شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصادی» ثبت شده است

 

 اقتصادسرآمد  در زمره رسانه‌های ‌نمونه  و موفق تخصصی چند دهه اخیر

محمدصالح زاده
آشنایی کم و بیشی با حرفه روزنامه نگاری می‌تواند این حقیقت را به یقین اثبات کند؛ روزنامه نگاری مانند رفتن در «میدان مین» است. دشواری این مسیر عاشق ترین، شجاع ترین، با شهامت ترین و با شرف‌ترین انسان‌ها را می‌طلبد. درست همچون عشقی که حافظ مطرح می‌کند: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل، کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها. عشقی بسیار نظام‌مند و مدبرانه و هم آغوش با معرفت. بنابراین می‌توان چنین گفت: هرکسی مَرد این وادی نیست، پا در این راه نگذارد. روزنامه و روزنامه نگار با تولید کلمه و محتوا سر و کار داشته که گه‌گاه در این مسیر تبعاتی گریبانگیر شخص یا رسانه‌ها خواهد شد که پایانی غم‌انگیز را رقم خواهد زد. روزنامه نگاری؛ همچون دریا موجی خون‌فشان دارد. دغدغه‌های یک مجموعه رسانه‌ای در برآوردن نیاز مخاطب و انعکاس آن مسئولیت‌هایی را به دنبال دارد که ممکن است در توان همه افراد نباشد. شاید برخی بر این باور باشند؛ که روزنامه نگاری در حال مرگ است. یا این‌که فضای مجازی گوی سبقت را در تولید محتوا از روزنامه نگاران ربوده است. با وجود همه این چالش‌ها و حتی موانع در این حرفه باید گفت: این مسیر همچنان ادامه دار است، چون‌که انسان‌ها همچون دریا دوست ندارند؛ مهار شوند. می‌خواهند بدانند در اطراف‌شان چه می‌گذرد؛ و این نیاز به هیچ عنوان قابل تغییر نخواهد بود. 
«روزنامه نگاری تخصصی» عالی‌ترین مرحله زندگی حرفه‌ای یک روزنامه نگار پس از طی مراحل ابتدایی کار حرفه ای است. بی‌تردید این که یک مدرس بخواهد تخصص روزنامه نگاری را برای افرادی که هنوز وارد مرحله ابتدایی کار حرفه ای نشده اند تبیین کند، دشوار است و مشکل تر از آن این است که در مطبوعات کشورمان نیز کمتر زمینه تخصصی در حرفه روزنامه نگاری موفق بوده است و همچنین کمتر روزنامه نگاری در یک حوزه تخصصی خاص در مطبوعات کشور مشغول به فعالیت است. متاسفانه افراد کمتر فرصت دارند که در حین فعالیت در رشته روزنامه نگاری در زمینه دریافت تخصص در یکی از رشته های مورد علاقه خود مثل؛ اقتصاد، سیاست و فرهنگ و هنر یا ... به تخصص برسند. و در بازه زمانی کوتاه باید راهی برگزینند که هم حوزه دلخواه خود را بیابند و هم در مورد آن به مطالعه و تحقیق بپردازند و در مباحث مختلف روزنامه‌نگاری همچون؛ گزارش، مقاله و مصاحبه از دیدگاه یک روزنامه نگار متخصص ببیند و بالاخره یک مجله تخصصی در معیارهای حرفه ای و علمی رشته انتخابی، خود ارائه دهد. حسین قندی، روزنامه نگار در بخشی از پیش‌گفتار کتاب خود می‌نویسد: دانشجویان در آخرین نیم سال تحصیلی واحد درسیِ اجباری روزنامه‌نگاری تخصصی را باید می‌گذراندند و حاصل کارشان که آماده ساختن یک مجله تخصصی بود، ارائه می‌کردند. در میان مجله‌های ارائه شده هرچند کارهای حرفه ای وجود داشت اما اکثر دانشجویان قادر نبودند در حوزه تخصصی که انتخاب می‌کردند، مجله‌ای همساز با انتخاب‌شان ارائه کنند، زیرا در زمینه و رشته تخصصی که انتخاب می‌کردند آگاهی و تجربه نداشتند. وجود چنین نقیصه‌ای در فضای مطبوعات کشور باعث انتشار کتاب روزنامه نگاری تخصصی از وی شد.
در عصر کنونی که اشتیاق خواندن روزنامه های چاپی با وجود فضای مجازی محدود شده، ۲۰۰۰ شماره از انتشار روزنامه ای تخصصی نه تنها عدد کمی را نشان نمی‌دهد، بلکه می‌توان آن‌را در زمره نمونه موفق رسانه ای تخصصی چند دهه اخیر کشور شمرد. شهریورسال‌جاری، دهمین سال انتشار روزنامه «اقتصاد سرآمد» است. روزنامه‌ای که با وجود فراز و نشیب های فراوان و عبور از سختی های این حرفه با متعهد ماندن به مشی تخصصی و حفظ اصول، دو هزارمین شماره تیراژی از نسخه چاپی خود را منتشر و در ۵ شهریور ۱۴۰۳ به مخاطبان خوش سلیقه اش عرضه داشته است. روزنامه اقتصاد سرآمد در ۲۲ شاخه دریایی اعم از؛ شیلات، امنیت دریا، کشتیرانی، تجارت دریا، بنادر ودریا، دریانوردی، پژوهش دریایی، فرهنگ دریا محور، دانش دریا، اقتصاد دریا،فراساحل، صنایع دریایی، اعماق دریا، گردشگری دریا، جزایر و ... فعالیت دارد. این روزنامه در سال ۱۴۰۱ در روز جهانی دریانوردی، به عنوان؛ «نشریه نمونه دریایی کشور» معرفی شد و از صاحب امتیاز و مدیر مسئول تقدیر به‌عمل آمد. در حال حاضر نیز در رتبه بندی روزنامه های کثیرالانتشار کشور در رتبه دوم کشور قرار گرفته است. در تخصص مطبوعاتی یک روزنامه نگار به دلیل آن‌که در روزنامه عمومی فعالیت دارد، حدود و دامنه پیامش را منطبق بر حدود و پیامی قرار می‌دهد که مخاطبان گسترده آن نشریه را جذب کند. اما از لحظه‌ای که روزنامه نگار قدم به دنیای مطبوعات تخصصی می‌گذارد این ضابطه ها دگرگون می‌شود زیرا اصل و بنیان مطبوعات تخصصی(روزنامه، مجله، گاهنامه) بر پیام و ارزش آن استوار است. مطبوعات تخصصی بر اساس نیاز طبقه ای خاص به دانستن و داشتن آگاهی‌های بیشتر در زمینه علوم مورد علاقه آن طبقه به‌وجود می آید. چنین رویکردی در روزنامه‌ای تخصصی را می‌توان با این بخش از شعر حافظ توصیف کرد: کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها!

 

نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

منبع: روزنامه سراسری اقتصاد سرآمد 

انتشار شماره 2000 روزنامه تخصصی - دریایی اقتصاد سرآمد 

شهریور 1403 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۲:۰۵
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

کجا دانند حالِ ما سبک باران ساحل‌ها

اقتصادسرآمد در زمره رسانه‌های ‌نمونه و موفق تخصصی چند دهه اخیر

 

 

محمدصالح زاده*
آشنایی کم و بیشی با حرفه روزنامه نگاری می‌تواند این حقیقت را به یقین اثبات کند؛ روزنامه نگاری مانند رفتن در «میدان مین» است. دشواری این مسیر عاشق ترین، شجاع ترین، با شهامت ترین و با شرف‌ترین انسان‌ها را می‌طلبد. درست همچون عشقی که حافظ مطرح می‌کند: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل، کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها. عشقی بسیار نظام‌مند و مدبرانه و هم آغوش با معرفت. بنابراین می‌توان چنین گفت: هرکسی مَرد این وادی نیست، پا در این راه نگذارد. روزنامه و روزنامه نگار با تولید کلمه و محتوا سر و کار داشته که گه‌گاه در این مسیر تبعاتی گریبانگیر شخص یا رسانه‌ها خواهد شد که پایانی غم‌انگیز را رقم خواهد زد. روزنامه نگاری؛ همچون دریا موجی خون‌فشان دارد. دغدغه‌های یک مجموعه رسانه‌ای در برآوردن نیاز مخاطب و انعکاس آن مسئولیت‌هایی را به دنبال دارد که ممکن است در توان همه افراد نباشد. شاید برخی بر این باور باشند؛ که روزنامه نگاری در حال مرگ است. یا این‌که فضای مجازی گوی سبقت را در تولید محتوا از روزنامه نگاران ربوده است. با وجود همه این چالش‌ها و حتی موانع در این حرفه باید گفت: این مسیر همچنان ادامه دار است، چون‌که انسان‌ها همچون دریا دوست ندارند؛ مهار شوند. می‌خواهند بدانند در اطراف‌شان چه می‌گذرد؛ و این نیاز به هیچ عنوان قابل تغییر نخواهد بود. 
«روزنامه نگاری تخصصی» عالی‌ترین مرحله زندگی حرفه‌ای یک روزنامه نگار پس از طی مراحل ابتدایی کار حرفه ای است. بی‌تردید این که یک مدرس بخواهد تخصص روزنامه نگاری را برای افرادی که هنوز وارد مرحله ابتدایی کار حرفه ای نشده اند تبیین کند، دشوار است و مشکل تر از آن این است که در مطبوعات کشورمان نیز کمتر زمینه تخصصی در حرفه روزنامه نگاری موفق بوده است و همچنین کمتر روزنامه نگاری در یک حوزه تخصصی خاص در مطبوعات کشور مشغول به فعالیت است. متاسفانه افراد کمتر فرصت دارند که در حین فعالیت در رشته روزنامه نگاری در زمینه دریافت تخصص در یکی از رشته های مورد علاقه خود مثل؛ اقتصاد، سیاست و فرهنگ و هنر یا ... به تخصص برسند. و در بازه زمانی کوتاه باید راهی برگزینند که هم حوزه دلخواه خود را بیابند و هم در مورد آن به مطالعه و تحقیق بپردازند و در مباحث مختلف روزنامه‌نگاری همچون؛ گزارش، مقاله و مصاحبه از دیدگاه یک روزنامه نگار متخصص ببیند و بالاخره یک مجله تخصصی در معیارهای حرفه ای و علمی رشته انتخابی، خود ارائه دهد. حسین قندی، روزنامه نگار در بخشی از پیش‌گفتار کتاب خود می‌نویسد: دانشجویان در آخرین نیم سال تحصیلی واحد درسیِ اجباری روزنامه‌نگاری تخصصی را باید می‌گذراندند و حاصل کارشان که آماده ساختن یک مجله تخصصی بود، ارائه می‌کردند. در میان مجله‌های ارائه شده هرچند کارهای حرفه ای وجود داشت اما اکثر دانشجویان قادر نبودند در حوزه تخصصی که انتخاب می‌کردند، مجله‌ای همساز با انتخاب‌شان ارائه کنند، زیرا در زمینه و رشته تخصصی که انتخاب می‌کردند آگاهی و تجربه نداشتند. وجود چنین نقیصه‌ای در فضای مطبوعات کشور باعث انتشار کتاب روزنامه نگاری تخصصی از وی شد.
در عصر کنونی که اشتیاق خواندن روزنامه های چاپی با وجود فضای مجازی محدود شده، ۲۰۰۰ شماره از انتشار روزنامه ای تخصصی نه تنها عدد کمی را نشان نمی‌دهد، بلکه می‌توان آن‌را در زمره نمونه موفق رسانه ای تخصصی چند دهه اخیر کشور شمرد. شهریورسال‌جاری، دهمین سال انتشار روزنامه «اقتصاد سرآمد» است. روزنامه‌ای که با وجود فراز و نشیب های فراوان و عبور از سختی های این حرفه با متعهد ماندن به مشی تخصصی و حفظ اصول، دو هزارمین شماره تیراژی از نسخه چاپی خود را منتشر و در ۵ شهریور ۱۴۰۳ به مخاطبان خوش سلیقه اش عرضه داشته است. روزنامه اقتصاد سرآمد در ۲۲ شاخه دریایی اعم از؛ شیلات، امنیت دریا، کشتیرانی، تجارت دریا، بنادر ودریا، دریانوردی، پژوهش دریایی، فرهنگ دریا محور، دانش دریا، اقتصاد دریا،فراساحل، صنایع دریایی، اعماق دریا، گردشگری دریا، جزایر و ... فعالیت دارد. این روزنامه در سال ۱۴۰۱ در روز جهانی دریانوردی، به عنوان؛ «نشریه نمونه دریایی کشور» معرفی شد و از صاحب امتیاز و مدیر مسئول تقدیر به‌عمل آمد. در حال حاضر نیز در رتبه بندی روزنامه های کثیرالانتشار کشور در رتبه دوم کشور قرار گرفته است. در تخصص مطبوعاتی یک روزنامه نگار به دلیل آن‌که در روزنامه عمومی فعالیت دارد، حدود و دامنه پیامش را منطبق بر حدود و پیامی قرار می‌دهد که مخاطبان گسترده آن نشریه را جذب کند. اما از لحظه‌ای که روزنامه نگار قدم به دنیای مطبوعات تخصصی می‌گذارد این ضابطه ها دگرگون می‌شود زیرا اصل و بنیان مطبوعات تخصصی(روزنامه، مجله، گاهنامه) بر پیام و ارزش آن استوار است. مطبوعات تخصصی بر اساس نیاز طبقه ای خاص به دانستن و داشتن آگاهی‌های بیشتر در زمینه علوم مورد علاقه آن طبقه به‌وجود می آید. چنین رویکردی در روزنامه‌ای تخصصی را می‌توان با این بخش از شعر حافظ توصیف کرد: کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها!

 

*روزنامه نگار و فعال رسانه  

 

 اقتصادسرآمد  در زمره رسانه‌های ‌نمونه  و موفق تخصصی چند دهه اخیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۱:۵۵
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۱:۵۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

حذف یا ساماندهی هنرمندان دستفروش رشت

محمد صالح زاده

در هفته های اخیر؛ شهرداری رشت دو اقدام سلبی را در رابطه با دستفروشان اجرایی کرده است. مورد اول؛ مربوط به دستفروشان اجناس دست دوم و کهنه ای که در خیابان مطهری به علت نادیده گرفتن و عدم برخورد قاطع از سوی مدیریت شهری در این سالها بساط پهن می کردند. دست درازی این افراد به سطوح پیاده راه و خیابان که محل تردد عابرین و خودروها است، افزایش یافته بود و به نحوی آمد و شد عابرین پیاده و سواره را با مشکل همراه می کرد و اعتراض ساکنین، کاسبین و شهروندان شهر و آن محدوده را در پی داشت. مورد دوم؛ مربوط به دستفروشان هنرمندی است که در بخشی از پیاده راه فرهنگی (میدان شهرداری رشت) بساط پهن می کردند. در واقع این هنرمندان که اکثرا از نسل جوان شهر بوده، پس از تولید محصولات دست ساز شامل: قابهای تزیینی، زیورآلات، دکوراتیو، محصولات خوراکی، پوشاکی، کاربردی خانه و غیره برای عرضه و فروش کالاهای تولیدی خود در پیاده راه فرهنگی رشت بساط می کردند، تا بتوانند از این طریق هم تولیدات دست ساز و هنری خود را عرضه و هم در قبال فروش محصولات امرار معاش نمایند.

پدیده دستفروشی از دیرباز نه تنها در رشت بلکه سایر نقاط کشور دارای پیشینه تاریخی است. در این سالها، با شرایط وخیم اقتصادی به امری فراگیر تبدیل شده است. نیمی از جمعیت کشورهای در حال توسعه، از نظر اقتصادی در بخش غیررسمی فعالیت و اشتغال دارند، که این موضوع نمودهایی از فقر شهری و عدم مدیریت شهری کارآمد را نشان میدهد. اقتصاد غیررسمی به مجموعه ای از فعالیتها و مبادلات اقتصادی گفته میشود، که هرکدام ممکن است قانونی و یا غیرقانونی باشند. اما بدلیل فرار از مالیات و مقررات بیش از حد چون گزارش نمی شوند، غیررسمی خوانده می شود. با این حال اقتصاد غیررسمی بخش ویژه ای از اقتصاد این کشورها را به خود اختصاص داده است. در کشور ما بدلیل تحریم و شرایط اقتصادی نامناسب یکی از راهکارهای پیشرفت اقتصادی، رونق بخشی به اقتصادهای خُرد و محلی است که میتواند در این بن بست راهگشایی برای شاغلین این بخش و همچنین ارتقای اقتصاد شهری و منطقه ای کشور باشد.

در مورد پدیده دستفروشی اظهارات مختلفی از سوی سازمان های دولتی و عمومی_ مردمی و تخصصی وجود دارد. اغلب از سوی ارکان مدیریت شهری بیان میشود؛ دستفروشان، سوداگران غیررسمی و تلقی فعالیت شان جرم خوانده می شود. برخی از متخصصان بر این باورند؛ دستفروشی چهره شهر را مخدوش می کند و این پدیده باعث آشفتگی بصری و نازیبایی شهر خواهد شد. یکی از کارشناسان حوزه شهری می گوید: بر اساس اصل ۴۳ قانون اساسی، دولت در قبال فراهم کردن شرایط و امکانات کار برای همه آحاد جامعه تکالیفی دارد و وقتی نمی تواند از عهده تکالیف قانونی خود برآید، افراد خود دست به کار شده و اشتغال زایی می کنند. بنابراین چون قادر به دادن حقوق اولیه آنها نیستیم، نمی توانیم برایشان محدودیت ایجاد کنیم. دستفروش فضای کار می خواهد، نه محدودیت!

محمد کریم آسایش، پژوهشگر و کنشگر شهری سالها پیشتر درباره اقتصاد رسمی و غیررسمی و پدیده دستفروشی گفت: اقتصاد به دو بخش رسمی و غیررسمی تقسیم می شود که شاخص هایی چون مالیات و عوارض، بیمه تامین اجتماعی تمایز بخش هستند. اقتصاد غیررسمی هم شامل اقتصاد سیاه و اقتصاد غیررسمی پاک است. اقتصاد سیاه مانند قاچاق مواد مخدر و اسلحه و اقتصاد غیررسمی پاک مانند پیک موتوری و دستفروشی محسوب می شود.

موضوعی که در این میان بیش از پیش مهم است، اینکه باید این پدیده را مستقیم در ارتباط با دو بدنه مدیریت شهری تعریف کنیم. اقدامات عملی و اجرایی مدیریت شهری در رابطه با این پدیده در طی این سالها چگونه صورت گرفته است؟ در طی سالهای گذشته اقدامات شهرداری با عنوان سازمان عمومی مردم نهاد در مقابل دستفروشان سطح شهر، عجولانه، ضربتی و کوتاه مدت بدون ساماندهی مثمرثمر و بی برنامه بوده است. در برخی مواقع اخبار ناخوشایندی وجود داشته، و همچنین توسط ستاد سد معبر شهرداری ها با برخوردهایی زننده و زشت همراه بوده است. در سالهای اخیر، برای ساماندهی دستفروشان میدان امام حسین رشت، بازارچه ای تاسیس شد، تا دستفروشان حجره های بازارچه را اجاره نمایند، و در آنجا مشغول به فعالیت شوند. طی دهه گذشته نیز برای ساماندهی دستفروشان محدوده بافت مرکزی-تاریخی شهر رشت قرار بر این بود با در اختیار گرفتن پارکینگ و زمین سازمان زندانها توسط شهرداری برای کاسبان محدوده چاره ای اندیشیده شود که تا به امروز همچنان در حد یک خبر باقی مانده، ریاست شورای شهر در این باره می گوید: از سوی فرماندار برای در اختیار گیری زمین سازمان زندان ها در تلاش هستیم.

اقدام شهرداری در رابطه با هنرمندان دستفروش پیاده راه فرهنگی در هفته های اخیر، از این حیث بسیار مهم است؛ که تولیدات این هنرمندان بعنوان محصولات هنری و دست ساز و تاثیر آن در اقتصاد خُرد محلی باعث رشد و بالندگی اقتصاد شهری، منطقه ای و ملی خواهد شد. با توجه به این تولیدات و مزیت شهر رشت در خلاقیت صنایع دستی، ساماندهی این هنرمندان و هدفمندسازی تولیدات از سوی مدیریت شهری رشت از اهمیت بسزایی برخوردار است.

در مورد ممانعت فعالیت هنرمندان دستفروش، مدیر روابط عمومی شهرداری رشت بیان کرد: بحث ساماندهی دستفروشان است نه حذف آنها. ما در حال حاضر مشکلات اقتصادی داریم، مسئولان استان و کشور در تلاشند که این مشکل را رفع کنند، اما این دلیلی بر بی نظمی و بی قانونی نیست. در مورد جمع آوری اخیر دستفروشان فقط تصمیم و اراده شهرداری دخیل نبوده، بلکه این موضوع در جلسه فرمانداری با حضور اعضای شورای شهر مطرح شد. فروتن ادامه داد: شهروندان و کاسبان محدوده میدان شهرداری معترض بودند. دستفروشان پیاده راه در ابتدا با ۱ متر تصرف بساط پهن می کردند، این اواخر با تصمیم خود به مقدار تصرف افزوده و باعث مزاحمت هایی شده بودند. در مورد ساماندهی دستفروشان میدان شهرداری رشت برنامه ریزی های اولیه صورت گرفته، شهرداری در نظر دارد، زمینی بلا استفاده ی اداره زندانها را به نحوی در اختیار بگیرد تا بتواند برای رفع مشکلات دستفروشان تمهیداتی انجام دهد.

رییس شورای شهر رشت نیز در اینباره گفت: روز به روز به تعداد جوانان بیکار ما افزوده میشود، اما راهکار این نیست که همه دستفروشی کنند. باید تصمیمی اتخاذ شود که هم مشکل جوانان حل شود و هم مزاحمت برای شهروندان و کسبه ها به حداقل ممکن برسد. کارگرنیا بیان کرد: در دو مسیر خیابان اعلم الهدی و خیابان سعدی میدان شهرداری رشت از ابتدا دستفروشی ممنوع بوده، منتها در سالهای اخیر و شرایط پس از اپیدمی کرونا، با بی توجهی شهرداری، دستفروشان در این محدوده مستقر شدند. وی افزود: کارگروهی متشکل از؛ فرمانداری، نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی و اصناف مختلف تشکیل و در این کارگروه نسبت به ساماندهی دستفروشان تصمیماتی گرفته شد. در حال حاضر کمیته ساماندهی پیگیر و در حال بررسی و انجام کارهای میدانی است. در جلسه هفته آتی این کمیته برنامه های خود را مبنی بر ساماندهی دستفروشان ارایه خواهد کرد.

در دو هفته متوالی، پس از اعلام ممنوعیت و جمع آوری هنرمندان دستفروش توسط شهرداری رشت؛ حماد زاهدی (هنرمند و فعال حوزه هنرمندان دستفروش) در گالری شخصی خود، میزبان این هنرمندان بود، تا آنها بتوانند در این فضا به عرضه و فروش محصولات تولیدی-هنری خود بپردازند و در این روزهای سخت اقتصادی بخشی از قصور را جبران نمایند.

حماد زاهدی در این باره میگوید: بنده به عنوان شهروند احساس مسئولیتی برای خود قایل بودم، اما توانایی بنده و گالری من نیز بسیار محدود است، این نباید وظیفه منِ هنرمند باشد، در واقع یکی باید از ما حمایت کند. این یک پیشنهاد نیست، بلکه یک (باید) است. در این مورد نیاز حمایت دستگاه های مختلف حس میشود. تا اینکه هنرمندان دستفروش سازماندهی و به صورت هدفمند و با وجه ی بهتری کار کنند. موضوع مهم درباره این بچه ها اینست؛ تولید و عرضه را خودشان انجام می دهند، این موضوع در رونق بخشیدن تولیدات داخلی حایز اهمیت است.

زاهدی اشاره داشت: پدیده دستفروشی نه تنها در رشت بلکه در سایر نقاط کشور نیز به نوعی با چالش مواجه است، چیزی که در این مورد مهم است، اینکه چگونه سازماندهی شوند؟ شکل سازماندهی دستفروشان بسیار حایز اهمیت است. آمار تقریبی نشان میدهد؛ حدود ۱۰ الی ۱۵ میلیون دستفروش در کشور داریم. افراد شاغل در این بخش وابسته به این درآمد هستند، تا بتوانند خرج خود و خانواده شان را بدهند، اینجا دیگر وضعیتی اضطراری در رابطه با پدیده دستفروشی داریم، این یعنی اینکه ما باید برای ۲۴ ساعت آینده زیست این قشر برنامه داشته باشیم و دیگر پاک کردن صورت مساله و موکول کردن به زمان دیگر چاره کار نیست. در سالهای اخیر تلاش های زیادی در شورا، شهرداری و سایر سازمانها انجام شده، اما در حد مناسبتی باقی مانده و هنوز به سرانجام نرسیده است. با خوش بینانه ترین حالت می توانم بگویم، از اکنون تا یکسال دیگر می توانیم منتظر اولین شکوفه این جریان باشیم. اما باید بدانیم در این یکسال ما راجع به افرادی صحبت می کنیم، که نان شب شان وابسته به این درآمدزایی است.

فعال حوزه هنرمندان دستفروش در مورد حمایت مدیریت شهری از هنرمندان بیان داشت: در شرایط فعلی بزرگترین مشکل کشور ما بحث اقتصادی است، شهرداری و ارکان مدیریت شهری نه تنها باید از حذف آنها جلوگیری کند، بلکه بایستی به صورت هدفمند و با برنامه ریزی در رشد و بالندگی این اقتصاد خرد محلی گام بردارد. همه این بچه ها صاحب خانواده هستند و از این راه امرار معاش می کنند، و این فقدان قطعا در وضعیت زندگی هنرمندان دستفروش تاثیر گذار است. این هنرمندان برای ساخت محصولات دست ساز خود ساعتها زمان صرف می کنند، و پشت همه دست ساز ها کلی عشق، علاقه و امید است، حذف این بچه ها باعث نااامیدی خواهد شد. شهرداری حتی میتواند برای حمل و نقل وسایل این هنرمندان اقدام موثری داشته باشد، تا از هزینه هنرمندان در این برهه اقتصادی کاسته شود. در سالهای اخیر از سوی سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری رشت صندلی هایی برای این کسب و کارها در پیاده راه در نظر گرفته شد، تا جایی که مطلع هستیم هزینه این میزها از روزی ۱۰۰ هزار تومان تا این اواخر به روزی ۳۰۰ هزار تومان افزوده شده بود، این نوع کسب درآمد شهرداری ها طبیعی است، اما در این اوضاع مگر این بچه ها چقدر درآمد دارند، که هربار باید هزینه بیشتری هم پرداخت کنند. آن هم ممکن بود یک روز بهشان میز برسد و روز دیگر نه. برای آرتیستی که هیچ منبع درآمدی دیگری ندارد، آیا تنها یک هفته یا دو هفته در ماه کفایت میکند؟ نکته دیگر در رابطه با اجاره دادن میزها توسط سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری، اینکه برخوردها سلیقه ای بود؛ شما باش، شما نباش.

وی در مورد شهر خلاق صنایع دستی اضافه کرد: ما در شهر رشت یک رویای سوخته با عنوان شهر خلاق در صنایع دستی داریم، با قاطعیت میتوانم بگویم: این بچه ها پتانسیل این را دارند، تا این رویای سوخته را به واقعیت بدل کنند. ما با قشری مواجه هستیم که تحت عنوان هنرمندان دستفروش به صورت دایمی و مقطعی در خیابان سعدی محصولات تولیدی خود را در معرض دید علاقه مندان و مشتری قرار می دادند. کارهای مختلفی توسط این هنرمندان از آماتوری تا بسیار حرفه ای ساخته میشود، این بچه ها سرمایه های این شهر هستند، با وجود اینها می شویم شهر خلاق در صنایع دستی. ما به عنوان شهری خلاق در صنایع دستی باید بسیار هوشمندانه رفتار نماییم. کافیست به ترکیه نگاه کنیم؛ با مدیریت و هدفمند سازی در تولیدات خُرد محلی، برای کشور و شهرهای خود هویت سازی و آنها را تبدیل به جاذبه های کشور کرده است. ما سرشار از این آثار و پتانسیل ها هستیم، که نیاز به حمایت و برنامه ریزی مستمر دارد.

این هنرمند در مورد نمونه های مشابه سایر نقاط جهان عنوان میکند: در هر جای دنیا این کسب و کار وجود دارد، و هر کشور نیز به سبک و سیاق خود در رشد اقتصاد بومی و ارتقای دستفروشان هنرمند سهیم بوده است. در بسیاری از کشورها از دستفروشی تحت عنوان مبلمان شهری یاد شده و در دسته بندی شهری قرار می گیرند. به عنوان مثال؛ در پاریس که ۲ میلیون نفر جمعیت دارد، در این شهر ۹۷ بازار مختلف برای دستفروشان تعریف شده، و به صورت سالیانه بیش از ۳ هزار مجوز فعالیت خیابانی، عرضه مواد غذایی و سایر محصولات دست ساز هنرمندان دستفروش صادر میشود. در سایر شهرهای مطرح دنیا، مثل؛ نیویورک، آمستردام و سایر شهرها در کشورهای آسیای شرق، آمریکای جنوبی و آفریقا به این موضوع به عنوان اقتصاد خُرد و محلی و تاثیر گذار در اقتصاد کشور نگاه می کنند. در شرایط فعلی؛ که رویکرد اقتصاد ملی کشور شیوه اقتصاد مقاومتی است، یکی از لازمه های این رویکرد نگاه حمایتی به اقتصادهای خُرد بومی و محلی است، که باید به آن بها داده شود.

زاهدی در پایان اشاره داشت: دستفروشی و دستفروشان در اقتصاد کشور نقش پر رنگی دارند، اول از همه باید این پدیده را به رسمیت شناخت. تجربیات ما نشان میدهد؛ با هنرمندان دستفروش میتوان تعامل داشت، تا یکسری موازین و مقررات را رعایت نمایند. دستفروشی نه تنها تهدید، بلکه قوت و امتیاز برای شهر است. با توجه به اهمیت خرده فروشی در تولیدات داخلی و رویکرد اقتصاد مقاومتی کشور، نیاز حمایت شهرداری، شورا و سایر ارگان ها بیش از پیش حس میشود. در حال حاضر چندین نقطه گیلان با حمایت خدمات شهری، بازارهای هفتگی برپا میشود، این بازارهای هفتگی باید سازمان یافته و چرخشی باشند تا همه افراد بتوانند معیشت خود را بگذرانند.

 

نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار و کارشناس مسایل شهری) 

منبع: روزنامه گیلان امروز 

چهارشنبه 11 بهمن 1402 | 19 رجب 1445| 31 ژانویه 2024 سال بیست و ششم | شماره 6447 | 

https://gilan-today.com/#x

دریافت 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۲ ، ۰۲:۵۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد

مقاله؛ بحران مهاجرت به گیلان؛ عاملی آگاهانه بدون محدودیت

 

ما برای سکنی گزیدن در هر منطقه از کشور کاملا آزاد هستیم. در کشور؛ قانونی که بتوان مهاجرت را به نحوی مدیریت کرد، که به بحران تبدیل نشود تا به امروز تنظیم نشده است. در واقع شهروندان ایرانی چه به اجبار، چه به اختیار هرگاه که اراده کنند، میتوانند با مهاجرت به نقاط دیگر زندگی را از سر گیرند. اما از این عامل به سادگی نمیتوان عبور کرد! از این حیث که چنین عاملی همیشه به ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، طبیعی، زیست محیطی و توسعه منطقه اثر منفی وارد کرده است.

گیلان به مرکزیت کلانشهر رشت از استان های شمالی کشور، در جوار دریای کاسپین قرار گرفته است. این استان از شمال به دریای کاسپین، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان های قزوین و زنجان و از شرق به استان مازندران محدود میشود. مساحت استان گیلان چیزی حدود ۱۴۰۴۴ کیلومترمربع که طبق آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن برابر با ۲٬۵۳۰٬۶۹۶ نفر بود.

طبق آمارها؛ استان گیلان دهمین استان پرجمعیت کشور و دومین استان پرجمعیت شمال کشور پس از استان همجوار مازندران محسوب میشود. از لحاظ تراکم جمعیتی، این استان با ۱۷۷ نفر در هر کیلومترمربع جایگاه سوم را در کشور دارد. کلانشهر مرکزی گیلان(رشت) نیز که چیزی حدود ۴۶درصد جمعیت کل استان را در خود جای داده، در رتبه یازدهم شهرهای پرجمعیت کشور قرار گرفته است.

طبق آمارهای مربوط به جمعیت در طرح آمایش استان گیلان که توسط سازمان برنامه و بودجه تهیه شده؛ تعداد شهرهای استان گیلان از سال ۱۳۶۵ که ۲۱ شهر بود، در سال ۱۳۹۵ به ۵۲ شهر رسید. از سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ سالانه حدود ۲۳۷۲۰ نفر بر جمعیت استان افزوده شد. جمعیت روستایی استان در طی این دهه ها همیشه روندی نزولی داشته است. بر اساس سرشماری عموم نفوس مسکن در سال ۱۳۹۵ سهم استان گیلان از جمعیت کشور ۱۱/ ۳ درصد میباشد. روند باروری در استان گیلان در تمام دوره ها با کاهش رو به رو بوده، بطوریکه از ۱۳۹هزار در سال ۱۳۶۵ به ۴۲ هزار در سال ۱۳۹۵ رسیده است. طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۵ گیلان استانی مهاجر پذیر که در مجموع طی دوره مذکور ۲۲۷۱۸۵ نفر به این استان وارد و ۱۸۵۲۳۴ نفر از استان خارج شده اند. خالص مهاجرت در این استان برابر با ۴۱۹۵۱ نفر بوده که بیشترین مهاجران وارد شده به استان گیلان به ترتیب مربوط به استانهای تهران، البرز، اردبیل، قزوین و مازندران بوده اند. به طور کلی با استناد به نتایج سرشماری های ۱۳۸۵و ۱۳۹۰ باید گفت: مهاجرتهای شغلی(جستجوی کار بهتر، نقل و انتقال شغلی) نقش بسزایی در جابه جایی و تحرک مکانی جمعیت به سمت استان را ایفا می کنند. این جابجایی و تحرک های جمعیتی و مکانی با آغاز دهه ۱۳۹۰ تا به انتهای دهه مذکور و دهه جاری؛ شکل و شمایل دیگری به خود میگیرد. با اطمینان میتوان گفت: با آغاز دهه نود خورشیدی روند مهاجرت به استان گیلان دیگر همچون دهه های گذشته نیست و با شدت گرفتن این عامل حالا پس از گذشت یک دهه از این فرایند دیگر به شکل یک بحران خود را بروز داده است.

استان گیلان و شهرهای بزرگ و کوچک آن در یک گذار تاریخی همیشه با عاملی بنام مهاجرپذیری سر و کار داشته است. با جست و جویی کلی میتوان فرایند مهاجرت به گیلان را به اینگونه تقسیم بندی نمود؛ یک: مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به مقصد مرکز استان و سایر شهرهای بزرگ. همچون: رشت، لاهیجان، انزلی و تالش. بطور کلی این نوع مهاجرت در کشور طی دو بازه زمانی قبل و بعد انقلاب شدت گرفته است. این حرکت مهاجران از روستا و شهرهای کوچک به بزرگ و مرکزی تا سال ۱۳۶۵ با شدت روبرو بود که بتدریج تا سال ۱۴۰۰ رو به کاهش نهاد. این عامل از مهاجرت باعث افزایش عرضه نیروی کار در شهرها شد که حتی از افزایش تقاضا برای نیروی کار در شهرها بیشتر بود. بطور مثال: در پایتخت کشور این عامل باعث شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی و شهرهای اقماری شد که با افزایش جمعیت، بخش ویژه آن نتوانستند جذب فعالیت های اقتصادی شهرهای بزرگ شوند. که از اثرات منفی مهاجرت های بدون برنامه ریزی و عجولانه است که پس از گذشت دهه ها همچنان در برخی از شهرهای بزرگ کشور اثرات آن بر پیکره ی شهرنشینی و ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی قابل رویت است. و همچنین باید اشاره داشت که این امر با گذشت زمان به تبعات زیست محیطی نیز منجر شده است.

دو: مهاجرت بر اساس رویدادهای طبیعی همچون سیل و زلزله. این نوع مهاجرت به گیلان به دو شکل درون و برون استانی بوقوع پیوست. زلزله تلخ رودبار در سال ۱۳۶۹ باعث عمده مهاجرت های درون استانی به مرکز استان شد. پس از آن در دهه ۱۳۷۰ با رخ دادن زلزله در استان اردبیل عمده مهاجرت ها به استان گیلان از جانب شمال غربی همسایگی (اردبیل و خلخال) اتفاق افتاد. که عمده جابجایی های جمعیتی و سکونتی این رویداد طبیعی بر شهرهای رشت، انزلی و صومعه سرا بوده است. این شکل از مهاجرت در استان گیلان که از سال ۱۳۷۵ شدت گرفت به ابعاد اقتصادی و صنفی استان گیلان اثراتی وارد نموده است. به روایتی مهاجران برای ادامه زندگی به نسبت مهارتهای خود به مشاغلی روی آوردند که از جمله این اصناف میتوان به نانوایی و صنعت ساختمان اشاره داشت.

سه: در این مدل مهاجرتی به استان که مهمترین آثار و پیامدهای منفی را با خود همراه داشته که از بُعد زمانی بسیار نزدیک و همچنان در حال بحران افزایی است. مهاجرت از سایر استان های کشور؛ در مناطق مرکزی و جنوبی که با آغاز دهه نود خورشیدی دچار بحران هایی از جمله: عواملی طبیعی همچون فرونشست ها، کم آبی و خشکسالی ها، آلودگی های هوا، تراکم بیش از حد جمعیتی و…. در مناطق خود شاهد بوده اند. که این عوامل دست به دست هم داده تا با مهاجرت از آن بحران فرار کرده و در استان گیلان که از لحاظ موقعیت طبیعی و آب و هوایی مناسب تر بود، سکنی گزینند. نکته حایز اهمیت در این نوع مهاجرت به گیلان اینست؛ این مدل به صورت گسترده در تمامی سطوح شهری و روستایی استان در حال وقوع است.

با دقت به کلان روند و روندهای مخرب مهاجرتی استان؛ گیلان استانی مهاجر پذیر، فرجام تیره روستاهای گیلان در غبار مهاجرت ها، رشت دومین مرکز استان مهاجر پذیر کشور، جغرافیای مهاجرت و اسکان موقت در گیلان، فرونشست از عوامل مهاجرت اصفهانی ها به گیلان و مازندران، تقویت اقتصاد روستاهای گیلان برای جلوگیری از مهاجرت، مهاجرت تهرانی ها از مرکز به شمال کشور در پی آلودگی های هوا، بحران آب و مهاجرت از مناطق مرکزی و خشک به استان گیلان، استان گیلان در آینده دچار بحران میشود، ویلاسازی و از بین رفتن شالیزارها و مراتع، گیلان پیرترین استان کشور، بار سالمندی مهاجران بازنشسته بر دوش نظام سلامت گیلان، تغییر کاربری اراضی گسترده کشاورزی، کمبود آب در فصول کاشت در گیلان. اینها بحران هایی است که در طول یک دهه گذشته بر استان گیلان تسلط یافته اند. استانی که در طی دهه های مختلف اشکال مختلفی از مهاجرت را در خود نظاره گر بوده، اما در طی یک دهه اخیر شکل ناموزونی از مهاجرپذیری را تجربه میکند که نه تنها برای محدود کردن این بحران برنامه ریزی نشده بلکه این عامل از بس سرعت یافته، که زَهواره کار از دست رفته است.

سال گذشته در وبسایت کارزار درخواست نظارت مسئولین گیلان بر مهاجرت افراد غیربومی به گیلان و نظارت بر فروش زمین به این افراد توسط جمعی از فعالین گیلانی ثبت گردید. این درخواست با این محتوا که آلودگی هوا و بی آبی دیگر استان ها سبب رشد مهاجرت به گیلان شده است. که با توجه به شدت نرخ بیکاری در استان نسبت به دیگر استان ها این عامل میتواند ضربه ای جبران ناپذیر دیگری به گیلان وارد آورد. پس از این کارزار که توسط مردم گیلان به صورت مجازی امضا گردید تا به امروز نه آنچنان سیاستی محدود کننده اعمال گردیده و نه از لحاظ فرهنگی در گیلان تغییراتی مثبت رخ داده است.

شهریور سال گذشته نماینده اصفهان در مجلس با توجه به نرخ بیکاری در استان اصفهان عنوان کرد: “پیشنهاد ما ایجاد استان اصفهان ساحلی است. نه‌تنها اصفهان، بلکه هر استان دیگری که تمایل دارد می‌تواند گوشه‌ای از ساحل دریا را در اختیار گیرد تا نمونه‌ای از استان خودشان را کنار ساحل به وجود بیاورند”. در طی دهه گذشته مساحت گسترده ای از اراضی گیلان با کاربری های مسکونی، کشاورزی، باغی و شالیزارهای زیر کشت توسط مهاجرین مرکز و جنوب کشور از جمله اهالی استان اصفهان به دلایل بحران های بوجود آمده در مبدا از جمله فرونشست، کم آبی و در پی آن خشکسالی خریداری شده است. که این جابجایی جمعیتی و سکونتی در جغرافیای گیلان نیازمند تحلیل، پایش و ارزیابی و همچنین اثرات مخرب آن باید در میان طبقات مختلف جامعه مبدا و مقصد شفاف سازی شود.

مهاجرت در گیلان از دوره ای با شدت آغاز گردید؛ که استان همسایه مازندران با تراکم جمعیتی و ویلاسازی های گسترده روبرو شد. طبق اطلاعات آماری بخش گسترده ای از اراضی مازندران توسط مهاجران غیربومی در طی دهه های ۶۰ ، ۷۰  و ۸۰ خورشیدی آزاد سازی شده است. پس از افزایش تراکم جمعیتی در مازندران، این نقل و انتقال از مازندران به سمت گیلان سرازیر شد که با توجه به ابعاد زمانی آن، جابجایی های جمعیتی و سکونتی با تغییراتی همراه بوده است. بطور مثال اگر تا دهه ۷۰ اوج مهاجرت ها به شمال از سوی مرکز کشور صورت میگرفت. اما پس از آن بتدریج گستره این مهاجرت ها وسعت یافت و سایر استان های ایران نیز با مشکلات بوجود آمده به مهاجرت روی آوردند. از پیامدهای مخرب این نقل و انتقال جمعیتی و سکونتی میتوان به سکونت غیردایمی، پدیده خانه دومی، تغییر کاربری اراضی، خالی شدن روستاها که با توجه به پایه ای بودن اقتصاد کشاورزی در گیلان باعث تغییر مشاغل نیز شد و معضلات اجتماعی و فرهنگی و همچنین با افزایش نرخ بیکاری در استان گیلان به ابعاد اقتصاد گیلان نیز آثار منفی وارد کرده است.

 

نویسنده : محمد صالح زاده ( دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی-گرایش برنامه ریزی منطقه ای دانشگاه گیلان) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

https://moroor.org/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۱۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

بازنشر گزارش ؛ گیلان در انتظار موج مهاجران اقلیمی

 

زنگ هشدار افزایش مهاجرت اقلیمی در ایران/ 70 درصد زمین‌های کشاورزی در خطر  نابودی – تجارت‌نیوز

آب مایه حیات و عامل توسعه در تمامی بخش‌ها است و از بین رفتن منابع آب مهاجرت‌های محیط زیستی را در سراسر دنیا شکل داده و ایران نیز از این مسأله مستثنی نیست.
نقشه مهاجرت فرستی در کشور نشان دهنده ارتباط آن با نقشه آب و میزان افت آب در حوزه‌های آبریز کشور است به عبارت دیگر مناطقی که بیشترین میزان افت آب را داشته بیشترین مهاجرفرستی را داشته‌اند.
گیلان، مازندران، گلستان، تهران و کرج جزء مهاجرپذیرترین نقاط کشور هستند و گیلان سومین استان مهاجرپذیر و دومین استان پر تراکم کشور است.
اما موضوع مهمتر پیامد این مهاجرت‌ها است. پیامد‌هایی که طیف وسیعی از مسائل و مشکلات از اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گرفته تا حقوقی و قضایی را در بر می‌گیرد.
همه این‌ها در چرخه‌ای با یک مدیریت ناکارآمد چه در سطح ملی و چه در سطح بین‌المللی برای ما بحران آفرینی می‌کند.
مؤسسه سبزکاران بالان و رویداد سرآ با هدف بررسی این معضل و توجه مردم به اهمیت آب و محیط زیست در توسعه پایدار، و لزوم مشارکت برای حفاظت از آن در برنامه‌ای به این مسأله پرداختند.
در این برنامه نسیم طواف‌زاده پژوهشگر محیط زیست و توسعه پایدار به بیان موضوع (مهاجرت اقلیمی در سرزمین ایران ) و محمد کهنسال کنشگر توسعه پایدار و دبیر محیط زیست انجمن طرفداران توسعه انزلی به موضوع ( جامع نگری، حلقه مفقوده صنعت آب ) پرداختند.

شمار پناهندگان محیط زیستی به ۳۲. ۴ میلیون نفر رسید

طواف‌زاده مدیرعامل سمن محیط زیستی سبزکاران بالان در این برنامه با اشاره به چالش‌های مهم محیط زیست ایران با ارائه آمار و مستنداتی در خصوص وضعیت حوزه‌های آبی کشور گفت: آمار‌های جهانی نشان می‌دهد که سال ۱۹۹۵، ۲۵ میلیون نفر پناهنده محیط زیستی در سطح جهان داشتیم. در سال ۲۰۱۲ شمار این پناهندگان به ۳۲. ۴ میلیون نفر رسید که با ۳۰ درصد افزایش از پیش‌بینی‌های جهانی فراتر رفت.
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل سال ۲۰۲۲ اعلام کرد تا سال ۲۰۵۰ بین ۵۰ تا ۲۰۰ میلیون نفر پناهنده در جهان خواهیم داشت. یکی از دلایل این تخمین تغییرات اقلیمی و شرایط نامشخصی است که این مسأله برای ما پدید آورده و امروزه آخرین آماری که ارائه شده این است که شمار پناهندگان از مرز ۲۰۰ میلیون نفر گذر خواهد کرد.
مهاجرت محیط زیستی در ایران نیز سابقه داشته که ما به دوره اخیر می‌پردازیم. از دهه ۱۳۷۰ وقتی برای اولین بار خشکی هامون اتفاق افتاد حدود ۴۰۰ هزار نفر تحت تأثیر قرار گرفتند. یکصد هزار نفر مهاجرت کردند. استان گلستان هنوز درگیر تبعات این مهاجرت در دهه ۷۰ است.
دوره دوم که از دهه ۱۳۸۰ شروع شد پدیده گرد وغبار در جنوب غربی کشور بود که موجب یک سری مهاجرت‌هایی شد، اوایل این مسأله برای همه غریبه و چالش برانگیز بود. بیمارستان‌ها مراجعان زیادی داشتند کم کم مردم با زندگی در آن شرایط وفق پیدا کردند. ولی در دوره دوم مهاجرت اتفاق مهمی افتاد و آن این که بخشی از این مهاجران به سرزمین خود بازگشتند.
دوره سوم در دهه ۱۳۹۰ شکل گرفت که کاهش شدید منابع آب بحث‌های انتقال آب بزرگ مقیاس، باعث باعث بروز مشکلات عدیده‌ای شد و چهره خشونت‌آمیز بحث‌های مهاجرتی ناشی از خشکسالی و انتقال آب جلوه‌گر شد. اولین چالش‌ها و درگیری‌ها سال۱۳۹۶ بین روستاییان بلداجی در استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان بر سر انتقال آب رخ داد و برای دستگیری این روستانشینان از اصفهان نیروی انتظامی وارد چهارمحال بختیاری شد و این‌ها را برد و درگیری بالا گرفت و همچنان نیز این درگیری‌ها وجود دارد.

نسیم طواف زاده ادامه داد: معتقدم یک دوره چهارم داریم که از دهه ۱۴۰۰ شروع شده، زمین در بخش‌های زیادی از مناطق مرکزی به علت کاهش شدید آب و تخریب سرزمین در حال از دست دادن خاصیت قابل سکونت بودن است و این عامل مهاجرت می‌شود.
تفاوت دوره چهارم و سوم در دو نکته است. در دوره سوم از اقشار متوسط رو به بالا مهاجرت داشتیم ولی در دوره چهارم تقریباً شاهد مهاجرت انواع اقشار بودیم، و مهاجرت بخش گسترده‌ای از مردم، باعث آمیختگی مسائل بسیاری اعم از موضوعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌شود که این خودش جای بحث و بررسی دارد.
نقشه‌ای که توسط‌امیر آقاکوچک آبشناس ایرانی و همکارانش در مورد کاهش آب‌های زیر زمینی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ تهیه شده می‌تواند بر نقشه مهاجرت اقلیمی تطابق یابد.
بر اساس اطلاعاتی که من وهمکارانم گردآوری کرده‌ایم در سال۱۳۵۰ حدود ۴۷ هزار چاه عمیق در کشور داشتیم، سال ۱۳۶۰، تعداد چاه‌های عمیق به ۱۶۲ هزار، سال ۱۳۷۰به ۲۲۵ هزار، سال۱۳۸۰ به ۴۵۰ هزار چاه، سال ۱۳۹۰ به ۷۳۶ هزار چاه و سال ۱۴۰۰ به حدود یک میلیون چاه عمیق در کشور رسید.
به گفته ی وی، یعنی در هر ۱. ۶ کیلومتر مربع کشورمان، یک چاه و ۵۰ نفر آدم وجود دارد و با توجه به این که بخش گسترده‌ای از کویر مرکزی خالی از سکنه است می‌شود دید که این مسأله چه فشاری به حاشیه‌ها وارد می‌کند.

مهاجران اقلیمی در گیلان و چالش‌ها

اما موضوع مهمتر پیامد این مهاجرت‌ها است. گرچه مهاجرت پیامد‌های مثبت نیز دارد ولی اکنون شاهد پیامد‌های منفی آن هستیم. تفاوت‌های اجتماعی، فرهنگی مهاجران در خصوص نقش زن‌ها در جامعه خیلی پر رنگ است. نسیم طواف زاده در ادامه صحبت خود اضافه کرد: این مهاجرت‌ها به خصوص در روستا‌ها در بین طبقه‌های مختلف اجتماعی اتفاقاتی را رقم می‌زند. مهاجران ورودی به گیلان با فرهنگی مواجه می‌شوند که زنان در آن اجازه کار، فعالیت، حضور در عرصه اقتصاد و آزادی و ر‌هایی را دارند ولی درعین حال برای عده‌ای از افرادی که وارد این جامعه می‌شوند این رفتار‌ها بسیار عجیب است. این‌ها تبعاتی را ایجاد می‌کند. شکایات نیروی انتظامی نشان می‌دهد که این دسته شکایات در بافت روستایی در حال وقوع است. ازدواج‌هایی که اتفاق می‌افتد و به طلاق‌های بی‌شمار منجر می‌شود، یکی دیگر از تبعات است.
به گفته این کارشناس محیط زیست، گیلان بیشترین آمار طلاق کشور را دارد یک دلیل عمده‌اش این است که در استان‌های همجوار مثل اردبیل، زنجان و آذربایجان طلاق را ثبت نمی‌کنند و برای طلاق گرفتن به گیلان می‌آیند.

موضوع دیگر اختلافات اقتصادی و طبقاتی است، مطالعات ما نشان می‌دهد بیشتر از نیمی از افرادی که مهاجرت کرده‌اند از طبقه متوسط رو به بالا هستند و تفاوت این‌ها با طبقه متوسط رو به بالای گیلان این است که پول نقد بیشتری در اختیار دارند. دارایی گیلانی‌ها زمین و باغ و شالیزار است ولی مهاجران از استان‌های دیگر پول نقد بیشتری در اختیار دارند و این پول نقد در حال ایجاد کردن تفاوت‌های بسیاری در روستا‌ها است که این امر موجب تمایزات و انحصار در بازار‌های منطقه می‌شود.
همچنین تفاوت‌ها و تمایز‌هایی در رفتار‌ها، هنجار‌ها و سنت‌های جوامع مختلف وجود دارد. ابراز شادمانی و زندگی شبانه بخشی از فرهنگ و سنت گیلانیان است. این فرهنگ در خیلی از استان‌ها وجود ندارد. وقتی افرادی از این دو فرهنگ با هم ترکیب می‌شوند و می‌خواهند کنار هم قرار بگیرند بدون این که هیچ یک آدم بدی باشند همدیگر را ناراحت می‌کنند و مشکل بوجود می‌آید.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه یکی از موضوعات پنهان این مهاجرت‌ها تغییر کاربری اراضی و تغییر کشاورزی بومی به محصولات غیربومی است، توضیح داد: در سال ۱۳۸۳ گیلان برای نخستین بار توانست زعفران کشت کند. اما این زعفران، بومی استان نیست بلکه مهاجران از خراسان جنوبی آورده‌اند و اراضی چای‌کاری را به کشت زعفران اختصاص داده‌اند. کارگر گیلانی در این زمینه مهارت ندارد و تغییر و تحول در این نوع کشت مسائل حاشیه‌ای بوجود می‌آورد.
وضعیت پسماند گیلان که در حال حاضر نیز فاجعه است و دستور استاندار موجب پراکنده شدن آن در تمام استان شده با آمدن مهاجران بحرانی‌تر هم می‌شود و باید دید شهرداری‌ها و دهیاری‌ها چقدر برای مدیریت این حجم از پسماند آمادگی دارند.

چالش مهم فقدان برنامه برای مهاجران

از نظر وی اشتغال و گذران زندگی مهاجران یکی دیگر از این مباحث است: ما دو دسته مهاجر داریم. مهاجران در سن مولد و در سن پیری. آن‌ها که در سالخوردگی می‌آیند یک سری الزامات و نیاز‌ها دارند، آنان که در سن کار و جوانی می‌آیند یک سری مسائل دیگر. با توجه به این که گیلان خودش دچار بحران اشتغال است ورود مهاجران جوان می‌تواند این بحران را تشدید کند.
بحث سلامت نیز از مباحث مهم قابل بررسی است. آیا بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و امکانات درمانی گیلان برای مهاجران کافی است؟
بحث آموزش چه در مدارس و چه دانشگاه از دیگر مسائل است. آیا شرایط پذیرش داریم و همه این‌ها پیامد‌های عدم برنامه‌ریزی برای مهاجران است؟
عوامل مختلفی مانند بیابان زایی و گرد و غبار باعث مهاجرت می‌شوند ولی ما در استان مرطوبی هستیم و بنظر نمی‌رسد که در گیلان با بیابان زایی مواجه باشیم اما وقتی از سد سفیدرود به سمت شمال می‌رویم شاهد این پدیده هستیم و در ارتفاعات منجیل و رودبار بحث شن‌های روان را داریم. در نقاط مختلف کشور بیابان زایی را به شدت داریم، در استان گلستان حتی مازندران بعنوان پهنه‌های مرطوب کشور این مشکل دیده می‌شود.
بحث گرد و غبار را امروز همه می‌شنویم. تقریباً از ابتدای سال تاکنون ۱۰۰ روز غبارناکی داشتیم و خودش نشان می‌دهد که وضعیت خیلی خوشایند نیست.
گونه‌های مهاجم مثل سنبل آبی که اکنون در تالاب‌ها و بسیاری از منابع آبی گیلان شاهدش هستیم باعث مهاجرت بیش از ۲۰ میلیون نفر در افریقای بزرگ شد و کنوانسیون‌های مختلفی در جهان برای مقابله با آن تشکیل شده و ما نیز باید راهکاری برایش بیاندیشیم.
طواف زاده تاکید کرد: در گام اول باید شرایط در حال وقوع را بپذیریم و نسبت به مطالعه و برنامه‌ریزی دقیق اقدام کنیم. برنامه‌ریزی برای پیامد‌های احتمالی مهاجرت، که بسیار گسترده است از جمله مواردی چون ایجاد فرصت‌های شغلی با توجه به فضای مهاجرت، فرصت‌های دانشگاهی و تحصیلی، شناسایی فرصت‌های فرهنگی، اجتماعی مشارکت است.
استان گیلان با توجه به فضای سهل‌گیری بهترین جا برای مهاجرت است که اگر ما برای آن برنامه درست داشته باشیم این فضا فرصت آمیختگی، رشد و مشارکت را افزایش می‌دهد اما فقدان برنامه برای مهاجران ما را با چالش‌های جدی روبرو می‌کند.

 

مافیای صنعت آب بحران آفرین است

در ادامه برنامه سرآ، محمد کهنسال دبیر انجمن محیط زیست طرفداران توسعه انزلی با موضوع ( جامع نگری، حلقه مفقوده صنعت آب ) به ایراد سخن پرداخت.
این کنشگر محیط زیست با اشاره به بحران آب کشور بیان کرد: متأسفانه آنچه به عنوان مدیریت منابع آبی در کشور ما تعریف می‌شود فقط مدیریت یا درست‌تر بگوییم افزایش تولید است و یکی از دلایل مهم این امر اجرای پروژه‌های بزرگ با درآمد‌های کلان توسط مافیای صنعت آب است. مشکل، چرخه معیوب در مدیریت آب است، اول با ایجاد تقاضا‌های غیرضروری روبه رو هستیم، سپس برای جبران افزایش مصرف یک سری منابع نامطمئن تعریف و بعد، از روش‌های غیرپایدار اقدام به تأمین و انتقال می‌کنند، این مجدداً منجر به ایجاد تقاضا‌های غیرضروری می‌شود و این چرخه معیوب کماکان ادامه دارد.
مدیریت یکپارچه منابع آب نه فقط یک بحث ملی بلکه بحث فرا مرزی است. مسأله‌ای که بعنوان یکی از مشکلات اساسی ایران باید به آن پرداخته شود.
وی اضافه کرد: اهمیت غذایی و تغذیه و سلامت بدون آب معنی ندارد، صنایع کم یا زیاد به آب وابسته هستند، در بحث الگو‌های مصرف پایدار و اقلیم و تغییر اقلیم، قطعاً بحث آب است. تمامی زیست بوم‌ها، جنگل‌ها، مراتع و بیابان‌ها با آب در ارتباط‌اند.
مشکلاتی مانند فرونشست، فروچاله، بیابان زایی، ریزگرد، خشکی تالاب‌ها، خشک شدن دریاچه ارومیه، پسروی آب کاسپین، آلودگی ناشی از فاضلاب شیرابه‌های زباله، مهاجرت روستاییان، فرسایش خاک، وقوع سیلاب، وضعیت بحرانی تالاب‌ها از جمله چالش‌ها یا بهتر بگوییم بحران‌های مرتبط با آب در کشور است.

به گفته کهنسال، در همین شرایط خبر‌هایی از مطالعه، کلنگ زنی یا افتتاح سد، تونل انحرافی، سد لاستیکی، انتقال آب بین حوزه‌ای، خشک کردن هور و مالچ پاشی در خوزستان، انتقال آب مکران به کویرمرکزی، کلید خوردن پروژه‌های آب ژرف در بلوچستان و ادامه روند سد‌سازی‌ها می‌شنویم.
نبود الگوی صحیح کشت در کشور از مشکلات مهم است در خبر‌ها می‌شنویم گوجه و خیار جیرفت فروش نرفت. سیب وهلوی آذربایجان را به خیابان ریختند، ادامه کشت آب بر هندوانه در مناطق کویری آن هم برای هندوانه‌ای که کیلویی سه هزار تومان است. کماکان مدیران کشور به کار‌هایی چون انتقال آب بین حوزه‌ای، انتقال آب از دریا‌ها و دریاچه‌ها، کشت شالی در مناطق خشک و نیمه خشک، توسعه پرورش دام و صنعت میاندیشند.

لابی سیاسیون تأثیرگذار برای جذب منابع ملی

محمد کنهسال در ادامه اضافه کرد: لابی سیاسیون تأثیرگذار استان‌های مرکزی برای جذب سرمایه ملی و توسعه منطقه‌ای، بحث‌های قومی قبیله‌ای برای توسعه در یک منطقه بدون توجه به پایدار نبودن این شیوه، افزایش درخواست برای آب، و انتقال آب از استان‌های دیگر به استان‌های خودشان که در بحث و جدل‌های بین یزد و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری نمونه‌های آن را شاهد بودیم.
نکته خیلی مهم این که دولت‌های ما در چند دهه گذشته در ایجاد اشتغال ناتوان بوده‌اند و چون موفق به ایجاد شغل نشده‌اند یکی از راهکار‌هایی که به ذهنشان رسیده وا نهادن جنگل، مرتع، آب و زمین در اختیار مردم و سهل‌گیری در این خصوص بوده تا مردم خودشان با کشاورزی و دامداری شغل ایجاد کنند و اکنون تبعاتش را می‌بینیم. این «بحران مدیریت» است اما راهکار رفع این معضل، توسعه پایدار، جامعه تاب‌آور و حکمرانی خوب است.
درباره بحث مدیریت آب، جای همه جانبه نگری و جامع‌نگری خالی است. تمرکز بیشتر بر تولید است. در حالی که باید نگاه همه جانبه بشود تا برنامه‌ریزی‌ها نیز همه جانبه صورت بگیرد و مدیریت جامع در بحث آب حاکم می‌شود.
به گفته این کارشناس، در مدیریت جامع، مدیران برای پیش از ایجاد تقاضا تا بازیابی آب مصرف شده برنامه دارند.
وی تصریح کرد: برخی راهکار‌های سیاسی اجتماعی برای مدیریت بهتر منابع آب تمرکز بر مدیریت مصرف، ارجحیت بخشیدن به نگاه کارشناسی در اعمال نفوذ سیاسی و اجتناب از نگاه منطقه‌ای و قومیتی است. برنامه‌ریزی برای توسعه کشاورزی، دامداری و صنایع آبی باید مبتنی بر آمایش سرزمین و ظرفیت‌های آبی موجود در همان منطقه از طریق بازنگری در جغرافیای وضع موجود کشاورزی دامداری باشد.

بحران آب در کشور جدی گرفته نمی‌شود

مسأله این است که در این شرایط بحران آب، چرا استان کم آبی مثل یزد باید قطب تولید گوشت قرمز بشود در حالی که برای یک کیلو گوشت گاو چهار برابر گوشت مرغ آب مصرف می‌شود. برای خروج از بحران باید خیلی از این صنایع تعطیل یا جابه‌جا یا حداقل کاهش ظرفیت داده شود. بازنگری در نوع محصولات کشاورزی و دامداری و برنامه‌ریزی برای تغییر سبک تغذیه، کاری است که اکنون در دنیا در حال انجام است. در حال تغییر فرهنگ غذایی‌شان هستند تا تولید موادغذایی با نیاز به آب زیاد کاهش پیدا کند مثلاً خیلی از کشور‌ها مشغول تحقیق روی جایگزینی غلات دیگری با برنج هستند. بنابراین بازنگری در توسعه صنایع آب بر و تعطیلی و انتقال آن‌ها از نقاط کویری از دیگر راهکار‌های مهم است.
کهنسال تاکید کرد: الان کشور‌های توسعه یافته، صنایعی چون فولاد و سیمان را تعطیل کرده و گردن کشور‌هایی چون ما انداخته‌اند. در حالی که وزیر صنعت معدن کشورمان با غرور از افزایش فولاد سخن می‌گوید در صورتی که آسیب‌های آن را در نظر نمی‌گیرد. نکته مهم دیگر اصلاح روابط با دنیا و کشور‌های همسایه است، ما الان با ترکیه وعراق به شدت دچار مشکل هستیم گرچه هنوز آثارش را نشان نداده، با افغانستان که آثارش کاملاً مشخص است، افغانستان الان دارد به نفع پاکستان حقابه ما را می‌برد.
مسأله حائز اهمیت دیگر برای ما گیلانی‌ها بحث دریاچه کاسپین است که با چهار کشور دیگر در آن شریک هستیم و باید با آن‌ها به توافقهایی برسیم که مشکلات دریاچه کاسپین و تأثیرات منفی آن بر تالاب‌های ساحلی و سواحل ما حل شود.

مدیریت جامع‌نگر به آب، بازنگری در شیوه‌های تأمین آب، چرخش آب، بهره وری حداکثری از آب و فاضلاب، مدیریت فاضلاب، مدیریت آب باران و توجه ویژه به آب پنهان، از جمله مواردی است که برای کنترل بحران آب در کشور ضروری به نظر می‌رسد.
سلامت منابع آبی باید در اولویت باشد

راهکار‌های عبور از بحران آب

در ادامه نشست دکتر سیده ضحی حجازی مدیر مرکز پایش و کنترل کیفیت شرکت آبفای گیلان نیز به بحث اهمیت «ایمنی آب» پرداخت.
مدیر مرکز پایش و کنترل کیفیت شرکت آب و فاضلاب گیلان گفت: مؤثرترین روش جهت اطمینان پایدار از ایمنی یک سیستم تأمین آب آشامیدنی، استفاده از راهکار ارزیابی جامع ریسک و مدیریت آن است، به طوری که تمام مراحل تأمین آب از حوزه آبریز تا مصرف‌کننده را شامل شود.
بهترین روش برای اطمینان از کیفیت آب آشامیدنی اجرای سیستم مدیریتی جامع و یکپارچه با همکاری کلیه سازمان‌های ذیربط می‌باشد. رویکرد جدید سازمان جهانی بهداشت برای دستیابی به این هدف اجرای برنامه ایمنی آب می‌باشد. هدف برنامه ایمنی آب آشامیدنی مطمئن شدن از کیفیت آب آشامیدنی براساس مدیریت خطر است که بر پیشگیری از آلودگی منبع آب آشامیدنی، تصفیه آب برای کاهش یا حذف آلودگی برای رسیدن به استاندارد‌ها، پیشگیری از آلودگی مجدد آب در مدت ذخیره‌سازی، توزیع و مصرف تأکید دارد.
وی اضافه کرد: بیشترین توجه در حال حاضر در جهان و از سال ۹۲ در ایران به موضوع ایمنی آب به معنای تضمین کیفیت منابع آبی است که نه تنها برای سلامت آب شرب و انسان بلکه برای محیط زیست و آیندگان نیز حیاتی است. در برنامه ایمنی آب تنها یک ارگان خاص مسئول کیفیت آب نیست بلکه ذینفعان متعددی باید در این زمینه فعالیت کنند. به جای این که ما انتظار داشته باشیم شرکت آب و فاضلاب مسئول تضمین کیفیت آب باشد باید از حفظ سلامت منابع آبی از حوزه آبریز، آب‌های سطحی، آب‌های زیرزمینی و محیط زیست شروع کنیم. نباید سرمایه خودمان را تنها به تصفیه خانه‌ها و شبکه‌های توزیع و نقطه مصرف معطوف کنیم بلکه توجه اصلی باید روی منابع آب باشد و میزان مصرف منابع آب و کیفیت منابع آب هر دو باید مورد توجه جدی و دقیق قرار بگیرد.

همه باید به حفظ سلامت منابع آبی کمک کنند

خوشبختانه از سال ۹۴ یک کارگروه فنی در گیلان هم تشکیل شده و با دقت و جدیت در حال پی‌گیری مسأله ایمنی آب است و خوشبختانه نتیجه آن صدور اولین گواهینامه آب در کشور برای شهر رشت از طرف کارگروه ملی بوده که این کار باید توسعه و ادامه داده شود و گروه‌های فعال محیط زیست با این کارگروه همکاری داشته باشند، چرا که همانطور که سمنها در خصوص حفظ محیط زیست کمک می‌کنند اهمیت و توجه دادن به موضوع منابع آب و حوزه آبریز بخصوص در استانی مانند گیلان که همه فکر می‌کنند منابع آبی پایداری دارد باید بیشتر توجه شود و ما به کمک و همفکری سمنها نیاز داریم. »
در راه توسعه پایدار گام برداریم
در ادامه نسرین‌امینیان رئیس هیأت مدیره سمن محیط زیستی سبزکاران بالان و از فعالان رویداد «سرآ» ( سیر رهیافت آگاهی) گفت: ماموریت سرآ این است که با ایجاد شبکه‌ای از انسان‌های آگاه و مسئولیت‌پذیر در راه تغییر گام برداریم و کتاب خواندن بیشترین تأثیر را بر آگاهی و زندگی بهتر ما خواهد داشت.
بانی جنگل یکی از مهم‌ترین پروژه‌هایی است که می‌توانیم در آن شریک باشیم درختکاری و ترمیم زمین یا اکوسیستم بیمار و آسیب دیده و این به کمک تک تک ما نیاز دارد. در این راه انجمنهای زیادی در گیلان و کشور و جهان فعالیت می‌کنند ولی تعدادشان کم است و زمانی می‌تواند تأثیرگذار باشد که یک موجی تشکیل بشود و راه بیفتد و بتواند تغییرات خوبی را ایجاد کند.

 

نویسنده گزارش : گیتی بابایی 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۴۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد