش پریشی شهر در رساله‌ای دانشگاهی آشنا شدم. خوانش پریشی در شهر؛ مانند اختلال در یادگیری است که با بروز در شهر اینبار همچون غُددهای سرطانی در ابعاد پیچیده شهر گسترده خواهد شد.

امواج در فیزیک یکدیگر را تشدید می‌کنند. اگر این موضوع را به داخل محدوده های شهری گسترش دهیم. در شهر نیز پدیده های مختلفی وجود دارند که در تشدید یکدیگر دخل و تصرف دارند.با این تفاوت که در بُعد پیچیده شهر اثرات منفی یکدیگر را تشدید می‌کنند که به نابسامانی شهری تبدیل خواهند شد. در این مکانیزم؛ شهروندان درتشدید اثرات منفی نقش دارند. اگر این موضوع را در مورد زباله(بُعد منفی شهری)واکاوی کنیم، این مکانیزم مشهود است. بطور مثال: در نقطه ای از شهر انبوهی از زباله ریخته شده! چگونه این عامل منفی تشدید خواهد شد؟ زمانیکه سایر شهروندان نیز این عمل منفی را تکرار و به حجم زباله ها می‌افزایند. تشدید اثر منفی در خیابان های شهری نیز قابل مشاهده است! شهروندی خودروی خود را در جایی نامناسب پارک کرده، همین عامل منفی باز هم باعث تشدید اثر منفی دیگری می‌شود. سایر شهروندان نیز بدون در نظرگرفتن نامناسب بودن مکان(پارک خودروی اولی)؛ خودروی خود را نیز در همان مکان نامناسب پارک می‌کنند. سرجمع این آثار منفیِ تشدید پذیر در ابعاد پیچیده شهری تکرار می‌شوند که نابسامانی شهرها را به ارمغان می‌آورند.

شاید بارها در مواجهه با شهرهای سایر کشورها به نوعی با لفاظی های مختلفی برخورده باشیم. یا همان تعریف و تمجید های آب و تاب دار از فلان شهر و بیسار شهر! بهتر است بجای این لفاظی ها به این بیاندیشیم که چگونه همان شهر که مورد ستایش قرار گرفته، به آن خوانش خوانا رسیده است. فرضا آمستردام که پایتخت یک کشور توسعه یافته اروپایی است چگونه توانسته فرهنگ استفاده از حمل و نقل عمومی پاک را در میان شهروندان شهر جا بیندازد؟که شهروندان به تبعیت از یکدیگر در تمامی سنین سعی بر انجام آن دارند.

پاریس مرکز فرانسه؛ که به عنوان پایتخت فرهنگ و هنر اروپا زبانزد است پس از دوره ای که مهاجرت ها به این شهر افزایش یافت. در گزارش ها به اُفت فرهنگی این شهر؛ پس از مهاجرت های بوقوع پیوسته که اغلب از سوی مهاجران کشورهای توسعه نیافته بود، اشاره می‌شد. تخطی مهاجران از قانون‌های شهری از جمله(راهنمایی و رانندگی و..)از نکات بارز گزارشها بود. جالب اینجاست: شهروندان پاریس از مهاجران یاد گرفته بودند که می‌شود از چراغ قرمز رد شد. آدمهایی(از جای دیگر)آمدند و خوانش های دیگر(متفاوت) را به این شهر انتقال دادند که حتی با شُهرت پاریس و شهروندان اش به کلی متفاوت بود اما خوانش مهاجران در بوجود آوردن خوانشی جدید پاریسی ها (هرچند غلط) تاثیر داشت.

خوانش پریشی یا همان عدم خوانایی در شهرهای کشور؛ چه بخواهیم چه نخواهیم وجود دارد. اما برای گریز از آن به چه نیاز است؟ آیا فقط این عدم خوانایی مرتبط با شهروند است، پاسخ معلوم است: خیر! شهروند همچون کالای مصرفی از شهر بهره می‌برد. با آغاز به کار شهرداری ها و اخذ مالیات های مختلف از سوی این سازمان باعث شد تا استفاده کالایی از شهر در گستره عموم مردم ناگزیر شود.

تصمیم سازی و تصمیم گیری در حُکمرانی شهری باید طوری رفتار نمایدکه خوراک نهایی تهیه شده برای شهروند؛ حس تعلق را در شهروندان زنده نماید. الگوی بومی مناسب این رهنمون سکونتگاه های روستایی هستند که در آنها طی یک فرایند تاریخی؛خوانشی خوانا و مشترک وجود دارد. زیست مشترک در روستا قرن ها ادامه دار است. درروستا؛ دعوا، عروسی و… درکنارهم صورت می‌گیرد. نه از دادگاه و کلانتری که از اَرکان زیست شهری بوده، خبری است ونه از دیگر مصائب شهری!

در فرایند انتخاب شهرداررشت موضوعی مورد غفلت قرارگرفت. نه تنها شهردار منتخب بومی بلکه سایر کاندیداهای غیربومی تصدی این جایگاه که در گام نخست پتانسیل های خود را برای این مسند قابل قبول دانسته. اما در اینباره تجزیه و تحلیلی مناسب و همچنین برنامه ای برای ایجاد خوانش خوانا و مشترک در شهر نداشته‌اند. می‌توان این موضوع را به سایر شهرداران فعلی و ادوارگذشته شهرهای کشور نیز نسبت داد. زمانیکه”پیروز حناچی” شهردار تهران بود وی تیمی از دانشجویان دانشگاه تهران ساخت که در دوره مدیریتی اش در جایگاه شهردار با آنها تعامل، گفتگو و مشاوره داشته باشد. اما پس از آن کارشناسان باور داشتند: که حتی با وجود شکل گیری یک تیم تخصصی در کنار شهردار؛خوانشی خوانا و مشترک در تهران صورت نگرفته است.

خوانش پریشی مختص سکونتگاه های شهری است. این را می‌توان از انقلاب صنعتی تعریف کرد تا به امروز! سکونتگاه های شهری در قالب کلانشهرها، مادرشهرها تراکمی بیش از حد را دچار شده اند.اگر همین حالا بخواهیم با یک جست و جوی ساده از تهران یک آمار جمعیتی دقیق داشته باشیم،امکان پذیر نیست!آمارهای جمعیتی این شهر رسمی،غیر رسمی و مبتنی بر ساعات شبانه روز متفاوت است.کلانشهر رشت نیز مبتنی بر ساعات اداری دو نرخ جمعیتی را داراست.

یک ارکستر را در نظر بگیریم با تعداد زیادی از نوازندگان که هر کدام سازی مینوازند.اگر هر یک از نوازندگان این گروه یک ضرب آهنگی را بدون توجه به سرپرست بنوازند. شنونده چیزی جز صدایی وحشتناک و گوشخراش نخواهد شنید. در شهر نیز خوانش های متفاوت وجود دارد و در ابعاد پیچیده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی شهر نفوذ خوانش های مشترک به خوانش پریشی مضمحل بدل می‌گردد.

نقش تصمیم ساز و تصمیم گیر در این مرحله شهری که خوانش پریشی در آن به سر حد اعلا رسیده بسیار تاثیر گذار است. در شرایط کنونی مدیریت شهری رشت با این انتخاب چیزی که بازتاب می‌دهد. اینست؛ شورای ششم در میان کاندیداهایی متوسط، فردی بومی را انتخاب نموده و با استناد به رزومه و برنامه ای که در ابتدا ذکر شد، برای یک دوره کوتاه مدت بدنه اجرایی را به وی می‌سپارد. قبل از هر چیز این انتخاب از سوی شورا می‌تواند فشار این مدت و حواشی های ایجاد شده را بکاهد که برای زمان مبادا اعضای شورای شهر اظهار کند با همه‌ی اتفاقات شورا سعی داشت تا ثبات را حفظ نماید. در طی سالهای گذشته اگر نگاهی به انتخاب شهردار کنیم، شورای شهر؛ شهرداری را انتخاب می‌کند که بتواند بر بدنه اجرایی مدیریت شهری نفوذ داشته باشد که اختلاف‌های بوجود آمده ادوار نیز بر این موضوع دلالت دارد. این خوانش شهری در مورد انتخاب شهردار در عمومیت شهر نیز وجود دارد و بر این باورند: این شهردار نیز آنچنان نمی‌تواند با اعضای شورا تعامل داشته باشد و استیضاح ابتدایی پس از شش ماه نخست آغاز بکار شهردار اتفاق می‌افتد.

مرکز ثقل برنامه کاندیداهای شهرداری معضلات اساسی در شهر بود و بدون توجه به خوانش‌های متفاوت در شهر که در بوجودآمدن نابسامانی ها دخالت دارند، فقط به معضلات اساسی اکتفا کرده. این در صورتی است که در دهه‌های متوالی هیچ برنامه‌ای برای خوانش مشترک و خوانا در شهر از سوی مدیریت شهری میسر نشده است.

 

نویسنده : محمد صالح زاده رشتی نژاد ( روزنامه نگار - دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه گیلان) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۲

https://moroor.org/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۲ ، ۱۷:۲۵
محمد صالح زاده رشتی نژاد

«گیله مرد» نور چشم «گیلان» است.

برای 30سالگی گیله وا ؛  «گیله مرد» نور چشم «گیلان» استبرای 30 سالگی گیله وا

 

اغلب سعی بر این داشته ام؛ گیله وا را از تنور در آمده، داغ خریداری نمایم، اما این بار نشد، نسخه جدید آن را که با قلم توانمند استاد که سی ساله شده است، را سریعا از تنور در آمده داغ تهیه نمایم. در واقع یه وقفه چند هفته ای از روز انتشار آن تا تهیه نمودن بنده افتاد.

نیمه دوم مهر ماه ۱۴۰۰ در کتابفروشی و نوشت و ابزار دیبا واقع در خیابان بیستون که به تازگی صاحب مهربانش فوت شده، شماره ۱۶۷ گیله وا را خریداری نمودم، سر جلد نشریه پازلی را میبینیم که در چیدمانش به عدد ۳۰ رسیده است، اما صفر آن کامل نشده ، البته اواسط تابستان در کانال تلگرامی گیلتاج ملتفت به عدد ۳۰ حک شده بر جلد شده بودم.

موضوع از این قرار است؛ نشریه وزین گیله وا که توسط استاد "محمد تقی پوراحمد جکتاجی" مدیریت و منتشر میشود به ۳۰ سالگی انتشارش رسیده است. ۳۰ سال عدد کمی نیست برای عمر یک نشریه آن هم در مطبوعات کم رمق، فرسوده و بی رمق کشور ، چه برسد به گیلان! گیلانی که همیشه در هر وادی هشتش گِرُوِ نهش است.

سی سال از عُمر یک نشریه گذشته است ، سی سال فراز و فرود ، سی سال برای من که تا چند ماه دیگر به این عدد سنی خواهم رسید شاید بی معنی باشد، اما سی سال مستمر کار کردن و انتشار یک نشریه آن هم در وضعیت خاص سیاسی و اجتماعی،قلبی وسیع و تلاشی مجدانه میخواهد.

این عدد مرا یاد چند سال پیش میندازد؛ زمانی که خدمت سربازی را بعد از ۱۸ ماه به پایان میرساندم، پدرم هم مقارن با پایان خدمتم بازنشسته میشد، روزهای دم عید ۹۸ بود، که به این عدد فکر میکردم، اما سی یک عدد خالی نبود، سی سال هر روز کار کردن، سی سال از صبح تا پایان ساعت کار کردن بود، به روایتی اگر هر سال را همان ۳۶۵ روز بگیریم، میشود ۱۰/۹۵۰ روز مستمر کار‌کردن ، کار‌کردن و کارکردن! در گفتن و نوشتن ساده هم اگر بنظر رسد، کافی است که چشم را ببندیم و سی سال مدام کار کردن را یادآوریم. گیله وا ؛ دو ماهنامه تخصصی فرهنگی، هنری و پژوهشی - گیلان شناسی (به دو زبان گیلکی) در شماره ۱۶۷ ،سال سی اُم ، مرداد و شهریور ۱۴۰۰ در شرایط وخیم کرونا در ۴۸ صفحه به قیمت ۲۰ هزار تومان منتشر شد.

از دهه هشتاد خورشیدی با این نشریه توسط خانواده آشنا شدم، هنوز سنَم به ۱۵ سال نمیرسید، به صورت پراکنده و مستمر تا به امروز به همراهم است. از آنجایی که به جمع آوری اسناد، مطبوعات و آرشیو قدیمی علاقه مندم، در آرشیو اَم حتا نسخه هایی از دهه هفتاد نشریه گیله وا را دارم. "گیله وا" تنها یک نشریه یا دو ماهنامه ی ساده ای نیست که در مطبوعات گیلان حرف اول را می زند، گیله وا تاریخ گیلان است. صد و شصت و هفت شماره گیله وا در ۳۰ سال در مجموع کتابی است درباره گیلان. در واقع؛ تاریخ گیلان به روایت گیله مرد دوست داشتنی مطبوعات گیلان که به گردن گیلانیان داخل استان، خارج استان و خارج کشور حق دارد. گیله وا؛ روایت گری ست برای نسل های حاضر که برایشان همه چیز آماده است، اما آنطور باید و شاید پی اَش نیستند.

از گیله وا نمیتوان به سادگی به عنوان یک نشریه رد شد، گیله وا نشریه وزینی است که پا را فراتر از مطبوعات گذاشته، گیله وا سند گیلان است، هویت گیلان است. گیله وا ؛ مبارکی ست که از گفتن والامقامی اش عاجز هستم.

در شماره ۱۶۷‌ نشریه که اولین شماره از سال سی اُم است، به رسم دیرینه سرمقاله ای با قلم شیوای استاد محمد تقی پور احمد جکتاجی منتشر میشود، یادداشتی با تیتر "بسی رنج بردم در این سال سی" که با اشاره ای به "حرف اول از سال سی ام" کار شده، و این چنین مینویسد: [گاهی لازم است انسان بایستد و پشت سر خود نگاه کند و ببیند چقدر از راه را پشت سر گذاشته است. آیا راست آمده یا کج و کوله پیموده است. آیا درست آمده یا خطا کرده است.]

پس از خواندن یادداشت فوق در دو صفحه ابتدایی شماره اول از سال سی اُم میتوان چشمها را با خیره نمودن به نقطه ای به تمامی دردها و رنج‌های حوزه نمناک جلگه کاسپین که در نقاطی مرتفع میشود، رسید. این یادداشت به عمیق ترین نقطه قلب نه تنها مخاطبین "گیله وا" بلکه هر آدمی در این کره خاکی ضربه میزند ، غم های گیلان از آلوده ترین رودخانه هایش گرفته تا کوه زباله اش در سراوان، از تغییر بافت جمعیتی شهری و روستایی تا مهاجرت های بی اساس، خشکی تالاب ، از تغییر کاربری های روستایی تا مشکلات مدیریتی در سطح استان، همه و همه که شرح تمام رنج های استان در این جا گنجانده نمیشود را میتوان در لابلای سطور این یادداشت لمس‌نمود.

برای نسل تازه مطبوعات و رسانه گیلان که با مجازی در گیر و دار هستند، لمس مطبوعات مکتوب شاید آنچنان پُر وضوح نباشد، اما در این میان برخی از همین نسل تازه کم و بیش لذت مکتوب را چشیده اند. مکتوب همانطور که از اسمش پیداست، مشخصا همانند مجازی فانی و از بین رفتنی نیست. سالهای سال دوامش مداوم است و فقط بستگی‌به نوع نگهداری آن دارد، اگر جویای آن باشی و از ماندگاری اش مانا شوی، و بدانی چه گوهری نابی ست، میتوانی در بقای آن حافظ باشی.

برخلاف مطبوعات و رسانه های مکتوب که باقی می‌مانند، مجازی فانی است در واقع هر آن با هر عامل از بین برنده ای احتمال از بین رفتنش وجود دارد، و همانند ویروس کرونا، ویروس به جان افتاده سایتها، وبسایتها ، وبلاگ ها و سایر فضای مجازی واکسنی ندارد که بتوان امیدی به برگشتن آن داشت. اقبال نسل من و ما که در اوایل دهه هفتاد مقارن با شروع انتشار گیله وا به دنیا آمدیم، و شانس آوردیم در حین تحصیل مان به جان بشریت هنوز این ویروس نائل نشده بود.ما همچنان نشستن روی میز و نیمکت، زنگ ورزش، دیکته و اردو تفریحی و معلمین با ثبات و معرفت دار که هرچند بَد خُلق بودن اما هر طور شده در آموختن سواد از جان مایه می نهادند را تجربه نموده ایم. گرچه زدن خط کش های چوبی به دست ها دردناک بود اما زنگ‌هایی که معلم غیب داشت، معلم پرورشی می آمد و در خارج درس چیزهایی می آموخت که جذابیت خاصی داشت.

عمر با عزت دهد به غلامرضا اکبرزاده دبیر ادبیات آموزش و پرورش گیلان که دوره ای ناظم دبیرستان احسان بخش بود، اهل قلم، شاعر بود و گیلکی میسرود، با شیون حشر و نشر داشت، سعی داشت ارتباط دوستانه ای با دانش آموزانش برقرار‌ کند. جَرقه های مطبوعات، پژوهش، گیلانشناسی و ادبیات و شعر گیلکی و همچنین گیله وا توسط او شکل گرفت، در دبیرستان از ادبیات گیلکی بیشتر آموختیم.

آن روزها هنوز مثل این روزها نبود،دانش آموزان روی دیکته هایشان حساس بودند، معلم ها زبان گیلکی میدانستند و صحبت نیز میکردند، نه مثل الان که پدر و مادران دهه شصت و هفتاد کسر شان بدانند که با بچه های خود گیلکی صحبت کنند و از ترس اینکه مبادا بچه لهجه دار شود، از اصل و هویت میکاهند تا این مدرنیته ابتذال پُربار باشد. سن عددی گیله وا چند ماهی از نگارنده این سطور بزرگتر است، شماره های اولین این نعمت والای گیلان زمین که کوشش سالهای استاد است، را وقتی ورق میزنم و میخوانم، افتخاری است که میتوانم به آن خشنود باشم که چنین گوهر نایابی را در سرزمین پدری و مادری ام گیله مرد با دستان پرتوان و اصالت ماندگارش سی سال مدام نشر داده است.

در قسمتی از یادداشت حرف اول از سال سی اُم مینویسد:

[بیست و نه سال را پشت سر گذاشتیم، به سی سالگی رسیدیم. اما خودمان را گول نزنیم این سی سالگی نه برای ما لطف و مزه ای دارد دیگر، نه برای مخاطبان و خوانندگان ما آن اهمیت گذشته را دارد. گذشت آن دوره که قدمت و تاب آوری ۲۰ سال و ۳۰ سال و بیشتر اعجاب انگیز بود و حرمت داشت. حالا ما همه دچار تغییرات حال شده ایم،تغییراتی ناشی از تغییر تحول جهان و پیرامون،منطقه و کشور.

پیش از این سطر هم این چنین مینویسد:[ آنی یک سال دیگر هم گذشت بی آنکه تابستانش را به فراغت سر کنیم، با پائیزش حال کنیم، زمستانش را حس کنیم و بهارش را بو! سال آمد و گذشت. ۱۳۹۹ رفت و ۱۴۰۰ آمد. قرن تازه شد! خودمانی تر و آشنا تر بگوئیم، نوروز بل ۱۵۹۴ رفت و نوروز بل ۱۵۹۵ آمد بی آنکه شاد باشیم و شادی کنیم.]

سعی داشته ام همین رقم سنی که گذرانده ام، که از لحاظ سنی چند ماهی از گیله وا کوچکتر هم هستم، هر آنطور که شده بدون تملق و چاپلوسی به سر گذرانم؛ اما گیله مرد نورچشم مان است. چندی پیش ویدئویی از گیله مرد در اینستاگرام توسط بچه های خوش معرفت گیلان منتشر شد، دقیق اسم شان را به خاطر ندارم، از بس این فضای مجازی انبوه است، چنین تیتری یاد دارم که استاد جکتاجی را گیله مرد خطاب کرده بودند، به راستی گیله مرد نور چشم مان است، نور چشم گیلان و حوزه کاسپین است.

در سطور بالا که قسمتی از یادداشت اول سال سی را به قلم گیله مرد آوردم، از گذر سالها میگوید، در جایی اشاره دارد : راستی زمان چه زود گذشت! آه ، این سی سال رفته را نمی گوئیم.یک سال آخر منظورمان است. در یادداشت اول از سال بیست و نهم که در سال ۹۹ منتشر شد، در همین قسمت سرمقاله ای با عنوان (ایام به کام نیست) را به رشته تحریر در آورد، که با قلم شیوایش مصیبت هایی که بر سرمان ریخته و بیماری کرونا را به تصویر کشید و از معضلاتی میگفت که در طی این سالها همه مان در زندگی حس‌کرده ایم.

اما در گذر سالها از ۹۹ به ۱۴۰۰ در همین یادداشت اول سال سی جمله ای دارد که در سطور بالا به مختصر آورده ایم؛

[خودمانی تر و آشنا تر بگوئیم، نوروز بل ۱۵۹۴ رفت و نوروز بل ۱۵۹۵ آمد.] اینکه گیله مرد نور چشم مان است اینجا ثابت میشود، اینکه اصل و هویت در چهارستون اش قد برافراشته، خداوند عمر با عزت دهد که باز هم برایمان از این اصالت گیلانی اش بنویسد و ما افتخار کنیم و به زبان امروزی حال کنیم. و وجود پاکش برای مان مایه مباهات باشد.

جایی میخواندم که از سده بیستم نابسامانی و ناخشنودی آغاز شد، انسان از سده بیستم به سوی یک نوع اضطراب عمیقی پیش رفت، و از آن به بعد تا به عصر کنونی انسان امروز با مسائلی همچون اضطراب، ملال، افسردگی،غربت، بی معنایی عمیق و تنهایی رنج میبرد. انسان عصر حاضر اضطراب و تنهایی ای نسبت به گذشته تجربه میکند، که به نوعی از خود بیگانگی منجر شده است.

این روزها بغیر موضوعات ملال آور، معضلات ، نابسامانی ها، وضعیت اقتصادی و همه ی مشکلات بزرگ و کوچک ، کرونا در طی این دو سال غوز بالای غوز بود که در زندگی کوچک و بزرگ تاثیرات خود را داشته است. در میان این چندین سال اخیر و نوسانات دلار ، پول رایج مملکت و تورم ها که بر هر صنف و قشری اثر بجا گذاشته، مطبوعات در کشور به شدت آسیب دید که به پایان کاری خیلی از نشریات منجر شد، به قول گزارشی که در پایگاه خبری مرور منتشر شد به فروپاشی مطبوعات رسید. روزنامه نگارانی که بیکار شدند، مهاجرت کردند، یا حتا خودکشی و یا با تصادف در حین گزارش از دنیا رفتند.

کار مطبوعات و رسانه، روزنامه نگاری و خبرنگاری یا هیچ است یا عشق! هر دو را دارد، اگر پول ندارد، اگر خرید کاغذ به صرفه نیست، آدمهایی دارد که به عشق حرفه خود زنده اند، اگر هم هیچ دارند، اما اصل مطلب که سَر پایشان نگه میدارد، همان عشق است.

شماره ۱۶۴ گیله وا در سال ۱۳۹۹ در سرمقاله (ایام به کام نیست) استاد جکتاجی این چنین مینویسد: [بیست و نه سال پیش که صحبت از آزادی قلم، اندیشه و بیان میشد. گیله وا زائیده آن دوران است، آن زمان در گیلان کمتر از ده نشریه منتشر میشد. گیله وا احتمالا هفتمین یا هشتمین نشریه بود که مجوز انتشار گرفت و با چه امیدی هم شروع به کار کرد. تمام این نشریات در رشت منتشرمی شدند. امروز، نزدیک به ۲۰۰ عنوان نشریه در گیلان مجوز چاپ دارد. در هر شهرستانی حداقل یک و حداکثر چند نشریه چاپ میشود اما آیا کثرت دلیلی بر توسعه است؟ این کثرت چه گلی بر سر خود و خوانندگان و گیلان زده است یا می زند. امروز دغدغه اول هر نشریه ماندن و حفظ موجودیت خود است و بعد رسالت رسانه ای آن، ماندن و حرکت روی لبه تیغ است، اما به چه بهایی و برای چه و کی و چه منظور و نیت و هدفی؟

اکنون در سال ۱۴۰۰ به سامانه جامع رسانه های کشور که رجوع میکنیم ؛ در گیلان به ۴۴۹ رسانه مجوز دار (مکتوب و مجازی) خواهیم رسید؛ روزنامه چاپی ۱۰ عدد، هفته نامه ۴۸ عدد، دو هفته نامه ۱۰ عدد، ماهنامه ۴۴ عدد، دو ماهنامه ۶ عدد، فصلنامه ۴۶ عدد، دو فصلنامه ۱۲ عدد، سالنامه ۲ عدد که در جمع چاپی (مکتوب) به رقم ۱۸۷ عدد میرسیم. و سایر ارقام مربوط به رسانه های مجازی بر خط و غیر برخط است.

در طی دهه اخیر و انبوه فضاهای مستقل مجازی و اپلیکشن های مختلف هم باعث شد، گروهی از فعالیت های رسانه ای مجازی بر روی اینستاگرام،تلگرام و واتس اپ به صورت جداگانه فعالیت نمایند، هیچ گونه تعهد نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز ندارند، مجوزی نیز در کار نیست. سرعت نشر و پخش اخبار هم افزایش یافته است.

البته بسیاری از اطلاع رسانی ها در فضای مجازی بدون آیین صحیح نگارش خبر صورت میگیرد، و استقبال هم بنا به دسترسی سریع و سرعت انتقال در میان عموم مردم زیاد است. مثلا اتفاقی که در عصر یک روز شهر می اُفتد، سریعا در کانال های تلگرامی و پیج های اینستاگرام منتشر میشود، و طبق روال روزنامه های چاپی در آن ساعت از شبانه روز، روزنامه جدید صبح فردا بسته و به زیر چاپ رفته است، آن خبر علنا سوخته محسوب شده، و در شهر، استان و عموم جامعه پخش شده است، و هیچ فایده و تغذیه مناسب خبری برای فردای روز بعد در روزنامه نخواهد داشت.

فضای رسانه ای همانطور که در یادداشت آقای جکتاجی خواندیم؛ نسبت به بیست و نه سال گذشته متفاوت شده است. همانطور که دیگر زمانه، زمانه ی گذشته نیست.

طی بیست و نه سال از ۱۰ نشریه آن زمان به گفته ی مدیر و صاحب امتیاز گیله وا در سال ۱۴۰۰ نشریه های چاپی ما به رقم ۲۰۰ رسیده است و مجموعه رسانه های مکتوب و مجازی ما ۴۴۹ عدد است. در کنار این رسانه های مجوز دار از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ قطعا بیش از ۱۰۰ مورد دیگر مکتوب و مجازی در حین گرفتن مجوز هستند، برخی نیز در این میان اشتیاقی به اخذ مجوز ندارند و بدون مجوز فعالیت دارند که تقریبا میشود تعدادشان را بالغ بر ۲۰ الی ۳۰ مورد حدس زد، و همچنین فضاهای دیگر مجازی و اَپ های مختلف که به صورت کانال و پیج های اطلاع رسانی و انتقادی فعالیت دارند. که این رسانه های مجازی اجتماعی هم شاید بتوان ۳۰۰ الی ۴۰۰ مورد بلکه بیشتر نام برد، شهروند خبرنگار را هم به این لیست میتوان اضافه نمود.

با همه اینها خروجی بسیاری از رسانه ها با عنوان اطلاع رسانی و تولید خبر که در حال فعالیت هستند، انتقاد ها، تحلیل ها و پژوهش هاو گزارش های مطبوعاتی نسبت به آن تعداد مجوز دار، در حال مجوز و بدون مجوز ، فعالیت بسیار اندک محسوب میشود.

سابق روزنامه نگاران و خبرنگاران خودشان مسئولیتی داشته اند، اما امروزه مسئولین و مدیران خودشان خبرنگار دارند. این موضوع تا به حدی رسید که برخی از پایگاه های خبری بجای تعهد به گیلان و تعلق به هویت این سرزمین برای استاندار غیربومی اخبار تهیه می نمودند، تا استاندار غیربومی که ضعف های بسیاری هم داشته را از استان دیگر به گیلان بیاورند! در واقع سطح امورات برخی از رسانه های مجازی تا این حد پایین آمده است. که بجای هویت رسانه ای خود و تعهد نسبت به کار و سرزمین برای دیده شدن، و همچنین امتیازهای دیگر که با تولید خبر و محتوا سعی بر دیده شدن مدیر و یا فلان مسئولی دارند.

جکتاجی در گیله وا شماره ۱۶۲ مینویسد:[ بیست و هشت سال پیش گیله وا هر ماه منتشر میشد، و عنوان ماهنامه داشت، اگر تاخیری در انتشار ماهنامه اش رخ میداد با انتشار یک ویژه نامه موضوعی وقفه آن را جبران میکرد. حداقل ۴۰ ویژه نامه در کارنامه مطبوعاتی گیله وا وجود دارد که خود مجموعه ای است قابل اعتنا. ]

در مقابل این یادآوری از بیست و هشت سال قبل ادامه میدهد (امروزه):[ اینکه هر دو ماه یک بار منتشر میشود و گاه با یک ماه وقفه همراه است، برای اینکه نشریه ای است مستقل و قائم به ذات که به هیچ نهاد و جناحی وابسته و به هیچ وکیل و وزیری نزدیک نیست،طبیعی است که نمیتواند از پس گرانی های مستمر و غیرقابل کنترل هزینه ها بر آید و به سختی منتشر میشود.]

این روزها همانطور که جناب جکتاجی با پرسشی فرمود؛ کثرت دلیلی بر توسعه است؟ این کثرت چه گلی بر سر خود و خوانندگان و گیلان زده است یا می زند. رسانه با انواع و اقسام غلطهای املایی و نگارش خبری بدون خواندن مجدد و اصلاحیه، خبر را روی سایت بالا میاورد و نشر میدهد. که در میان اخبار ریز و درشت از هر مسئول و مدیر، اعضای شورا و شهرداری ها، منطقه آزاد و دیگر مناطق خبر خیز، به نسبت تحلیل و انتقاد سازنده بسیار اندک است. اما رسانه های قدیمی گیلان از روزنامه جنگل گرفته که در زمان نهضت جنگل و میرزا کوچک که به تازگی توسط نشر ایلیا منتشر شده، پر بار تر و پر محتوا تر است‌‌. (فرصتی شد در اینجا از مدیران نشر فرهنگ ایلیا ؛ آقا میرزا نژاد موحد و شادی پیروزی که این دو عزیز به تازگی فرزندشان‌را از دست داده اند ، دلجویی نمایم ، برای سالها فعالیت صادقانه در عرصه نشر و پژوهش با موضوع گیلانشناسی و عرض تسلیت داشته باشم. این دو عزیز نیز بر گردن گیلان و گیلانیان حق دارند.

در واقع برخی از مطبوعات قدیمی حکم محتواها و اسناد تاریخی را دارند، همانطور که گیله وا مجموعه ای فاخر از موضوعات مختلف اعم از گیلان شناسی های متعدد،زبان شناسی (گیلکی)، تاریخ گیلان، تاریخ قیام جنگل، تاریخ معاصر گیلان، فرهنگی، هنری و ادبیات گیلکی است. گیله وا؛ نه تنها با رسانه های هم عصر خود قابل مقایسه است، رسانه های کنونی هم توان رقابت با گیله وا را از لحاظ محتوا و تالیف ندارند. گیله وا ؛ سندی از تاریخ قدیم و معاصر گیلان است. در عین حال که هر شماره از نشریه به زمان حال میپردازد، توسط دیگر نویسندگان نیز پژوهش ها، مقالات و گزارش هایی با محوریت فرهنگی،هنری و پژوهشی - گیلانشناسی به مخاطب ارائه میدهد، این روند به مدت سی سال تا به امروز ادامه دار است.

در سرمقاله شماره ۱۶۲ گیله وا آمده: [آن زمان خرج یک شماره کمتر از دویست هزار تومان بود، الان هر شماره آن حداقل هشت میلیون تومان بیشتر هزینه دارد. این اختلاف هزینه در عرض نزدیک به سی سال از اساس غیر عادی و توجیه ناپذیر است.]

در سرمقاله "ایام به کام نیست" نیز نوشته است: [ نخستین شماره گیله وا با قیمت ۴۰ تومان عرضه شد ، اینک اما قیمت مجله ۱۵۰۰۰ تومان شده است یعنی ۳۷۵ برابر! تازه آن هم دخل و خرج نمیکند. سابق بر این‌گیله وا ۴۰۰۰ تیراژ داشت، الان ۱۰۰۰ نسخه تیراژ دارد]

استاد جکتاجی در شماره ۱۶۲ گیله وا در مورد مخاطب و سلیقه آن اینطور مینویسد:

[مطالب گیله وا در همان حال و هوا و همان هدف و نیت بوده و هست. (منظور طی این ۳۰ سال است)

ادامه میدهد: [شاید ذوق و سلیقه مخاطب تغییر کرده. همین مطلب را در قالب ساده تر و سریع تر میخواهد در موبایل خود ببیند.]

نکته ی جالب در مورد سلیقه مخاطب نسبت به دهه های گذشته را به این شکل مینویسد:[عمق مطلب و دقت در آن و ارزش و اعتبار سندیت مهم نیست. نیازی به ورق زدن ندارد،نمیخواهد بخواند و تعمق کند،میخواهد با لمس انگشت ببیند و لذت آنی ببرد و تخلیه شود و برود سر مطلب بعدی. راستش دیگر اصالت کار،هدف،عدم وابستگی، سخت جانی، تاب آوردن و ادامه راه چندان ارزشی ندارد و بهایی به این مقولات داده نمیشود، به عکس بهره آنی، ارضا کننده و کافی است.

استاد جکتاجی از مخاطب و جامعه، شناخت کاملی دارد، برای روزنامه نگاری که حدود ۵۰ سال است که در این زمینه کار نموده، و با تغییرات مختلف جامعه همراه بوده است، و دگرگونی های سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی در جامعه را می شناسد، اما آنچه که او را مجاب نموده که همچنان با انواع سختی هایی که وجود دارد ، کار کند و مجدانه تلاش نماید برای هر شماره از نشریه و به مدت سی سال در نشر آن وقفه نیندازد، تنها عشق به این حرفه و سرزمین میتواند؛ او را مجاب کند. میبنیم که توضیح داده از کمتر شدن تیراژ گیله وا ، هزینه گزاف نشر ، تفاوت سلیقه مخاطب، وجود فضاهای مجازی، سرعت و انتقال اخبار ، این ها را اگر کنار هم بگذاریم، غیر از ناامیدی در این حرفه حاصل نمیشود. در این میان ؛ با تحمل همه ناامیدی ها و معضلات تنها عشق را میتوان جست‌. که راهی برای حرکت و تلاشی است که بازهم کورسوی امیدی را با عشق می یابد، و برای مخاطب گیله وا را نشر میدهد. نشریه گیله وا به صورت مستقل بدون ارتباط با سازمان ها و ارگان ها و تهیه بودجه از اداره فرهنگ و ارشاد ، خانه مطبوعات با محتوای عمیق ، گزارش های جان دار ، پژوهش های موثق به کار خود ادامه میدهد.

جکتاجی در جای دیگر مینویسد: [در چنین جوی و چنین بحرانی که جامعه با آن روبروست، زیر و رو، بالا و پایین، فراز و فرود چنان در هم تنیده اند. تومی مانی آیا آن روز که شروع کردی و هنوز ۴۵ سالت بود و تا حدی جوان، حالا که ۲۹ سال گذشته و ۷۳ سالت شد و پیر شدی آیا بیخود ندویده ای؟ اصلا کسی هست این مقاله، یادداشت، دلنوشته را بخواند، تاریخی هست آیا، قضاوت دقیقی هست آیا؟ مطمئن هست اما آن هم اُفت کرده و تعدادش اندک شده و دیده نمی شود.

در این پاراگراف یک عمر کاری و سنی را به مختصر توضیح میدهد، گویا استاد از شروع "گیله وا" در طی این سی سال در سن ۴۵ سالگی بوده ، البته قبل از انتشار "گیله وا" نشریه ای دیگر به عنوان (دامون) را منتشر میکرده، که گویا پس از چند شماره، دامون متوقف میشود. در نهایت مینویسد که آیا کسی اینها را میخواند ، این دلنوشته را کسی میخواند ، آیا کسی قضاوت میکند!

بر سند بودن (گیله وا) شکی نیست، اینکه گیله وا یک منبع کامل گیلان شناسی (قدیم و جدید) است، سی سال کوشش مدام برای انتشار یک نشریه که در بین عموم جامعه پخش میشود، و اهالی فن میدانند که چه هزنیه گزاف عمری را پای آن گذاشته است! بنا به سن استاد و نسلی که در آن سالها متولد شد ، قطعا میتوانست در صنف دیگری مشغول به کار شود، و امروزه در ایام بازنشستگی کنار خانواده بگذارند، و چه بسا از لحاظ اقتصادی وضعیت هر حرفه و صنف دیگری بسیار بهتر از این حرفه و فن باشد. اما "گیله مرد" مسیر عشق را پیمود، و لازم دید که گیلان با این گذشته طولانی، تاریخ پر فراز و نشیب، اوضاع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی خاص، مردمان اهل مطالعه و فرهنگ نیازمند چنین نعمت والامقامی هست، چاپ نشریه گرچه امروز آنچنان طرفدار ندارد، اما گیلان سابقه ای در این زمینه دارد، سابقه تیراژ بالا نیز قطعا برای هر صاحب امتیاز نشریه و انتشاراتی و چاپخانه ها تا دکه های مطبوعاتی شرط مخاطب و خریدار است. اگر نشریه مخاطب را وسیع و انبوه نمی دید، قطعا در این مسیر گام نمی نهاد. در طی دهه های مختلف و گذشت سالها در جامعه تغییرات وسیع و مدرنیته ی خاصی بروز نمود، و در نهایت علم ، تکنولوژی و وسایل ارتباطات پا را فراتر از تلگراف و تلفن عمومی نهادند. همه این تغییرات در به وجود آمدن جامعه جدید بی تاثیر نبوده اند.

گیله وا در طی این سالها نه تنها در استان و سایر استان های همسایه و همچنین پایتخت ارسال میشد بلکه مخاطبینی در خارج از کشور نیز گیله وا را تعقیب می نمودند. در شماره های دهه هفتاد و هشتاد گیله وا آن صفحه که پیامهای خوانندگان را منتشر می نمود، گواهی بر صدق این موضوع است.

درشماره های گیله وا ؛طی این سالها همکاری هایی از سوی چهره های فرهنگی ، هنری و پژوهشگران صورت گرفته است که میتوان به اختصار به اسامی: فریدون نوزاد ، جعفر خمامی زاده، محمود پاینده لنگرودی ، فریدون پوررضا ، اکبر رادی ، محمود جوادیان ، علی اکبر مرادیان ، هوشنگ عباسی ، محمود طیاری ، مهرداد خوشچین ، علی بابا چاهی ، محمد بشرا، مسعود بیزار گیتی ، محمود بدرطالعی ، مجید دانش آراسته ، نصرت رحمانی، محمد جوادی، روبرت واهانیان و سایر اساتید و چهره های برجسته که با گیله وا همکاری داشته اند.
 

خداوند عمر با عزت دهد به استاد محمد تقی پور احمد جکتاجی مدیریت محترم نشریه وزین گیله وا 

برای 30 سالگی گیله وا نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

منبع : حکایت گیلان ، حرف تازه و پایگاه خبری و تحلیلی مرور 

انتشار اولیه در رسانه های محلی گیلان : در تاریخ دوم آبان یکهزار و چهارصد 

انتشار نسخه اصلی : در وبلاگ شخصی در تاریخ 21 خرداد یکهزار و چهارصد و یک 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۱ ، ۰۵:۰۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد