شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شورای عالی شهرسازی» ثبت شده است


 

گفتگویی شهرسازانه 2 

گفتگوی محمد صالح زاده(روزنامه نگار حوزه شهری-دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی) با دکتر پیروز حناچی(شهردار اسبق تهران) 

با موضوع: حمل و نقل پاک و معضل ترافیک شهرهای ما 

 

گفتگو با دکتر پیروز حناچی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۰۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

روزنامه گیلان امروز 

شنبه 18 فروردین 1403 / 6 آوریل 2024 / سال بیست و هفتم / شماره 6479 

از رشت پر فروغ تا بُن بست های شهرسازی

یادگارهای رشت، بازآُفرینی و الگوهای شهرسازی در گفتگو با ترانه یلدا

https://gilan-today.com/33745

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۰۳:۵۹
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

از رشت پر فروغ تا بُن بست های شهرسازی

یادگارهای رشت، بازآُفرینی و الگوهای شهرسازی در گفتگو با ترانه یلدا

گفتگو با ترانه یلدا

در یکی از روزهای سرد زمستانی تصمیم گرفتم با بانوی معمار و شهرساز کشور گفتگوی کوتاهی داشته باشم. به لطف تحصیل در رشته شهرسازی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد شانس این را داشتم، با اساتید ممتاز این حوزه به طروق مختلفی آشنا شوم. گاه کتاب ها و مقالات و گاه حضور شان را در برهه های مختلف تحصیل کاملا حس کردم و از آراء و افکارشان در ادامه مسیر بهره برده ام.

مهندس ترانه یلدا یکی از این اساتیدی بود که هرچند شانس حضور در کلاس های درس ایشان برایم رقم نخورد، اما در این مسیر بارها به مقالات، یادداشت هایش رجوع کرده و از آن تالیف ها برای مطلوبیت مسیر درست دانش در این حوزه بهره گرفته ام. سال ها پیشتر زمانی که دانشجوی مقطع کارشناسی بودم، به سبب دوره بازآفرینی شهرمان رشت متوجه حضور این بانوی شهرساز در طرح های ابتدایی بازآفرینی شهر در دوره شهرداری دکتر سیدمحمد علی ثابت قدم میسر گشت. وی به همراه تیم مشاوره اش در روزهای نخست طرح ریزی این پروژه که سرآغاز یک طرح منسجم و درخشان بود، حضور داشت. اَکشن پلن های متنوع و مختلفی را در مسیر پروژه بازآفرینی شهری رشت بازنمایی نمودند. خلاصه این پروژه با کارشکنی ها در پی اختلاف در دو بدنه مدیریت شهری با تمام نواقص خود اجرا و به بهره برداری رسید.

ترانه یلدا متولد آذر ۱۳۳۳ در تهران، معمار و شهرساز ایرانی است که در دهه ۱۳۵۰ در رشته معماری در دانشگاه تورینوی ایتالیا و پس از آن در رشته شهرسازی در دانشگاه پاریس ۸ به تحصیل پرداخت. از او بعنوان طراحان طرح جامع تهران و تاثیر گذار در سایر شهرها یاد می شود. از وی تالیف های مختلفی بعنوان نویسنده و مترجم منتشر شده است. مهندس ترانه یلدا بارها درباره اوضاع نابسامان شهرسازی در شهرهای ایران بخصوص در تهران و مشهد صحبت هایی را بیان کرده و دلیل این آشفتگی در معماری و شهرسازی شهرهای بزرگ و کوچک کشور را رعایت نکردن قانون دانسته است. قوانینی که برای نظم در شهرها تصویب شده اند، اما اجرایی نمی شوند. وی معتقد است: آنچه که در شورایعالی معماری و شهرسازی و شورای شهرسازی و نهادهای مختلف اجرایی به تصویب میرسد، اجرا نمیشود.

 

ترانه یلدا" مهمان "آبان" شد

اخیرا از ترانه یلدا به مناسبت روز رشت یادداشتی با عنوان؛ “رشت؛ شهر درخشان شمال” در روزنامه شرق منتشر شد. به سبب انتشار این یادداشت و اشتیاق گفتگو با استاد برجسته شهرسازی کشور  این گفتگو حاصل شد. در راستای تعریف و تمجید از شهر رشت و مردمانش، وی در این یادداشت می نویسد: رشت را از نوجوانی می‌شناختم اما از سال ۹۴ بود که به دعوت دوستانی برای کار روی بازآفرینی به این شهر آمدم. کار ما زیاد ادامه نیافت اما آن‌قدر در آن دو سال رفت‌و‌آمد مِهر این شهر و مردمانش را به دل گرفتم که اکنون چند سال است خانه‌ای در آن دارم و هر‌ سال ایامی طولانی را در گوشه‌ای از دامن آن می‌گذرانیم، به‌ویژه در زمستان که هوای خانه‌مان در مرکز شهر تهران غیرقابل‌ تنفس می‌شود. با توجه به متن یادداشت که سراسر تعریف و تمجید از شهرمان رشت بود و اوضاع نامناسب کنونی شهرسازی در رشت و استان گیلان که به نحوی می توان گفت: «ما در این جا به نوعی به بن بست شهرسازی رسیده ایم و مدیریت شهری در راستای نظم بخشی شهر تنها به پروژه های ضربتی اکتفا کرده است و چاره ای اصولی که زمینه ساز توسعه پایدار شود، در شهر توسط مدیریت شهری به منصه ظهور نمی رسد.» همه اینها باعث شد تا این گفتگو انجام شود.

 

 

من از گذشته با این شهر و مردمانش دوستی، رفاقت و آشنایی داشته ام. دکتر مجتهدی استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران و مدیر مدرسه البرز تهران از دوستان بسیار نزدیک پدرم بود. من به واسطه این دوستی و آشنایی خانوادگی از بچگی ایشان را می شناختم.

 

در یادداشت اخیر شما درباره رشت نکات بسیار مهمی بود. شخصا از خواندن چندباره آن خیلی لذت بردم. قلم شیوا و نثر گویا و یادآوری از گذشته پرشکوه شهر رشت برای همه ما افتخار آمیز بود. چه شد که به رشت پرداختید؟ چه چیزی شما را ترغیب کرد؟

 

 

مادربزرگ مادری من رشتی بوده و آقای ابوالحسن صبا؛ موسیقی دان، آهنگساز، نوازنده و آموزگار موسیقی که تمام نغمه های فولکلور گیلکی را در دستگاه موسیقی ایران انتقال داده و با الهام از این نغمه ها، آهنگ هایی ساخت و همچنین آهنگ های ساخته شده توسط ایشان ارتباط عمیق و معناداری با منطقه گیلان داشته، نیز دایی مادرم است.

 

 

ـ رشت شهر خیلی مهمی ست، تاریخ پر فراز و نشیبی را گذرانده و بدلایل مختلفی؛ از جمله موقعیت جغرافیایی شهر و مجاورت با همسایگان از جمله روسیه و ترکیه و همچنین قرار گرفتن در جوار دریای کاسپین باعث شده فرهنگ این شهر در دوره های مختلف تاریخی با عناصر جدیدی آمیخته شود. بعنوان مثال: معماری سن پطرزبورگ در اوایل حکومت پهلوی اول و ساخت بناهای شکیل در مرکز و جای جای شهر نشان دهنده فرهنگ و هویت شهر رشت است که هنوز هم می توان در این شهر این معماری زیبا را مشاهده کرد.

 

 

باید مردم رشت و گیلان را آزاد گذاشت، تا بتوانند فرهنگ قدیم خود را حفظ کنند و به جلو ببرند. این موضوع بسیار مهم است که بتوان با آزادی که به مردم داده میشود، فرهنگ گذشته حفظ شود.

ابوالحسن صبا

من از گذشته با این شهر و مردمانش دوستی، رفاقت و آشنایی داشته ام. دکتر مجتهدی استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران و مدیر مدرسه البرز تهران از دوستان بسیار نزدیک پدرم بود. من به واسطه این دوستی و آشنایی خانوادگی از بچگی ایشان را می شناختم. همچنین خاندان سمیعی که گیلانی تبار هستند، و خانواده اکبر نیز آشنایی و رفاقت خانوادگی داشتیم. اینرا هم باید بگویم؛ مادربزرگ مادری من رشتی بوده و آقای ابوالحسن صبا؛ موسیقی دان، آهنگساز، نوازنده و آموزگار موسیقی که تمام نغمه های فولکلور گیلکی را در دستگاه موسیقی ایران انتقال داده و با الهام از این نغمه ها، آهنگ هایی ساخت و همچنین آهنگ های ساخته شده توسط ایشان ارتباط عمیق و معناداری با منطقه گیلان داشته، نیز دایی مادرم است. بنابراین همه اینها و همچنین سفرهایم به گیلان و رشت باعث شد که ارتباط وسیعی با این شهر و مردمانش از گذشته تا به امروز داشته باشم. در کل استان گیلان و شهر رشت مردمان با فرهنگ و خوش ذوقی داشته و دارد. باید مردم رشت و گیلان را آزاد گذاشت، تا بتوانند فرهنگ قدیم خود را حفظ کنند و به جلو ببرند. این موضوع بسیار مهم است که بتوان با آزادی که به مردم داده میشود، فرهنگ گذشته حفظ شود.

 

 

در مورد پروژه بازآفرینی رشت که در سال ۹۴ اجرایی شد، بیشتر توضیح می دهید؟

دکتر علی مجتهدی

ـ  البته اول از همه باید بگویم از آن دوره، سالهای زیادی گذشته و بنده به همراه تیم مشاور، مدت کوتاهی در پروژه حضور داشتیم. ممکن است کامل و دقیق خاطرم نباشد. در زمان آغاز پروژه بازآفرینی شهری رشت چند صباحی به واسطه کار تخصصی ام و دعوت شهردار که جوان باسواد و متخصصی بود، در شهر رشت رفت و آمد داشتم. در ابتدا به دلیل روحیه مردم رشت که روزها و شبها در شهر گردش می کنند و این گردش در میدان مرکزی و تاریخی شهر در مراسم های مختلف آیینی نیز صورت می گیرد، پیشنهاد داده شد تا برای شهر رشت، روزی تعیین شود که هر ساله در این روز از این شهر و مردمانش تقدیر و به نوعی همه ساله تحت این عنوان و این روز جشنی ترتیب داده شود. خاطرم است؛ از همان سال اول عده ای با جشن روز رشت مخالفت کردند، برای اینکه زن و مردها لباس محلی پوشیده و مراسم آیینی برداشت برنج و دیگر مراسم ها را اجرا کردند. مخالفین این روز و مراسم اعتراض داشتند که چرا زن ها با مردها در میدان شهرداری رشت رقصیده اند. آن زمان مسئول سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری رشت، جوانی با ادب و نازنینی بود که اتفاقا مداح هم بود. این بنده خدا گویا همان زمان چند روزی بازداشت هم شد. آن مراسم درواقع آیینی کُهن برای برداشت برنج بود که به مناسبت اولین سال برگزاری روز رشت و افتتاح پیاده راه فرهنگی و دیگر مراسم ها از جمله تیاتر و موسیقی و… توسط شهرداری اجرا شد. ما برای این پروژه اَکشن پلن ها و چک لیست هایی پیشنهاد دادیم، در واقع ما پیشنهاد دادیم، اما جزییات و طراحی ها و اجرا با ما نبود. اگر درست خاطرم باشد؛ اینها بیش از ۴۰ مورد بود، این اَکشن پلن هایی که تعریف شد. از بازسازی عمارت های قاجاری علی الخصوص حمام حاجی در ساغریسازان و دیگر خانه ها در محلات قدیمی مثل ساغریسازان، پیرسرا و …. اجرای برخی از پارکها در سطوح شهر و همچنین پارک همجوار تالاب عینک. در آغاز این فرایند از بس غذاهای رشتی و گیلکی خوشمزه و مخصوص آن جغرافیاست. پیشنهاد دادیم؛ تا موضوع ثبت شدن رشت در یونسکو با عنوان شهر خلاق در خوراک را پیگیری نمایند. خانم قدیمی که آن زمان مدیر روابط عمومی شهرداری بود، این کار و ثبت رشت در یونسکو را پیگیری نمود که در نهایت هم موفق شد. این موضوع حیف بود که بعنوان یک مزیت برای رشت در جهان ثبت نشود. چند سال پس از اجرای طرح بازآفرینی در رشت و همچنین سکنی گزیدن من در برخی از روزهای سال به واسطه آلودگی تهران در رشتِ زیبا. رفتم و از نزدیک از نقاط مختلف پروژه بازدید کردم، در اجرای پروژه دقت زیادی شده و در برخی نقاط طرح ها بسیار خوب از آب در آمدند. نقص هایی هم به چشم می آید. بعنوان مثال؛ امروزه در برخی از محدوده های این پروژه مثل گذر خواهر امام حالت مخروبه به خود گرفته و مبلمان و پیاده راه آسیب دیده است. اما باز هم میتوان با تمیز کردن و برخی از کارهای مرمتی مجدد آن محدوده ها را قابل استفاده کرد. اما اینطور که مشخص است شهرداری رشت کوچکترین توجهی به بخش های پروژه بزرگ بازآفرینی رشت نمیکند. به قول معروف اصلا هیچ.

 

ترانه یلدا | پایگاه خبری فردای کرمان

 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

گفتگوی ویژه مرور با ترانه یلدا

مصاحبه: محمد صالح زاده(روزنامه نگار حوزه شهری) 

انتشار در تاریخ 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۳ ، ۰۲:۰۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

روزگار غار؛ فروپاشی یک نوستالژی جمعی

نشانه عبور و یا دَرهم شکستن فضاهای شهری از محله و در واقع نابودی یک زیست مشترک است.

مهندس فرانسوی (بُهلر) از آموزگاران و اساتید مدرسه دارالفنون، که از قضا با شهرسازی و معماری مدرن اروپایی آشنایی داشت. به دستور شاه قاجار (ناصرالدین شاه) که در طی سفرها به اروپا و تماشای شهرهای فرنگی ذوق زده شده و تمایل به دگرگونی پایتخت داشت. برای تهران؛ ۱۲ دروازه ساخت، یکی از آنها “دروازه غار” بود. دروازه غار درست در نقطه ای ساخته شد، که اکنون میدان هرندی در این محله نمایان است. چون درب های این دروازه به سمت زمین های بلوک غار بود، آنرا دروازه غار نامگذاری کردند. در دوره پهلوی اول، دروازه غار برچیده و بجای آن میدان غار ساخته شد و در پهلوی دوم، میدان غار، باغ فردوس و گذر قدیمی صابون پز خانه به بخش ۶ پایتخت خوانده شد. این محله در تقسیمات جدید شهری، در منطقه ۱۲ شهرداری تهران قرار گرفته است. این محله از شمال به مولوی، از جنوب به شوش، از شرق به شهر ری و از غرب به خیام منتهی میشود. محله به شمار قهوه خانه ها و زورخانه هایش معروف بود و هنوز هم می توان نشانه هایی از این فضای تاریخی و جمعی محله های ایران را در این محله یافت.

دروازه غار

“روزگار غار” نام مستندی ست، که روایت تازه ای از محله قدیمی و تاریخی تهران به نام دروازه غار میدهد. این مستند به تهیه کنندگی احمد شفیعی و کارگردانی مرتضی منشی ساخته شد. گویا چند سال پیشتر یکی از شبکه های صدا و سیما نیز آنرا پخش کرده. به تازگی مهندس ترانه یلدا، معمار و شهرساز پیشکسوت اهل تهران به مخاطبین خود پیشنهاد تماشای این مستند را داد و نوشت: محلات قدیمی تهران را دریابیم. این محلات روح و جان شهر مایند. در این محلات ساکنین و کسبه هنوز محله را دوست دارند و نباید رانده شوند. اگر مدیران شهری این محلات را قابل نمی دانند، خود ما اصالت تهران را حفظ کنیم و در جهت بهبود رفاه و ایمنی در این محلات به طریقی منطقی و عاقلانه گام برداریم و به پایداری و همبستگی در آنها بیافزاییم.

“درواز غار” نام قدیمی محله ای است که امروزه به آن هرندی می گویند. مستند روزگار غار نیز روایتی متفاوت از محله ی دروازه غار ارایه میدهد. یکی از محلات قدیمی و تاریخی تهران، که سرگذشت پُر پیچ و خمی را گذرانده تا به هرندی کنونی رسیده است. بازار تا عودلاجان، پامنار، هرندی، دروازه غار و شاپور، هویت طهران است و به نوعی شناسنامه طهرانی های اصیل است. هرچند این روزها در پی گذر سالها بر سر و روی این محله همچون دیگر محلات این سرزمین، غبار و اندوهی گرفته، با این حال بخش اصلی هویت و قلب پایتخت از این محله و محلات عبور می کند. اینکه می گوییم؛ این مستند روایتی متفاوت از محله دروازه غار میدهد، از این جهت است، که با به تصویر کشیدن بناهای قدیمی محله، خاطرات مشترک و وجوه مثبت محله توسط راویان که ساکنین قدیم و جدید محله هستند، بازگو می شود. افراد محلی که حتی برخی قدمت سکونت شان به نیم قرن حتی بیشتر میرسد، با همه کاستی های وضع موجود کنونی هرندی، به محله خود علاقه دارند. در این مستند تاریخچه محله به صورت نامحسوس پرداخت و زیست مشترک با تعاملات اجتماعی و فرهنگی آدمها در یک ساختار مشخص شهری و مرز بندی بنام محل نمایش داده شد.

دروازه غار بی شک یک محله منحصر بفرد و تکرار نشدنی در تاریخ شهر تهران است. شکل زندگی مردم این محله به عنوان گود نشین که هنوز هم بخش های بجا مانده این گودها را میتوان در محله جست.

یکی از ساکنین، که امروزه در این محل آتلیه عکاسی کوچکی دارد و از اهالی محل عکس می اندازد، می گوید: وسط گودِ معصومیِ دروازه غار یک زمین فوتبال بود، اینجا یک لیگ کوچک داشتیم، اسم تیم های محله را به ترتیب؛ گود مُحب، گود معصومی، گود بازار، تی بی تی نام می برد. و همچنین اشاره دارد؛ شهرداری در همان موقعیت گودِ معصومی یک زمین چمن مصنوعی فوتبال تاسیس کرده است. راوی دیگر این مستند، مدرسه طاهر تنکابنی با قدمت ۱۰۰ سال که بعدها به شهید قاضی تغییر نام داد را یاد می آورد، و افسوس میخورد که خاطرات دوران کودکی بچه های محله به مخروبه تبدیل شده و قرار است به پارکینگ تغییر کاربری داده شود.

شخص دیگری از مدرسه جُندی به مدیریت و تاسیس زهرا کشکولی، بانوی نیکوکار محله اشاره دارد، وی میگوید: خانم کشکولی زمانی مدرسه را دایر کرد، که پدران اجازه نمی دادند، دخترانشان به مدرسه بروند، و خیلی از

دخترهای محل در مدرسه جُندی درس خوانده و معلم شدند. یکی دیگر از ساکنین این محله که هنوز در خانه قدیمی پدری اش زندگی می کند، روایت میکند: قدمت خانه ما به یک قرن میرسد. در همین خانه ما کلی عروسی گرفتیم. نه تنها خواهر و برادران من بلکه بستگان ما هم عروسی می گرفتند. در قدیم رسم بود در عروسی برنامه های سیاه بازی اجرا می شد و روی حوض رو می پوشاندیم تا اینجا اجرا کنند. یکی دیگر از کاسبین این محل که سالها پیشتر به پایتخت مهاجرت داشته می گوید: سابقا در خانه ای سکونت داشتیم، که حدود ۱۰ خانواده باهم در آنجا زندگی می کردیم. از بافت این محل و ارتباط مردم و ساکنین محله با هم خوشمان آمد و اصلا در اینجا احساس غربت نداشتیم.

 

یک چیزی که باعث شد، این سال ها در این محل بمانم و اینجا کاسبی کنم، هم نحوه سکونت مردم بود هم نحوه معاشرت و تعامل شان. یک مهر و محبت خاصی بین ساکنین محل برقرار بود. راوی دیگری از پاتوق های دسته جمعی اهالی محل میگوید: چندین قهوه خانه اینجا بود، پاتوق ما قهوه خانه نزدیک به کاروانسرای شیشه بُرها، معروف بود به قهوه خونه احمد نجار. در این قهوه خانه یک تلویزیون قدیمی بود، آن زمان همه تلویزیون نداشتند، شبهایی که بوکسور معروف محمد علی کِلی بازی داشت، کلید مغازه را می داد به بچه های محل، ما چند ساعت قبل تر از صبح قهوه خانه را باز می کردیم، سماور روشن می کردیم، تا در آنجا مسابقه بوکس را ببینیم. قهوه خانه حاجی تقی با ۸۰ سال قدمت هنوز در این محل باز است و پاتوق ساکنین آنجا، قدیمی ها نقالی و پرده خوانی اجرا می شد. آن زمان که تلویزیون نبود، مردم با تماشای نقالی و پرده خوانی شب های ماه رمضان را تا سحر طی می کردند، بعد انقلاب هم در زورخانه محله پاتوق می کردیم. امروزه قهوه خانه حاج تقی که هنوز دایر است، مکانی شده برای پاتوق انگشتر فروشان و نقره فروشان.

 

صحبت های راویان این مستند که ساکنین قدیمی محله بودند، بیانگر اینست؛ این محله زیستگاه تیپ‌های اجتماعی و اقوام خاص از جمله لوطی‌ها و غربتی‌ها بوده است. این مستند ریشه‌های تاریخی شکل‌گیری محله قدیمی دروازه غار و علت شهرت آن را به تصویر کشیده و برای اولین بار برخی نکات برجسته و تاریخی این محله بیان شده است.

هرچند امروزه بخش هایی از محله هرندی، دروازه غار سابق، به یکی از نقاط ناهنجار و جرم خیز پایتخت از حیث؛ فقر، مواد مخدر و اعتیاد، کودکان کار و سایر معضلات شهری بدل گردیده، اما این هرندی کنونی زمانی ماهیتی از روابط اجتماعی، فرهنگی و زیست خاصی را به نمایش می گذاشت که از ساختار محله ای کل جغرافیای ایران تبعیت می کرد. وقتی یک ساختار کلی از مقیاس کوچک محله را به کل کشور تعمیم می دهیم، این یعنی یک اشتراک اجتماعی، فرهنگی و زیستی را نظاره گر هستیم، این وجه اشتراک را در شمار زیادی از فیلم ها و سریال های مختلف دهه های گذشته به وضوح به تماشا می نشستیم، هرچقدر زمان گذشت، در آثار سینمایی این تصاویر مشترک کمرنگ تر شد، که این نشانه عبور و یا دَرهم شکستن فضاهای شهری از محله و در واقع نابودی یک زیست مشترک است. اینجاست؛ که میتوان گفت: مدیریت شهری با تصمیم های عجولانه و اقدامات ضربتی نه تنها بافت و ساختار را دستکاری می کند، بلکه در سبک زندگی و وجوهِ مشترک زیست اجتماعی و فرهنگی تاثیر گذار است. مسایلی همچون محله هرندی کنونی که با انواع و اقسام ناهنجاری در گیرودار است، حاصل یک درهم تنیدگی و برهم کُنشِ نیروها در مقیاس های بزرگ و کوچک است. که همزمان هم سیاسی ست هم اقتصادی، هم اجتماعی و هم کالبدی. نگاه صرفا کالبدی و فیزیکی کار ساز نخواهد بود.

 

نویسنده: محمد صالح زاده ( روزنامه نگار )

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

http://mroor.org/f9i

انتشار ۲۱ اسفند ۱۴۰۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۲ ، ۰۳:۴۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد