شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۶۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رشت» ثبت شده است

 

 

در ارتفاع 40 متری از بحران‌ها؛ ‌

رشت هم‌چنان نفس می‌کشد!

رشت، صبح‌ها قفل می‌شود؛ نه با زنجیر، با رودخانه‌ای آهنین از خودروها که هر کدام سرنشین‌شان را به بهانه‌ی «عجله دارم» جلوتر می‌رانند. رشت نفس می‌کشد؛ نفس‌‌های سنگین، پر از دود اگزوز و بوق و بوی بنزین سوخته. صبح با ترافیک آغاز می‌شود، عصر با ترافیک تمام می‌شود. برج‌ها قد می‌کشند، حیاط‌‌های خانه‌ پنج‌طبقه می‌شوند، کمربندی نیمه‌کاره می‌ماند و شهر هم‌چنان زیر بارانِ بحران‌ها جان می‌دهد.

 

شهری که همه از دردش می‌نالند، اما انگار هیچ‌کس واقعا نمی‌‌خواهد درمانش کند. رشت زیر پای‌شان نفس می‌کشد؛ نفس‌‌های خفه پر از دود و حسرت. شهری که هر صبح با بوق بیدار می‌شود، هر عصر تا غروب با چراغ‌ ترمز‌های قرمز به خواب می‌رود و هیچ‌کس، واقعا هیچ‌کس، دلش نمی‌‌خواهد این کابوس تمام شود. انگار همه، یک جور‌‌هایی، عاشق همین دردِ مشترک شده‌ایم.

 

رشت نفس می‌کشد؛ نفس‌‌های خفه، آلوده و گران‌قیمت. در شهری که هر سال به خودرو‌هایش اضافه می‌کنند، معابر خودرویی متراکم آن دو طبقه می‌شوند؛ اما هیچ‌گاه نفسی تازه به زیرساخت‌‌هایش نمی‌‌دَمند. از ساغریسازان تا برج‌‌های پنتهوس‌دار بالای آسمان رشت؛ شهر دو پاره می‌شود: پایین، یلدا در آخرین حیاط شمعدانی‌دار به حوض فیروزه‌ای خیره می‌ماند و بوی بنزین سوخته را جای عطر برگ نارنج استشمام می‌کند؛ بالا، در پنتهوس با ارتفاع چهل‌متری از زمین، همان ترافیک را «بحرانِ انتخاباتی» می‌نامند.

 

ترافیک رشت، ساعت ۷:۴۵ صبح
باران ریز می‌بارد، همان باران همیشگی که هیچ‌کس در رشت چتر باز نمی‌‌کند. «پرویز» کنار پراید فرتوت ۸۹ زردرنگش ایستاده و سیگارش را روشن می‌کند. تاکسی خطی سعدی به گلسار است، پشت‌سرش صف تاکسی‌‌های زرد مثل همیشه منتظر نوبت. «یعقوب جان، یه هُل بده!» یعقوب غُرغُرکنان اومد، دوتایی ماشین رو هل دادن. «خلاصه رنگ بارونم دیدیم!» رادیو آهنگ قدیمی پخش می‌کند: «این شهر داره منو می‌کشه…»

 

شهر نفس می‌کشد؛ نفس‌هایی سنگین، پر از دود و گرد و غبار. صبح‌ها دوباره پُر می‌شود، عصر اما خالی نمی‌شود. رودخانه آهنی جریان دارد، برج‌ها بلندتر می‌شوند، حوض‌های فیروزه‌ای خشک می‌شوند و شمعدونی‌ها پژمرده. رشت هم‌چنان نفس می‌کشد؛ نفس‌هایی که معلوم نیست کی تمام می‌شود؟!

 

دو متر جلوتر، «خانم شریفی» خانمی‌ با مانتویی سرمه‌ای رنگ بیرون ایستگاه تاکسی ایستاده. پرویز با صدای بلند می‌گوید: خانم معلم! بفرما بشین، الان پُر میشه و حرکت می‌کنم. خانم شریفی حتی سرش را از صفحه گوشی‌اش بلند نکرد. یه ۲۰۶ سفید با پلاکی غیربومی ترمز کرد جلوش، در عقب باز شد، سوار شد و رفت. پرویز تا سه‌راه نگاهش به دود اگزوز ۲۰۶ بود. پرویز با صدایی بلندتر: «گلسار-گلسار، یک‌ نفر-یک‌ نفر» « اسنپ اَمی بازارا کسادَ کود! » «مسافرانَم اسنپ کار کونیدی».

 

وانت‌های بلوار رودباری، درست جلوی مدرسه ابتدایی، ترافیک گره خورده بود؛ انگار یکی طناب کشیده بود وسط شهر و شهرداری هر بار با بالابردن سطح معبر می‌خواست این گره را باز کند، اما موفق نمی‌‌شد. «آقا رمضان»، بوق طولانی می‌زند، فحش می‌دهد، دوباره بوق. هیچ‌کس راه نمی‌‌دهد. همه یا عجله دارند یا هیچ‌کس جایی نمی‌‌رود.

 

پدر و مادرها می‌خواستن دقیقا جلویِ درِ مدرسه بچه‌هاشون رو پیاده کنن. «آقا رمضان» با وانت نیسان آبی رنگش که باربری می‌کند، زیر لب می‌گوید: عجب گیری کردیم. «امیر رضا» ۱۹ ساله با موتور هوندا ۱۲۵ قرمز که در پیک‌موتوری رازی کار می‌کند، بین ماشین‌ها مارپیچ می‌زند. کلاه ایمنی ندارد. مادرش تا دم در دنبالش دویده بود که «آروم برو»، اما ترافیک آن‌قدر کلافه‌اش کرده که حالا با سرعت در فاصله‌ای ۲۰ سانتی بین ماشین‌ها ویراژ می‌دهد تا از این مخمصه خلاص شود. یک لحظه ترمز کرد کنار نیسان و می‌گوید: «عمو جان، یه ذره برو جلو دیگه!» آقا رمضان فقط سرش را تکان می‌دهد. خودش هم گیر کرده بود.

 

«پرویز» پشت چراغ قرمز چهار راه گلسار به سعدی پدال ترمز را فشرد. نگاهش به برج هشت‌طبقه پزشکان صد متر جلوتر افتاد. جلوی ساختمان، آمبولانس دوبل پارک کرده بود، مریض روی برانکارد رو بیرون می‌کشیدن. پرویز به مسافر کنارش گفت: «هشت طبقه زدن، یه دونه جای پارک ندارن! آمبولانس مریض رو تو خیابون پیاده می‌کنه!». چراغ سبز شد. خانمی‌ مسن از صندلی عقب گفت: «پسرم در ایتالیا معماری می‌خونه. می‌گه اگه پارکینگ نداشته باشه ساختمان، پایان‌کار نمی‌‌دن. این‌جا؟ همه دکترای معروف شهر اونجان، داروخانه، آزمایشگاه، همه چی…

 

ولی پارکینگ کو؟ مگه کم پول درمی‌آرن؟» پرویز چیزی نگفت. فقط نگاهش رو از برج پزشکان گرفت و به ساختمان شهرداری ابتدای تختی دوخت؛ همون ساختمانی که هر روز از کنارش رد می‌شه و هیچ‌کس انگار چیزی نمی‌‌بینه.
عصر-کافه نوستالژی در محله ساغریسازان.

 

یلدا هنوز غرق در خاطره بود که صدای خنده‌ی آشنا از پشت سرش بلند شد. چرخید و دید سارا و نگار و لیلا با کیف‌‌های سنگین کنکوری‌شان از در چوبی کافه وارد شدند. چرا این‌قدر دیر اومدید؟ سارا درحالی که کاپشنش را درمی‌آورد گفت و خودش روی صندلی روبه‌روی یلدا نشست. «نیم ساعت تو ترافیک گیر کرده بودم. این اتوبوس‌‌های رشت دیگه دارن منو دیوونه می‌کنن.» لیلا که همیشه آرام‌تر بود، آهسته نشست و به حوض فیروزه‌ای نگاه کرد. «من دیگه عادت کردم پیاده بیام. ولی خب… پاهام دیگه داره اعتراض می‌کنه»

 

یلدا لبخند زد و فنجان چای دارچینی‌اش را جلوتر کشید. «منم امروز پیاده اومدم. از پیاده‌راه شهرداری تا این‌جا. فقط چون دلم می‌خواست یه کم تنها باشم و فکر کنم.» سارا ابرو بالا ‌انداخت: «فکر کنی به چی؟ به اینکه چرا ما تو رشت هنرستان دخترانه درست‌حسابی نداشتیم؟ یا به این‌که چطور خانواده‌ات رو راضی کنی که دانشگاه بری تهران؟» یلدا سرش را تکان داد.

 

«هر دوتاش. ولی بیشتر… به این فکر می‌کردم که چرا ما دیگه حیاط و حوض و شمعدونی نداریم؟ تابستون‌ها خونه مادربزرگم تو خمیران زاهدان؛ حوض بزرگ وسط حیاط و دور تا دورش گلدان‌‌های شمعدونی و سبزه‌‌‌هایی که از لای سنگ‌ها درمی‌اُومد…» یلدا به سفال‌‌های بام آشپزخانه کافه نگاه کرد. «من همین الان که نشسته بودم، فکر می‌کردم این کافه آخرین بازمانده‌ست. انگار دارم تو خونه مادربزرگم نفس می‌کشم. این‌جا هم دیگه زیاد نمی‌‌مونه.

 

 

صاحبش قراره که بفروشه.» سارا فنجانش را برداشت و تلخ خندید: «خب معلومه! کی دلش می‌خواد یه خونه قدیمی رو نگه داره وقتی می‌تونه پنج طبقه آپارتمان بزنه و پولدار بشه؟» سکوت کوتاهی افتاد. صدای شُرشُر آب حوض تنها صدایی بود که می‌آمد. لیلا با صدایی آرام گفت: «همه همین کارو کردن. خونه عمه‌ام تو محله پیرسرا هم همین شد. حیاطش پر از انار و پرتقال بود. حالا جای انارها شده آنتن دیش و جای حوضشون پمپ و مخزن آب. بچه‌هاشون الان افسوس می‌خورن، ولی اون موقع پول لازم داشتن» بعد نگار گفت: «راستی یلدا، تو هنوز مصممی هنرِ تهران؟»

یلدا سرش را بالا آورد. «آره. حتی اگه مجبور بشم برم خوابگاه، حتی اگه بابا بگه “دخترم تو رشت بمون پیش ما”، حتی اگه… حتی اگه هیچ‌کس نفهمه چرا نقاشی برام مهمه.» لیلا دستش را گرفت: «ما می‌فهمیم. فقط… می‌ترسیم.» «کنکور تجربی منو دیگه داره دیوونه می‌کنه. روزی چهارده ساعت درس می‌خونم و هنوز درصدام بالا نمی‌‌ره.» دخترها فنجان‌‌های خالی را روی میز می‌گذارند. سارا کیفش را می‌‌اندازد روی شانه، زیپ کاپشنش را می‌کشد بالا. «بریم؟ دیگه داره تاریک می‌شه.»

 

یلدا یک نگاه آخر به حوض فیروزه‌ای می‌‌اندازد، انگار می‌خواهد عکسش را در ذهن حک کند. سارا کلید خانه را در دست می‌چرخ‌اند، نگار هدفون را داخل گوشش جا می‌دهد. از در چوبی که بیرون می‌آیند، باد خنک غروب می‌زند به‌صورتشان؛ بوی برگ نارنج سوخته و دود اگزوز قاطی شده. خیابان ساغریسازان خلوت است، ولی صد قدم آن‌طرف‌تر، خیابان مطهری دوباره قفل. ماشین‌ها پشت هم بوق می‌زنند، چراغ‌ترمزها مثل چشم‌‌های قرمز یکی‌یکی روشن می‌شوند.

 

 

شب-پنت‌هاوسِ کافه اسکای‌ویو
از طبقه آخر برج ۱۲ طبقه «آسمان گیلان»، پنت‌هاوسِ «کافه اسکای‌ویو»، شهر زیر پایشان پهن شده؛ مثل یک ماکت بزرگ که کسی فراموش کرده جمعش کند. میزِ مرمر کنار پنجره تمام‌قد، چهار مرد میانسال با فنجان‌‌های اسپرسو و لَته نشسته‌‌اند. کت‌وشلوار‌های اتوکشیده، ساعت‌‌های گران‌قیمت. یکی‌شان، مهندس رحیمی، همان که قرار است برای انتخابات شورا کاندید شود، با نوک انگشت به شیشه ضربه می‌زند و به رودخانه آهنی زیر پایش اشاره می‌کند: «ببینید… ترافیک، زباله سراوان، کمربندیِ نیمه‌کاره… اینا بحرانن.

 

رشت صبح‌هایش را با ترافیک شروع می‌کند و عصرها با ترافیک تمام می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند مشکل کمربندی است، بعضی‌ها خودروهای تک سرنشین، بعضی‌ها تقصیر را به گردن مسافران می‌اندازند. شهرداری هم در این سال‌ها کارهای بی‌فایده‌ای انجام داده است

 

مردم هر روز توش زندگی می‌کنن. ما باید از بحران حرف بزنیم.» دومی، آقای دکتر صبوری، جراح معروف، سر تکان می‌دهد و می‌خندد: «دقیقا مردم باید ببینن ما بحران رو دیدیم، شناختیم، انگار خودمون هر روز توش گیر کردیم. بعد راه‌حل هم بدیم، با عدد و رقم. مثلا بگیم “من می‌دونم شما هر صبح دو ساعت وقتتون رو از باهنر تا گیل تلف می‌کنید…” این جمله خودش نصف رأیه.» سومی، ‌آقای بهروزی، پیمانکار بزرگ ساختمان، قاشقش را در فنجان می‌چرخاند: «ترافیک که شدنیه. دو تا پل هوایی، یه تقاطع غیرهم‌سطح، یه کمربندی درست حسابی» مهندس رحیمی لبخند می‌زند، به شهر زیر پایش نگاه می‌کند؛ «مهم اینه که ما بگیم: “ما می‌دونیم، ما می‌بینیم، ما همین‌جاییم بین شما.”

بعد هم یه عکس بندازیم تو همین ترافیک، با پیراهن آستین‌بالا زده، وسط باهنر، یه داستان اینستاگرامی از زباله‌‌های سراوان… همین کافیه. مردم عاشق کسایی‌ان که بحران‌شون رو بلند بلند فریاد می‌زنن.» دکتر صبوری فنجانش را بالا می‌برد: «به سلامتی بحران‌‌‌هایی که ما می‌شناسیمشون… و به سلامتی رأی‌‌‌هایی که از دل همین بحران‌ها درمی‌آد.» چهار نفر می‌خندند. صدای خنده‌شان در ارتفاع ۴۰ متری از بحران‌ها در شهر گُم می‌شود. پایین، رودخانه آهنی هم‌چنان جریان دارد. بالا، قهوه‌ها سرد می‌شوند و شهر مثل همیشه زیر پایشان نفس می‌کشد؛ نفس‌‌‌هایی که نه تمام می‌شود، نه کسی واقعا می‌خواهد تمام شود.

 

ساعت ۸:۴۵ دقیقه صبح روز بعد
باهنر تا میدان گیل قفل است، ماشین‌ها از جایشان تکان نمی‌‌خورند. نه ماشین‌ها جلو می‌روند، نه آدم‌ها. فقط بوق و دود و باران و بوی بنزین سوخته و صدای رادیو که حالا می‌خو‌اند: «گیلان، گیلان، همیشه بهارِ گیلان، می دیله قرارِ گیلان». رشت صبح‌‌هایش را با ترافیک شروع می‌کند و عصرها با ترافیک تمام می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند مشکل کمربندی است، بعضی‌ها خودرو‌های تک سرنشین، بعضی ها تقصیر را به گردن مسافران می‌‌اندازند. شهرداری هم در این سال‌ها کار‌های بی‌فایده‌ای انجام داده.

 

از طبقه دوازدهم برج که پنجره‌اش رو به بلوار گلسار باز می‌شود، شهر مثل یک فرش درهم‌ تنیده زرد و سفید و قرمز به‌نظر می‌رسد. ماشین‌ها دیگر ماشین نیستند؛ نقطه‌‌های رنگی‌‌اند که انگار کسی ریخته روی سطح خیس خیابان و حالا نمی‌‌د‌اند چطور جمع‌شان کند. آمبولانس هنوز همان‌جاست، دوبل پارک، فلاشر‌هایش چشمک می‌زنند، اما از این‌جا فقط یک جعبه سفید نارنجی است که در دریایی از آهن غرق شده.

 

صدای بوق‌ها هم‌چون بحران‌ها به این ارتفاع‌ها نمی‌‌رسد؛ فقط سکوت و دود نازکی که مثل نفس شهر بالا می‌آید. شهر نفس می‌کشد؛ نفس‌‌‌هایی سنگین، پر از دود و گرد و غبار. صبح‌ها دوباره پُر می‌شود، عصر اما خالی نمی‌‌شود. رودخانه آهنی جریان دارد، برج‌ها بلندتر می‌شوند، حوض‌‌های فیروزه‌ای خشک می‌شوند و شمعدونی‌ها پژمرده. رشت هم‌چنان نفس می‌کشد؛ نفس‌‌‌هایی که معلوم نیست کی تمام می‌شود؟!

 

نویسنده: محمد صالح‌زاده (روزنامه‌نگار) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ در ۵ آذر ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۴ ، ۱۲:۰۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

در گفت‌وگو با محمدمهدی رییس سمیعی، معمار برجسته گیلانی؛

احداث شهر اقماری در رشت ضروریست

بخش دوم-

دکتر محمد‌مهدی رئیس سمیعی، معمار برجسته گیلانی با نیم‌قرن تجربه در معماری بومی و طراحی بناهای شاخص با حضور در دفتر تحریریه مرور‌ گیلان در گفت‌وگویی مفصل و صمیمی با نگاهی مو‌شکافانه و معمارانه، چالش‌های پیش روی استان گیلان و رشت را کالبدشکافی می‌کند.

 

در قسمت پیشین این گفت‌وگوی صریح چالش‌های برنامه‌ریزی شهری در رشت و گیلان زیر ذره‌بین قرار گرفت و به بررسی عمیق مسائل شهری رشت و استان گیلان پرداختیم. جایی که او از طرح بلندمرتبه‌سازی، توسعه ساخت‌وساز، ناکارآمدی مدیران در اجرای طرح‌های جامع، مهاجرت‌های بی‌رویه ناشی از بحران‌های آبی و اولویت‌دهی به پروژه‌های کوتاه‌مدت مانند روگذرها انتقاد کرد و بر لزوم توسعه پایدار، احیای اعتماد عمومی و ایجاد شهرهای اقماری تاکید ورزید تا گیلان از نابودی فرهنگی و فیزیکی نجات یابد.

 

وی با انتقاد از عدم اجرای طرح‌های جامع مانند بازگشایی جاده تهران-انزلی و توسعه بوم‌گردی، بر ضرورت برنامه‌ریزی بلندمدت، مقابله با مهاجرت‌های بی‌رویه و ایجاد شهرهای اقماری تأکید کرد و هشدار داد که توسعه بی‌ضابطه نه تنها بافت فرهنگی و فیزیکی گیلان را نابود می‌کند، بلکه بحران‌های ترافیکی و زیست‌محیطی را تشدید خواهد کرد.

در ادامه به قسمت دوم از این گفت‌وگو خواهیم پرداخت: 

 

***

اغلب در باره طرح بازآفرینی شهر رشت موافقان و مخالفان صحبت می‌کنند، اما کمتر مهندسین صاحب نام و مشهور در باره این بازآفرینی صحبت کرده‌اند. خودتان وقتی وارد این موقعیت جغرافیایی می‌شوید چه ارزیابی دارید؟

 

-جناب ثابت‌قدم واقعا کار ارزشمندی انجام داده‌اند. ایجاد پیاده‌راه رشت، اقدامی موثر و شایسته بود. در جلسه‌ای همین را به خودشان نیز عرض کردم. اما انتخاب مشاور برای این پروژه، به‌ویژه انتخاب آن از شهر اصفهان، چندان مناسب نبود. چون آن‌ها از تخصص کافی برخوردار نبودند.

 

طرح پیاده‌راه رشت، اقدامی موثر و شایسته‌ای بود. اما انتخاب مشاور برای این پروژه توسط ثابت قدم، آن‌هم از شهر اصفهان، چندان مناسب نبود. چون آن‌ها از تخصص کافی برخوردار نبودند. مشاوران محلی می‌توانستند پاسخ‌گوی نیازهای پروژه باشند

 

همان زمان پرسشم این بود که چرا از مشاوران بومی و متخصص گیلان در طرح بازآفرینی استفاده نشد؟ مشاوران محلی می‌توانستند پاسخ‌گوی نیازهای پروژه باشند. مخصوصا طرح‌هایی که برای ساغریسازان ارائه شده بود، در سطح کارهای اولیه یک دانشجوی سال دوم معماری بود که ما چنین اسکیس‌هایی را در دانشگاه به‌عنوان طرح‌های مردود رد می‌کردیم.

 

متأسفانه توضیحات جناب ثابت‌قدم درباره دلایل این انتخاب هیچ وقت برایم قابل‌فهم نبود. ببینید؛ اکنون کف خیابان ساغری‌سازان ۷۰ سانتی‌متر بالاتر از سطح قبلی خود قرار دارد. حمامی که در کنار آن مدرسه واقع شده، قبلاً با سه پله به سمت بالا دسترسی داشت.

 

حالا زیر آن سنگ‌فرش شده و سیستم فاضلاب (اگو) نیز در زیر آن قرار دارد. لزومی ندارد که حتما نمای ساختمان را رنگ‌آمیزی کنیم. نما قابل اصلاح است، باید تمرکزمان را روی انجام اقدامات اساسی بگذاریم.

 

از طرفی، بعد از اجرای طرح بازآفرینی مرکز شهر، مدیریت شهری در راستای کاهش و روان‌سازی گره‌های ترافیکی در رشت در طی دو سال اخیر با احداث روگذرهای بتنی سعی بر کاهش ترافیک این شهر داشته، اما امروزه مشاهده می‌شود که ساخت این روگذرها در کاهش ترافیک رشت، آن‌چنان اثرگذار نبوده و در خوش‌بینانه‌ترین حالت گره‌های ترافیکی را به ۲۰۰ متر جلوتر یا به خیابان‌های دیگر منتقل کرده است. آیا این دیدگاه را تایید می‌کنید؟ اساسا چرا مدیریت شهری به چنین پروژه‌هایی اولویت داد؟

 

– مدیران ما یکی از مشکلات اساسی در این حوزه دارند و آن این است که به دنبال اجرای برنامه‌های کوتاه‌مدت هستند و تمایلی به برنامه‌ریزی‌های بلندمدت ندارند. به عنوان مثال، در جلسه‌ای که با آقای شهردار داشتیم، ایشان اظهار داشتند: «اگر این پل‌های هوایی را نساخته بودم، دوره شهرداری من کوتاه‌تر از دوره آقای ثابت‌قدم می‌شد، اما حالا دوره من طولانی‌تر است.» این نوع نگاه نباید مبنای تصمیم‌گیری‌های ما باشد. در حالی که با اجرای پروژه‌های کوچک‌تر و هدفمندتر، امکان کاهش ترافیک به مراتب بیشتر از این می‌بود.

 

آیا ساخت روگذرها به عنوان “مسکن مقطعی” توجیه‌پذیر بود، درحالی‌که می‌بینیم ترافیک نه تنها کاهش نیافته، بلکه در برخی نقاط تشدید یافته است. با‌توجه به هزینه هنگفت اجرای این پروژه‌ها، چرا هم‌چنان مدیریت شهری به چنین پروژه‌هایی اولویت می‌دهد؟

 

-در بسیاری از شهرهای پیشرفته‌ی جهان، مانند سئول، روگذرها و زیرگذرها به‌تدریج حذف شده‌اند، زیرا این سازه‌ها منسوخ تلقی می‌شوند. به‌جای تغییر سیما و ساختار فیزیکی شهرها، مسائل ترافیکی از طریق راهکارهای نوین و پایدار حل می‌شوند. در مقابل، در شهری مانند رشت و حتی پایتخت، هم‌چنان شاهد مداخلات گسترده در کالبد شهری برای مدیریت ترافیک هستیم.

 

برای مثال، پاریس در ۵۰ سال گذشته رشد چشم‌گیری داشته، اما برخلاف انتظار، با معضل ترافیک سنگین دست‌وپنجه نرم نمی‌کند. دلیل آن چیست؟ یکی از عوامل کلیدی، توسعه‌ی یک شهر مدرن و برنامه‌ریزی‌شده در مجاورت پاریس است که در فاصله‌ی تنها ۱۵ دقیقه‌ای قرار دارد. این شهر جدید با طراحی هوشمندانه به کاهش فشار ترافیکی بر پاریس کمک کرده و الگویی موفق برای مدیریت شهری ارائه داده است.

 

آیا ساخت روگذرها به عنوان “مسکن مقطعی” توجیه‌پذیر بود، درحالی‌که مشکلات ساختاری مانند عدم وجود کمربندی مناسب هم‌چنان پابرجاست؟

 

-اگر جاده تهران به جاده انزلی، همان‌طور که در طرح جامع پیش‌بینی شده بود، بازگشایی می‌شد، بسیاری از مشکلات حل می‌شد. برای این کار کافی بود ساخت‌ و ساز غیرمجاز در این مسیر به‌کلی ممنوع شود و هرگونه تخلف با جریمه‌های سنگین همراه باشد.

 

اگر بازه زمانی برنامه‌ریزی‌های ما فراتر از دوره مسئولیت‌مان بود و با نگاهی بلندمدت تصمیم‌گیری می‌کردیم، به‌جای محدود کردن همه چیز به دوره خدمت خود، می‌توانستیم در آن بخش از کمربندی که از نزدیکی رشت به انزلی منتهی می‌شود، مسیری بازگشایی کنیم و در آن مسیر مجموعه‌ای کامل با معماری بومی و در عین حال مدرن خدماتی و رفاهی ایجاد کنیم.

تجارتخانه بزرگ‌ آوادیس ابتدای استادسرا

 

چنین مجموعه‌ای نه‌تنها جاذبه‌ای برای گردشگران به وجود می‌آورد، بلکه درآمد قابل‌توجهی برای شهرداری به همراه داشت. این جاده تنها یک‌ششم از کل مسیر کمربندی را تشکیل می‌دهد و حتی نیازی به اجرای کل کمربندی نیست؛ همین بخش کوتاه کافی است.

 

اجرای این پروژه نه‌تنها می‌توانست مشکلات ترافیکی را کاهش دهد، بلکه برای شهرداری درآمدزایی قابل‌توجهی به همراه داشت. متأسفانه مدیران ما معمولا از اجرای چنین طرح‌هایی ناتوان‌اند. ممکن است در ظاهر وعده‌هایی بدهند اما عمل نمی‌شود.

 

به‌نظر شما؛ مجموعه شهرداری می‌تواند پس از تصویب طرح جامع شهری، از اجرای آن امتناع کند یا بخش‌هایی از آن را تغییر دهد؟

– جابجایی در طرح جامع شهرسازی امروزه به‌صورت آشکار در حال وقوع است. کمیسیون ماده ۵ یکی از نهادهایی بوده که در این زمینه نقش دارد. این کمیسیون برای تغییر کاربری اراضی، نیازمند دلایل موجه و مستند است. با این‌حال، وقتی به ترکیب اعضای کمیسیون ماده ۵ نگاه می‌کنیم، مشاهده می‌شود که گاهی تخصص‌های لازم به‌طور صوری و بدون رعایت معیارهای دقیق به افراد اعطا می‌شود. این مسائل و مشکلات مشابه، امروزه به‌شدت گریبان‌گیر جامعه شده و چالش‌های جدی را به وجود آورده است.

 

برنامه‌‌هایی که برای رشت در طی سال‌های اخیر در نظر گرفته و اجرایی شده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

– اصلا برنامه‌ریزی به چه معناست؟ وقتی فردی برنامه‌ای تنظیم می‌کند، اما دو سال بعد شخص دیگری پیشنهاد می‌دهد آن را کنار بگذاریم یا تغییر دهیم. گاهی حتی خودمان فراموش می‌کنیم که برنامه‌ای داشته‌ایم. چون برنامه‌ریزی اساسی و پایه محکمی نداریم.

 

توسعه شهر رشت نباید به سمت پایین‌دست، یعنی شمال شهر باشد. جهت‌گیری توسعه شهری باید به سمت جنوب و به ‌سوی ارتفاعات و کوهستان‌ها باشد. مسیر رشد رشت باید به‌سمت بالا و نواحی مرتفع هدایت شود، نه به سمت مناطق پَست و پایین‌دست. ایجاد یک شهر اقماری برای رشت، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است

 

می‌خواهید بگویید در رشت و استان گیلان برنامه‌ها کامل به منصه اجرا گذاشته نمی‌شوند؟

– وقتی از متخصصانی استفاده می‌کنید که تخصص‌شان واقعا بر اساس تجربه است و در کمیسیون‌ها و تحقیقات به طور مداوم کار می‌کنند، معمولا متخصص با تجربه حرفش را فوراً عوض نمی‌کند. حالا این مدیر ایکس باشد یا فرد دیگری، نباید حرفش تغییر کند.

 

علاوه بر این، مدیران هم تابع حرف مشاور و متخصص هستند. مشاور حرفش را می‌زند و مدیر باید پاسخگو باشد. در غیر این صورت، مشاور می‌تواند آن مدیر را تا پای دادگاه دیوان هم بکشاند و بگوید: «من این را گفته‌ام، اما ایشان در دوره مدیریتی خودش آن را تغییر داده است.»

 

در کشور ما، برنامه‌ریزان اغلب مدرک تحصیلی دارند اما اغلب فاقد دانش و ابزار لازم هستند. مشارکت مردمی مسدود شده و مردم اجازه ندارند در برنامه‌ریزی‌های شهری اظهارنظر کنند. این مسئله ناشی از بی‌اعتمادی مردم به نهادها و انجمن‌هاست. برای رفع این مشکل، باید اعتماد عمومی به نهادها، از جمله شهرداری، به‌تدریج احیا و تقویت شود.

 

اجرای طرح‌های بوم‌گردی در استان گیلان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

– یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های این اقامتگاه‌های بوم‌گردی، تاکید بر ایجاد درآمد جمعی برای روستاییان بود. این رویکرد نه‌تنها امکان اشتغال‌زایی برای اهالی روستا و فرزندانشان را فراهم می‌کرد، بلکه از نظر معماری نیز به حفظ هویت بومی منطقه کمک می‌کرد.

 

علاوه بر این، با این روش، فروش گسترده زمین به مهاجران غیربومی کاهش می‌یافت. اگر مهاجری قصد خرید زمین داشت، ملزم به احداث اقامتگاه بوم‌گردی در همان روستا بود. ما نمونه‌هایی از این طرح را اجرا کرده‌ایم؛ برای مثال، در نزدیکی شهر رشت، روبه‌روی پادگان سپاه در جاده تهران، اقامتگاهی با معماری کاملاً بومی منطقه و در مجاورت رودخانه سفیدرود احداث کردیم.

 

هم‌چنین، برای حفظ معماری سنتی، ۱۰ تا ۱۵ الگوی معماری روستایی با جزئیات دقیق طراحی کردیم. این الگوها ضمن حفظ اصالت معماری بومی گیلان، امکان استفاده کاربردی و زندگی مدرن را نیز فراهم می‌کنند. این رویکرد می‌تواند با ترویج موسیقی، غذاها و فرهنگ محلی گیلان تقویت شود.

 

چنین اقداماتی نه‌تنها به اشتغال‌زایی و حفظ زمین در دست روستاییان کمک می‌کند، بلکه از تبدیل شدن روستاها به مناطقی با مدیریت غیربومی جلوگیری می‌کند. اما متاسفانه در برخی روستاهای گیلان، حتی یک نفر از اعضای شورای روستا بومی نیست که این یک فاجعه فرهنگی و اجتماعی است. این روند نگران‌کننده در حال گسترش است و پرسش اینجاست: چه کسی به این معضل بزرگ فکر می‌کند؟ چه کسی برای حل این بحران برنامه‌ریزی می‌کند؟

 

در کشور ما، برنامه‌ریزان اغلب مدرک تحصیلی دارند اما اغلب فاقد دانش و ابزار لازم هستند. مشارکت مردمی مسدود شده و مردم اجازه ندارند در برنامه‌ریزی‌های شهری اظهارنظر کنند. این مساله ناشی از بی‌اعتمادی مردم به نهادها و انجمن‌هاست

 

گیلان در سال‌های اخیر با مهاجرت گسترده جمعیت از استان‌هایی که دچار بحران آب و فرونشست هستند مواجه بوده، که منجر به تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی به ویلا و ساخت‌وسازهای غیراصولی شده است. از منظر معماری، این مهاجرت چه تأثیراتی بر بافت شهری و روستایی استان گذاشته و چگونه می‌توان آن را مدیریت کرد؟

 

– در مورد مهاجرت‌ها، باید در دو زمینه اقداماتی انجام شود. اول: سفره‌های آب زیرزمینی. یک طرف قضیه این است که نقاطی از کشور که درگیر تنش آبی و بحران هستند، باید با کار اصولی و کارشناسی که اتفاقا متخصصینی داریم که در جاهای دیگر کار می‌کنند ـ توسط آن‌ها حل شود. اتفاقا راه‌حل هم دارند. باید از کارشناسان ایرانی که اکنون برای عربستان کار می‌کنند، اما در ایران کسی آن‌ها را در دستگاه‌های دولتی نپذیرفته، استفاده کنیم.

اکنون همین کارشناس دارد برای عربستان کار می‌کند و سازمان ملل او را می‌شناسد. در کشورهای عربی کار کرده و آنجا را آباد و سبز کرده است. چرا آن کارشناس ما به آن‌جا رفته؟ چرا از او استفاده نمی‌کنیم؟! این فرونشست‌ها، این بحران آب، خلاصه راه‌حل دارد.

 

از طرف دیگر، ما باید در این زمینه‌های دیگر هم برنامه داشته باشیم. مگر دیگر نقاط دنیا چه کار می‌کنند؟ اگر مهاجری می‌آید، اینجا که جا داشته باشد، باید پیش‌قدم باشی. مناطق خاصی را درست کنی در اینجا با قیمت‌های مناسب تا آن‌ها بگیرند. مثل یک شهر جدید و آن‌ها را ملزم کنی بروند آن‌جا.

 

حمایت‌ها، قوانین و… ببینید دنیا چه کار کرده‌اند. این دو مساله باید مشکلات‌شان حل شود. وقتی در اصفهان فرونشست زمین رخ می‌دهد، مردم آنجا هم باید جایی برای زندگی داشته باشند. اما هیچ ضابطه‌ای برای جلوگیری وجود ندارد. هر کسی به هر شکلی که دوست دارد، در روستا ساخت‌وساز می‌کند و کسی هم جلویش را نمی‌گیرد. ماده ۹۹ اصلاً مشخص نیست که در این میان چه نقشی دارد؟ هیچ. تمام بحث به مدیریت بر می‌گردد.

 

به‌نظر شما چنین نگاهی برای گیلان درست است که چون در پایتخت ساخت و ساز محدود شده و حالا که مهاجرت‌ها به سوی گیلان است، توسعه ساخت و ساز در گیلان صورت بگیرد؟

 

– خیر ابدا. با این روش نه تنها اون مناطق بلکه گیلان هم نابود میشود. نه تنها از لحاظ فرهنگی بلکه از لحاظ فیزیکی. شهرهای ما اصلا متلاشی می شوند. مگر می‌شود شهر یا استانی را از لحاظ جمعیتی و وسعت بزرگ کرد، ظرفیت هر شهر یک حدی است، همین الان هم بیش از ظرفیت از شهر رشت استفاده کرده‌ایم.

 

ببینید؛ نخست، نباید اجازه دهیم مردمی که در شهرهای درگیر تنش آبی و فرونشست زمین زندگی می‌کنند، ناچار به مهاجرت شوند. باید شرایطی فراهم شود که فرد مجبور نباشد بگوید: «هر روز کف خانه‌ام ۱۰ تا ۱۵ سانتی‌متر پایین‌تر می‌رود.» این مشکل باید در همان‌جا حل شود.

 

نمی‌توان گفت تمام ایران باید تبدیل شود به گیلان و مازندران، و آن‌سوی البرز را به حال خود رها کرد یا تصور کرد که می‌توان آن مناطق را خالی از سکنه کرد. خیر، این راه‌حل نیست. ما وظیفه داریم شرایطی ایجاد کنیم تا مردم بتوانند در سرزمین مادری خود باقی بمانند، نه اینکه آن را ترک کنند.

 

باید به‌دنبال راه‌حل‌های پایدار برای رفع بحران در همان مناطق باشیم؛ نه اینکه مهاجرت گسترده را به عنوان راهکار مطرح کنیم. زاینده‌رود باید زاینده‌رود بماند — نه این‌که به زمینی برای فوتبال تبدیل شود.

یعنی شما می‌فرمایید؛ هنوز ترمیم آن مناطق که با آسیب و بحران‌هایی مواجه‌اند، امکان پذیر است؟

– بله، قطعا امکان‌پذیر است. وقتی کارشناسان ما در کشورهای دیگر مانند عربستان مشغول به کار و حل مسائل پیچیده هستند، چرا نباید در کشور خودمان هم بتوانیم این مشکلات را حل کنیم؟ تمام دنیا به ما می‌گوید که این مسائل قابل حل است، اما متاسفانه بسیاری از این ظرفیت‌ها و دانش‌ها به کار گرفته نمی‌شود و از همه مهم‌تر، این موضوع نیازمند تخصیص بودجه مناسب و حمایت جدی است.

 

آن‌طور که مشخص است شما با توسعه بیش از حد شهر رشت مخالفید، به‌نظر شما راهکار چیست؟

– توسعه بی‌رویه و بدون برنامه شهر رشت اشتباه است. این شهر نمی‌تواند به همین شکل گسترش یابد و در واقع نیازمند یک شهر جدید در مکانی مناسب است. جایی که به مسائل کشاورزی ـ به‌ویژه محصولات استراتژیک ما ـ آسیب نزند، زمین آن مقاومت کافی داشته باشد و امکان توسعه زیرزمینی نیز فراهم کند. ما حتماً به یک شهر اقماری واقعی – نه صرفا یک شهرک – در کنار رشت نیازمندیم؛ همانند آنچه در بسیاری از نقاط جهان دیده می‌شود.

 

دلیلش این است که نمی‌توان این شهر را به همین شیوه بی‌حساب‌وکتاب گسترش داد. وقتی شهری بیش از حد بزرگ شود، روابط پیچیده‌ای در آن شکل می‌گیرد و مشکلات متعددی ایجاد می شود که حل آن مشکلات بسیار دشوار خواهد شد.

 

به‌نظرشما این شهرجدید اقماری در کدام قسمت رشت باید پیش‌بینی شود؟

-معماری می‌گوید؛ برای اینکه یک شهر به “انفجار شهری” دچار نشود، باید در کنار آن، شهری دیگر در مکانی مناسب و بر اساس مطالعات دقیق و کارشناسی‌شده ساخته شود. ببینید؛ از سراوان تا نقطه‌ای که مسیر به سمت فومن و لاکان می‌پیچد، لازم است مطالعات جامع و دقیقی صورت گیرد تا مشخص شود کدام مناطق قابلیت توسعه شهری دارند.

 

در برخی روستاهای گیلان، حتی یک نفر از اعضای شورای روستا بومی نیست که این یک فاجعه فرهنگی و اجتماعی است. این روند نگران‌کننده در حال گسترش است و پرسش این‌جاست: چه کسی به این معضل بزرگ فکر می‌کند؟ چه کسی برای حل این بحران برنامه‌ریزی می‌کند؟

 

باید طرحی جامع ارائه شود که بر پایه کارشناسی و ملاحظات محیط‌زیستی، اقتصادی و اجتماعی باشد. هرچه هست باید بدانیم که باید به سمت ارتفاعات دامنه‌های شمالی البرز در جنوب رشت برویم؛ منطقه‌ای که از سراوان تا جاده فومن و لاکان امتداد دارد. این ناحیه باید به‌دقت بررسی شود، مطالعات لازم صورت گیرد و در نهایت، شهری جدید در آن احداث گردد.

 

بنابراین هرآن‌چه که امروزه مشاهده می‌کنیم را با کمربندی ببندیم و از توسعه هر چه بیشتر آن به شمال یا جنوب و یا سایر جهات شهر جلوگیری کنیم؟

– توسعه شهر رشت نباید به سمت پایین‌دست، یعنی شمال شهر، صورت گیرد. جهت‌گیری توسعه شهری باید به سمت جنوب و به‌سوی ارتفاعات و کوهستان‌ها باشد. مسیر رشد رشت باید به‌سمت بالا و نواحی مرتفع هدایت شود، نه به سمت مناطق پَست و پایین‌دست. در نتیجه، اگر بخواهیم به سمت یک شهر جدیدی پیش برویم ایجاد یک شهر اقماری برای رشت، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.

 

در ناحیه جنوبی شهر، لازم است ارزیابی‌های دقیق و کارشناسی‌شده‌ای انجام شود تا موقعیتی مناسب شناسایی شود؛ جایی که هم وضعیت زمین از نظر ژئوتکنیکی مناسب باشد و هم میزان اراضی کشاورزی در آن حداقل باشد، تا آسیبی به بخش کشاورزی وارد نشود. وجود شیب ملایم در محدوده ساخت، اگر در حد معقول باشد، نه‌تنها مشکل‌ساز نیست، بلکه یک مزیت محسوب می‌شود؛ هم از نظر زهکشی آب و هم از نظر طراحی شهری.

 

هم‌چنین، سفره‌های آب زیرزمینی در نواحی جنوبی رشت در عمق پایین‌تری قرار دارند، که این خود یک مزیت مهم در انتخاب مکان است. بنابراین، توسعه به سمت جنوب شهر ـ با رعایت اصول علمی و زیست‌محیطی ـ می‌تواند راهکاری مناسب و پایدار برای پاسخ به نیازهای آینده رشت باشد. در چنین منطقه‌ای می‌توان مجموعه‌ای چندصدهزار نفری، و حتی در مقیاس یک شهر میلیونی، طراحی و احداث کرد؛ مجموعه‌ای که بر پایه مطالعات علمی، پایداری محیطی، و اصول توسعه پایدار شکل گرفته باشد.

 

مصاحبه و نویسنده: محمد صالح‌زاده 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ در ۱۳ آبان ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۴ ، ۱۱:۲۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

در پاسخ به اظهارات نماینده پیشین رشت در رابطه با دوبرابر شدن جمعیت گیلان؛

زیرساخت‌های روی کاغذ و دستاوردهای گمشده؟

 اخیرا «غلامعلی جعفرزاده»، نماینده پیشین رشت در مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگویی با رسانه اقتصادنیوز، به دوبرابر شدن جمعیت استان‌های گیلان و مازندران اشاره کرد و اظهار داشت: «به جای مقاومت در برابر این مهاجرت‌ها، باید برای این تغییرات برنامه‌ریزی کرد و تدابیر مناسبی اندیشید.»

 

وی با تأکید بر این‌که یکی از دلایل اصلی تشدید مشکلات ترافیکی، رشد جمعیت بدون توسعه زیرساخت‌هاست افزود: «توسعه باید همه‌جانبه باشد؛ تنها ساخت‌وساز مسکن نمی‌تواند نیازها را برآورده کند. وقتی مسائل ابتدایی مانند مدیریت زباله هنوز حل نشده، نمی‌توان صرفا با تمرکز بر ساخت مسکن به توسعه واقعی دست یافت.»

 

با این‌حال، به عقیده بسیاری از ناظران، چنین مصاحبه‌هایی از سوی نمایندگان ادوار مجلس که سال‌ها از صندلی‌های بهارستان دور مانده‌اند اغلب رنگ و بوی سیاسی دارند و عمدتا هدفی جز بازگشت آن‌ها از حاشیه به متن ندارد. بنابراین، اظهارات نماینده سابق رشت نیز بی‌تردید از این قاعده مستثنی نیست.

 

امروزه شاهد نوعی از مهاجرت برون منطقه‌ای به گیلان هستیم که فراتر از یک انتقال ساده جمعیتی است و در واقع با یک مسئله چندوجهی مواجه‌ایم؛ با توجه به تعدد و انواع گسترده این مهاجرت‌ها و چالش‌های وضع موجود و بحران‌های بوقوع پیوسته می‌توان گفت: مهاجرت‌های برون استانی به گیلان، در آینده‌ای نه چندان دور ابعاد وسیع و هولناکی پیدا خواهند کرد. در این میان، به‌عنوان دانشجویی که پایان‌نامه مقطع ارشدم به این مسئله از استان معطوف است، بیان چند نکته را برای نماینده پیشین رشت در مجلس شورای اسلامی که حاصل چند سال پژوهش در این موضوع بوده، حایز اهمیت می‌دانم که اتفاقا در ادبیات گفتمان‌های برنامه‌ریزی و توسعه ضروری است.

 

مهاجرت در جابه‌جایی مردم از منطقه‌ای به منطقه دیگر برای کار و زندگی معنا می‌یابد و دارای اهمیت ویژه‌ای در گفتمان‌های برنامه‌ریزی و توسعه است. تحرکات جمعیتی پیش از هرچیز ناشی از شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و طبیعی جوامع بوده که بر شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی حاکم در هر دو منطقه مبدأ و مقصد اثر گذار است.

 

با توجه به اجرای برنامه ریزی متمرکز و توسعه نامتوازن در کشور، گیلان با عدم توسعه‌یافتگی و در پی آن نابرابری‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین تخریب محیط‌زیستی روبروست. متناسب با عصر کنونی می‌توان به مواردی از جمله تغییرات اقلیمی و محیط‌زیستی، بحران آب و خشکسالی، آلودگی هوا و همچنین جریان سیاست‌گذاری نادرست و نامتوازن توسعه‌ای و تدوین و اجرای برنامه‌ریزی متمرکز در مناطق مختلف که در تشدید این پدیده نقش دارند، اشاره داشت.

 

بنابراین تغییرات و تحرکات جدید جمعیتی گیلان با اجرای سیاست توسعه نامتوازن در برنامه‌ریزی ملی و منطقه‌ای مرتبط بوده و با عدم توزیع بهینه امکانات و خدمات در دهه‌های پیشین که باعث مهاجرفرستی ازگیلان می‌شد، این بار سبب به‌وجودآمدن بحران در مناطق کلان‌شهری سایر استان‌ها شده است.

 

 از این‌رو ساکنین آن استان‌ها به علت مشکلات به وقوع پیوسته در کلان‌شهرها با مهاجرت دائمی و غیردائمی به استان‌های شمالی از جمله گیلان باعث به‌وجودآمدن تغییرات جمعیتی و سکونتی در این مقاصد شده‌اند. باتوجه ‌به وضعیت موجود در استان، ادامه روند مهاجرت غیر کنترل شده و بدون ریل‌گذاری و اجرای سیاست‌های بازدارنده به وضعیت ناگواری منتهی می‌شود.

 

تاکنون هیچ‌گونه آمار رسمی از سیل مهاجرین به گیلان در مقطع دهه ۱۳۹۰- ۱۴۰۰ منتشر نشده است. اما آمار رسمی سازمان برنامه و بودجه در سال‌های ۱۳۹۵ـ۱۳۹۰ نشان ‌می‌دهد که گیلان با سهم ۳.۲ درصدی جزء استان‌هایی بوده که حجم جابه‌جایی جمعیتی درون آن در کشور بسیار بالا بوده است.

 

در دهه‌های اخیر با شدت‌گیری تغییرات اقلیمی و فقدان آب و خشکسالی در برخی از استان های کشور با اشباع مهاجرت به استان همجوار مازندران و همچنین با توجه به شرایط اقلیمی مناسب و اراضی وسیع در استان گیلان این استان به یکی از مهاجرپذیرترین استان‌ها در کشور تبدیل شده است.

 

 با توجه به این‌که کیفیت زندگی مولفه بسیار مهم در سکونت افراد شناخته می‌شود، محیط زیست به عنوان؛ عامل اول دفع و جذب مهاجرت‌های اخیر به گیلان قابل شناسایی است. عامل اول دفع مهاجرین از استان‌های سکونت‌شان مسائل محیط‌زیستی بوده و از این سو نیز عامل اول جذب مهاجرین به گیلان بحث محیط زیست مطلوب استان است.

مهاجرت‌ها به گیلان از نقاطی صورت گرفته که مبدا انباشت عظیم سرمایه بوده است. فعالیت‌ها، صنایع و مرکزیت اداری و سیاسی طبق برنامه‌ریزی متمرکز و اجرای توسعه نامتوازن در مناطقی متمرکز شده و انباشت سرمایه را پدید آورده‌اند.

 

تحرک و جابجایی برای بدست آوردن منابع بیشتر، خاصیت سرمایه است. در واقع سرمایه مازاد در شمال کشور تبدیل به زمین و املاک می‌شود. با توجه به انتقال سرمایه‌گذاری در بخش مستغلات و وضعیت اقتصادی و تورم در کشور، مهاجرینی که از لحاظ اقتصادی غنی هستند، با خرید زمین و ملک در گیلان به دنبال ایجاد ارزش افزوده در سرمایه‌شان هستند.

 

از سوی دیگر؛ بخش ویژه‌ای از کشاورزان در گیلان به رغم اقتصاد ناپایدار کشاورزی و به صرفه نبودن این فعالیت در برهه‌هایی مجبور به فروش اراضی خود می‌شوند. اجرای توسعه نامتوازن در افول فعالیت کشاورزی و همچنین نابودی صنعت در استان تاثیر گذار بوده که امروزه آثار آن با فروش اراضی کشاورزی و سطح بالای بیکاری در استان گیلان قابل مشاهده است.

 

 تغییرات گسترده کاربری اراضی در گیلان مرتبط با فساد و زد و بندهای سیستم اداری و ناکارآمدی مدیریتی در سازمان‌های اجرایی استان است که این موضوع با انتقال جمعیت به رابطه معناداری برقرار کرده است.

 

افزایش دفاتر مشاور املاک از تعداد سرانه مصرفی مردم هم بالاتر است که در قیمت‌سازی و ایجاد التهاب در بازار اثر منفی بسیاری گذاشته است. بسیاری از اراضی تولیدی در اثر تغییرات گسترده در کاربری اراضی به املاک مصرفی تبدیل شده و این موضوع بدون هیچ کنترلی در حال تشدید است.

 

 تغییر کاربری اراضی در مقیاسی بزرگ در گیلان در حال پیش‌روی بوده و روند کار، فعالیت، زندگی و تولید ثروت و منابع استان را تغییر داده و همچنین باعث از بین رفتن جنگل، مرتع، شالیزارها و باغ‌ها شده است.

 

مقصود در تبیین پیامدهای مهاجرت‌های برون استانی به گیلان و بیان چند نکته به نماینده پیشین رشت در مجلس این است که اجرای برنامه‌ریزی متمرکز و در پی آن توسعه نامتوازن در برخی از قطب‌های رشد همان‌طور که منجر به توسعه برخی از کلان‌شهرها در کشور شد، در عدم توسعه‌یافتگی گیلان و تشدید آن دخیل بوده است.

 

 با توجه به این‌که اجرای توسعه نامتوازن در جهت‌دهی جابه‌جایی‌ها و انتقال جمعیتی از منطقه‌ای به منطقه دیگر تاثیرگذار است، به‌نظر می‌رسد؛ توسعه‌نیافتگی گیلان از ادوار پیشین که سبب مهاجرفرستی از استان شده بود، این‌بار پس از گذشت دهه‌های متوالی سبب شده که ساکنین استان‌های توسعه‌یافته برای رهایی از شلوغی و تراکم بیش از حد جمعیت، مسایل اقلیمی و بحران‌های محیط‌زیستی و یافتن زیستی درخور به گیلان مهاجرت می‌کنند.

 

 اما پرسش اساسی این‌جاست: نمایندگان مجلس طی این دهه‌ها، برای رفع کمبود زیرساخت‌ها در گیلان چقدر تلاش کرده‌اند و در سهم‌خواهی برای این استان، چه دستاوردهایی داشته‌اند؟

 

نویسنده: محمد صالح‌زاده(کارشناس ارشد شهرسازی-گرایش برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ ۲۸ مهر ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۸:۴۷
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

چگونه توسعه شهری، قصه‌های منحصربه‌فرد شهرهایمان را به فراموشی سپرد؛

شهرهای بی‌هویت، آینه‌های شکسته توسعه

 

همه‌جا نغمه‌ای یکنواخت طنین‌انداز است و تکراری ملال‌آور سایه افکنده است. گویا شهرها در آینه‌ای شکسته، انعکاسی یکسان از یکدیگر یافته‌اند. هر مسافری که از جاده‌های خاکستری به شهر نزدیک می‌شود، پیش از آن‌که به قلب تپنده‌اش برسد، با دیوارهای سرد و سازه‌های مکعبی بی‌روح روبه‌رو خواهد شد. بلوک‌های بتنی، تابلوهای یکسان و ساختمان‌هایی که انگار از یک قالب بیرون آمده، در ورودی هر شهر به استقبال‌شان می‌آیند.

 

انگار همه شهر، لباس یکسانی به تن کرده، بی‌آن‌که نشانی از ساکنان و قصه‌هایشان به جا مانده باشد. دیگر آن رشتی که در داستان‌های رادی از آن صحبت به‌عمل می‌آمد، وجود ندارد. خیابان‌هایش، کوچه‌هایش و حتی عطر بازارش، گویی چیزی کم دارد. انگار هویت شهر زیر خروارها خاک مدفون شده و کسی به فکر بازگرداندنش نیست.

 

به‌جای آن‌که میراث نهان و پنهان شهر، آن داستان‌های ناگفته‌ای که از هسته مرکزی تا حاشیه‌هایش خفته‌اند را زنده کنند، مکعب‌های تنگاتنگ ساخته، پل‌های بتنی بی‌روح و اتوبان‌های پهن کشیده و هرچه بود را به حاشیه رانده‌اند. و به‌قول اکبر رادی، در آن هوای مرطوب، آدم‌ها خیلی زودتر از در و دیوار و سنگ و سفال شکسته می‌شوند.

 

شهرهای ما در روزگاری نه‌چندان دور، هر یک قصه‌ای منحصربه‌فرد برای گفتن داشتند. اما به‌تدریج زیر غبار افسارگسیخته‌ای که نامش را توسعه شهری گذاشته‌اند، تنها به سایه‌هایی از خود تبدیل شده‌اند و همچون کتابی که صفحاتش را باد برده، هویت‌شان را به فراموشی سپرده‌اند.

 

دیگر آن رشتی که در داستان های رادی از آن صحبت به‌عمل می‌آمد، وجود ندارد. خیابان‌هایش، کوچه‌هایش و حتی عطر بازارش، گویی چیزی کم دارد. انگار هویت شهر زیر خروارها خاک مدفون شده و کسی به فکر بازگرداندنش نیست

 

این روزها، تب برگزاری همایش‌ها و سمینارها در استان گیلان و شهر رشت به‌شدت بالا گرفته است. یکی پس ازدیگری،همایش‌هایی با عناوین پرزرق ‌و برق مانند«توسعه»،«توسعه‌گری»و «ساخت‌وساز» برگزار می‌شود. این رویدادها ممکن است تأثیراتی عمیق بر جای بگذارند که شاید تا یک دهه بعد در گیلان نمایان شود. آن‌زمان خواهد بود که می‌توان به‌چشم دید آیا این همایش‌ها به راستی به توسعه منجر شده‌اند یا اثری مخرب بر جای گذاشته‌اند.

 

در این میان نخستین همایش ملی«میراث پنهان شهر» هم‌زمان با روز جهانى میراث فرهنگی ناملموس در روز شنبه، نوزدهم مهرماه ۱۴۰۴ در محل رشت، چهارراه گلسار، سالن اجتماعات بانک ملى برگزار شد.

 

همایش «میراث پنهان شهر» با هدف بازشناسی و معرفی جنبه‌های کمتر شناخته‌شده میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی شهرها و با تمرکز بر لایه‌های پنهان شهر، از جمله مکان‌های رخدادهای فرهنگی و آیینی، سنت‌ها، خاطره‌ها، و میراث طبیعی نظیر رودخانه‌ها، گذرها و پل‌های تاریخی با محوریت رشت در دو پنل تخصصی برگزار شد.

 

شهرها، فراتر از میراث ملموس و کالبدی‌شان، گنجینه‌ای از میراث پنهان را در خود نهان دارند؛ میراثی که در مکان‌های فرهنگی و آیینی، سنت‌ها، خاطرات جمعی، فضاهای تاریخی و عناصر طبیعی مانند رودخانه‌ها، گذرگاه‌ها و پل‌های قدیمی ریشه دارد.

 

وقتی از میراث پنهان سخن می‌گوییم، به حواسمان رجوع می‌کنیم؛ به آن‌چه در شهرها و زندگی‌مان جریان دارد، اما از چشم، گوش و دیگر حواسمان دور مانده است. این میراث، گاه در پشت دیوارهای زمان پنهان شده، زیر خاک مدفون گشته یا هنوز کاوش نشده‌اند.

 

مصطفی پورعلی: امروزه به‌دلیل فراموشی و بی‌توجهی به برقراری نسبت بنا و ساخت‌وساز و ارتباطش با انسان، موضوع ساخت‌وساز تبدیل به ابزاری کالایی برای سکونت شده است، در حالی‌که سنت و تاریخ نشان می‌دهد؛ این دو عامل ارتباط ذاتی باهم دارند

 

صداهایی که دیگر به گوش نمی‌رسند، مانند نغمه‌ای محو در سکوت؛ عطرهایی که از مشاممان گریخته‌اند؛ طعم‌هایی که از ذائقه‌مان محو شده‌اند؛ و حس‌هایی که دیگر لمسشان نمی‌کنیم. نام‌هایی که تغییر کرده یا گم شده‌اند، داستان‌هایی که از یاد رفته‌اند و نشانه‌هایی که چون چراغی خاموش، دیگر نمی‌درخشند.

 

این‌ها همه بخشی از گنجینه‌ای هستند که در عمق وجودمان طنین‌اندازند همگی بخشی از این میراث‌اند؛ نشانه‌هایی از زیستن در جایی‌که شاید دیگر به چشم نیاید، اما در حافظه‌ی جمعی و ریشه‌های تاریخی‌مان زنده است. ما با حواسمان جهان را درک می‌کنیم و از طریق آن‌ها به این میراث متصل می‌شویم.

 

«سیدمحمد بهشتی، محمد‌منصور فلامکی، ابراهیم زراعی، محمود طالقانی، مصطفی پور‌علی، علیرضا قلی‌نژاد، سعید میر‌حسینی، یوسف سلمان‌خواه، آرش مهرگانی، بهزاد نیک‌فهم، بهرنگ دریای‌لعل، سعیده پور‌علی، مصطفی بلورچی و فرزاد رشیدی»، از جمله سخنرانانی بودند که در نخستین همایش ملی میراث پنهان شهر به سخنرانی پرداختند.

 

در ابتدای این همایش «مصطفی پورعلی»، مدیر اداره‌کل امور پایگاه‌های میراث ملی و جهانی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، ضمن قدردانی و خیرمقدم از سخنرانان و همراهان این همایش بیان کرد: همان‌طور که می‌دانید موضوع این همایش به‌نحوی اشاره به مواجهه به تاریخ دارد. تاریخ می‌تواند ذکر رویدادهایی از گذشته باشد.

 

وی در ادامه گفت: متأسفانه امروزه به دلیل فراموشی و بی‌توجهی به برقراری نسبت بنا و ساخت‌وساز و ارتباطش با انسان، موضوع ساخت‌وساز تبدیل به ابزاری کالایی برای سکونت شده است، در حالی‌که سنت و تاریخ نشان می‌دهد؛ این دو عامل ارتباط ذاتی باهم دارند.

 

سیدمحمد بهشتی: ما دچار نسیان شده‌ایم، شهر و محله‌مان را فراموش کرده‌ایم. اما در قلب شهرهای مان بحران مدنیت در حال افول بوده و اهلیت ما در مقیاس‌های مختلف در حال احیا است

 

«علیرضا قلی‌نژادپیربازاری»، مشاور و سرپرست‌ معاونت فناوری وکاربردی‌سازی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، نیز در این همایش به‌عنوان دومین سخنران بیان کرد: معماران و شهرسازان فراموش کرده‌اند که شهر را برای چه کسانی می‌سازند؟! آن‌ها به سراغ مردم و ساکنان شهر نمی‌روند. میراث پنهان شهر به این جنبه‌های مغفول مانده از شهر تأکید دارد.

 

«سیدمحمد بهشتی شیرازی»، استاد دانشگاه و مدیر فرهنگی برجسته و پژوهشگر فرهنگ ایرانی، نیز در این نشست به‌عنوان سخنران اصلی همایش میراث پنهان شهر، ضمن ضرورت احیای اهلیت در شهرهای کشور بیان کرد: ما دچار نسیان شده‌ایم، شهر و محله‌مان را فراموش کرده‌ایم. اما در قلب شهرهای مان بحران مدنیت در حال افول بوده و اهلیت ما در مقیاس‌های مختلف در حال احیا است.

 

 

استاد اسبق دانشگاه شهید بهشتی افزود: میراث پنهان همان اهلیت است که این اهلیت باید احیا شود. وقتی از میراث پنهان سخن می‌گوییم، ناخودآگاه به حواسمان رجوع می‌کنیم؛ چیزهایی که در شهرها و زندگی‌مان وجود دارند، اما از چشم، گوش و دیگر حواسمان پنهان مانده‌اند.

 

عضو هیأت امناء انجمن مفاخر معماری ایران اضافه کرد: این میراث، گاه در پشت دیوارهای زمان مخفی شده، زیر خاک مدفون گشته و یا اینکه هنوز باستان‌شناسان به سراغش نرفته‌اند. گاه صداهایی هستند که به گوشمان نمی‌رسند، مانند موسیقی که در سکوت محو شده است. بوهایی که دیگر استشمام نمی‌کنیم، طعم‌هایی که از یاد ذائقه‌مان رفته‌اند، نام‌هایی که تغییر کرده یا گم شده‌اند، داستان‌هایی که فراموش شده‌اند و نشانه‌هایی که مانند چراغی خاموش، دیگر نور نمی‌افشانند، و حس‌هایی که از لمس ما دور شده‌اند.

 

معاون اسبق وزیر و رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور در پایان خاطرنشان کرد: این‌ها همه بخشی از میراث پنهان‌اند؛ گنجینه‌هایی که از حواسمان گریخته‌اند، اما همچنان در جایی از وجودمان طنین‌اندازند. این‌ها دلالت بر بودن و زیستن در جایی دارند؛ جایی‌که شاید دیگر به چشم نیاید، اما در عمق تاریخ و حافظه‌ی جمعی ما ریشه دارد.

 

محمود طالقانی: زلزله رودبار بافت شهر رشت را دگرگون کرد و این شهر هرگز به هویت پیش از زلزله خود بازنگشت. وی در پایان خاطر نشان کرد: ما به این درک نرسیدیم که شهر باید اتوبان داشته باشد یا میراث پنهان خود را حفظ کند. میراث پنهان ما در حاشیه‌های شهر قرار دارد، جایی‌که اتوبان‌ها کشیده‌ایم و آن را نادیده گرفته‌ایم

 

«محمود طالقانی»، بنیانگذار و مجری طرح ایجاد موزه میراث روستایی گیلان، یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود که در این رویداد به بحران توسعه‌شهری افسارگسیخته پرداخت. طالقانی بیان کرد: من به‌اندازه آقای بهشتی خوش‌بین نیستم. بحث میراث پنهان شهرها در شرایط کنونی، با توجه به بحران توسعه شهری افسارگسیخته، موضوعی غیرواقعی و دور از دسترس به‌نظر می‌رسد.

مجـری پـروژه اطلس تاریخـی خلیج فارس با همـکاری دانشسـرای مطالعات عالی کاربردی پاریس فرانسـه افزود: ما با بحران بی‌هویتی شهری مواجه هستیم و این معضل گریبان‌گیر همه شهرهای ماست و شهرهای امروزی ما شبیه به هم شده‌اند.‌ ای کاش می‌توانستیم راه‌حلی برای بی‌هویتی شهرهایمان پیدا کنیم.

 

این استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه مطالعات شهری اضافه کرد: در ورودی شهرها، پیش از رسیدن به هسته اصلی، شاهد کارگاه‌های بزرگ و کوچک مکانیکی یکنواختی هستیم که در همه شهرهای کشور، از کاشان تا یزد و سایر شهرها از جمله رشت تکرار شده‌اند.

 

وی در رابطه با تغییرات تدریجی شهر رشت بیان کرد: زلزله رودبار بافت شهر رشت را دگرگون کرد و این شهر هرگز به هویت پیش از زلزله خود بازنگشت. وی در پایان خاطر نشان کرد: ما به این درک نرسیدیم که شهر باید اتوبان داشته باشد یا میراث پنهان خود را حفظ کند. میراث پنهان ما در حاشیه‌های شهر قرار دارد، جایی‌که اتوبان‌ها کشیده‌ایم و آن را نادیده گرفته‌ایم.

 

«بهزاد نیک‌فهم»، معمار و استاد دانشگاه، یکی دیگر از سخنرانان پنل همایش بود که در رابطه با کیفیت زیست در رشت به سخنرانی پرداخت.

 

بهزاد نیک‌فهم: وقتی نوشته‌های آقای رادی درباره‌ی رشت را می‌خوانیم که برای دهه‌های ۳۰ و ۴۰ است، عمیقا فکر می‌کنم دارم یک رویا یا خواب می‌بینم. چه عواملی وجود دارند که ما از رشتِ رادی می‌خوانیم و لذت می‌بریم، اما الان اگر برویم در رشت بگردیم، لذت نمی‌بریم؟

 

نیک‌فهم بیان کرد: به نسبت سال‌های قبل که در رشت زندگی می‌کردم، امروزه کیفیت زیست در این شهر به شدت پایین آمده است.

 

وی افزود: وقتی نوشته‌های آقای رادی درباره‌ی رشت را می‌خوانیم که برای دهه‌های ۳۰ و ۴۰ است، عمیقا فکر می‌کنم دارم یک رویا یا خواب می‌بینم. چه عواملی وجود دارند که ما از رشتِ رادی می‌خوانیم و لذت می‌بریم، اما الان اگر برویم در رشت بگردیم، لذت نمی‌بریم؟

 

مدیرعامل شرکت آرابسک نقش شمال اضافه کرد: چرا ما در پیاده‌راه رشت، قدم‌زنی معنا‌داری نداریم و یک آشوب و آشفتگی را مشاهده می‌کنیم؟ آن‌زمان که من بچه بودم، گاری‌کبابی‌ها برای گاراژ بودند و تعرض به خیابان نمی‌کردند. چرا رشت به‌جای فرهیختگی، به بوی چربی معروف شده است؟

 

عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد گفت:ما گیلانی‌ها خیلی ظرفیت‌مان بالاست، خیلی آبرو‌داری می‌کنیم؛ وقتی مهمان می‌آید، حاضریم مرغ و خروس بکشیم و مهمان را نگه داریم، اما نگوییم اینجا چه خبر است! انگار پشت یک حال خوب شهر باران، آن آلودگی رودخانه و شیرابه فراموش شده است.

 

این عضو نظام مهندسی استان گیلان در پایان خاطر نشان کرد: بخشی از خاطرات زیسته‌ی ما باید به‌صورت تاریخ شفاهی جمع‌آوری شوند. من ۳ الی ۴ سال است که از معماری پول درنمی‌آورم و سراغ تاریخ شفاهی رفته‌ام تا آن‌ها را ثبت و ضبط کنم. این موارد در میراث پنهان شهر بسیار مهم هستند.

 

مصطفی بلورچی: پیدایی هویت مکان‌ها از فضاهای گمشده یکی از مخاطره‌آمیزترین و چالش برانگیز‌ترین پروژه‌های مطالعاتی در حوزه معماری و شهرسازی است. بازآفرینی تصویری و طراحی تصوری و شهودی در ارتباط با مکان‌های ناپیدا در شهر رشت یکی از اهداف اصلی پژوهش است

 

«مصطفی بلورچی»، یکی دیگر از سخنرانان همایش میراث پنهان رشت بود. وی که در طی سال‌های گذشته با انجام پژوهش‌های تاریخی، فرهنگی و معماری توانست به پژوهش‌های مهمی در حوزه بناهای تاریخی رشت دست یابد و همواره از دغدغه‌هایش برای توسعه رشت و حفظ و بازسازی میراث پیشنیان بود، صحبت کرد.

بلورچی در این همایش بیان کرد: پیدایی هویت مکان‌ها از فضاهای گمشده یکی از مخاطره‌آمیزترین و چالش‌برانگیز‌ترین پروژه‌های مطالعاتی در حوزه معماری و شهرسازی است.

 

مدیرعامل شرکت پایش فناوری‌های معمارانه افزود: رشت شهری با تاریخ غنی‌ست که از ساختار فضایی و کالبدی آن تا پیش از دوره قاجار، اسناد کمی یافت شده است. بازآفرینی تصویری و طراحی تصوری و شهودی در ارتباط با مکان‌های ناپیدا در شهر رشت یکی از اهداف اصلی پژوهش بوده که نیاز بود تا فضاها و بناهای ناشناخته را از غبار تاریخ بیرون بکشیم و در این مسیر از اسناد تاریخی و همچنین تاریخی شفاهی مردم قدیم استفاده کردیم تا از آن در بازآفرینی تصویری شهر استفاده کنیم.

 

گفتنی است؛ محمد منصور فلامکی، سعید میرحسینی، فرزاد رشیدی، آرش مهرگانی، یوسف سلمان‌خواه، بهرنگ دریای لعل از دیگر سخنرانان نخستین همایش ملی «میراث پنهان شهر» بودند، که در این رویداد سخنرانی ایراد کردند.

نویسنده: محمد صالح زاده( گزارشگر تحریریه مرور گیلان) 

عکاس: سپهر محمودیان

انتشار در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴

photo_2025-10-12_02-21-04

photo_2025-10-12_02-21-08 (2)

photo_2025-10-12_02-21-08 (3)

photo_2025-10-12_02-21-08

photo_2025-10-12_02-21-09 (2)

photo_2025-10-12_02-21-09

photo_2025-10-12_02-21-10

photo_2025-10-12_02-21-11

photo_2025-10-12_02-21-22

photo_2025-10-12_02-21-24

photo_2025-10-12_15-45-43

photo_2025-10-12_15-46-40

photo_2025-10-12_15-46-40

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۷:۲۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

شهروندان رودباری درباره ترافیک محور رشت رودبار چه می‌گویند؛

ساختگی نیست، زیرساخت جاده‌ای نداریم

در هفته گذشته، آزادراه قزوین – رشت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کریدورهای آزادراهی شمال کشور، با ترافیک سنگین و گسترده‌ای در بخش‌هایی از مسیر روبرو شد. به فاصله کوتاهی این ترافیک سنگین ۳۰ کیلومتری به موضوعی داغ در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد و حتی به رسانه‌های پایتخت‌نشین نیز کشیده شد.

 

از مسافرانی که ساعت‌ها در این مسیر گرفتار شدند تا سرمایه‌گذارانی که مجتمع‌های تفریحی و خدماتی‌شان با استقبال عمومی مواجه نشده بود؛ همه به نحوی از این ترافیک، استیصال و معطلی در کریدور شمال – جنوب معترض بوده و با ایجاد شایعاتی، حقایق این کریدور را از متن به حاشیه کشانده‌اند.

 

در این میان، آن‌چه که در این کریدور حایز اهمیت است همچون؛ هدررفت میلیون‌ها لیتر سوخت، افزایش آلودگی محیط‌زیست، عدم تکمیل‌ آزادراه در بخش‌هایی از رودبار، عدم احداث جاده ساحلی و پل در رودبار، نبود اصلاحات هندسی و همچنین عدم رعایت استانداردهای آزادراهی (با وجود یک باند کمتر نسبت به سایر استان‌ها) و ایجاد رینگ‌های درون‌شهری در شهرها، زیر سایه سنگین شایعاتی مانند: ریختن روغن روی آسفالت و تصادفات ساختگی، توطئه‌های صنفی و ادعاهای قدیمی درباره مافیای زیتون و لابی قدرتمندشان کم‌رنگ شده است.

 

هم‌زمان با هجوم مسافران به گیلان برای تعطیلات پایان شهریور، آزادراه قزوین – رشت با ترافیک سنگین ۲۹ کیلومتری در بخش‌هایی از لوشان، رودبار، تتکابن، رستم‌آباد و تا ایست بازرسی امامزاده هاشم مواجه شد

 

در چنین شرایطی پیش از هر چیز، مطالبه‌گری هدفمند گیلانی‌ها از دولت باید بر پایه واقعیت‌های میدانی متمرکز باشد و بر شاه‌کلیدهای زیرساختی مانند: احداث استاندارد آزادراه، احداث رینگ‌های درون و برون‌شهری، تقویت خطوط هوایی،ریلی و سیستم اتوبوس‌رانی – به دلیل حجم بالای مسافران در مقایسه با سایر استان‌ها – تأکید کند.

 

زیتون‌فروشان رودبار زیر ذره‌بین اتهامات
هفته گذشته، هم‌زمان با هجوم مسافران به گیلان برای تعطیلات پایان شهریور، آزادراه قزوین – رشت با ترافیک سنگین ۲۹ کیلومتری در بخش‌هایی از لوشان، رودبار، تتکابن، رستم‌آباد و تا ایست بازرسی امامزاده هاشم مواجه شد.

 

رانندگان گرفتار در این ترافیک که گاه بین ۸ تا ۱۲ ساعت به طول انجامید، واکنش‌های متفاوتی نشان دادند. یکی از رانندگان اظهار داشت: «بخش عمده این ترافیک ناشی از مجتمع‌های بین‌راهی است، نه صرفا وضعیت جاده در رودبار.» کاربر دیگری در شبکه‌های اجتماعی نوشت: سال‌هاست که اهالی رودبار مانع تکمیل بخشی از آزادراه رشت – قزوین می‌شوند، زیرا ترافیک سنگین به نفع کسب‌وکار آن‌هاست و مسافران خسته از انتظار، برای خرید زیتون و کلوچه به مغازه‌هایشان مراجعه می‌کنند.

 

فردی دیگر با طنزی تلخ افزود: به‌خاطر فروش چند کیلو زیتون و کلوچه در رودبار، ترافیک آزادراه قزوین – رشت به ۲۹ کیلومتر رسیده است و یا فرد دیگری نوشته بود: زیتون‌فروشی رودبار متحدترین صنف در تاریخ معاصر ایران هستند که کل کشور را معطل خود کرده‌اند! همچنین، اتهامی دیگر مطرح شد مبنی بر اینکه برخی زیتون‌فروشی با ریختن روغن در جاده باعث تصادف می‌شوند تا از ترافیک ناشی از آن برای رونق کسب‌وکار خود بهره ببرند.

 

رد ادعای لابی زیتون‌فروشان در ترافیک رودبار؛ کمبود زیر ساخت عامل اصلی است
کسبه و اهالی رودبار اما این ادعاها را قاطعانه رد می‌کنند. یکی از فعالان محلی در شبکه‌های اجتماعی نوشته است: “ترافیک از قزوین به رشت به‌خاطر زیتون فروشان نیست… مشکلات بسیار است، اما نه لابی، بلکه کمبود زیرساخت. یکی دیگر از مسافران همیشگی این کریدور که بیش از ۵۰ سال است در این مسیر از رودبار به تهران در سفر است، به‌مرور می‌گوید: من از رودبار تا کرج را در مدت یک ساعت و نیم طی می‌کنم.

 

همچنین، مسافت ۲۵ کیلومتری از کرج تا تهران را نیز در همین مدت‌زمان، یعنی یک ساعت و نیم، می‌پیمایم. در مجموع، این سفر سه ساعت به طول می‌انجامد. آیا ترافیک صرفا به شهر رودبار محدود می‌شود؟ وی با کنایه می‌افزاید: بنابراین به اعتقاد برخی از افراد، تمام ترافیک موجود در این کشور، به‌ویژه در مسیر سه‌کیلومتری رودبار، به فعالیت‌ها و لابی‌گری زیتون‌فروشان این منطقه مرتبط است.

 

ترافیک آزادراه رشت-قزوین؛ شایعه لابی زیتون‌فروشان یا چالش‌های ساختاری؟
با این تفاسیر ادعا می‌شود که حدود ۳۰۰ واحد کسب‌وکار کوچک، از جمله زیتون‌فروشان رودبار، با لابی‌گری مانع اتصال حدود ۳ کیلومتر از ورودی شهر رودبار از لاین برگشت رشت – قزوین به این بخش آزادراه شده‌اند تا گردشگران “مجبور” به توقف و خرید کلوچه، زیتون و صنایع‌دستی شوند.

 

کسبه و اهالی رودبار ادعاهای ترافیک ساختگی را قاطعانه رد می‌کنند. یکی از فعالان محلی در شبکه‌های اجتماعی نوشت: “ترافیک از قزوین به رشت هست به‌خاطر زیتون فروشان نیست… مشکلات بسیار است، اما نه لابی، بلکه کمبود زیرساخت

 

اما آیا واقعا این ادعاهای پراکنده در شبکه‌های اجتماعی و میان رانندگان و مسافران خسته و کلافه از ترافیک، بیش از یک شایعه محلی است؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد که گره‌های ترافیکی در این مسیر، ریشه در چالش‌های ساختاری دارد، نه توطئه‌ای صنفی؛ جایی که حتی بدون حضور کاسبان زیتون، در برخی از ماه‌های سال ترافیک در بخش‌های دیگر این کریدور از آزادراه هم نفس‌گیر است.

 

یک منبع آگاه در این‌ رابطه به خبرنگار مرور گفت: زیتون‌فروشان می‌دانند که دیر یا زود این آزادراه در مسیر برگشت نیز ساخته خواهد شد. به همین دلیل، تصمیم دارند زمینی خارج از محدوده شهری انتخاب کنند و مجتمعی تجاری بسازند تا کسب‌وکار خود را به آنجا منتقل کنند.

 

کمبود باند در آزادراه گیلان: طراحی نادرست در برابر موج عظیم مسافران
این‌ها در شرایطی رقم خورده؛ آزادراهی که از قزوین، زنجان، آذربایجان و هفت استان غربی کشور منشعب می‌شود و به گیلان می‌رسد، باید با استانداردهای ملی همخوانی داشته باشد. درحالی‌که اغلب اتوبان‌های کشور سه باند مفید به همراه یک باند کندرو دارند، آزادراه گیلان تنها دوبانده است.

 

این کمبود، ریشه در طراحی نادرست دارد؛ زیرا گیلان برخلاف مسیرهایی مانند قم – کاشان یا کاشان – نطنز و یا سایر نقاط این کریدور با موج عظیم مسافران روبه‌رو است. اگر با هلیکوپتر در پیک تعطیلات گشتی بزنیم، حجم مسافرت به گیلان – که در حدود ۱۰۰ روز سال به اوج می‌رسد – بسیار بیشتر از سایر نقاط کشور است.

 

یک باند کسری نسبت به سایر آزادراه‌ها دارد
«رضا کاظمی تکلیمی»،عضو موظف هیات مدیره شرکت سهامی بیمه ایران، در مورد ناکافی بودن تعداد باندها در آزادراه قزوین – رشت مطرح کرد: آزادراه قزوین – رشت در شمال کشور، یک باند کسری نسبت به سایر آزادراه‌ها دارد و دولت موظف است این کمبود را جبران کند.

 

مدیرمسئول نشریه شکوفه‌های زیتون و مؤسس خیریه ایتام رودبار می‌افزاید: دولت وظیفه دارد یک باند اضافی در این مسیر سرمایه‌گذاری کند. مگر ترافیک تنها به شهر رودبار محدود است؟ جاده‌های مازندران، خراسان، سمنان، همدان، آذربایجان و سرعین نیز در شهریورماه – که خانواده‌های دارای دانش‌آموز مسافرت می‌کنند – ترافیک سنگین دارند. در داخل گیلان نیز، مسیرهایی مانند رشت – فومن یا لاهیجان -رودسر با ترافیک مواجه‌اند.

 

بازگشایی و بسته‌شدن مکرر این ۱۱ کیلومتر به دلیل مسائل فنی است
«جاهد امیری» سردبیر نشریه شکوفه زیتون رودبار، درباره وضعیت باز و بسته‌شدن ۱۱ کیلومتر از مسیر رفت آزادراه قزوین به رشت در طول سال اظهار داشت: «افتتاح این ۱۱ کیلومتر با شتاب‌زدگی انجام شد. این مسیر دست‌کم به یک سال کار و تکمیل نیاز داشت، اما زودتر از موعد مقرر به بهره‌برداری رسید و اصلاً برای افتتاح آماده نبود. به دلیل اصرار بر اتمام پروژه در آن دوره، با عجله افتتاح شد.

این بخش از آزادراه همچنان با مشکلاتی مانند نبود روشنایی کافی، نقاط کور و نقاط خطرناک مواجه است که نیاز به اصلاح و تکمیل دارند. بازگشایی و بسته‌شدن مکرر این ۱۱ کیلومتر به دلیل مسائل فنی است. ریزش کوه به طور مداوم مسیر را مسدود می‌کند و رفع این مشکل و بازگشایی مجدد لاین مسدود شده معمولاً دو تا سه هفته زمان می‌برد.»

 

ترافیک نه از رودبار، از توتکابن به سمت رشت بود
«رضا کاظمی تکلیمی» مدیرکل سابق آمار و برنامه‌ریزی نیروی انسانی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، همچنین در مورد ترافیک هفته گذشته در آزادراه اظهار کرد: هرجا ایست بازرسی ثابت (و نه متحرک) قرار گیرد، ترافیک ایجاد می‌شود. پیش‌تر، ایست بازرسی خلیل‌آباد در داخل شهر رودبار باعث ترافیک می‌شد؛ اما پس از افتتاح یازده کیلومتر از آزادراه، این ایست بازرسی به قبل از بازارچه امامزاده هاشم منتقل شد و ترافیک را به آنجا برد.

 

۱۱ کیلومتر از مسیر رفت آزادراه قزوین به رشت با شتاب‌زدگی انجام شد. این مسیر دست‌کم به یک سال کار و تکمیل نیاز داشت، اما زودتر از موعد مقرر به بهره‌برداری رسید و اصلاً برای افتتاح آماده نبود. این بخش از آزادراه همچنان با مشکلاتی مانند نبود روشنایی کافی، نقاط کور و نقاط خطرناک مواجه است که نیاز به اصلاح و تکمیل دارند

 

وی افزود: عقبه این ایست بازرسی تا توتکابن رستم‌آباد امتداد می‌یابد و ترافیک آن کل شهرستان رودبار را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد – نه فقط شهر رودبار. سرپرست خانه سالمندان رودبار تصریح کرد: در پرس جو از شهروندان متوجه شدم، شروع ترافیک از توتکابن به سمت رشت بوده، یعنی تا بعد از ایست بازرسی امامزاده هاشم. کاظمی یادآور شد: این بی‌انصافی است بدون مطالعه مطلب بنویسند.

 

نقش جاده ساحلی سفیدرود بر ترافیک
احداث جاده و پل ساحلی رودبار بر روی رودخانه بزرگ سفیدرود بیش از ۱۰ سال است که از مطالبات شهروندان رودباری بخصوص شهروندان ساکن مناطق شرقی و غربی این شهر بوده است. این درحالی است که هم‌زمان زیر ساخت‌های شهر رودبار به واسطه عبور پروژه‌های ملی دچار آسیب‌هایی جدی و شدید شده‌اند. این جاده ساحلی می‌تواند در روزهایی از سال که تعداد مسافران زیاد است، نقش مؤثری در روان‌سازی ترافیکی آن محدوده داشته باشد.

 

به گفته یکی از فعالان رسانه‌ای رودبار، در دوران شهرداری آقای عطایی، جاده‌ای در حاشیه رودخانه سپیدرود با دست‌خالی و بدون بودجه احداث شد. پس از آن، قرار بود این جاده بهسازی شود و سطح آن سه متر بالاتر بیاید؛ در آن زمان، هیچ بحثی درباره ترافیک مطرح نبود. باگذشت یک دهه و افزایش ترافیک در رودبار، و پس از تعیین تکلیف آزادراه، لاین رفت این آزادراه در دولت سیزدهم به بهره‌برداری رسید.

 

اما برای مسیر برگشت، بذرپاش وزیر وقت راه وشهرسازی اعلام کرد: ما فعلا با مسیر برگشت کاری نداریم و تمرکزمان روی اصلاح هندسی مسیر داخل شهر رودبار است. همچنین، جاده ساحلی را آسفالت خواهیم کرد تا مسافران عبورومرور بهتری داشته باشند. مسیر برگشت از داخل شهر رودبار عبور می‌کند، جایی که عرض خیابان‌ها بزرگ است.

جاده ساحلی رودبار که در حال حاضر خاکی و از زیر مغازه‌های زیتون‌فروشان در مجاورت رودخانه سپیدرود می‌گذرد، قرار بود تا پیش از عید ۱۴۰۴ بهسازی شود. شورای شهر رودبار اعلام کرده بود که با همکاری کسبه و صنف زیتون‌فروشان، این جاده را بازسازی خواهد کرد تا امکان عبورومرور آسان‌تر فراهم شود. باگذشت چند ماه از عید ۱۴۰۴، بهسازی این جاده هنوز به طور کامل انجام نشده است

 

برنامه‌ریزی شامل اختصاص ۷۰ درصد فضا به برگشت (رشت-تهران)، ۳۰ درصد به رفت (تهران-رشت) در حدود ۳ کیلومتر داخل شهر، همراه با بهسازی پیاده‌روها، بلوارها و اصلاح هندسی است. بنابراین تسریع در اجرای این برنامه‌ها برای تعادل در هر دو لاین ضروری است.

 

۴۰ میلیارد تومان اعتبار تخصیص یافت
«جاهد امیری» سردبیر نشریه شکوفه زیتون رودبار در مورد احداث جاده ساحلی به‌مرور می‌گوید: در سال ۱۴۰۰، حدود ۴۰ میلیارد تومان اعتبار برای احداث پل وحدت (پل ساحلی) که محله خلیل‌آباد را به پایین بازار متصل می‌کند، در نظر گرفته شد. این اعتبار تخصیص یافت، اما مشخص نیست آیا به پیمانکار پرداخت شده است. یا خیر.

 

آن‌طور که شنیده شده: پیمانکار از منابع مالی شخصی هزینه کرده و تاکنون هیچ پرداختی دریافت نکرده است. وی در مورد پل بر روی این جاده ساحلی هم‌جوار سفیدرود بیان کرد: این پل اکنون احداث شده و ناقص نیست، اما به دلیل عدم تکمیل جاده ساحلی، مورداستفاده قرار نمی‌گیرد؛ بنابراین، بدون احداث جاده ساحلی، عملا پل بی‌فایده باقی خواهد ماند.

 

کاهش بار ترافیکی رودبار با احداث جاده ساحلی
جاده ساحلی رودبار که در حال حاضر خاکی است و از زیر مغازه‌های زیتون‌فروشان در مجاورت رودخانه سپیدرود می‌گذرد، قرار بود تا پیش از عید ۱۴۰۴ بهسازی شود. شورای شهر رودبار اعلام کرده بود که با همکاری کسبه و صنف زیتون‌فروشان، این جاده را بازسازی خواهد کرد تا امکان عبورومرور آسان‌تر فراهم شود. این اقدام به‌ویژه در شرایط کمبود اعتبارات، به‌عنوان راهکاری برای بهبود وضعیت جاده مطرح شد.

 

با این‌حال، باگذشت چند ماه از عید ۱۴۰۴، بهسازی این جاده هنوز به طور کامل انجام نشده است. این جاده ساحلی که نقش کمربندی را ایفا می‌کند و به آزادراه متصل می‌شود، در صورت بازسازی می‌تواند به کاهش بار ترافیکی منطقه کمک کند و مشکلات مسافران را کاهش دهد. تکمیل این پروژه نه‌تنها تردد را تسهیل می‌کند، بلکه با حذف نیاز به عبور از میان مغازه‌های زیتون‌فروشان، تجربه سفر مسافرانی که تمایل خرید از رودبار را ندارند، را بهبود خواهد بخشید.

 

نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار حوزه شهری) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۰۴ ، ۱۷:۳۵
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

چرخه معیوب تصمیمات ناپایدار؛

اگر استاندار نتواند! پس چه‌کس می‌تواند؟

بیش از ۲۶ ماه از کلنگ‌زنی اولیه پروژه‌های ساخت روگذرهای بتنی در شهر رشت می‌گذرد. بهره‌برداری از برخی از این سازه‌ها، مانند روگذرهای کوی حمیدیان و شهیدباهنر در اواخر سال گذشته، و همچنین افتتاح لاین رفت تقاطع غیرهمسطح امام حسین (ع) با سرمایه‌گذاری ۱۱۵ میلیارد تومان در هفته گذشته و تقاطع غیرهمسطح ۷ آذر (نیروی دریایی) با بودجه ۱۸۵ میلیارد تومان در هفته جاری، نشان‌دهنده شتابی فزاینده در اجرای این پروژه‌هاست. بی‌شک احداث چنین پروژه‌هایی در هر دوره مدیریت شهری، نمایشی از اقتدار عمرانی در شهر است که عملکرد پرشائبه مدیریت شهری رشت را با خبرسازی روابط عمومی‌ها سرپوش می‌نهد. و اِلا کیست که نداند این پروژه‌ها نه‌تنها به درد مزمن ترافیکی این شهر کمکی نکرده‌اند، بلکه با نگاهی مغایر با اصول توسعه انسان‌محور اجرا شده‌اند.

 

اخیرا، استاندار گیلان در اظهاراتی قابل‌تأمل، بر ضرورت پیگیری این رویکرد تأکید کرده و اجرای تراموا را به عنوان راهکاری مؤثر برای بهبود جریان ترافیکی شهر رشت معرفی نموده است. موضع‌گیری اخیر استاندار گیلان، مبنی بر عدم تأثیرگذاری روگذرها بر ترافیک و لزوم تمرکز بر حمل‌ و نقل عمومی، نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در اولویت‌های اجرایی است. با این‌حال، واقعیت میدانی خلاف این جهت‌گیری را نشان می‌دهد: روگذر بتنی و یک‌طرفه شهیدباهنر که خلاف جهت تقاضای حداکثری طرح جامع حمل و نقل با طول ۵۰۰ متر و رویکردی کاملا خودرومحور طراحی و به بهره‌برداری رسید، دقیقا بر روی مسیر خط یک تراموای رشت که در دهه گذشته مصوب شورای عالی ترافیک کشور بوده، احداث شده است. این در صورتی بوده که احداث و اجرای تراموا در رشت با ردیف بودجه‌ای اختصاصی، حتی در مقطعی در آستانه اجرای عملیاتی قرار گرفت. این تداخل فاحش، که مسیر مصوب تراموا را مسدود کرده، بدون کسب مجوز از مراجع ملی همچون شورای عالی ترافیک کشور اجرا شده و می‌تواند اجرای طرح تراموا را در آن محدوده ناممکن سازد. چنین مدیریتی، که چشم بر اسناد بالادستی می‌بندد، نه‌تنها عقب‌ماندگی زیرساختی را تشدید می‌کند، بلکه اعتماد عمومی به برنامه‌ریزی‌ شهری را خدشه‌دار می‌سازد.

 

مدیران شهری با عکس‌های یادگاری و سخنرانی‌ در افتتاحیه بدون‌ آن‌که به پیامدهای بلندمدت این سیاست سلبی نادرست بیاندیشند، به استقبال بهره‌برداری از روگذرهای بتنی با هزینه‌های هنگفت اجرایی می‌روند، بدون آن‌که بدانند چه آینده‌ مبهمی را برای رشت رقم زده‌اند. این رویکرد، رشت را با شتاب به سوی خودرومحوری سوق می‌دهد و با جانمایی‌های غیرکارشناسی، تقاضای سفرهای درون‌شهری با خودرو شخصی را افزایش می‌بخشد و سیاست‌های انحرافی از توسعه حمل‌ و نقل عمومی را تقویت می‌کند؛ سیاستی که برای شهری همچون رشت، با چالش‌های محیط‌زیستی و ترافیکی فزاینده، می‌تواند خطرناک و غیرقابل‌جبران باشد.

 

اقدام اخیر شهرداری در احداث دومینووار روگذرهای بتنی و اغلب یک‌طرفه، آن‌هم یکی پس از دیگری، بیش از آن‌که تامین‌کننده منافع عامه مردم و استراتژی شهری انسان‌محور باشد بیشتر یک فرار رو به جلوست تا در هماهنگی با شورا، عمر مدیران ارشد امتداد یابد؛ به‌عبارتی روشن، اتلاف منابع به‌شرط بقا.

 

با این‌همه، مطالبات کنونی شهروندان رشت نیز از نهاد شهرداری نه الزاما احداث روگذرهای بتنی با هزینه‌های کلان و کمرشکن آن، بلکه افتتاح رینگ‌های شهری، توسعه ناوگان عمومی و ایجاد حمل و نقل انبوه بَر، گسترش پیاده‌راه به برخی از معابر قدیمی و گذرگاه‌های سنتی و سامان‌دهی به تالاب عینک و سایر پروژه‌های محیط‌زیستی است.

 

طبق اظهارات استاندار گیلان، تصمیم‌گیری برای اجرای این روگذرهای بتنی در دوره مدیریتی وی اتخاذ نشده و به گفته او، امکان توقف یا ممانعت از این پروژه‌ها وجود ندارد. با این‌حال، اگر امروز بر لزوم احداث تراموا در رشت اصرار می‌شود، پیش از هر چیز این پرسش اساسی مطرح است: چه تضمینی وجود دارد که دو سال دیگر، استاندار یا شهردار دیگری نیایند و نگویند تراموا مربوط به دوره پیشین است و آن را کنار بگذارند؟ این چرخه معیوب از تصمیمات ناپایدار و سیاست‌های نادرست، شهر را به ورطه عقب‌ماندگی کشانده است؛ در حالی که استاندار، به‌عنوان عالی‌ترین مقام دولتی در استان، می‌تواند با اعمال نظارت قاطع، مدیریت شهری را ملزم به بازنگری در این طرح‌ها کند و جلوی اجرای تصمیمات ناسنجیده را بگیرد.

 

متأسفانه، در این فرآیند، هیچ نهادی پاسخگو نیست و نظرات کارشناسی متخصصان نیز اغلب نادیده گرفته می‌شود. در رشت، شهروندان طی سال‌های اخیر با ساخت این روگذرها، ناچار به عبور از کوچه‌پس‌کوچه‌های پرپیچ‌وخم شده‌اند و شهر به یک کارگاه عظیم خودرومحور تبدیل گشته است – روگذرهایی که بدون‌ توجه به اسناد فرادست و با هزینه‌های گزاف ساخته شده‌اند، اما هیچ تأثیری واقعی در کاهش ترافیک نداشته‌اند. اگر استاندار، به‌عنوان نماینده ارشد دولت، نتواند این تصمیمات نادرست مدیریت شهری را مهار کند، پس چه کسی می‌تواند؟

 

نویسنده: محمد صالح زاده (دانش‌آموخته کارشناسی ارشد شهرسازی) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۰۴ ، ۱۷:۲۲
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

ساخت و ساز در طرح های تفصیلی رشت؛ ابزاری که به کسب درآمد تبدیل شد

روزنامه گیلان امروز 

شماره 6816، سال بیست و هشتم 

چهارشنبه 12 شهریور 1404 

چاپ و انتشار در استان های گیلان و مازندران 

 

 

محمد صالح زاده

 گلسار رشت، نگینی درخشان در شمال غربی این شهر شمالی، که با خیابان‌های عریض، مجتمع‌های تجاری مدرن و امکانات شهری پیشرفته، نمادی از پویایی و توسعه‌یافتگی است، امروزه درگیر چالش‌های پیچیده‌ای از سوءمدیریت شهری، تخلفات ساختمانی و وعده‌های توخالی شده است.

 

ادامه گزارش از طریق لینک زیر؛ 

https://gilan-today.com/43796

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۰۰:۵۷
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

احیای عمارت معاونی‌ها؛ روایتی در قلب هنری‌ترین محله رشت

احیای عمارت معاونی‌ها؛ روایتی در قلب هنری‌ترین محله رشت

در سال‌های اخیر، موج بی‌اَمان نوسازی شهری و ساخت‌وسازهای بی‌رویه، بخش وسیعی از بافت تاریخی شهرهای گیلان را در آستانه نابودی قرار داده است. خانه‌های قدیمی با معماری منحصربه‌فرد که روزگاری قلب تپنده فرهنگ و تاریخ این سرزمین بودند، یکی پس از دیگری قربانی بولدوزرها و طرح‌های شهری غیراصولی شده‌اند. امروز، تنها بخش ناچیزی از این میراث گران‌بها در گوشه‌وکنار شهرهای گیلان باقی‌مانده است؛ بناهایی که در محاصره آپارتمان‌ها و مجتمع‌های مسکونی، با درهای بسته و در شرایط متروکه، در انتظار سرنوشتی نامعلوم روزگار می‌گذرانند.

 

به گزارش غیرمنتظره، محمد صالح‌زاده دانش‌آموخته کارشناسی‌ارشد شهرسازی: رشت، شهری با تاریخ و فرهنگی غنی که روزگاری به معماری بومی و هماهنگ با طبیعت شهره بود، امروز در چنگال نوسازی شهری گرفتار شده است. این شهر که زمانی با خانه‌های ویلایی در محلات قدیمی، کوچه‌های سرسبز، درختان بلند، سایه‌بان‌های طبیعی، بام‌های سفالی، ایوان‌های چوبی، پنجره‌های بزرگ با شیشه‌های رنگی و حیاط‌هایی پر از درختان میوه و گل‌های زینتی شناخته می‌شد، اکنون زیر سایه سیاست‌های نوسازی با انبوهی از سازه‌های بتنی بی‌روح مواجه شده است. این روند، گسست لجام‌گسیخته بافت تاریخی و فروپاشی بناهای میراثی رشت را به دنبال داشته است.

عمارت «میرزاعلی معاون» با معماری اصیل قاجاری و قدمتی حدود ۱۵۰ساله، بین سال‌های ۱۲۶۵ تا ۱۲۷۰ هجری شمسی توسط مرحوم میرزاعلی معاون در محدوده کیاب رشت، نزدیک سبزه‌میدان ساخته شد. این عمارت باشکوه با اتاقی در گوشواره، سالن اصلی با پنجره‌ها و درهای چوبی بلند رو به حیاط پشتی، و حیاطی مزین به چاه آب، حوض مستطیلی کوچک با کاشی‌های آبی قاجاری، دیوارهای طاق ضربی و آجرچینی‌های دندان‌موشی، جلوه‌ای از هنر و معماری آن دوران را به نمایش می‌گذارد. مرحوم رضا معاون، معروف به «معاون جواهری»، از فرزندان میرزاعلی و از تاجران برجسته جواهرات در اواخر دوره قاجار، سال‌ها در این عمارت ساکن بود. این عمارت که روزگاری مساحتی حدود ۲ هزار مترمربع داشت، در گذر زمان و با توسعه شهری به ۳۰۰ مترمربع کاهش یافت و بخش‌های زیادی از آن در اثر قطعه‌بندی و نوسازی از بین رفت.

در سال ۱۳۹۹، برادران «زری‌دوست» عمارت «معاونی»ها را از خانواده «شارمی»، آخرین مالک آن، خریداری کردند. درحالی‌که حدود ۵۰ درصد از بنا تخریب شده بود و بسیاری پیشنهاد تبدیل آن به پاساژ تجاری را مطرح می‌کردند، این دو برادر تصمیم گرفتند روح تاریخی این عمارت را حفظ کنند. به گفته آن‌ها، «احساس کردیم این خانه روحی دارد که باید زنده بماند.» مرمت این عمارت از سال ۱۴۰۱ آغاز شد و پس از دو سال تلاش بی‌وقفه و هزینه‌ای بالغ بر ۲ میلیارد تومان بدون حمایت دولتی، در سال ۱۴۰۲ به بهره‌برداری رسید. در جریان این مرمت، برادران زری‌دوست با پیگیری‌های خود موفق به یافتن نوادگان خانواده معاون شدند. نوه ۹۰ساله این خانواده، با شنیدن خبر احیای خانه اجدادی، از این اقدام ابراز خرسندی کرد و در روز افتتاحیه در عمارت حضور یافت. مجید زری دوست می‌گوید: اگر می‌توانستم تمام بناهای تاریخی رشتمان را بازسازی می‌کردم، ولی متأسفانه هیچ حمایتی از سوی متولیان دولتی نداریم.

اکنون عمارت معاونی‌ها در هنری‌ترین محله رشت که به گذر صنایع‌دستی مشهور است، با کاربری جدید به حیات خود ادامه می‌دهد و به مرکز فروش صنایع‌دستی تبدیل شده است. متولیان میراث‌فرهنگی و مدیران این حوزه در استان گیلان، پیش از هر چیز باید بدانند؛ پروژه‌های مرمت و احیای میراث‌فرهنگی، از جمله فرصت‌های منحصربه‌فرد سرمایه‌گذاری در صنعت گردشگری ایران به شمار می‌روند. این پروژه‌ها، ضمن حفظ هویت تاریخی، می‌توانند به اقامتگاه‌های سنتی، موزه‌ها، کافه‌های فرهنگی و فضاهای آموزشی پربازده تبدیل شوند. بناهایی همچون خانه‌های تاریخی، کاروان‌سراها، حمام‌ها و قلعه‌های قدیمی، به‌شرط مرمت اصولی و بهره‌برداری هوشمند، ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر داخلی و خارجی دارند. تهیه طرح توجیهی گردشگری برای این پروژه‌ها، شامل بررسی فنی بنا، تحلیل بازار گردشگری منطقه، انتخاب کاربری مناسب، برآورد هزینه و سودآوری، و دریافت مجوزهای موردنیاز از نهادهای مربوطه همچون میراث‌فرهنگی، محیط زیست و شهرداری است. این طرح مسیر دقیق سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کند و ریسک‌های حقوقی و اقتصادی را کاهش می‌دهد.

عمارت «میرزاعلی معاون»، نمادی از پیوند گذشته و آینده، گواهی است بر اینکه با اراده و همت می‌توان میراث تاریخی رشت را زنده نگه داشت. این اقدام تحسین‌برانگیز، هشداری است به وضعیت نگران‌کننده بناهای تاریخی گیلان. نبود عزمی جدی برای حفاظت از این گنجینه‌های فرهنگی، جز وعده‌های توخالی، نتیجه‌ای جز فرسایش تدریجی هویت تاریخی شهرهایمان به دنبال نداشته است. متولیان میراث‌فرهنگی، از استانداری گرفته تا اداره میراث‌فرهنگی و گردشگری و شهرداری‌ها، باید با تدوین سیاست‌ها و برنامه‌های نوین، باززنده‌سازی معماری گیلان و رشت را ترویج کنند. بهره‌گیری از ظرفیت بخش خصوصی که نشان داده توانایی همراهی با نهادهای دولتی در حفظ این آثار ارزشمند را دارد، باید به بخشی جدایی‌ناپذیر از طرح‌های توسعه هوشمند شهر تبدیل شود.

 

نویسنده: محمد صالح زاده (کارشناس ارشد شهرسازی) 

منبع: پایگاه خبری غیرمنتظره 

انتشار در تاریخ 3 شهریور 1404 

 

لینک کوتاه

https://gheyremontazereh.ir/?p=129565

  •  کد خبر 129565
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۰۰:۵۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

احیای عمارت معاونی ها روایتی در قلب هنری ترین محله رشت

 

 

 

 

 

 

 

به گزارش حکایت گیلان |محمد صالح زاده دانش آموخته کارشناسی ارشد شهرسازی: در سال های اخیر موج بی اَمان نوسازی شهری و ساخت و سازهای بی رویه بخش وسیعی از یافت تاریخی شهرهای گیلان را در آستانه نابودی قرار داده است.

خانه های قدیمی با معماری منحصر به فرد که روزگاری قلب تهنده فرهنگ و تاریخ این سرزمین بودند یکی پس از دیگری قربانی بولدوزرها و طرح های شهری غیر اصولی شده اند. امروز تنها بخش ناچیزی از این میراث گران بها در گوشه و کنار شهرهای گیلان باقی مانده است. بناهایی که در محاصره آپارتمان‌ها و مجتمع های مسکونی با درهای بسته و در شرایط متروکه در انتظار سرنوشت ی نامعلوم روزگار می گذرانند.

رشت شهری با تاریخ و فرهنگی غنی که روزگاری به معماری بومی و هماهنگ با طبیعت شهره بود. امروز در چنگال نوسازی شهری گرفتار شده است. این شهر که زمانی با خانه های ویلایی در محلات قدیمی کوچه های سرسبز درختان بلند سایه بانهای طبیعی بام‌های سفالی ایوان‌های چوبی پنجره های بزرگ با شیشه های رنگی و حیاط هایی پر از درختان میوه و گل‌های زینتی شناخته میشد. اکنون زیر سایه سیاست‌های نوسازی با انبوهی از سازه های بتنی بی روح مواجه شده است. این روند گسست لجام گسیخته یافت تاریخی و فروپاشی بناهای میراث ی رشت را به دنبال داشته است.

عمارت «میرزا علی معاون با معماری اصیل قاجاری و قدمتی حدود ۱۵۰ ساله بین سالهای ۱۲۶۵ تا ۱۲۷۰ هجری شمسی توسط مرحوم میرزا علی معاون در محدوده کتاب رشت نزدیک سبزه میدان ساخته شد. این عمارت باشکوه با اتاقی در گوشواره سالن اصلی با پنجره ها و درهای چوبی بلند رو به حیاط پشتی و حیاطی مزین به چاه آب حوض مستطیلی کوچک با کاشی‌های آبی قاجاری دیوارهای طاق ضربی و آجر چینی های دندان موشی جلوه ای از هنر و معماری آن دوران را به نمایش میگذارد. مرحوم رضا معاون معروف به «معاون جواهری» از فرزندان میرزا علی و از تاجران برجسته جواهرات در اواخر دوره قاجار سالها در این عمارت ساکن بود. این عمارت که روزگاری مساحتی حدود ۲ هزار متر مربع داشت در گذر زمان و با توسعه شهری به ۳۰۰ متر مربع کاهش یافت و بخشهای زیادی از آن در اثر قطعه بندی و نوسازی از بین رفت.

در سال ۱۳۹۹ برادران زری دوست عمارت معاونی ها را از خانواده شارمی، آخرین مالک آن خریداری کردند. در حالی که حدود ۵۰ درصد از بنا تخریب شده بود و بسیاری پیشنهاد تبدیل آن به پاساژ تجاری را مطرح می کردند. این دو برادر تصمیم گرفتند روح تاریخی این عمارت را حفظ کنند. به گفته آنها «احساس کردیم این خانه روحی دارد که باید زنده بماند مرمت این عمارت از سال ۱۴۰۱ آغاز شد و پس از دو سال تلاش بی وقفه و هزینه ای بالغ بر ۲ میلیارد تومان بدون حمایت دولتی در سال ۱۳۰۲ به بهره برداری رسید. در جریان این مرمت برادران زری دوست با پیگیریهای خود موفق به یافتن نوادگان خانواده معاون شدند. نوه ۹۰ ساله این خانواده با شنیدن خبر احیای خانه اجدادی از این اقدام ابراز خرسندی کرد و در روز افتتاحیه در عمارت حضور یافت.

 

مجید زری دوست میگوید اگر میتوانستم تمام بناهای تاریخی رشت مان را بازسازی میکردم ولی متاسفانه هیچ حمایتی از سوی متولیان دولتی نداریم.

اکنون عمارت معاونی ها در هنری ترین محله رشت که به گذر صنایع دستی مشهور است با کاربری جدید به حی ات خود ادامه میدهد و به مرکز فروش صنایع دستی تبدیل شده است. متولیان میراث فرهنگی و مدیران این حوزه در استان گیلان پیش از هر چیز باید بدانند پروژه های مرمت و احیای میراث فرهنگی از جمله فرصت ها ی منحصر به فرد سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ایران به شمار می‌روند. این پروژه ها ضمن حفظ هویت تاریخ ی میتوانند به اقامتگاههای سنتی موزه ها کافه های فرهنگی و فضاهای آموزشی پربازده تبدیل شوند. بناهایی همچون خانه های تاریخی کاروانسراها حمامها و قلعه های قدیمی به شرط مرمت اصولی و بهره برداری هوشمند.

ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر داخلی و خارجی دارند تهیه طرح توجیهی گردشگری برای این پروژه ها شامل بررسی فنی بنا، تحلیل بازار گردشگری منطقه انتخاب کاربری مناسب برآورد هزینه و سودآوری و دریافت مجوزهای مورد نیاز از نهادهای مربوطه همچون میراث فرهنگی محیط زیست و شهرداری است. این طرح مسیر

دقیق سرمایه گذاری را مشخص م‌یکند و ریسک‌های حقوقی و اقتصادی را کاهش میدهد.

عمارت میرزا علی معاون نمادی از پیوند گذشته و آینده گواهی است بر اینکه با اراده و همت میتوان میراث تاریخی رشت را زنده نگه داشت. این اقدام تحسین برانگیز هشداری است به وضعیت نگران کننده بناهای تاریخی گیلان نبود عزمی جدی برای حفاظت از این گنجینه های فرهنگی جز وعده های تو خالی نتیجه ای جز فرسایش تدریجی هویت تاریخی شهرهایمان به دنبال نداشته است.

متولیان میراث فرهنگی از استانداری گرفته تا اداره میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری‌ها باید با تدوین سیاست‌ها و برنامه های نوین باززنده سازی معماری گیلا ن و رشت را ترویج کنند بهره گیری از ظرفیت بخش خصوصی که نشان داده توانایی همراهی با نهادهای دولتی در حفظ این آثار ارزشمند را دارد باید به بخشی جدایی ناپذیر از طرح های توسعه هوشمند شهر تبدیل شود.

 

نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار و کارشناس ارشد شهرسازی) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی حکایت گیلان 

انتشار در تاریخ 1 شهریور 1404 

https://hekayatgilan.ir/23745

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۴ ، ۱۷:۱۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

احیای عمارت معاونی ها: روایتی از عشق به تاریخ و معماری در قلب رشت

 

احیای عمارت معاونی ها: روایتی از عشق به تاریخ و معماری در قلب رشت

 

 

 

 گیل خبر/ محمد صالح زاده

(پژوهشگر مسایل شهری)

شهر رشت، با پیشینه‌ای غنی از تاریخ، فرهنگ و معماری، گنجینه‌ای از بناهای تاریخی را در خود جای داده است که هر یک روایتگر بخشی از هویت و فرهنگ این دیار هستند. اما متأسفانه، در سال‌های گذشته، بسیاری از این بناهای ارزشمند، به دلیل بی‌توجهی و نبود برنامه‌ریزی مؤثر، یکی پس از دیگری تخریب شده یا جای خود را به ساختمان‌های نوساز داده‌اند. موج بی‌امان نوسازی شهری و ساخت‌وسازهای بی‌رویه در سال‌های اخیر، بخش وسیعی از بافت تاریخی شهرهای گیلان را در معرض نابودی قرار داده است. خانه‌های قدیمی با معماری اصیل، که روزگاری نماد فرهنگ و تاریخ این سرزمین بودند، یکی پس از دیگری قربانی طرح‌های غیراصولی شهری شده‌اند. پروژه‌های بازآفرینی شهری نیز، با وجود اهداف ارزشمند، نتوانستند سدی محکم در برابر این موج تخریب ایجاد کنند و این میراث گران‌بها همچنان در معرض خطر قرار دارد. در این میان، رشت، شهری با پیشینه‌ای غنی و معماری بومی هماهنگ با طبیعت، زیر سایه سازه‌های بتنی بی‌روح، بخش عمده‌ای از هویت تاریخی خود را از دست داده است. متأسفانه، عملکرد ضعیف دستگاه‌های متولی مانند سازمان میراث فرهنگی و شهرداری در حفظ این میراث گران‌بها، نقش مهمی در تخریب‌های گسترده داشته است. به نظر می‌رسد تمرکز این نهادها بیش از آنکه بر مرمت و حفاظت از بناهای تاریخی باشد، بر موضوعاتی مانند خلاقیت در حوزه خوراک معطوف شده است.

با این حال، هنوز در گوشه و کنار این شهر، بناهایی تاریخی به‌جا مانده‌اند که هرچند اندک، اما همچنان نشان‌دهنده شکوه گذشته‌اند. در این میان، گروهی از جوانان پرشور رشتی با وجود محدودیت‌های مالی، با اجاره برخی از این بناها، آن‌ها را به کافه، رستوران، گالری هنری یا کارگاه‌های خلاق تبدیل کرده‌اند. هرچند این تلاش‌ها به دلیل کمبود منابع مالی و هزینه‌های بالای مرمت، اغلب به‌صورت غیراصولی انجام شده، اما همین اقدامات نیز توانسته شماری از این بناها را از خطر تخریب نجات دهد و جای شکر دارد. این حرکت، هرچند کوچک، ستودنی است و نشان‌دهنده عشق و تعهد به حفظ هویت فرهنگی شهر است.

در سال‌های اخیر، بارقه‌ای از امید در این مسیر نمایان شده است. ورود سرمایه‌گذاران بخش خصوصی به میدان حفاظت از میراث فرهنگی، نقطه عطفی در این راه بوده است. این سرمایه‌گذاران با هزینه‌های شخصی و بدون حمایت چشمگیر نهادهای دولتی، تعدادی از بناهای تاریخی ارزشمند رشت و گیلان را خریداری کرده و با مرمت اصولی، آن‌ها را احیا کرده‌اند. این بناها پس از بازسازی، به کاربری‌های جدیدی مانند کافه، رستوران، گالری هنری، بوتیک‌هتل، اقامتگاه سنتی و مراکز صنایع دستی تبدیل شده‌اند که نه‌تنها هویت تاریخی آن‌ها را حفظ کرده، بلکه به جاذبه‌ای برای گردشگران و دوستداران فرهنگ بدل شده‌اند.

عمارت معاونی‌ها: نگینی از معماری قاجاری

عمارت «میرزاعلی معاون»، با قدمتی حدود ۱۵۰ سال، بین سال‌های ۱۲۶۵ تا ۱۲۷۰ هجری شمسی در محدوده کیاب رشت، نزدیک سبزه‌میدان ساخته شد. این بنا با ویژگی‌های معماری قاجاری، از جمله اتاق‌های گوشواره‌ای، سالن اصلی با پنجره‌ها و درهای چوبی بلند رو به حیاط پشتی، و حیاطی مزین به چاه آب، حوض مستطیلی کوچک با کاشی‌های آبی قاجاری، دیوارهای طاق ضربی و آجرچینی‌های دندان‌موشی، جلوه‌ای بی‌نظیر از هنر و معماری آن دوران را به نمایش می‌گذارد. این عمارت که روزگاری مساحتی حدود ۲ هزار مترمربع داشت، در گذر زمان و با توسعه شهری به ۳۰۰ مترمربع کاهش یافت و بخش‌های زیادی از آن در اثر قطعه‌بندی و نوسازی تخریب شد. مرحوم رضا معاون، معروف به «معاون جواهری»، از فرزندان میرزاعلی و از تاجران برجسته جواهرات در اواخر دوره قاجار، سال‌ها در این عمارت ساکن بود. این بنا نه‌تنها خانه‌ای خانوادگی، بلکه مرکزی برای مراودات اجتماعی و فرهنگی آن دوره بود.

مرمت عمارت: تلاشی عاشقانه برای احیای معماری در دل تاریخ

در سال ۱۳۹۹، برادران زری‌دوست، با درک ارزش تاریخی و فرهنگی این عمارت، آن را از خانواده شارمی، آخرین مالک بنا، خریداری کردند. در آن زمان، حدود ۵۰ درصد از عمارت تخریب شده بود و بسیاری پیشنهاد تبدیل آن به پاساژ تجاری را مطرح می‌کردند. اما برادران زری‌دوست، با این باور که «این خانه روحی دارد که باید زنده بماند»، تصمیم به مرمت و احیای آن گرفتند. بدین طریق؛ عمارت «میرزاعلی معاون»، گوهر قاجاری رشت، با تلاشی ستودنی از ویرانی نجات یافت و به حیاتی دوباره دست یافت.

مرمت این عمارت از سال ۱۴۰۱ آغاز شد و پس از دو سال تلاش بی‌وقفه، در سال ۱۴۰۲ به بهره‌برداری رسید. این پروژه با هزینه‌ای بالغ بر ۲ میلیارد تومان، بدون حمایت مالی دولتی، به سرانجام رسید. جزئیات مرمت این بنا نشان‌دهنده دقت و تعهد بی‌نظیر تیم مرمت به حفظ اصالت تاریخی آن است:

1: بازسازی ساختار اصلی بنا: دیوارهای طاق ضربی که در اثر رطوبت و گذر زمان آسیب دیده بودند، با استفاده از مصالح سنتی نظیر آجرهای دست‌ساز و ملات‌های متناسب با معماری قاجاری بازسازی شدند. آجرچینی‌های دندان‌موشی، که از ویژگی‌های بارز معماری این عمارت بود، با دقت بازآفرینی شد.

2: احیای عناصر تزئینی: کاشی‌های آبی قاجاری حوض مستطیلی حیاط، که بخش‌هایی از آن تخریب شده بود، با الگوبرداری از طرح‌های اصیل قاجاری بازسازی شد. پنجره‌های چوبی بلند و شیشه‌های رنگی، که از عناصر شاخص عمارت بودند، با استفاده از چوب‌های مقاوم و شیشه‌های دست‌ساز مشابه نمونه‌های اصلی مرمت شدند.

3: تقویت زیرساخت‌ها: برای حفظ پایداری بنا در برابر رطوبت بالای منطقه گیلان، سیستم زهکشی و عایق‌بندی کف و دیوارها بهبود یافت. این اقدام از آسیب‌های آتی به ساختار بنا جلوگیری کرد.

4: بازآفرینی حیاط و فضای سبز: حیاط عمارت، که روزگاری با درختان میوه و گل‌های زینتی مزین بود، با کاشت درختان بومی و بازسازی حوض و چاه آب احیا شد. این فضا اکنون به‌عنوان یکی از زیباترین بخش‌های عمارت، حس و حال گذشته را به بازدیدکنندگان منتقل می‌کند.

5: حفظ اصالت در جزئیات: در فرآیند مرمت، تلاش شد تا تمامی جزئیات معماری، از جمله گچ‌بری‌های ساده اما ظریف سقف‌ها و ایوان‌های چوبی، با دقت بازسازی شوند. حتی دستگیره‌های درها و لولاهای چوبی با نمونه‌های مشابه تاریخی جایگزین شدند.

برادران زری‌دوست در جریان این پروژه، با پیگیری‌های خود موفق به یافتن نوادگان خانواده معاون شدند. نوه ۹۰ساله این خانواده، با حضور در مراسم افتتاحیه عمارت در سال ۱۴۰۲، از احیای خانه اجدادی خود ابراز خرسندی کرد و این اقدام را ستود.

 

کاربری جدید: مرکزی برای صنایع دستی

عمارت معاونی‌ها اکنون در گذر پیرسرا، که پس از بازآفرینی به گذر صنایع دستی رشت شهرت یافته، به مرکزی برای فروش و ترویج صنایع دستی تبدیل شده است. این کاربری نه‌تنها به حفظ بنا کمک کرده، بلکه آن را به مقصدی فرهنگی برای گردشگران داخلی و خارجی بدل ساخته است. بازدیدکنندگان می‌توانند ضمن لذت بردن از معماری تاریخی، با صنایع دستی اصیل گیلان آشنا شوند و از فضایی سرشار از فرهنگ و هنر بهره‌مند گردند.

لزوم حمایت دولتی برای احیای میراث

مرمت عمارت معاونی‌ها، نمونه‌ای موفق از تلاش بخش خصوصی برای حفظ میراث فرهنگی است، اما این پروژه نشان داد که حمایت‌های دولتی می‌تواند نقش کلیدی در تسریع و گسترش چنین اقداماتی داشته باشد. اگر سرمایه‌گذاران بخش خصوصی بتوانند از وام‌های مرمت و بازآفرینی میراث فرهنگی یا حمایت‌های استانداری بهره‌مند شوند، بناهای بیشتری از خطر تخریب نجات خواهند یافت. متولیان میراث فرهنگی باید با اعطای تسهیلات مالی، معافیت‌های مالیاتی و مشاوره‌های فنی، سرمایه‌گذاران را تشویق کنند تا در احیای خانه‌های تاریخی، کاروانسراها، حمام‌ها و قلعه‌های قدیمی و سایر بناهای تاریخی ارزشمند مشارکت کنند.

تهیه طرح‌های توجیهی گردشگری، شامل بررسی فنی بناها، تحلیل بازار گردشگری منطقه، انتخاب کاربری مناسب، برآورد هزینه و سودآوری، و دریافت مجوزهای لازم از نهادهای مربوطه، می‌تواند ریسک‌های حقوقی و اقتصادی این پروژه‌ها را کاهش دهد. این طرح‌ها مسیر روشنی برای سرمایه‌گذاری در میراث فرهنگی فراهم می‌کنند و به جذب گردشگر داخلی و خارجی کمک می‌کنند.

نجات بناهای تاریخی از خطر تخریب با حمایت بخش خصوصی

ورود بخش خصوصی به این عرصه، نویدبخش آینده‌ای روشن برای حفظ میراث فرهنگی رشت است. اما این تلاش‌ها نیازمند حمایت‌های بیشتر است. اعطای تسهیلات دولتی، مانند وام‌های کم‌بهره، می‌تواند انگیزه و توان بخش خصوصی را برای خرید، مرمت و باززنده‌سازی تعداد بیشتری از این بناها تقویت کند. این حمایت‌ها نه‌تنها به حفظ هویت تاریخی و فرهنگی شهر کمک می‌کند، بلکه از تبدیل این بناها به آپارتمان‌های بی‌روح جلوگیری خواهد کرد.

نمادی از امید برای حفظ هویت فرهنگی

بناهای تاریخی رشت و گیلان، که اکنون تعدادشان رو به کاهش است، بخشی از هویت و داستان این سرزمین هستند. حفاظت از آن‌ها وظیفه‌ای همگانی است که با همکاری بخش خصوصی، سرمایه‌گذاران بومی و حمایت‌های هدفمند دولتی امکان‌پذیر خواهد بود. احیای عمارت معاونی‌ها داستانی است از عشق به تاریخ و فرهنگ، و گواهی بر این باور که میراث تاریخی می‌تواند با کاربری‌های مدرن به حیات خود ادامه دهد. این عمارت، که امروز در قلب گذر صنایع دستی رشت می‌درخشد، نه‌تنها یادآور شکوه معماری قاجاری است، بلکه به نمادی از امید برای حفظ هویت فرهنگی شهر تبدیل شده است. باشد که این تلاش، الگویی برای احیای دیگر بناهای تاریخی گیلان شود و رشت بار دیگر به‌عنوان شهری با اصالت و هویت، در میان شهرهای ایران بدرخشد.

متولیان امر باید با همتی والا، دست بخش خصوصی را بگیرند تا بناهای تاریخی رشت، که یکی پس از دیگری در ورطه فراموشی و نابودی گرفتار شده‌اند، از گزند زمان نجات یابند. عمارت معاونی‌ها نشان داد که با اراده و حمایت، می‌توان روح تاریخ را در کالبد شهر زنده نگه داشت.

 

نویسنده: محمد صالح زاده (پژوهشگر مسایل شهری) 

منبع: پایگاه خبری گیل خبر 

انتشار در تاریخ 30 مرداد 1404 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۴ ، ۱۷:۰۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد