شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گیلان» ثبت شده است

 

 

 

 

مکتبِ گیله‌وایی!

 

 نیما فرید مجتهدی 

هرکسی از هر منظری می‌تواند نقشی برای گیله‌وا قائل شود و از جنبه‌های مختلف نقشِ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن را واکاوی کند. گیله‌وا کم نقد شده، کم هم به آن توجه نشده است. اتفاقاً شاید از معدود مواردی است که یک مجله، فعالیت یا نهاد فرهنگیِ خصوصی در زمان زنده بودن بانیان و فعالیت‌اش موردِ تقدیر قرار گرفته است. وقتی نام گیله‌وا می‌آید بدون شک تنها مجله گیله‌وا موردِ توجه قرار نمی‌گیرد به‌خاطر اینکه گیله‌وا، تنها یک مجله نبود، گیله‌وا پرچم‌دار یک شیوۀ خاص از پژوهش بوده که به نام گیلان‌شناسی موردِ توجه بوده ‌است. هرچند زمانی عنوان گیلان‌شناسی برای خیلی‌ها به‌عنوانِ یک رشته علمی موردِ توجه نبود‌ه و بحث‌های زیادی در این زمینه هم انجام شده است. اما خوب، وقتی رشته علمی دانشگاهی به نام ایران‌شناسی داریم پس فلسفه وجودی شاخه پژوهشی به نام گیلان‌شناسی خیلی هم بی‌راه نبوده است.

 گیله وا، یک نهاد بود، نهاد فرهنگی  _ اجتماعی، گیله‌وا یک سبک فکری هم بود که شاید در حد یک انجمن مردم نهاد و حتی یک حزب سیاسی فعالیت‌های مطالبه‌گرانه‌ای انجام داده است. گیله‌وا به مثابه یک حزب! گیله‌وا یک نهضت خودباوری و بازآفرینی هویت گیلک‌ها و شاید تا حدودی تالش‌ها هم بوده است. ذکر این عناوین اما، الزاماً تایید‌ یا نقدی بر موفق بودن یا نبودن این هرکدام از این عرصه‌ها نیست. در این یادداشت هم مجالی برای واکاوی ابعاد رویه‌هایی که توسط این نهاد فرهنگی بوده است وجود ندارد اما، در اینجا گیله وا را به‌عنوان یک همراهِ نویسنده و به گونه‌ای همکار مورد توجه قرار داده شده است. به‌عنوان یکی از انبوه مخاطبانی که همراه مجله نیز بود که این هم یکی از ویژگی‌های خاص گیله‌وا بود که خوانندگان‌اش، نویسندگان‌اش و همکاران‌اش درهم‌تنیده بودند. در این یادداشت از دو منظر به گیله‌وا پرداخته شده است، گیله‌وا به مثابه یک مجله و گیله‌وا به عنوان یک شبه نهاد یا نهاد فرهنگی در گیلان، آن هم به اندازه معیار یک یادداشت الکترونیک.

 گیله‌وا در هرکدام از این نقش‌ها تاثیرگذار بوده است. این نقش‌ها را چه مهم و چه کم اثر باید در سیر و ظرف زمان و مکان موردِ تحلیل قرار داد. بنابراین ارزیابی و نقد گیله وا در هر نقشی نیازمند شناخت فضای حاکم بر جامعه و حاکمیت در ایران است. تحلیل اجتماعی و اقتصادی و نقش آن بر مجله و مجله در فرهنگ و جامعه گیلان نیاز به تحقیقی فارغ از تخصص نگارنده دارد اما همکاری ۲۰ ساله با گیله‌وا نشان می‌دهد که گیله وا در هر نقش دارای نقاط مثبت و منفیِ بود که آن را حفظ کرد.

شاید پُررنگ‌ترین خاطره نگارنده از گیله‌وا نگارش اولین یادداشتی بود که برای گیله‌وا نوشت. مقاله‌ای دو صفحه‌ای در مورد کوه سُماموس که چون اولین تجربه نگارش یادداشتی برای مخاطب عمومی برای نگارنده بود بیش از ۶ ماه به طول انجامید. از منظرِ روان‌شناسی نه تنها نگارنده، بلکه برخی از نویسندگان فعلی گیلان شهامت فکر کردن سیستماتیک و نوشتن را در گیله‌وا یافتند، حداقل نسل جوانی که امروزه به مرحله میان سالی رسیده‌اند. ما نه تنها از دریچه گیله‌وا آموختیم بلکه در آن بالیدیم. کم نیستند نویسندگان مطرح گیلانی که بدون شک مبنا و شروع نویسندگی‌شان را در خانه گیله‌وا تمرین کردند. بنابراین گیله‌وا نه تنها یک مجله فرهنگی بلکه خانه آموزشی بود برای رسمِ نوشتن و نویسندگی. افراد زیادی اولین یادداشت‌ها و آزمون و خطاهای نویسندگی را در آن تجربه کردند.

 گیله‌وا یک مکتب بود بدون هیچ شکی در آن برهه زمانی حداقل در طول دهه ۷۰ الی ۸۰ شمسی بسیاری از جوانان گیلانی توسط خط ارتباطی به نام جکتاجی با فرهنگ بومی و همدیگر مرتبط بودند. سلول‌های منفردی که همگی یا حداقل بیشترشان با علاقه وافری که به سرزمین مادری داشتند جذب آن گوشۀ دنجِ کوچۀ صفاری می‌شدند. بسیاری از ما همدیگر را یا در مقاله‌ها و یاداداشت‌های گیله‌وا یافتیم یا در هماهنگی با جکتاجی یا به خواست او. گیله‌وا بود که علاقه و عشق به گیلانی را کانالیزه کرد و به آن رنگ‌و‌بویی همگرایانه داد که خروجی چون بازآفرینی جشن نوروزبل داشت. هرچند گیله‌وا در پرداخت نقشی که داشت میان یک مجله و یک نهاد فرهنگی بیشتر درگیر همان مجله ماند هرچند که همیشه هم سعی کرد خود را به‌عنوان یک مرکز فرهنگی نمایاند.

اما نقدی که شاید به آن گرفت بهره نبردن از تمامی جوانانی بود که در سال‌های مدیدی از دهه ۷۰ تا ۹۰ شمسی در هر برهه‌ای با آن آمیختند، ولی از آن جدا ماندند. هرچند ریشه برخی از این جدایی‌ها فاصله مکانی به دلیل مهاجرت‌های داخلی و خارجی این جوانان بود اما، گیله‌وا هرچند تلاش‌هایی براساس مدیریت و خِرد جمعی کرد و افراد مختلفی را جذب هیات تحریریه آن شدند، سردبیرانی برای آن آمدند ولی این همکاری‌ها دوام نداشت این عدم همکاری هرچند در تمامی فعالیت‌های جمعی مسبوق به سابقه است اما، جتکاجی، حداقل در برهه‌ای که نگارنده به خوبی به یاد دارد، پیشنهاد و فرایند انتقال در نظر نگرفت و آن را نادیده انگاشت. در دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی توسط جمعی سعی شد که امور گیله‌وا بخشی از آن به دست جوانان بیافتد، کارهایی شد اما جکتاجی محافظه‌کارتر از آن بود که ثمره کار خود را به دست آنان بسپرد. بنابراین در هر برهه‌ای که گروهی از جوانان که به آن پیوستند، نقش ایشان را می‌توان حتی به شکل کمتر ملموس در مجله دید.

 اما واقعیت امر این بود، که جکتاجی به هر دلیلی فردگرایی و تسلط خود را بر گیله وا حفظ کرد که همین مساله هم دارای نقاط قوتی بود و هم ضعف.  سبک مجله گیله‌وا، از روز اول تاکنون سبکی دوگانه بود، گیله‌وا دو مجله بود در یک مجله!  مجله گیله‌وا علی‌رغم سرمقاله‌هایش بود که در فضایی فارغ از محتوی مجله در بطن جامعه سیر می‌کرد. یعنی هر شماره از گیله وا را می‌توان به ۲ بخش تقسیم کرد سرمقاله‌ای خاص ابتدای مجله که به دغدغه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و محلی می‌پردازد‌‌ و سپس مجله‌ای که عمدتاً در فضای ادبیات و پژوهش سیر می‌کند آن هم به شکل سنتی و نه الزماً همراه با روح زمان. هرچند شاید در حوزه شعر گیلکی خود گیله‌وا یکی از سردمدارن معرفی و گسترش هساشعر بود. اما گیله وا یا نتوانست یا نخواست ۲ فضای متفاوت را ادغام کند و حتی زمانی که گروهی از جوانان در دهه ۸۰ و ۹۰ خواستند با ادامه همکاری و این مجله  را با روح زمانه و حداقل آن چیزی که در بند ‌بندِ سرمقاله‌هایش بود هماهنگ کند گیله‌وا عقب‌نشینی کرد. هرچند نقد اوضاع و همچنان در سرمقاله‌های آن ماند ولی گیله‌وا نتوانست بخش بزرگی از محتوای مجله را به روز کند، با این حال حضور پژوهشگرانی چون ناصر عظیمی با نحوه پرداخت به مطلب خود تاحدودی برخی‌از شماره‌های مجله را متفاوت کردند.

نقش دیگر گیله‌وا به‌عنوانِ نهادی اجتماعی و فرهنگی بود هرچند ممانعت‌ها و فضای سنگین زمانه با آن مقابله می‌کرد اما باز نقش یگانه جکتاجی یا سنگینی وزنِ فردیِ جکتاجی فضای برای شکل‌گیری تیمی منسجم برای بازی کردن این نقش به آن نداد. هرچند این نهاد غیررسمی که بطن اتفاقات زیادی در استان بود اما هیچ‌وقت سعی شخصی برای ایجاد یک رویه و ساختار منسجم حتی غیررسمی نکرد. البته که این نقد، انکار نقش‌های ملموس گیله وا در فعالیتهای فرهنگی استان نیست و نباید فراموش کرد که سایه‌ای از ممنوعیت و قواعد به عنوان الزامات نوشته یا ننوشته فعالیت‌های فرهنگی را متاثر می‌کند. برای نگاه به عملکرد نهادگونه این مجله، باید نه تنها به فضای سیاسی، فرهنگی اجتماعی دهه‌های ۶۰، ۷۰ و حتی ۸۰ نگاه کرد که حتی موضوع چون برگزاری جشن نوروزوبل هم نگاهی امنیتی و سیاسی را به دنبال خود داشت و حاشیه های مربوط به خود، به گونه ای که حتی از دل جامعه فرهنگی گیلان و نویسندگان هم نسل نگارنده این مطلب انگِ جدایی‌‌طلبی به بانیان آن زده شد!!!

یادمان نرود که گیله‌وا در زمانه‌ای کار کرد که حتی جامعه گیلان حتی در زبان دانستن زبان گیلکی اکراه داشت، در زمانی که بسیاری گیلکی را لهجه و گیلانی‌ها را افرادی در حاشیه ایران می‌دانستند. ‌این نهاد اجتماعی در شکل‌دهی به رواج اعتماد و اعتقاد به گیلک بودن نقش بازی کرده ‌است. نقشی بی‌بدیل، که برای آن جایگزینی وجود ندارد. انسجام فرهنگ قومی، ایجاد انگیزه کافی اعتماد به گیلانی بودن اگر امروز در جای جای استان و در فضای مجازی و در گوشه‌وکنار شهر در میان نسل جوان نمایان است بدون شک یک پای آن گیله‌وا بوده است. بنابراین تمام انرژی و فعالیت‌های این نهادی که خود اندیشه فراتر از مجله پژوهشی می‌پروراند در رِخوتِ  گرفتاری‌های بی‌پایان و خستگی‌ها و شاید اندکی فردگرایی پیرِ پژوهشگر خشکید. با‌این‌حال، بررسی روند کاری گیله وا حتی به‌عنوانِ یک نماد فرهنگی غیررسمی نمونه‌هایی از فردگرایی را نشان می‌دهد. هنوز، گیله وا خود جکتاجی است و جکتاجی گیله وا نبود مجموعه ای از افرادی خارج از دایره اقوام حول محور جکتاجی شاید نمونه‌ای از عدم پرداختن به یک ساختار متشکل بوده که حتی اگر کسی از جمع خارج می‌شد، بتوان آن را با افرادی دیگر جایگزین کرد.

گیله‌وا، هنوز زنده است چرا؟ برای اینکه هنوز هم وقتی مجله ‌را در دست می‌گیری می‌توان شوقِ خواندن سرمقاله‌های آن را حس کرد، سرمقاله‌هایی جانانه و اما تکراری از مشکلاتی که نه تنها کمتر نشده است بلکه افزایش روز به روزشان، تنها دغدغه و کار نویسنده آن را سخت‌تر کرده است. گیله‌وا، گیله وا است، نه تنها مجله، نه یک شبه نهاد، گیله‌وا خط فکریِ است که در ذهن بسیاری از هم نسلان باقی گذاشت و باقی ماند، هرچند شاید برونداد آن و نمایی بیرونی آن خود را نمایان نکرد. گیله‌وا به رسم خود ماند و به همان شیوه، انگار گیله‌وا باید با جکتاجی باشد و بماند، شاید این یگانگی روزی نه چندان دور بازنشستگی مجله را همراه با جکتاجی به همراه بیاورد، گیله‌وا اما زنده است تا زمانی که باد گیله وا بر گستره جلگه خسته گیلان می‌وزد و روح تمامی همراهان آن، خوانندگان آن که نه انگار مخاطب و مشترک، بلکه مرید یا یک هم حزبی برای آن بودند، برای جکتاجی، برای گیله وا و برای گیلان…

 

نویسنده : نیما فرید مجتهدی (پژوهشگر) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۱۷:۵۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

 

روزنامه گیلان امروز/شنبه 27 آبان 1402/ شماره 6392 

گزارش؛ ضرورت نگاه راهبردی به بافت های فرسوده و قدیمی گیلان 

نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار مسایل شهری) 

روزنامه

 

روزنامه

از طریق دانلود فایل زیر به این نسخه از روزنامه گیلان امروز دسترسی پیدا نمایید: 

دریافت

دریافت

https://gilan-today.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۲ ، ۱۴:۴۶
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

ضرورت نگاه راهبردی به بافت های فرسوده و قدیمی

بافت‌های قدیمی و فرسوده شهری در یک فرایند طولانی تشکیل و در عصر حاضر به مشکلات و محدودیت‌های شهر و مدیریت شهری تبدیل شده‌اند. به طورکلی محیط فضاییِ بافت شهری، شامل بنا‌ها، راه‌ها، مجموعه‌ها، فضا‌ها، تأسیسات و تجهیزات شهری است، که در این بین بافت‌های فرسوده از حیث ظاهری و زیربنایی دارای فرسودگی هستند. این بافت‌ها از لحاظ سطح خدمات، کیفیت زندگی، وضعیت اقتصادی، شرایط بهداشتی، زیست محیطی، دوام و پایداری کالبدی در وضعیتی نامطلوب‌تر از وضعیت متوسط شهر اصلی قرار گرفته‌اند. این محدوده‌ها در صورت بروز خطرات طبیعی مانند زلزله نسبت به سایر نقاط شهر آسیب پذیرتر و بیشتر ساکنین آن نیز از لحاظ سطح برخورداری اقتصادی در بخش متوسط و پایین جامعه هستند. این بافت‌ها به سه بخش واجد اهمیت تقسیم‌بندی می‌شوند؛ بافت‌های دارای میراث فرهنگی، بافت‌های شهری (فاقد میراث فرهنگی) و بافت‌های حاشیه‌ای (سکونتگاه‌های غیررسمی).

 

 در شهریور سالجاری بخشنامه‌ای از سوی بانک مرکزی ابلاغ شد که نشان می‌دهد، دیگر به بافت‌های فرسوده که مهم‌ترین جبهه تأمین مسکن شهر‌ها در دولت سیزدهم بود، وام نوسازی با سود پایین داده نمی‌شود

 

 

بهمن ماه سال گذشته مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی بسته تشویقی کالبدی برای نوسازی بافت‌های فرسوده مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری را با حمایت‌های لازم از ساکنان، سازندگان و انبوه‌سازان در ۱۹ بند به استانداران ابلاغ و این مصوبه را فرصتی مناسب برای ساخت چهار میلیون واحد مسکونی پایدار در کشور دانست. مصوبه شورای عالی دارای ویژگی‌های انعطاف‌پذیر نسبت به شرایط ویژه هر شهر، رویکرد نوسازی محله‌ای و همچنین گره‌گشایی در صدور پروانه برای پلاک‌های مسکونی زیر حد نصاب تفکیک، افزایش نفوذپذیری (قابلیت دسترسی) محله و مشارکت شهرداری‌ها از ویژگی‌های دیگر این مصوبات ابلاغی است. جزئیات این بسته تشویقی کالبدی برای نوسازی بافت‌های فرسوده در ۴ گروه به شرح زیر است: انواع مشوق‌های پیش‌بینی‌شده در مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری شامل بازآفرینی یکپارچه در مقیاس بلوک شهری، نوسازی در مقیاس محور‌های اصلی محله‌ای، نوسازی در عمق بافت فرسوده شهری و ضوابط تشویقی نوسازی قطعات غیرقابل تجمیع است.

این در صورتی است که در شهریور سالجاری بخشنامه‌ای از سوی بانک مرکزی ابلاغ شد که نشان می‌دهد، دیگر به بافت‌های فرسوده که مهم‌ترین جبهه تأمین مسکن شهر‌ها در دولت سیزدهم بود، وام نوسازی با سود پایین داده نمی‌شود. مهدی هدایت(مدیر عامل نوسازی پایتخت) در این رابطه طی مصاحبه‌ای با رسانه‌ها توضیح داد: طی بخشنامه ابلاغی بانک مرکزی، بافت‌های فرسوده از ارزان‌ترین و بالاترین سقف وام ساخت با سود ۱۸ درصد محروم شدند و فقط می‌توانند از وام‌های ۲۳ درصد بانکی بهره‌مند شوند.

در خرداد ماه سالجاری همزمان با افتتاح بیش از پنج هزار واحد مسکونی نوسازی شده بافت فرسوده در کشور اعلام شد: ۹۶۴ واحد مسکونی در بافت فرسوده گیلان، در شهرهای؛ رشت، لاهیجان، لنگرود، صومعه سرا، خمام، رودسر، آستانه اشرفیه، بندر انزلی، فومن، کوچصفهان، تالش، آستارا و املش که از سال ۱۳۹۸ آغاز شده بود، بازسازی شدند.

در مهر ماه سالجاری، جلسه ستاد بازآفرینی شهری گیلان با حضور اسدالله عباسی استاندار گیلان، محمد آیینی معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری ایران، شهرداران مراکز شهرستان‌های استان و معاونان اداره کل راه و شهرسازی در استانداری برگزار گردید.

در هفتمین جلسه این ستاد در گیلان، ضمن بررسی محدوده‌های بافت فرسوده و ناکارآمدی شهری و در نظر گرفتن بسته‌های تشویقی و تسهیلات برای نوسازی این بافت‌ها و همچنین دریافت سهمیه قیر برای این محدوده‌ها عنوان شد: پروژه‌های مصوب بازآفرینی شهری در قالب اقدام مشترک از سال ۹۷ در کمیته‌ها تصویب و از ۵۸ پروژه در گیلان، تعداد ۲۶ پروژه انجام شده است.

محمد آیینی معاون وزیر راه و شهرسازی در این جلسه تأکید داشت: همه حقوق مردم در بازآفرینی‌های شهری باید رعایت شود و شهرداری‌ها مکلف به همکاری هستند، این حق مردم است که از تخفیف برخوردار شوند. وی با اشاره به اینکه در محدوده بازآفرینی نباید معابر خاکی داشته باشیم، افزود: در استان گیلان نیز یکهزار و ۷۰۰ تن قیر برای آسفالت تمام معابر خاکی در محدوده بازآفرینی نیاز است. که امسال آن را بطور کامل تأمین می‌کنیم.

استاندار گیلان نیز با اشاره به محدوده بافت‌های تاریخی، فرسوده و سکونتگاه‌های غیررسمی در شهرهای؛ بندرانزلی، لنگرود، رشت، رودسر، املش و لاهیجان گفت: دقت لازم در مورد بازآفرینی شهری صورت بگیرد و در بافت‌های فرسوده با در نظر گرفتن بسته‌های تشویقی و تسهیلات به نوسازی این بافت‌ها کمک شود.

همچنین وی به فرمانداران ۲ ماه فرصت داد تا از شهرداران بخواهند ساماندهی کوچه‌ها، خیابان‌ها و مبلمان شهری را که از وظایف و تکالیف قانونی آن‌ها است، در دستور کار خود قرار دهند و در ستاد بازآفرینی شهری به یکدیگر در خصوص تصمیم‌گیری در محدوده بافت‌های فرسوده، سکونتگاه‌های غیر رسمی و بافت‌های تاریخی کمک کنند. وی افزود: در نهضت ملی مسکن یکی از موارد مورد ارزیابی، سهم استان‌ها در بازآفرینی شهری است؛ در بافت تاریخی باید تلاش کنیم راهی بجز تخریب سازه میراثی پیدا کنیم، تا بافت منطقه برهم نریزد.

۳۰ شهر گیلان دارای بافت فرسوده

سرپرست اداره کل راه و شهرسازی گیلان نیز که در این جلسه حضور داشت، عنوان کرد: تعداد شهر‌های دارای محدوده ناکارآمد شهری ۳۰ شهر به مساحت پنج هزار و ۳۴۶ هکتار است. وی افزود: گیلان ۳۰ شهر دارای بافت فرسوده به مساحت ۲ هزار و ۶۷۱ هکتار، سه شهر دارای سکونت گاه‌های غیر رسمی به مساحت یکهزار و ۵۳۸ هکتار و ۶ شهر دارای بافت تاریخی به مساحت هزار و ۱۳۷ هکتار دارد. محمدرضا فلاحتگر گفت: عملکرد بازآفرینی شهری در استان گیلان شامل احداث پروژه‌های زیر بنایی و روبنایی، تخصیص قیر رایگان در محلات هدف، ارائه تسهیلات بانکی به واحد‌های مسکونی در محدوده بازآفرینی شهری و برگزاری دوره‌های آموزشی برای مدیران شهر و ساکنین محلات هدف است.

رحیم شوقی شهردار مرکز استان گیلان در جلسه ستاد بازآفرینی شهری گیلان با اشاره به اینکه شهر رشت ۷۹۷ هکتار بافت فرسوده مصوب دارد، اظهار کرد: طبق نقشه‌ها و مطالعات جدیدی که صورت گرفته، مساحت بافت‌های فرسوده رشت به ۹۵۰ هکتار رسیده است. طرح تشویقی ضوابط خاص شهرداری رشت برای بافت فرسوده در کمیسیون ماده پنج استان مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است. وی با اشاره به ۶۵ درصد تخفیف عوارض برای سازندگان در بافت فرسوده تصریح کرد: از ابتدای سال جاری تاکنون با توجه به موضوع مذکور تنها ۷۰ پروانه در بافت فرسوده شهر رشت صادر شده که ‌امیدواریم با تصویب طرح ضوابط خاص شهرداری رشت در کمیسیون مربوطه تا پایان سال عقب ماندگی‌ها جبران شود.

با توجه به گستره‌ی وسیعی از شهر‌های کشور به ویژه کلانشهر‌ها و شهر‌های بزرگ که با مشکلاتی همچون؛ ناپایداری کالبدی، فقر خدمات شهری، ناکارآمدی زیرساخت‌های شهری، فقدان امنیت، بحران هویت و افت منزلت اقتصادی و اجتماعی روبرو هستند. با استناد به اظهارات شرکت بازآفرینی شهری ایران، کماکان حدود ۳۰ درصد از مساحت شهر‌ها که جمعیتی بالغ بر ۱۹ میلیون نفر را در خود جای داده است، در وضعیتی نابسامان به سر می‌برند. ارتقای کیفیت زندگی در این محدوده‌ها و محله‌ها، راهکار‌هایی فراتر از مداخلات موضعی و موقتی را می‌طلبد. ضرورت سیاست یکپارچه و جامع نگر از دولت گذشته باعث شد که آغاز فصل نوینی در مواجهه با محدوده‌ها و محله‌های ناکارآمد شهری با اجرای سیاست بازآفرینی شهری پایدار رقم بخورد. با آغاز روی کار آمدن دولت سیزدهم و گمانه‌های اجرای نهضت ملی مسکن با توجه به مشکلات پیش روی بازار مسکن، بافت‌های فرسوده جز مناطق هدف اجرای این طرح بود. با این حال با وجود افتتاح واحد‌های مسکونی نوسازی شده در این بافت که آغاز اجرای آن‌ها به سال ۹۸ و دولت گذشته برمیخورد و تا به امروز سرنوشت بافت‌های فرسوده و قدیمی در گیلان و بسته‌های تشویقی در نظرگرفته شده، همچنان آهسته و بتدریج گام برمیدارد.

تمایل دولت به ساختمان سازی در بافت فرسوده

بخشی از برنامه هفتم توسعه نیز تمایل دولت برای ساختمان‌سازی مردم به بافت فرسوده را نشان می‌دهد. در این برنامه وزارت راه و شهرسازی را مجاز دانسته تا برای تشویق مالکان به مشارکت در نوسازی بافت فرسوده، در فرآیند معاوضه کلید به کلید واحد‌های فرسوده این محدوده‌ها با واحد‌های نوساز، در قیمت کارشناسی واحد‌ها تا سقف ۴۰ درصد تخفیف اعمال کنند. همچنین اراضی یا واحد‌های مسکونی در بافت فرسوده تا سقف ۴۰ درصد بیش از قیمت کارشناسی قیمت‌گذاری می‌شوند. از دیگر طرح های تشویقی که دولت برای نوسازی بافت های فرسوده در نظر گرفته به پرداخت وام بافت فرسوده می توان اشاره داشت. طبق این طرح؛ به مالکان خانه‌های اطراف حرم‌های مطهر چهار شهر تهران، مشهد، قم و شیراز، تسهیلات ۶۰۰ میلیون تومانی پرداخت شود که سقف این وام در بافت‌های فرسوده دیگر شهرها ۴۵۰ میلیون تومان است. این طرح ها و لایحه ها همگام با چالش و کمبود در حوزه مسکن بوده که پس از آخرین ابلاغیه بانک ملی با انتقاداتی روبرو شد. آن چیزی که مشخص است؛ نه تنها مسایل بافت فرسوده حل و فصل نشده بلکه با ادامه این روند، در حوزه مسکن نیز بنا به انتقادات مدیر عامل نوسازی تهران و شواهد موجود خدشه وارد خواهد شد.

 

علی رغم محدوده‌های مرکزی شهر رشت که بیانگر تنوع فعالیت‌های مختلف است و به نوعی سرزندگی در آن‌ها وجود دارد. اما محدوده‌هایی از این بافت‌ها که در حاشیه شهر واقع شده و به مرور زمان و در نتیجه توسعه منفصل به محدوده شهر پیوسته‌اند، برخلاف محدوده مرکزی دارای سطح بالایی از نقاط بی‌حرکت و غیرفعال هستند که این بخش‌ها فاقد مراکز محله، مراکز آموزشی و فرهنگی و تفریحی مورد نیاز ساکنین هستند که نیاز به برنامه‌ریزی‌های نوسازی، بهسازی و بازسازی و پیشنهاد خدمات برای این بافت‌های حاشیه‌ای شهر ملزم است.

 

 

بافت‌های قدیمی و فرسوده در رشت بدلیل درهم تنیدگی سازمان فضایی و در نتیجه‌ی توسعه منفصل و متصل شهری به نوعی در بخش مرکزی و محدوده قانونی شهر قرار گرفته‌اند. این بافت‌ها شامل بخش‌های مرکزی هسته اولیه شکل‌گیری شهر و تعدادی از آن هم در محدوده‌های حاشیه‌ای قرار دارند که با مرور زمان از لحاظ کارکردی با چالش‌ها و معضلات متعددی همراه شده‌اند. محلات بازار، خمیران چهلتن، آفخرا، چله خانه، گذر عنصری، استادسرا، پیرسرا، ساغریسازان، چهاربرادران، باقرآباد، صیقلان، بوسار، رودبارتان، کُرد محله، حسین آباد، شالکوه، ضیابری، فرهنگیان، شیخ آباد، شهید مدنی، شهرک ولیعصر، ‌اندیشه، بیجار کن، نظری و…. بخشی از محلات این بافت‌ها در رشت هستند. نکته حایز اهمیت در مورد بافت‌های قدیمی و فرسوده رشت اینست؛ که علی رغم محدوده‌های مرکزی شهر رشت که بیانگر تنوع فعالیت‌های مختلف است و به نوعی سرزندگی در آن‌ها وجود دارد. اما محدوده‌هایی از این بافت‌ها که در حاشیه شهر واقع شده و به مرور زمان و در نتیجه توسعه منفصل به محدوده شهر پیوسته‌اند، برخلاف محدوده مرکزی دارای سطح بالایی از نقاط بی‌حرکت و غیرفعال هستند که این بخش‌ها فاقد مراکز محله، مراکز آموزشی و فرهنگی و تفریحی مورد نیاز ساکنین هستند که نیاز به برنامه‌ریزی‌های نوسازی، بهسازی و بازسازی و پیشنهاد خدمات برای این بافت‌های حاشیه‌ای شهر ملزم است.

 

نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

انتشار در بیست و چهارم آبان 1402 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

https://moroor.org/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۲ ، ۱۴:۲۹
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

خانه های بی ضابطه دوم و ناتوانی گردشگری پایدار(۲)

احاطه بشر به وسیله بشر پایان گرفته و اینک شاهد محاصره بشر به وسیله ‌اشیاء هستیم. ژان بودریار؛ جامعه‌شناس و فیلسوفی پساساختارگرای معاصر بر این باور بود: جوامع پسامدرن از تکنولوژی‌های اطلاعاتی و ارتباطی اشباع شد و به عصر وانمایی (شبیه‌سازی) وارد شده است. امروزه افراد در طی روز مبادله‌ای بین‌شان انجام نمی‌گیرد، بلکه با تجارت، کالا‌ها و پیام‌ها این مبادله جریان دارد. همانطور که گئورگ زیمل در رابطه با کلانشهرها؛ شیوه‌ای خاص از مصرف کردن را نسبت می‌داد، که طبق آن افراد ساکن در کلانشهر‌های متمرکز راهی برای بیان خود در رابطه با دیگران و انبوه جمعیت حاضر می‌یابند. مصرفی نمایشی؛ یک بازیِ رایزنی منزلتی است، که افراد دارای درجه اقتصادی و اجتماعی مساوی بازی می‌کنند. در معنای زیمل، این بازی شکلی از فعالیت انسانی است، که ریشه‌اش را می‌توان در نیاز‌های انسانی جُست. بوردیو دیگر جامعه‌شناس سرشناس محتوای مصرف را در عصر معاصر بر حسب منطق دیالکتیکی اینگونه تعبیر می‌کند: مصرف راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایز است.

برخلاف سایر اشکال مهاجرت؛ همچون مهاجرت ناشی از جنگ، بلایای طبیعی و یا در پی یافتن شغل و فرار از بیکاری این شکل از آن در زمره تحرکات جمعیتی اجباری و علی الخصوص اقتصادی قرار نمی‌گیرد. این شکل از مهاجرت به صورت کاملاً آگاهانه، با میل باطنی اشخاص و بر اساس حق انتخاب بنیان شده است. از اینرو انگیزه‌ی اشخاص در جابجایی موقتی و فصلی به قصد گریز از فشار‌های فردی و اجتماعی که ناشی از سکونت در شهر‌های متمرکز است، نشات می‌گیرد. به این خاطر صرفاً در این نوع جابجایی که به طور سنتی در ادوار مختلف مشهود است، موقعیت مقصد در نزدیکی محیط‌های طبیعی، مناظر روستایی خوش آب و هوا، همجوار با سواحل دریا، رودخانه، جنگل و کوهستان‌های با چشم انداز خوش منظر مقرر شده است. از این جهت که پدیده خانه دوم اغلب در چند منطقه جغرافیایی ممتاز خود را نشان می‌دهد، اما گِره‌ی اصلی این پدیده در مقابل با جغرافیا و جوامع محلی است، که باید با شناخت و تحلیل تمامی ابعاد در برگیرنده و با استفاده از رویکرد انتقادی و آگاه‌سازی در میان جوامع محلی از پراکندگی منفیِ بی‌رویه‌ی آن جلوگیری کرد.

در پیوست مطلبی دیگر که پیش از این منتشر شد؛ در ادامه به صورت مختصر به برخی از مقالات علمی-پژوهشی می‌پردازم که در این رابطه به نتایج بایسته‌ای دست یافته‌اند. با توجه به ناحیه جغرافیایی ممتاز گیلان و مازندران در جوار دریای کاسپین مرور موردی بر مقالات علمی را بر این ناحیه منعکس می‌کنیم. اما با توجه به اهمیت موضوع نقطه جغرافیایی مرکزی کشور در استان یزد (شهر توریستی اردکان) که از لحاظ یافته‌ها و نتایج پژوهش به نکات قابل تاملی رسیده را هم مرور خواهیم کرد. نکته حایز اهمیت در مورد پدیده خانه دوم اینست؛ که با توجه به برخی از نمونه‌های خارجی آن در ادوار مختلف این تفکر اشتباه رایج است، که افزایش این سبک مساکن در نواحی روستایی باعث توسعه گردشگری پایدار خواهد شد. با توجه به نمونه‌های داخلی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و از جمله در استان‌های شمالی کشور در دهه گذشته باید تأکید داشت: برخلاف پژوهش‌هایی که در کشور‌هایی همچون سوییس و وقوع نتایج مثبت، این پدیده در کشور چنان نتایج شایسته‌ای در زمینه توسعه گردشگری را حاصل نشده و با عدم مدیریت صحیح و کارآمد و نبود برنامه‌ریزی جامع گردشگری با پیامد‌های منفی همچون؛ بورس بازی زمین، مسکن و مستغلات و سایر مسائل اقتصادی و اجتماعی همراه شده است.

در ادامه به برخی از مقالات علمی و پژوهشی در حوزه منطقه‌ای استان گیلان و مازندران و نمونه‌ای از مرکز کشور می‌پردازیم؛

مقاله؛ تحلیل نقش گردشگری خانه‌های دوم در تحولات زیست محیطی روستا‌های هدف گردشگری شرق استان گیلان، نوشته‌ی؛ تیمور آمار و محمد تقی لطفی نیا که در سه منطقه ساحلی، جلگه‌ای و کوهپایه‌ای قرار گرفته، نشان می‌دهد: گردشگری خانه‌های دوم یکی از الگو‌های گسترش گردشگری در نواحی روستایی است، که سبب تأثیرات مختلف از جمله تأثیرات زیست محیطی شده است. نتایج این پژوهش بیانگر اینست: که گردشگری خانه‌های دوم عمدتاً اثرات منفی همچون تغییر کاربری اراضی و تخریب باغ‌ها و مزارع، افزایش تولید زباله و رها‌سازی آن در محیط روستا‌ها، تخریب پوشش گیاهی، آلودگی‌های صوتی، هوا، بصری، آب و بر محیط زیست روستا‌های ناحیه مطالعاتی داشته است. طبق یافته‌های این پژوهش؛ در سه روستای مورد مطالعه در شرق گیلان، روستای انبار سر(شهرستان آستانه اشرفیه، بخش کیاشهر)، روستای حسن بکنده(شهرستان لاهیجان، بخش رودبنه) و روستای حسن سرا(شهرستان رودسر) در سال ۱۳۹۵ تعداد ۱۶۹ خانه دوم در این روستا‌ها احداث شده که به نسبت سال ۱۳۸۵ از رشد ۰۶/۱۱ برخوردار بوده که بیشترین تغییرات کاربری در در روستا‌های حسن سرا و انبار سر رخ داد.

بنابراین رشد فیزیکی روستا‌ها نه بر اساس رشد واقعی بلکه به دلیل استقبال گردشگران و ساخت خانه‌های دوم اتفاق افتاده، و همچنین میزان تولید زباله در فصول گردشگری حدود ۸۰ درصد نسبت به فصول غیرگردشگری رشد داشته است.

مقاله؛ بررسی و تحلیل گسترش خانه‌های دوم در نواحی روستایی، (مطالعه موردی بخش خورگام از شهرستان رودبار) نوشته‌ی؛ دکتر تیمور آمار، در این پژوهش که نواحی کوهستانی استان گیلان را شامل میشود، گسترش این پدیده در دهه‌های اخیر را متأثر از بهبود شبکه‌های ارتباطی و‌شناساندن توانمندی‌های این مناطق و اشباع محدوده‌های جلگه‌ای و ساحلی دانسته که همچنین در ناحیه مطالعاتی، گسترش آن متأثر از روابط خویشاوندی و مهاجرت معکوس است. توسعه مساکن فصلی در این ناحیه عمدتاً به صورت ارگانیک و بدون پشتوانه کنترلی بوده که این امر باعث شده تا نظام مشخصی در پراکندگی، مکان‌یابی خانه‌های دوم دیده نشود. نگارنده این پژوهش در نتیجه‌گیری پایانی بیان داشته؛ علی رغم وجود ابزار قانونی طرح‌های هادی روستایی در محدوده‌های کوهستانی استان نیاز یک طرح جامع و راهبردی مشخص به چشم می‌خورد.

مقاله؛ تحلیل جغرافیایی گسترش خانه‌های دوم در نواحی روستایی شهرستان بندرانزلی نوشته‌ی؛ دکتر تیمور آمار و افسانه برنجکار، ظهور و گسترش این پدیده را می‌توان نمادی از رشد سرمایه داری در جوامع روستایی دانست. که به تبع رسوب و ماندگاری در این جوامع، در بلند مدت اثرات اقتصادی برجای می‌گذارد. نتیجه این مطالعه بیانگر اینست؛ گسترش خانه‌های دوم در این شهرستان بندری متأثر از شرایط جغرافیایی ناحیه و برنامه‌ریزی‌های موضعی(منطقه آزاد) می‌باشد. طبق بررسی‌ میدانی این مطالعه در ادوار مختلف بعد از انقلاب در روستا‌های بندرانزلی، ۲/۱۳ درصد از خانه‌های دوم مربوط به دهه قبل ۶۰، ۵/۱۵ درصد مربوط به دهه ۶۰، ۳/۲۳ درصد مربوط به دهه ۷۰ و ۳/۴۸ درصد مربوط به دهه ۸۰ است. همچنین نیمی از جامعه آماری مقیم استان تهران و به ترتیب سایر استان‌ها از جمله؛ قزوین، اصفهان، تبریز، همدان، مشهد، اراک و کرج و… می‌باشند که در ایام فراغت به منازل تفریحی خود در روستا‌های این شهرستان مراجعت می‌کنند. نگارندگان این مقاله در نتیجه‌گیری پایانی بیان داشته‌اند: در صورت توسعه بدون ضابطه این پدیده، در بلند مدت خطر آشفتگی کالبدی موجب خواهد شد. که باید نیاز دوراندیشی و تدوین یک برنامه‌ریزی کالبدی برای هدایت نظام‌وار و ضابطه‌مند خانه‌های نوساز لحاظ گردد.

مقاله؛ تحلیل اثرات خانه‌های دوم بر ساختار روستا‌های توریستی از نظر جامعه میزبان(مطالعه موردی روستای برسه، شهرستان تنکابن) نوشته‌ی؛ غریب فاضل نیا و همکاران، در این پژوهش مهم‌ترین پیامد مثبت خانه‌های دوم در روستای شهرستان تنکابن را افزایش فرصت شغلی، افزایش فروش تولیدات محلی، بهبود وضع خیابان و خدمات روستایی و بازسازی خانه‌های قدیمی و از جمله پیامد‌های منفی آن از نظر جامعه میزبان به افزایش قیمت زمین و مسکن، تبدیل باغات کشاورزی به باغات خانگی، کاهش شاغلان بخش کشاورزی، افزایش مالکیت افراد غیربومی بر زمین و مسکن روستا، تخریب چشم انداز روستایی و افزایش ساخت وساز اشاره کرده است.

مقاله؛ میزان تأثیر‌گذاری احداث خانه‌های دوم بر انواع آلودگی‌ها و پیامد‌های نامطلوب زیست محیطی (مطالعه موردی شهر اردکان و روستا‌های اطراف) نوشته‌ی؛ احمد الحسینی خادم و همکاران، شهر توریستی اردکان با وجود جاذبه‌های طبیعی سالانه میزبان ده‌ها هزار نفر گردشگر می‌باشد. این عامل جاذبه باعث تمایل گردشگران برای اقامت بیشتر در این ناحیه شده که با ساخت و اجاره طولانی مدت خواسته خود را برآورد می‌کنند. در این پژوهش بر اساس برداشتهای میدانی و مطالعه آمار بنگاه‌های املاک، بیشترین معاملات باغ در شهر اردکان است، که ۸۰ درصد این معاملات توسط غیربومی‌ها و تنها ۲۰ درصد توسط بومی‌ها صورت گرفته است. همچنین این پژوهش نشان می‌دهد؛ تقریباً تمامی باغ‌های کشاورزی خریداری شده توسط غیربومی‌ها تبدیل به خانه، باغ – ویلا شده که بعنوان خانه‌های دوم و تفریحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. نتایج‌های میدانی نگارندگان این مقاله بیانگر اینست؛ که ارتباط معنا داری میان ساخت خانه‌های دوم و تغییرات زیست محیطی و اکولوژیکی در این شهر وجوددارد.

 

نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار و کارشناس مسایل شهری) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

https://moroor.org/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۰۲ ، ۰۰:۳۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

پدیده نوظهور خانه های دوم؛ مهاجرتی فرصت طلبانه (۱)

 

شهر و شهرنشینی؛ هر آنچه که خود ندارند، را در شهروندان خود خلق می‌کنند. با الهام از این مفهوم اِلسا چنی می‌توان گفت: گریز از شهرنشینی، فرار از شلوغی، پرهیز از آلودگی، مقاومت در برابر نظم شهر و بازگشت به طبیعت از جمله مواردی است، که توسط شهر در شهرنشینان خلق می‌شود. طرح این پرسش که چگونه شهرآنچه را که خود ندارد را در شهروندان خلق می‌کند؟ از این حیث مهم است؛ که شهر بعنوان مکانِ انباشت جمعیت و فعالیت باعث بروز و سلب پیامد‌هایی می‌شود، که در دوره‌های زمانی در تحرکات جمعیتی تأثیر‌گذار خواهد بود.

در طی ۵۰ سال گذشته؛ تغییرات زیادی در اندازه، حجم، نوع و شکل‌های مهاجرت رخ داده است. به تعبیر هاگن زانکر محقق ارشد تحقیقات مهاجرت در اتحادیه اروپا؛ مهاجرت را می‌توان در حرکت موقت یا دایم اشخاص و یا گروه‌های مردم از یک محل جغرافیایی به محل دیگر تعریف کرد. اهمیت موضوع مهاجرت به این دلیل است، که فرد مهاجر با جابجایی از مکانی به مکان دیگر، هم خود و هم جمعیت مبدا و مقصد را و همچنین مکانی که از- و به آن مهاجرت کرده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ما در اینجا خانه داریم

در طول این سال‌ها و اگر بخواهیم دقیق یادآور شویم؛ با شیوع پاندمی کرونا در نزدیکی سال نو، حساسیتی در استان‌های شمال کشور از جمله گیلان و مازندران اتفاق افتاد. ساکنین بومی این استان‌ها به نوعی خواهان ممانعت جدی ورود مسافران به این مناطق بودند. باید توجه داشت؛ این ماجرا تنها به این موضوع بسنده نمی‌شود و در بطن این ماجرا، مواضعی منطقه‌ای و اقلیمی نهان بوده است. مهاجرت‌های کنترل نشده‌ی دهه گذشته و در پی آن خرید و فروش زمین‌های زراعی و متعاقباً تغییرات در کاربری‌ها در منطقه به بحران‌هایی بدل گردید، که ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی این مناطق را تحت شعاع قرار داده است.

 

 

الگوی خانه دوم در واقع حالت بینابین سکونت را شامل می‌شود که با گریز شهرنشینان به مناطق روستائی یا مناطق ساحلی همراه است. این نوع مهاجرت سبب تغییرات مهمی در مالکیت زمین، استفاده از زمین، حکمرانی اراضی روستایی و دگرگونی در ترکیب اجتماع روستا شده است. این پدیده نوظهور معاصر؛ صرفاً جابجایی ساده تعدادی از افراد نیست، بلکه پدیده‌ای است که بر ابعاد مختلف جوامع محلی اثر ناسازگار دارد.

 

 

این موضوع با ورود پاندمی جهانی به عنوان بحرانی ناگهانی باعث بروز دقیق نقص‌ها در برنامه‌ریزی توسعه و عدم مدیریت کارآمد در مناطق شمالی کشور شد. که از اینروز با واکنش ساکنین بومی این مناطق همراه بود. اگر خاطرمان باشد؛ در ویدیو‌های آن دوره فضای مجازی، در‌ایستگاه‌های مبادی این استان‌ها از ورود خودرو‌های غیربومی توسط پلیس راهور و شهروندان بومی ممانعت بعمل می‌آمد. تا جایی که در برخی از این صحنه‌ها شاهد عکس العمل‌هایی از سوی افراد غیربومی خواهان ورود به استان بودیم، که بیان می‌داشتند: ما در اینجا خانه داریم.

 مهاجرت و پدیده نوظهور خانه دوم

با توجه به تغییرات در فُرم مهاجرت؛ استان گیلان نیز بدلیل موقعیت جغرافیایی مناسب، منابع طبیعی غنی، اکوسیستم ارزشمند، سرمایه‌های انسانی و اجتماعی و ظرفیت‌های گردشگری با دگرگونی در تحرکات جمعیتی روبرو بوده است. به طور معمول شیوه‌های الگوی سکونت به دائم و غیر دائم تقسیم می‌شود که مهاجرت در هر دو الگو نقش بسزایی دارد. در ادوار گذشته؛ روند مهاجرت در استان گیلان از مهاجر فرستی به مهاجر‌پذیری تغییر شکل داد. برخی از اشکال مهاجرت و بالطبع سکونت غیر دائم، باعث پدید آمدن نوعی از بحران در این مناطق شده که به شکل پدیده‌ای صعب العلاج در تمامی سطوح این منطقه با نام “خانه دوم” خود را نشان داده است.

 خانه هایی با سکونت کمتر از ۹۱ روز

سابقه این پدیده به مصر باستان و امپراتوری رم بازمیگردد. گسترش پدیده “خانه دوم” بعد از دومین جنگ بین‌الملل تحت تأثیر افزایش درآمد‌ها و لزوم بهره‌گیری از فراغت و تسهیل شبکه حمل و نقل پدیدار شد. سابقه شکل‌گیری آن در ایران مشخصاً به دوران قاجار باز می گردد. طبق پژوهش‌ها در این باره، در ایران، اروپا و سایر نقاط؛ استفاده از این خانه‌ها محدود به اَشراف، درباریان و اقشار خاص از جمله نظامیان بود. خانه‌های دوم در واقع مساکنی هستند در نواحی مختلف از جمله نواحی روستایی که معمولاً توسط ساکنان شهر‌ها ساخته و خریداری می‌شوند و در مدتی معین با هدف فراغت و تفریح مورد استفاده قرار می‌گیرند. این خانه‌ها طبق تعریف مؤسسه ابداعات اجتماعی آمریکا، خانه‌هایی هستند؛ که کمتر از ۹۱ روز در سال سکونت در آن‌ها جریان دارد. جامعه‌شناسان حوزه شهر-روستا می‌گویند: سکونتگاه‌های ثانوی گاه خانه‌ای است؛ در یک شهر، گاه آپارتمانی در یک نقطه ساحلی. اما اکثر مواقع این سکونتگاه‌های ثانوی در یک روستا قرار دارند. و وجود آن‌ها گاه با مناسبات ناشی از مالکیت در ارتباط است و گاه نیست.

دلایل ظهور خانه های آخر هفته

از دلایل ظهور این پدیده می‌توان به؛ اتصال نواحی شهری-روستایی و بالعکس، افزایش سطح رفاه و استاندارد‌های زندگی، سهولت تحرک و جابجایی، خدماتی و ماشینی و صنعتی شدن مشاغل و امکان کنترل فعالیت‌ها از دور، بهبود حمل و نقل خصوصی و عمومی، علاقه به گریز از شهر و شهرنشینی، علاقه به بازگشت به طبیعت، دوری از محیط پُر سر و صدای شهری و آلوده، سرمایه‌گذاری و پس انداز شخصی، پایین بودن هزینه زندگی و گذران اوقات فراغت در مناطق روستایی، دستیابی به آرامش و آسایش روانی، مهاجرت معکوس، ارایه تسهیلات دولتی برای نوسازی بافت روستایی، وجود اراضی و خانه‌های ارثی، بازنشستگی و…. اشاره داشت. این پدیده نوظهور در کشور و علی الخصوص مناطق شمالی کشور باید بعنوان بخشی از سیستم شهری مورد بررسی قرار گیرد.

 

 توسعه نامتوازن و مهاجرت

با توجه به عدم هماهنگی در سطوح مختلف برنامه‌ریزی؛ برنامه‌ریزی ناحیه‌ای با برنامه‌ریزی ملی و محلی باعث شکل‌گیری عدم تعادل در مناطق کشور شده است. در ایران نیز بدلیل ایجاد توسعه نامتوازن و فرایند شتابان تمرکز جمعیت در کلانشهر‌ها و قطبی شدن جمعیت شهر‌ها به نوعی با نابرابری منطقه‌ای روبرو شدیم. بنابراین اگر توسعه در مناطق مختلف کشور به نحو مطلوب و یکسان اجرا نشود، باعث بروز بی‌عدالتی و نابرابری (توسعه نامتوازن) در استان‌ها خواهد شد. از اینرو استان گیلان با توجه به میزان توسعه یافتگی در کشور با وجود تمامی پتانسیل‌ها جز استان‌های نیمه برخوردار کشور بوده است. استان گیلان همیشه شاهد اشکال مختلف مهاجرت بوده و در سال‌های اخیر با بروز بحران آب، آلودگی هوا، افزایش هزینه زندگی در کلانشهر‌ها، کوچ دائمی به شمال کشور افزایش یافته است. چنانکه دیگر افراد برای مهاجرت پایتخت را گزینه مناسبی ندانسته و استان‌هایی نظیر؛ گیلان، مازندران و گلستان جایگزین آن شده‌اند. از اینرو استنباط می‌شود؛ تحرکات جمعیتی در استان گیلان به سیاست‌های توسعه‌ی نامتوازن (عدم توزیع بهینه امکانات) در کلانشهر‌های سایر استان‌ها وابسته است.

 مهاجرتِ فرصت طلبانه

پدیده نوظهور خانه دوم همچون سایر پدیده‌های دوران معاصر دارای پیچیدگی‌های چندوجهی است. اثرات و پیامد‌های مثبت و منفی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، زیست محیطی، کالبدی و جغرافیایی بر مناطق روستایی از خود برجای گذاشته است. دکتر محمود شارع پور در مورد وقوع این پدیده در مازندران می‌گوید: در چند دهه اخیر شاهد پدیده‌ای هستیم که برخی از ساکنان شهر‌های بزرگ درجستجوی اقامت نزدیک به طبیعت، به دنبال خانه‌های دوم می‌باشند و با این کارِ خود در مناطقی که از لحاظ جاذبه‌های طبیعی غنی هستند، تغییرات مهمی را سبب شده‌اند. الگوی خانه دوم در واقع حالت بینابین سکونت را شامل می‌شود که با گریز شهرنشینان به مناطق روستائی یا مناطق ساحلی همراه است. این نوع مهاجرت سبب تغییرات مهمی در مالکیت زمین، استفاده از زمین، حکمرانی اراضی روستایی و دگرگونی در ترکیب اجتماع روستا شده است. این پدیده نوظهور معاصر؛ صرفاً جابجایی ساده تعدادی از افراد نیست، بلکه پدیده‌ای است که بر ابعاد مختلف جوامع محلی اثر ناسازگار دارد. همچنین باید گفت: از این پدیده تحت عنوان مهاجرت رفاه طلبانه نیز یاد می‌شود.

فاصله ی خانه های دوم شمال کشور و برنامه ریزی توسعه گردشگری پایدار

طبق یک اصل جهانی این باور وجود دارد؛ که بین اقلیم منطقه و مکان گزینی خانه‌های توریستی ارتباط تنگاتنگی پایدار است. با توجه به پژوهش‌های صورت گرفته در داخل و خارج کشور نیز اغلب محل استقرار خانه‌های دوم را ناحیه‌هایی برشمرده‌اند که از لحاظ جغرافیایی متمایز و ممتاز هستند. به گفته شارپلی؛ از اوایل قرن بیستم در کشور‌هایی مانند سوییس، اتریش، سوئد و آلمان آنچه گردشگری و مالکیت خانه‌های دوم را در بر می‌گرفت، شامل افرادی بود؛ که در دهه‌های قبل به شهر‌های مرکزی مهاجرت کرده بودند، که پس از شلوغی‌های شهری با بازگشت به طبیعت و ساخت خانه‌های دوم در روستا‌های خوش آب و هوا تعطیلات خود را در کنار اقوام سپری می‌کنند. این امر در برخی از کشور‌های اروپایی منجر به استحکام سنت گردشگری روستایی شد. در کشور‌های در حال توسعه از جمله ایران، کارکردِ ایجاد خانه‌های دوم در مناطق روستایی فاصله بسیار زیادی با برنامه‌ریزی توسعه گردشگری پایدار دارد.

آسیب خانه های دوم در شمال کشور

مصائب پدیده نوظهور خانه‌های دوم که به خانه‌های آخر هفته و تعطیلات معروف هستند. با توجه به ابعاد گسترده زیان بار آن در کشور مقابل اندک موارد مثبت، می‌توان به؛ ریختن زباله و اغتشاشات بصری، افزایش پسماند در مناطق، آلودگی چشم انداز‌ها، ترافیک در جاده‌ها، نابودی منابع طبیعی از جمله جنگل، سواحل و مناطق کوهستانی، آلودگی‌های زیست محیطی، اختلال در منابع آبی و تأسیسات و تجهیزات منطقه‌ای بر اثر فشار تقاضا، تغییرات در کاربری اراضی و بالطبع نابودی اراضی کشاورزی، آشفتگی در بافت و کالبد، تغییرات فرهنگی و بروز اختلافات قومی و برهم خوردن ساختار سنتی، محرومیت از برخی مزایای رفاهی برای جامعه میزبان، ایجاد دوگانگی در نظام سکونت، بورس بازی زمین و املاک و مستغلات و… اشاره داشت.

هیچ دهیاری حق صدور مجوز را به افراد غیربومی ندارد.

استاندار گیلان به عنوان بالاترین مقام اجرایی دولت در استان ضمن انتقاد از صدور مجوز ساخت و ساز به افراد غیربومی در روستا‌ها و تشکیل کارگروه مقابله با ساخت وساز‌های غیرمجاز عنوان کرد: مخالف سرسخت فروش اراضی به غیربومی‌ها هستم و باید نسبت به حفاظت از فرهنگ اصیل خود کوشا باشیم و نگذاریم فرهنگ روستایی و اصالت بومی‌مان، کم رنگ شود. وی همچنین در مورد برخورد قاطع با ساخت و ساز‌های غیرمجاز و عاملان آن تأکید کرد: مدیرانی که به هر نحوی در ساخت و ساز‌های غیرمجاز دخیل بوده و هستند، استعفاء خود را بنویسند. دهیارانی که در این ارتباط تعارض منافع دارند را در اسرع وقت به استانداری گزارش دهید، هیچ دهیاری حق صدور مجوز را به افراد غیربومی ندارد.

اهمال کاری و تخطی از قانون

از وظایف دهیاری و بخشداری نظارت بر ساخت و ساز‌های غیرمجاز است، که باید جدی گرفته شود تا خارج از طرح هادی ساخت و ساز انجام نشود و شاهد دست‌اندازی به منابع ملی و زمین‌های کشاورزی نباشیم. در طی دهه‌های اخیر برخی از تخلفات در اراضی روستا ارتباط مستقیم با عملکرد ناکارآمد شورا‌ها و دهیار‌ها و تخطی از قانون و سایر سازمان‌های متولی دارد. که با اهمال کاری‌ها باعث بوجود آمدن آسیب‌ها و بحران‌هایی در مناطق شمالی کشور شده‌اند. در برخی از روستا‌های گیلان اظهاراتی مبنی بر اینکه دهیاران و شورا‌ها در قامت بنگاه‌های خرید و فروش زمین و سازندگان غیررسمی در روستا‌ها مشغول به فعالیت هستند، که این موارد جز لاینفک نقصان‌های پیشروی توسعه استان گیلان محسوب می‌شود. نباید هیچ نفعی در تقابل با منافع مردم باشد، همانطور که ملاحظه می‌کنیم؛ غفلت و سهل انگاری اثرات مخربی را برجای خواهند نهاد. از اینرو باید با افزایش اکیپ‌های گشت زنی و کمیته پیشگیری از تصرفات در ساخت و ساز‌های غیر مجاز و تصرف اراضی ملی در جهت برخورد جدی و قانونی و همچنین در زیر بخش کارگروه مقابله با ساخت و ساز، برای تحلیل دقیق‌تر از آمار وجود این مساکن و تغییر کاربری‌ها و ارزیابی اثرات آن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شیوه‌نامه‌هایی در دستور کار قرار گیرد و در اجرای آن دستورالعمل‌ها قاطعیت کامل لحاظ گردد.

 

نویسنده : محمد صالح زاده ( روزنامه نگار حوزه شهری) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در سوم آبان سال 1402 

https://moroor.org/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۲ ، ۰۰:۲۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

شهردار یکی از شهرهای شرقی گیلان  شب گذشته توسط پلیس اطلاعات و امنیت استان بازداشت شد.

در خبری غیررسمی اعلام شده شهردار این شهر کوچک شرق گیلان به اتهام اخذ رشوه بازداشت شد و پرونده وی به دستگاه قضائی منتقل شده است. 

سفر به گیلان - همشهری آنلاین

منبع : پایگاه تحلیلی و خبری حکایت گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۲ ، ۰۶:۰۰
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

گزارش تصویری؛ ایرنا / جاری شدن سیل در آستارا

بارش شدید باران و بسته شدن دهانه رودخانه آستارا سبب سر ریز شدن آب، جاری شدن سیل،آبگرفتگی و تخریب بخشی از زیر ساخت های شهری آستارا شد. طی سه روز گذشته بیش از ۲۵۰ میلیمتر در شهرستان رضوانشهر باران بارید و بارش باران در آستارا از ۱۶۰ میلیمتر نیز فراتر رفت. شهرستان مرزی بندر آستارا با ۹۱ هزار نفر جمعیت در غرب استان گیلان و حاشیه دریای خزر واقع شده است. 

 

عکاس : مجتبی محمدی

۲۸ شهریور ۱۴۰۲

 

جاری شدن سیل در آستاراجاری شدن سیل در آستارا

جاری شدن سیل در آستاراجاری شدن سیل در آستارا

جاری شدن سیل در آستاراجاری شدن سیل در آستارا

جاری شدن سیل در آستاراجاری شدن سیل در آستارا

جاری شدن سیل در آستاراجاری شدن سیل در آستارا

جاری شدن سیل در آستاراجاری شدن سیل در آستارا

جاری شدن سیل در آستاراجاری شدن سیل در آستارا

 

 

منبع : خبرگزاری ایرنا گیلان 

عکاس: مجتبی محمدی 

https://www.irna.ir/photo/85232945/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۰۴:۲۶
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

یادداشت؛ طلای آبی یا بلای آبی؟

آستارا بعد از انزلی پرباران‌‌ترین شهر ایران است. بارندگی‌ شدید وقتی با فقدان زیرساخت‌های شهری و البته بی‌درایتی همراه شود باعث وقوع سیلاب و آبگرفتگی می‌شود. بلایی که هر چند سال یک بار بر شهر بام‌های سفالی نازل شده است. در این یادداشت سعی دارم با نگاهی دقیق‌تر ساز وکار وقوع سیلاب در این شهر را بررسی کنم.

دو شریان اصلی در کالبد شهری آستارا جریان دارد که آب‌های بالادست را از جنگل‌ها و کوه‌های غربی به دریا در شرق منتقل می‌کنند؛ یکی رودخانه‌ مرزی آستاراچای که از زمان فتحعلی شاه آستاری ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می‌کند و در میان سیم‌های خاردار محصور است. دیگری رودخانه‌ مرداب که خود حاصل به هم پیوستن و هم‌آغوشی دو رودخانه‌ ملاهادی و ویرمونی در محدوده‌ پل کشاورز است. محله‌هایی که دچار آبگرفتگی می‌شوند همگی در مجاورت رودخانه‌ ویرمونی قرار دارند یا به نحوی با آن سر و سری دارند. از خیابان رستمیان گرفته تا محله‌ خلیل‌آباد و کوچه‌های کشاورز و شالیزار.

شهرداری آستارا در سال‌های گذشته برای پیشگیری از تکرار آبگرفتگی این محلات دست‌کم از دو شرکت مشاور کمک گرفته است. اولین شرکت در دهه‌ هشتاد با مطالعه‌ میدانی رودخانه و مسیل‌های شهرستان، ساخت دیواره‌ بتونی و کانالیزه کردن رودخانه را با هدف افزایش دبی آب توصیه می‌کند. پیشنهادی که مؤلفه‌ محیط زیست را در نظر نگرفته بود و با اجرای آن رودخانه‌ زیبای مرداب تمام درختان و حاشیه‌ی سبزش را از دست می‌داد.

 چند سال بعد شرکت مشاور دیگری به کار گرفته می‌شود. مطالعات میدانی گسترده و دامنه‌دار این شرکت، دو نکته‌ جدید را روشن می‌کند. اول اینکه رودخانه‌ ملاهادی در حد فاصل روستای بیجاربین تا شهر آستارا در اثر پیشروی مزارع کشاورزی در بسیاری از قسمت‌ها تنگ و باریک شده است. مشابه همان اتفاقی که در داخل شهر رخ داده است. نکته‌ی دیگر این که در مواقع سیلاب به جای اینکه آب رودخانه‌ ویرمونی وارد رودخانه‌ ملاهادی شود، آب رودخانه‌ ملاهادی وارد رودخانه‌ی ویرمونی می‌شود که همین عامل باعث تشدید آب گرفتگی محله‌ خلیل‌آباد و خیابان رستمیان می‌شود.

 راهکار نهایی این شرکت نصب دو دریچه و جاگذاری یک لوله‌ بزرگ زیرزمینی بود. پیشنهاد شرکت این بود که یکی از این دریچه‌ها در حد فاصل بین پل کشاورز و پل احمد نصب شود تا در هنگام طغیان رودخانه بتوان با بستن آن جلوی ورود آب رودخانه‌ ملاهادی به رودخانه‌ ویرمونی و محله‌ی خلیل‌آباد را گرفت. دریچه‌ دوم نیز می‌بایست در کنار کمربندی در مسیر رودخانه‌ ویرمونی تعبیه شود تا در هنگام وقوع سیلاب آب را از طریق لوله‌ای از زیر بلوار خرمشهر به سمت دریا هدایت کند.

شهرداری آستارا نه تنها از اجرای این پیشنهاد سر باز می‌زند، بلکه تا امروز نتیجه‌ی این تحقیقات را مسکوت نگه داشته و از انتشار عمومی آن خودداری کرده است. به طوریکه تقریبا هیچ یک از شهروندان آستارا از وجود چنین تحقیقاتی اطلاع ندارند و احتمالا این برای اولین بار است که خبر وجود چنین اسنادی در یک خبرگزاری منتشر می‌شود. پنهان کردن داده‌های علمی در این سال‌ها این فرصت رو برای شهرداری فراهم کرده است که دور از چشم شهروندان، رسانه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد تصمیم‌گیری کند، بدون اینکه نگران عواقب قانونی یا قضاوت افکار عمومی باشد.

در نهایت شهرداری آستارا در پشت درهای بسته و به دلایل نامشخص تصمیم می‌گیرد راهکار شرکت اول را اجرا کند. به این ترتیب در نیمه اول دهه‌ نود با قطع درختان قدیمی رودخانه‌ ویرمونی در محدوده‌ی خلیل‌آباد اقدام به ساخت کانال بزرگ بتونی می‌کند. اما این پروژه هم بعد از کمی پیشروی متوقف می‌شود. اما نقش شهرداری در وقوع سیلاب به این مورد محدود نمی‌شود.

رودخانه‌ مرداب آستارا چنان که از نامش نیز پیداست در زمان‌های گذشته از یک نقطه‌ای به بعد تبدیل به مرداب می‌شد. مرداب نامی است که تا پیش از ابداع واژه‌ تالاب توسط زنده‌یاد اسکندر فیروز به این نوع از عرصه‌های طبیعی اطلاق می‌شد. مرداب یا تالابی که رودخانه‌ مرداب را به دریای خزر وصل می‌کرد و نقش مهمی در کنترل سیلاب و تصفیه‌ی فاضلاب شهری داشت، در سال ۸۴ توسط شهرداری آستارا کاملا با خاک پر شد.

در همان سال مسیر قدیمی رودخانه هم که به شکل یک نیم دایره‌ بزرگ تالاب را دور میزد و با عبور از محله‌ پریان به سمت دریا می‌رفت مسدود و یک مسیر جدید بسیار کوتاه ایجاد شد. ساخت دیواره‌ سنگی ساحلی و احداث جاده‌ی ترانزیتی سفیر امید نیز مانند دو سد بزرگ ارتباط تالاب و رودخانه را با دریا محدودتر کردند. به طوری که تنها راه باقی مانده برای خروج آب شهر پل سفیر امید است که آن هم در زمان وقوع سیلاب جوابگوی این حجم از آب نیست. طبیعت با فروریختن بخشی از این پل در سیل اخیر صحت این ادعا را ثابت کرد‌.

 از طرفی آب‌ گرفتگی‌ها بیشتر خانه‌های قدیمی و فقیر نشین را گرفتار می‌کند و بی‌توجی به این مساله را می‌توان از دید عدالت شهری هم مورد توجه قرار داد که آن خود حدیث مفصلی است. دستکم بالا بردن کف این خانه‌ها با حمایت شهرداری در سال‌های گذشته می‌توانست از ورود آب به داخل بسیاری از منازل جلوگیری کند. شهرداری آستارا می‌تواند با شفاف‌سازی و انتشار عمومی نتایج تحقیقات شرکت مشاور به روشن شدن مسئله سیلاب و چاره‌اندیشی برای جلوگیری از تکرار آن کمک کند.

 

نویسنده : مهدی نصرتی 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۰۴:۱۷
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

آستارا غرق در سیلاب بی توجهی مسوولان

بی توجهی به اصلاح و لایروبی مسیلهای رودخانه ها موجب شد؛

 

سیلاب بی سابقه روز گذشته در شهرستان آستارا اگرچه خسارات جانی به همراه نداشت اما خسارات مالی زیادی به روستاها و زیرساختهای خدماتی این شهرستان وارد کرد.

قطع جاده دسترسی تعدادی از روستاها، تخریب کامل پل سیبلی و تخریب جاده ترانزیتی آستارا به لوندویل و آبگرفتگی منازل شهروندان از جمله این خسارات تاکنون بوده است.

در روزی که تمام توجهات رسانه‌های داخلی به حضور رونالدو در کشور و نحوه استقبال طرفدار این فوتبالیست معطوف بود، مردم روستاها و محلات شهر آستارا با خسارات شدید بارش۲۵۷ میلیمتری چند ساعته دست به گریبان بودند.

شدت باران که از نیمه شب ۲۷ شهریور در غرب گیلان به ویژه در شهرستان‌های آستارا و تالش آغاز شده بود به حدی بود که نه تنها سبب طغیان رودخانه‌ها و بالا آمدن آب مسیل‌ها و آبگرفتگی معابر شد بلکه راه دسترسی تعداد زیادی از روستاها و باغات کیوی و محصولات شلتوک برنج کشاورزان آستارایی را به زیر آب برد.

 

 

تخریب پل و جاده‌های روستایی آستارا

 از روز گذشته اخبار زیادی از آبگرفتگی سطح شهر و برخی محلات آستارا مخابره شد. اما روستاهای «سپیدسنگان، لمیر، ویزنه، شلقون، کانرود و سیبلی» از جمله روستاهایی بودند که سیلاب روز گذشته بیشترین خسارات را به آنها وارد کرد.

به گفته دهیاران این روستاها، مجاورت با رودخانه لمیر موجب شد این مناطق بیشترین خسارات را از سیلاب متحمل شوند. ورود آب به داخل منازل اهالی روستای ویزنه و تخریب حصار بلوکی باغات کیوی، تخریب جاده اصلی روستای سپید سنگان که راه ۵ روستای دیگر این بخش را به کلی تخریب کرد. به زیر آب رفتن بیست هکتار باغ کیوی و تخریب جاده و رانش کوه در روستای دره کری لمیر، تخریب پل اصلی روستای سیبلی و تخریب جاده‌ها از خسارات وارده به این روستاها اعلام شد.

ورود آب به ۲۵۰ منزل روستای شلقون

«شهرام عسگری» دهیار روستای شلقون از بخش حویق از آبگرفتگی باغات به بار نشسته کیوی به مرور خبر داد.

عسگری، بالا آمدن آب رودخانه، رانش زمین و ورود آب به داخل منازل ۲۵۰ خانوار و آبگرفتگی محصول شلتوک امسال را از جمله خسارات وارده به این روستای هزار خانواری اعلام کرد و گفت: به دلیل همجواری رودخانه با این روستا، آسفالت راه دسترسی به روستا به طور کامل به زیر آب رفت و برق و آب و گاز اهالی نیز قطع شد.

اهالی روستاهای این مناطق خواستار احداث دیوار حایل با رودخانه لمیر هستند. چرا که بار هر بار بارندگی آب این رودخانه طغیان کرده و به سمت منازل روستاییان سرریز می‌شود.

وی با اشاره به اینکه سال گذشته رودخانه لمیر اصلاح و لایروبی شده بود گفت: شدت بارش و حجم آب رودخانه به حدی بالا بود که آب از دیواره رودخانه به سمت روستا سرریز شد.

تخریب جاده و قطع دسترسی راه ۵ روستایی

«محمدی» دهیار روستای کهنه حیات لمیر نیزبه مرور گفت: ورود آب ررودخانه به روستا به طور کلی موجب از بین رفتن آسفالت جاده دسترسی به این روستا شد. در حال حاضر با همکاری اداره راهداری در حال تغییر مسیر جهت آب هستیم تا جاده اصلی روستا بازگشایی شود.

وی افزود: این جاده راه دسترسی ۵ روستای دیگر است و از روز گذشته دسترسی این مناطق به جاده اصلی قطع شده و مردم مجبورند از روستای ویزنه به آستارا و هشتپر تردد کنند.

این دهیار از مسؤولان درخواست کرد: اهالی روستاهای این مناطق خواستار احداث دیوار حایل با رودخانه لمیر هستند. چرا که بار هر بار بارندگی آب این رودخانه طغیان کرده و به سمت منازل روستاییان سرریز می‌شود.

به زیر آب رفتن صد باغ کیوی در روستای ویزنه

«خسرو هزاری» دهیار روستای ویزنه نیز با اشاره به آبگرفتگی حدود ۱۰۰ خانه در این روستای هزار خانواری به مرور اظهار کرد: بیش از ۱۰۰ باغ کیوی خانوارهای این روستا با محصول به زیر آب رفته است. حتی محصول شلتوک و کاه وکلش کشاورزان هم به زیر آب رفت.

مشکلات زیر ساختی و نبود شبکه جمع آوری آبهای سطحی در برخی از محلات مجاور رودخانه اصلی شهر آستارا که به رودخانه مرداب معروف است موجب آبگرفتگی این مناطق شده است.

 

 

دهیار ویزنه با اشاره به آبگرفتگی شدید منازل روستایی به تلف شدن حدود ۴ هزار مرغ و جوجه و سوختن دینام موتور باغداران گفت: در مجاورت این روستا، رودخانه خشکه رود واقع شده که با هر بار بارش، آب به سمت اراضی سرریز می‌شود. چندین بار از بخشداری و فرمانداری تقاضا کردیم برای لایروبی این رودخانه که از رسوب و تنه درختان شکسته پر بود اقدام کند که متأسفانه به دلیل بی توجهی؛ الان همین رسوبات و چوب درختان وارد باغات کیوی مردم و خسارت به آنها شده است.

خسروی تأکید کرد: در حدود ۳ کیلومتر از دیواره بلوکی باغات کیوی دراثر سیلاب تخریب شده و باغداران متحمل ۳ میلیارد تومان خسارت مالی به باغات خود شده‌اند.

مشکلات زیر ساختی عامل آبگرفتگی محلات آستارا

یک فعال اجتماعی شهرآستارا نیز در گفتگو با مرور با اشاره به فروکش کردن آب سیلاب در محلات مختلف این شهر تأکید کرد: مشکلات زیر ساختی و نبود شبکه جمع آوری آبهای سطحی در برخی از محلات مجاور رودخانه اصلی شهر آستارا که به رودخانه مرداب معروف است موجب آبگرفتگی این مناطق شده است.

 «مهدی نصرتی» به مرور گفت: معضل آبگرفتگی مناطق کوچه کشاورز، محله خلیل آباد، کوچه شالیزار به دلیل وجود مشکلات زیر ساختی در رودخانه مرداب است که از این مناطق عبور می‌کند.

مسیلهای رودخانه‌ای اصلاح نشدند؛ انتظار تخریب داشتیم

در حالیکه دهیاران روستاهای سیلاب زده آستارا و فعالین اجتماعی شهر آستارا به طغیان رودخانه‌ها و نبود دیواره حایل برای جلوگیری از سرریز آب به روستاها انتقاد کردند؛ «غلامرضا مرحبا» نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی، از پیش بینی وقوع چنین سیلابی در منطقه به مرور خبر داد.

 مرحبا در گفتگو با مرور اظهار کرد: با وجود بارش ۱۳۵ میلمتری در عرض چند ساعت در این شهرستان، احتمال اینکه مسیل رودخانه مرداب آستارا ظرفیت هدایت آب را نداشته باشد پیش بینی شده بود.

 این نماینده مجلس با اشاره به اینکه سال گذشته به لزوم لایروبی و اصلاح این مسیل رودخانه‌ای با اعتبار ۷ میلیارد تومانی اعلام نیاز شد به دلیل عدم اجرای به موقع اصلاح مسیل اکنون شاهد خسارت ۵۰۰ میلیارد تومانی به مناطق مختلف آستارا هستیم. متأسفانه بیشترین خسارات در بخش‌های خدمات زیرساختی آب و برق و گاز رخ داده است.

وی با اشاره به عدم اصلاح سردهنه‌های این رودخانه اظهار کرد: این معضل موجب بروز خسارت سنگینی به روستای خلیل آباد و تخریب پل سیبلی شد. همچنین برق ۳۰۰ مشترک روستای کانرود و برق شهرک ولی عصر به دلیل احتمال خطر بالا آمدن آب قطع شد.

مرحبا تأکید کرد: بیش از ۵۰۰ خانوار شهری در آستارا از سیلاب آسیب دیدند.

نماینده مردم آستارا همچنین به قطع راه و پل ترانزیتی در منطقه سفید امید آستارا اشاره کرد و افزود: خوشبختانه این پل مهم ترانزیتی به طور کامل تخریب نشده و بلافاصله پیمانکار از فردا تعمیرات آن را شروع می‌کند.

غلامذرضا مرحبا با بیان اینکه با فروکش کردن آب سیلاب، اولویت دستگاه‌های امدادی و خدماتی باید رسیدگی به وضعیت سیل زدگان باشد گفت: جبران خسارت وارده به مردم و اصلاح مسیل‌های رودخانه‌ای که از قبل مشخص بود باید در دستور کار مسؤولان ستاد بحران استانداری گیلان قرار بگیرد.

وعده‌های مسؤولان به سیل زدگان آستارایی

با گذشت یک شبانه روز ساعت از وقوع سیلاب در شهرستان آستارا، اکنون مسؤولان استان از خدمات رسانی و امداد رسانی به سیل زدگان خبر می‌دهند.

«اسدالله عباسی» استاندار گیلان در جریان بازدید از مناطق سیل زده شهرستان آستارا اعلام کرد؛ برای احداث پل جدید در سیبلی پیمانکار از همین امروز کار خود را آغاز می‌کند و مقرر شده ظرف سه ماه این پل آماده بهره برداری شود.

وی همچنین از بنیاد مسکن خواست تا خسارت‌های ناشی از سیلاب واحدهای مسکونی را ارزیابی کنند تا بر اساس دستور معاون اول رییس جمهور برآورد خسارت‌ها به وی اعلام و تسهیلات در ارتباط با تعمیرات مشخص شود.

استاندار همچنین خواستار حضور میدانی همه مسؤولان در مناطق سیل زده تا پایان کار شد.

«امیر مرادی» مدیرکل مدیریت بحران گیلان نیز از عادی شدن نسبی شرایط در مناطق سیل زده آستارا خبر داد و گفت: شبکه آب شهر آستارا تا ساعاتی دیگر برقرار می‌شود و برق همه مناطق در شهرستان آستارا وصل شده است؛ البته برخی خانوارهای روستایی برق ندارند که تا عصر برق آنها کاملا وصل می‌شود.

مرادی همچنین از توزیع ۳۰ هزار بسته غذایی بین سیل زدگان و اسکان ۱۰۰ خانوار در چهار نقطه تعیین شده خبر داد.

رییس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر نیز در جلسه شورای اداری و مدیریت بحران شهرستان مرزی بندر آستارا گفت: تاکنون ۱۲ تیم را از استان‌های اردبیل و تهران برای تقویت امدادرسانی به شهرستان آستارا اعزام شده است.

«بابک محمودی» افزود: دو گروه بالگردی در منطقه حضور دارند که در صورت نیاز از طریق هوایی بتوانند تجهیزات و امکانات مورد نیاز را ارسال کنند.

 

نویسنده : وحیده اسماعیلی (روزنامه نگار) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۰۴:۱۲
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

سراینده ترانه «بنفشه گول» درگذشت

 

 تیمور گرگین  روزنامه‌نگار، پژوهشگر، طنزپرداز، ترانه‌سرای گیلک و شاعر بزرگ معاصر شب گذشته در سن ۹۰ سالگی به‌دلیل کهولت سن در منزل شخصی‌اش واقع‌در خمام جان باخت.

خمام نیوز نوشت: استاد تیمور گورگین نخستین اثرش را در سال ۱۳۲۸ به نام «مورچه رشتی» در نشریه چلنگر چاپ نموده بود و خیلی‌ها ترانه‌ی معروف «بنفشه گل» او را که ناصر مسعودی خوانده، شنیده‌اند.
وی که سال‌ها قبل هوای پر دود و دم تهران را رها کرده و بعد از درگذشت همسرش در خمام ساکن گشت، از جمله شاعرانی بود که تحولی در ترانه‌سرایی گیلکی ایجاد نموده و از او با اسامی مستعاری همچون مورچه رشتی، مولای رشتی و بی‌مخ میرزا، مطالبی با درون‌مایه‌ی طنز منتشر گردید.
گورگین در سال ۱۳۹۹ موفق به دریافت نشان درجه ۱ هنری «معادل دکتری» در رشته شعر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده بود و کتاب شناختنامه خمام «نوشته‌ای مشترک با رضا غیاثی» از جمله آثار او به شمار می‌رود.

 

استاد تیمور گورگین چولابی تجلیل شد

وی که سال‌ها قبل هوای پر دود و دم تهران را رها کرده و بعد از درگذشت همسرش در خمام ساکن گشت، از جمله شاعرانی بود که تحولی در ترانه‌سرایی گیلکی ایجاد نموده و از او با اسامی مستعاری همچون مورچه رشتی، مولای رشتی و بی‌مخ میرزا، مطالبی با درون‌مایه‌ی طنز منتشر گردید.

گرگین در سال ۱۳۹۹ موفق به دریافت نشان درجه ۱ هنری «معادل دکتری» در رشته شعر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده بود و کتاب شناختنامه خمام «نوشته‌ای مشترک با رضا غیاثی» از جمله آثار او به شمار می‌رود.

 

تیمور گرگین درگذشت

 

بی شک تسلیت برای اندوه خانواده ایشان و جامعه فرهنگی و هنری گیلان واژه کوچکی است. در گذشت جناب آقای تیمور گرگین ( روزنامه نگار ، پژوهشگر و شاعر ) گیلکی که آثارش در قلب مردم گیلان زمین برای همیشه ماندگار است ، اندوه بزرگیست. خداوند یکتا رفع درجات آن بزرگوار دربهشت أعلا و مزید فضل و رحمت پروردگار بی همتا برایشان و این فقدان را به نوبه ی خود به خانواده ایشان و  جامعه ی ادبی ، فرهنگی و هنری تسلیت عرض می نماییم. 

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

https://mohammadsalehzadeh.blog.ir/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۰۲ ، ۱۸:۴۹
محمد صالح زاده رشتی نژاد