شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرور گیلان» ثبت شده است

 

 

 

 

مکتبِ گیله‌وایی!

 

 نیما فرید مجتهدی 

هرکسی از هر منظری می‌تواند نقشی برای گیله‌وا قائل شود و از جنبه‌های مختلف نقشِ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن را واکاوی کند. گیله‌وا کم نقد شده، کم هم به آن توجه نشده است. اتفاقاً شاید از معدود مواردی است که یک مجله، فعالیت یا نهاد فرهنگیِ خصوصی در زمان زنده بودن بانیان و فعالیت‌اش موردِ تقدیر قرار گرفته است. وقتی نام گیله‌وا می‌آید بدون شک تنها مجله گیله‌وا موردِ توجه قرار نمی‌گیرد به‌خاطر اینکه گیله‌وا، تنها یک مجله نبود، گیله‌وا پرچم‌دار یک شیوۀ خاص از پژوهش بوده که به نام گیلان‌شناسی موردِ توجه بوده ‌است. هرچند زمانی عنوان گیلان‌شناسی برای خیلی‌ها به‌عنوانِ یک رشته علمی موردِ توجه نبود‌ه و بحث‌های زیادی در این زمینه هم انجام شده است. اما خوب، وقتی رشته علمی دانشگاهی به نام ایران‌شناسی داریم پس فلسفه وجودی شاخه پژوهشی به نام گیلان‌شناسی خیلی هم بی‌راه نبوده است.

 گیله وا، یک نهاد بود، نهاد فرهنگی  _ اجتماعی، گیله‌وا یک سبک فکری هم بود که شاید در حد یک انجمن مردم نهاد و حتی یک حزب سیاسی فعالیت‌های مطالبه‌گرانه‌ای انجام داده است. گیله‌وا به مثابه یک حزب! گیله‌وا یک نهضت خودباوری و بازآفرینی هویت گیلک‌ها و شاید تا حدودی تالش‌ها هم بوده است. ذکر این عناوین اما، الزاماً تایید‌ یا نقدی بر موفق بودن یا نبودن این هرکدام از این عرصه‌ها نیست. در این یادداشت هم مجالی برای واکاوی ابعاد رویه‌هایی که توسط این نهاد فرهنگی بوده است وجود ندارد اما، در اینجا گیله وا را به‌عنوان یک همراهِ نویسنده و به گونه‌ای همکار مورد توجه قرار داده شده است. به‌عنوان یکی از انبوه مخاطبانی که همراه مجله نیز بود که این هم یکی از ویژگی‌های خاص گیله‌وا بود که خوانندگان‌اش، نویسندگان‌اش و همکاران‌اش درهم‌تنیده بودند. در این یادداشت از دو منظر به گیله‌وا پرداخته شده است، گیله‌وا به مثابه یک مجله و گیله‌وا به عنوان یک شبه نهاد یا نهاد فرهنگی در گیلان، آن هم به اندازه معیار یک یادداشت الکترونیک.

 گیله‌وا در هرکدام از این نقش‌ها تاثیرگذار بوده است. این نقش‌ها را چه مهم و چه کم اثر باید در سیر و ظرف زمان و مکان موردِ تحلیل قرار داد. بنابراین ارزیابی و نقد گیله وا در هر نقشی نیازمند شناخت فضای حاکم بر جامعه و حاکمیت در ایران است. تحلیل اجتماعی و اقتصادی و نقش آن بر مجله و مجله در فرهنگ و جامعه گیلان نیاز به تحقیقی فارغ از تخصص نگارنده دارد اما همکاری ۲۰ ساله با گیله‌وا نشان می‌دهد که گیله وا در هر نقش دارای نقاط مثبت و منفیِ بود که آن را حفظ کرد.

شاید پُررنگ‌ترین خاطره نگارنده از گیله‌وا نگارش اولین یادداشتی بود که برای گیله‌وا نوشت. مقاله‌ای دو صفحه‌ای در مورد کوه سُماموس که چون اولین تجربه نگارش یادداشتی برای مخاطب عمومی برای نگارنده بود بیش از ۶ ماه به طول انجامید. از منظرِ روان‌شناسی نه تنها نگارنده، بلکه برخی از نویسندگان فعلی گیلان شهامت فکر کردن سیستماتیک و نوشتن را در گیله‌وا یافتند، حداقل نسل جوانی که امروزه به مرحله میان سالی رسیده‌اند. ما نه تنها از دریچه گیله‌وا آموختیم بلکه در آن بالیدیم. کم نیستند نویسندگان مطرح گیلانی که بدون شک مبنا و شروع نویسندگی‌شان را در خانه گیله‌وا تمرین کردند. بنابراین گیله‌وا نه تنها یک مجله فرهنگی بلکه خانه آموزشی بود برای رسمِ نوشتن و نویسندگی. افراد زیادی اولین یادداشت‌ها و آزمون و خطاهای نویسندگی را در آن تجربه کردند.

 گیله‌وا یک مکتب بود بدون هیچ شکی در آن برهه زمانی حداقل در طول دهه ۷۰ الی ۸۰ شمسی بسیاری از جوانان گیلانی توسط خط ارتباطی به نام جکتاجی با فرهنگ بومی و همدیگر مرتبط بودند. سلول‌های منفردی که همگی یا حداقل بیشترشان با علاقه وافری که به سرزمین مادری داشتند جذب آن گوشۀ دنجِ کوچۀ صفاری می‌شدند. بسیاری از ما همدیگر را یا در مقاله‌ها و یاداداشت‌های گیله‌وا یافتیم یا در هماهنگی با جکتاجی یا به خواست او. گیله‌وا بود که علاقه و عشق به گیلانی را کانالیزه کرد و به آن رنگ‌و‌بویی همگرایانه داد که خروجی چون بازآفرینی جشن نوروزبل داشت. هرچند گیله‌وا در پرداخت نقشی که داشت میان یک مجله و یک نهاد فرهنگی بیشتر درگیر همان مجله ماند هرچند که همیشه هم سعی کرد خود را به‌عنوان یک مرکز فرهنگی نمایاند.

اما نقدی که شاید به آن گرفت بهره نبردن از تمامی جوانانی بود که در سال‌های مدیدی از دهه ۷۰ تا ۹۰ شمسی در هر برهه‌ای با آن آمیختند، ولی از آن جدا ماندند. هرچند ریشه برخی از این جدایی‌ها فاصله مکانی به دلیل مهاجرت‌های داخلی و خارجی این جوانان بود اما، گیله‌وا هرچند تلاش‌هایی براساس مدیریت و خِرد جمعی کرد و افراد مختلفی را جذب هیات تحریریه آن شدند، سردبیرانی برای آن آمدند ولی این همکاری‌ها دوام نداشت این عدم همکاری هرچند در تمامی فعالیت‌های جمعی مسبوق به سابقه است اما، جتکاجی، حداقل در برهه‌ای که نگارنده به خوبی به یاد دارد، پیشنهاد و فرایند انتقال در نظر نگرفت و آن را نادیده انگاشت. در دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی توسط جمعی سعی شد که امور گیله‌وا بخشی از آن به دست جوانان بیافتد، کارهایی شد اما جکتاجی محافظه‌کارتر از آن بود که ثمره کار خود را به دست آنان بسپرد. بنابراین در هر برهه‌ای که گروهی از جوانان که به آن پیوستند، نقش ایشان را می‌توان حتی به شکل کمتر ملموس در مجله دید.

 اما واقعیت امر این بود، که جکتاجی به هر دلیلی فردگرایی و تسلط خود را بر گیله وا حفظ کرد که همین مساله هم دارای نقاط قوتی بود و هم ضعف.  سبک مجله گیله‌وا، از روز اول تاکنون سبکی دوگانه بود، گیله‌وا دو مجله بود در یک مجله!  مجله گیله‌وا علی‌رغم سرمقاله‌هایش بود که در فضایی فارغ از محتوی مجله در بطن جامعه سیر می‌کرد. یعنی هر شماره از گیله وا را می‌توان به ۲ بخش تقسیم کرد سرمقاله‌ای خاص ابتدای مجله که به دغدغه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و محلی می‌پردازد‌‌ و سپس مجله‌ای که عمدتاً در فضای ادبیات و پژوهش سیر می‌کند آن هم به شکل سنتی و نه الزماً همراه با روح زمان. هرچند شاید در حوزه شعر گیلکی خود گیله‌وا یکی از سردمدارن معرفی و گسترش هساشعر بود. اما گیله وا یا نتوانست یا نخواست ۲ فضای متفاوت را ادغام کند و حتی زمانی که گروهی از جوانان در دهه ۸۰ و ۹۰ خواستند با ادامه همکاری و این مجله  را با روح زمانه و حداقل آن چیزی که در بند ‌بندِ سرمقاله‌هایش بود هماهنگ کند گیله‌وا عقب‌نشینی کرد. هرچند نقد اوضاع و همچنان در سرمقاله‌های آن ماند ولی گیله‌وا نتوانست بخش بزرگی از محتوای مجله را به روز کند، با این حال حضور پژوهشگرانی چون ناصر عظیمی با نحوه پرداخت به مطلب خود تاحدودی برخی‌از شماره‌های مجله را متفاوت کردند.

نقش دیگر گیله‌وا به‌عنوانِ نهادی اجتماعی و فرهنگی بود هرچند ممانعت‌ها و فضای سنگین زمانه با آن مقابله می‌کرد اما باز نقش یگانه جکتاجی یا سنگینی وزنِ فردیِ جکتاجی فضای برای شکل‌گیری تیمی منسجم برای بازی کردن این نقش به آن نداد. هرچند این نهاد غیررسمی که بطن اتفاقات زیادی در استان بود اما هیچ‌وقت سعی شخصی برای ایجاد یک رویه و ساختار منسجم حتی غیررسمی نکرد. البته که این نقد، انکار نقش‌های ملموس گیله وا در فعالیتهای فرهنگی استان نیست و نباید فراموش کرد که سایه‌ای از ممنوعیت و قواعد به عنوان الزامات نوشته یا ننوشته فعالیت‌های فرهنگی را متاثر می‌کند. برای نگاه به عملکرد نهادگونه این مجله، باید نه تنها به فضای سیاسی، فرهنگی اجتماعی دهه‌های ۶۰، ۷۰ و حتی ۸۰ نگاه کرد که حتی موضوع چون برگزاری جشن نوروزوبل هم نگاهی امنیتی و سیاسی را به دنبال خود داشت و حاشیه های مربوط به خود، به گونه ای که حتی از دل جامعه فرهنگی گیلان و نویسندگان هم نسل نگارنده این مطلب انگِ جدایی‌‌طلبی به بانیان آن زده شد!!!

یادمان نرود که گیله‌وا در زمانه‌ای کار کرد که حتی جامعه گیلان حتی در زبان دانستن زبان گیلکی اکراه داشت، در زمانی که بسیاری گیلکی را لهجه و گیلانی‌ها را افرادی در حاشیه ایران می‌دانستند. ‌این نهاد اجتماعی در شکل‌دهی به رواج اعتماد و اعتقاد به گیلک بودن نقش بازی کرده ‌است. نقشی بی‌بدیل، که برای آن جایگزینی وجود ندارد. انسجام فرهنگ قومی، ایجاد انگیزه کافی اعتماد به گیلانی بودن اگر امروز در جای جای استان و در فضای مجازی و در گوشه‌وکنار شهر در میان نسل جوان نمایان است بدون شک یک پای آن گیله‌وا بوده است. بنابراین تمام انرژی و فعالیت‌های این نهادی که خود اندیشه فراتر از مجله پژوهشی می‌پروراند در رِخوتِ  گرفتاری‌های بی‌پایان و خستگی‌ها و شاید اندکی فردگرایی پیرِ پژوهشگر خشکید. با‌این‌حال، بررسی روند کاری گیله وا حتی به‌عنوانِ یک نماد فرهنگی غیررسمی نمونه‌هایی از فردگرایی را نشان می‌دهد. هنوز، گیله وا خود جکتاجی است و جکتاجی گیله وا نبود مجموعه ای از افرادی خارج از دایره اقوام حول محور جکتاجی شاید نمونه‌ای از عدم پرداختن به یک ساختار متشکل بوده که حتی اگر کسی از جمع خارج می‌شد، بتوان آن را با افرادی دیگر جایگزین کرد.

گیله‌وا، هنوز زنده است چرا؟ برای اینکه هنوز هم وقتی مجله ‌را در دست می‌گیری می‌توان شوقِ خواندن سرمقاله‌های آن را حس کرد، سرمقاله‌هایی جانانه و اما تکراری از مشکلاتی که نه تنها کمتر نشده است بلکه افزایش روز به روزشان، تنها دغدغه و کار نویسنده آن را سخت‌تر کرده است. گیله‌وا، گیله وا است، نه تنها مجله، نه یک شبه نهاد، گیله‌وا خط فکریِ است که در ذهن بسیاری از هم نسلان باقی گذاشت و باقی ماند، هرچند شاید برونداد آن و نمایی بیرونی آن خود را نمایان نکرد. گیله‌وا به رسم خود ماند و به همان شیوه، انگار گیله‌وا باید با جکتاجی باشد و بماند، شاید این یگانگی روزی نه چندان دور بازنشستگی مجله را همراه با جکتاجی به همراه بیاورد، گیله‌وا اما زنده است تا زمانی که باد گیله وا بر گستره جلگه خسته گیلان می‌وزد و روح تمامی همراهان آن، خوانندگان آن که نه انگار مخاطب و مشترک، بلکه مرید یا یک هم حزبی برای آن بودند، برای جکتاجی، برای گیله وا و برای گیلان…

 

نویسنده : نیما فرید مجتهدی (پژوهشگر) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۱۷:۵۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

ضرورت نگاه راهبردی به بافت های فرسوده و قدیمی

بافت‌های قدیمی و فرسوده شهری در یک فرایند طولانی تشکیل و در عصر حاضر به مشکلات و محدودیت‌های شهر و مدیریت شهری تبدیل شده‌اند. به طورکلی محیط فضاییِ بافت شهری، شامل بنا‌ها، راه‌ها، مجموعه‌ها، فضا‌ها، تأسیسات و تجهیزات شهری است، که در این بین بافت‌های فرسوده از حیث ظاهری و زیربنایی دارای فرسودگی هستند. این بافت‌ها از لحاظ سطح خدمات، کیفیت زندگی، وضعیت اقتصادی، شرایط بهداشتی، زیست محیطی، دوام و پایداری کالبدی در وضعیتی نامطلوب‌تر از وضعیت متوسط شهر اصلی قرار گرفته‌اند. این محدوده‌ها در صورت بروز خطرات طبیعی مانند زلزله نسبت به سایر نقاط شهر آسیب پذیرتر و بیشتر ساکنین آن نیز از لحاظ سطح برخورداری اقتصادی در بخش متوسط و پایین جامعه هستند. این بافت‌ها به سه بخش واجد اهمیت تقسیم‌بندی می‌شوند؛ بافت‌های دارای میراث فرهنگی، بافت‌های شهری (فاقد میراث فرهنگی) و بافت‌های حاشیه‌ای (سکونتگاه‌های غیررسمی).

 

 در شهریور سالجاری بخشنامه‌ای از سوی بانک مرکزی ابلاغ شد که نشان می‌دهد، دیگر به بافت‌های فرسوده که مهم‌ترین جبهه تأمین مسکن شهر‌ها در دولت سیزدهم بود، وام نوسازی با سود پایین داده نمی‌شود

 

 

بهمن ماه سال گذشته مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی بسته تشویقی کالبدی برای نوسازی بافت‌های فرسوده مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری را با حمایت‌های لازم از ساکنان، سازندگان و انبوه‌سازان در ۱۹ بند به استانداران ابلاغ و این مصوبه را فرصتی مناسب برای ساخت چهار میلیون واحد مسکونی پایدار در کشور دانست. مصوبه شورای عالی دارای ویژگی‌های انعطاف‌پذیر نسبت به شرایط ویژه هر شهر، رویکرد نوسازی محله‌ای و همچنین گره‌گشایی در صدور پروانه برای پلاک‌های مسکونی زیر حد نصاب تفکیک، افزایش نفوذپذیری (قابلیت دسترسی) محله و مشارکت شهرداری‌ها از ویژگی‌های دیگر این مصوبات ابلاغی است. جزئیات این بسته تشویقی کالبدی برای نوسازی بافت‌های فرسوده در ۴ گروه به شرح زیر است: انواع مشوق‌های پیش‌بینی‌شده در مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری شامل بازآفرینی یکپارچه در مقیاس بلوک شهری، نوسازی در مقیاس محور‌های اصلی محله‌ای، نوسازی در عمق بافت فرسوده شهری و ضوابط تشویقی نوسازی قطعات غیرقابل تجمیع است.

این در صورتی است که در شهریور سالجاری بخشنامه‌ای از سوی بانک مرکزی ابلاغ شد که نشان می‌دهد، دیگر به بافت‌های فرسوده که مهم‌ترین جبهه تأمین مسکن شهر‌ها در دولت سیزدهم بود، وام نوسازی با سود پایین داده نمی‌شود. مهدی هدایت(مدیر عامل نوسازی پایتخت) در این رابطه طی مصاحبه‌ای با رسانه‌ها توضیح داد: طی بخشنامه ابلاغی بانک مرکزی، بافت‌های فرسوده از ارزان‌ترین و بالاترین سقف وام ساخت با سود ۱۸ درصد محروم شدند و فقط می‌توانند از وام‌های ۲۳ درصد بانکی بهره‌مند شوند.

در خرداد ماه سالجاری همزمان با افتتاح بیش از پنج هزار واحد مسکونی نوسازی شده بافت فرسوده در کشور اعلام شد: ۹۶۴ واحد مسکونی در بافت فرسوده گیلان، در شهرهای؛ رشت، لاهیجان، لنگرود، صومعه سرا، خمام، رودسر، آستانه اشرفیه، بندر انزلی، فومن، کوچصفهان، تالش، آستارا و املش که از سال ۱۳۹۸ آغاز شده بود، بازسازی شدند.

در مهر ماه سالجاری، جلسه ستاد بازآفرینی شهری گیلان با حضور اسدالله عباسی استاندار گیلان، محمد آیینی معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری ایران، شهرداران مراکز شهرستان‌های استان و معاونان اداره کل راه و شهرسازی در استانداری برگزار گردید.

در هفتمین جلسه این ستاد در گیلان، ضمن بررسی محدوده‌های بافت فرسوده و ناکارآمدی شهری و در نظر گرفتن بسته‌های تشویقی و تسهیلات برای نوسازی این بافت‌ها و همچنین دریافت سهمیه قیر برای این محدوده‌ها عنوان شد: پروژه‌های مصوب بازآفرینی شهری در قالب اقدام مشترک از سال ۹۷ در کمیته‌ها تصویب و از ۵۸ پروژه در گیلان، تعداد ۲۶ پروژه انجام شده است.

محمد آیینی معاون وزیر راه و شهرسازی در این جلسه تأکید داشت: همه حقوق مردم در بازآفرینی‌های شهری باید رعایت شود و شهرداری‌ها مکلف به همکاری هستند، این حق مردم است که از تخفیف برخوردار شوند. وی با اشاره به اینکه در محدوده بازآفرینی نباید معابر خاکی داشته باشیم، افزود: در استان گیلان نیز یکهزار و ۷۰۰ تن قیر برای آسفالت تمام معابر خاکی در محدوده بازآفرینی نیاز است. که امسال آن را بطور کامل تأمین می‌کنیم.

استاندار گیلان نیز با اشاره به محدوده بافت‌های تاریخی، فرسوده و سکونتگاه‌های غیررسمی در شهرهای؛ بندرانزلی، لنگرود، رشت، رودسر، املش و لاهیجان گفت: دقت لازم در مورد بازآفرینی شهری صورت بگیرد و در بافت‌های فرسوده با در نظر گرفتن بسته‌های تشویقی و تسهیلات به نوسازی این بافت‌ها کمک شود.

همچنین وی به فرمانداران ۲ ماه فرصت داد تا از شهرداران بخواهند ساماندهی کوچه‌ها، خیابان‌ها و مبلمان شهری را که از وظایف و تکالیف قانونی آن‌ها است، در دستور کار خود قرار دهند و در ستاد بازآفرینی شهری به یکدیگر در خصوص تصمیم‌گیری در محدوده بافت‌های فرسوده، سکونتگاه‌های غیر رسمی و بافت‌های تاریخی کمک کنند. وی افزود: در نهضت ملی مسکن یکی از موارد مورد ارزیابی، سهم استان‌ها در بازآفرینی شهری است؛ در بافت تاریخی باید تلاش کنیم راهی بجز تخریب سازه میراثی پیدا کنیم، تا بافت منطقه برهم نریزد.

۳۰ شهر گیلان دارای بافت فرسوده

سرپرست اداره کل راه و شهرسازی گیلان نیز که در این جلسه حضور داشت، عنوان کرد: تعداد شهر‌های دارای محدوده ناکارآمد شهری ۳۰ شهر به مساحت پنج هزار و ۳۴۶ هکتار است. وی افزود: گیلان ۳۰ شهر دارای بافت فرسوده به مساحت ۲ هزار و ۶۷۱ هکتار، سه شهر دارای سکونت گاه‌های غیر رسمی به مساحت یکهزار و ۵۳۸ هکتار و ۶ شهر دارای بافت تاریخی به مساحت هزار و ۱۳۷ هکتار دارد. محمدرضا فلاحتگر گفت: عملکرد بازآفرینی شهری در استان گیلان شامل احداث پروژه‌های زیر بنایی و روبنایی، تخصیص قیر رایگان در محلات هدف، ارائه تسهیلات بانکی به واحد‌های مسکونی در محدوده بازآفرینی شهری و برگزاری دوره‌های آموزشی برای مدیران شهر و ساکنین محلات هدف است.

رحیم شوقی شهردار مرکز استان گیلان در جلسه ستاد بازآفرینی شهری گیلان با اشاره به اینکه شهر رشت ۷۹۷ هکتار بافت فرسوده مصوب دارد، اظهار کرد: طبق نقشه‌ها و مطالعات جدیدی که صورت گرفته، مساحت بافت‌های فرسوده رشت به ۹۵۰ هکتار رسیده است. طرح تشویقی ضوابط خاص شهرداری رشت برای بافت فرسوده در کمیسیون ماده پنج استان مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است. وی با اشاره به ۶۵ درصد تخفیف عوارض برای سازندگان در بافت فرسوده تصریح کرد: از ابتدای سال جاری تاکنون با توجه به موضوع مذکور تنها ۷۰ پروانه در بافت فرسوده شهر رشت صادر شده که ‌امیدواریم با تصویب طرح ضوابط خاص شهرداری رشت در کمیسیون مربوطه تا پایان سال عقب ماندگی‌ها جبران شود.

با توجه به گستره‌ی وسیعی از شهر‌های کشور به ویژه کلانشهر‌ها و شهر‌های بزرگ که با مشکلاتی همچون؛ ناپایداری کالبدی، فقر خدمات شهری، ناکارآمدی زیرساخت‌های شهری، فقدان امنیت، بحران هویت و افت منزلت اقتصادی و اجتماعی روبرو هستند. با استناد به اظهارات شرکت بازآفرینی شهری ایران، کماکان حدود ۳۰ درصد از مساحت شهر‌ها که جمعیتی بالغ بر ۱۹ میلیون نفر را در خود جای داده است، در وضعیتی نابسامان به سر می‌برند. ارتقای کیفیت زندگی در این محدوده‌ها و محله‌ها، راهکار‌هایی فراتر از مداخلات موضعی و موقتی را می‌طلبد. ضرورت سیاست یکپارچه و جامع نگر از دولت گذشته باعث شد که آغاز فصل نوینی در مواجهه با محدوده‌ها و محله‌های ناکارآمد شهری با اجرای سیاست بازآفرینی شهری پایدار رقم بخورد. با آغاز روی کار آمدن دولت سیزدهم و گمانه‌های اجرای نهضت ملی مسکن با توجه به مشکلات پیش روی بازار مسکن، بافت‌های فرسوده جز مناطق هدف اجرای این طرح بود. با این حال با وجود افتتاح واحد‌های مسکونی نوسازی شده در این بافت که آغاز اجرای آن‌ها به سال ۹۸ و دولت گذشته برمیخورد و تا به امروز سرنوشت بافت‌های فرسوده و قدیمی در گیلان و بسته‌های تشویقی در نظرگرفته شده، همچنان آهسته و بتدریج گام برمیدارد.

تمایل دولت به ساختمان سازی در بافت فرسوده

بخشی از برنامه هفتم توسعه نیز تمایل دولت برای ساختمان‌سازی مردم به بافت فرسوده را نشان می‌دهد. در این برنامه وزارت راه و شهرسازی را مجاز دانسته تا برای تشویق مالکان به مشارکت در نوسازی بافت فرسوده، در فرآیند معاوضه کلید به کلید واحد‌های فرسوده این محدوده‌ها با واحد‌های نوساز، در قیمت کارشناسی واحد‌ها تا سقف ۴۰ درصد تخفیف اعمال کنند. همچنین اراضی یا واحد‌های مسکونی در بافت فرسوده تا سقف ۴۰ درصد بیش از قیمت کارشناسی قیمت‌گذاری می‌شوند. از دیگر طرح های تشویقی که دولت برای نوسازی بافت های فرسوده در نظر گرفته به پرداخت وام بافت فرسوده می توان اشاره داشت. طبق این طرح؛ به مالکان خانه‌های اطراف حرم‌های مطهر چهار شهر تهران، مشهد، قم و شیراز، تسهیلات ۶۰۰ میلیون تومانی پرداخت شود که سقف این وام در بافت‌های فرسوده دیگر شهرها ۴۵۰ میلیون تومان است. این طرح ها و لایحه ها همگام با چالش و کمبود در حوزه مسکن بوده که پس از آخرین ابلاغیه بانک ملی با انتقاداتی روبرو شد. آن چیزی که مشخص است؛ نه تنها مسایل بافت فرسوده حل و فصل نشده بلکه با ادامه این روند، در حوزه مسکن نیز بنا به انتقادات مدیر عامل نوسازی تهران و شواهد موجود خدشه وارد خواهد شد.

 

علی رغم محدوده‌های مرکزی شهر رشت که بیانگر تنوع فعالیت‌های مختلف است و به نوعی سرزندگی در آن‌ها وجود دارد. اما محدوده‌هایی از این بافت‌ها که در حاشیه شهر واقع شده و به مرور زمان و در نتیجه توسعه منفصل به محدوده شهر پیوسته‌اند، برخلاف محدوده مرکزی دارای سطح بالایی از نقاط بی‌حرکت و غیرفعال هستند که این بخش‌ها فاقد مراکز محله، مراکز آموزشی و فرهنگی و تفریحی مورد نیاز ساکنین هستند که نیاز به برنامه‌ریزی‌های نوسازی، بهسازی و بازسازی و پیشنهاد خدمات برای این بافت‌های حاشیه‌ای شهر ملزم است.

 

 

بافت‌های قدیمی و فرسوده در رشت بدلیل درهم تنیدگی سازمان فضایی و در نتیجه‌ی توسعه منفصل و متصل شهری به نوعی در بخش مرکزی و محدوده قانونی شهر قرار گرفته‌اند. این بافت‌ها شامل بخش‌های مرکزی هسته اولیه شکل‌گیری شهر و تعدادی از آن هم در محدوده‌های حاشیه‌ای قرار دارند که با مرور زمان از لحاظ کارکردی با چالش‌ها و معضلات متعددی همراه شده‌اند. محلات بازار، خمیران چهلتن، آفخرا، چله خانه، گذر عنصری، استادسرا، پیرسرا، ساغریسازان، چهاربرادران، باقرآباد، صیقلان، بوسار، رودبارتان، کُرد محله، حسین آباد، شالکوه، ضیابری، فرهنگیان، شیخ آباد، شهید مدنی، شهرک ولیعصر، ‌اندیشه، بیجار کن، نظری و…. بخشی از محلات این بافت‌ها در رشت هستند. نکته حایز اهمیت در مورد بافت‌های قدیمی و فرسوده رشت اینست؛ که علی رغم محدوده‌های مرکزی شهر رشت که بیانگر تنوع فعالیت‌های مختلف است و به نوعی سرزندگی در آن‌ها وجود دارد. اما محدوده‌هایی از این بافت‌ها که در حاشیه شهر واقع شده و به مرور زمان و در نتیجه توسعه منفصل به محدوده شهر پیوسته‌اند، برخلاف محدوده مرکزی دارای سطح بالایی از نقاط بی‌حرکت و غیرفعال هستند که این بخش‌ها فاقد مراکز محله، مراکز آموزشی و فرهنگی و تفریحی مورد نیاز ساکنین هستند که نیاز به برنامه‌ریزی‌های نوسازی، بهسازی و بازسازی و پیشنهاد خدمات برای این بافت‌های حاشیه‌ای شهر ملزم است.

 

نویسنده : محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

انتشار در بیست و چهارم آبان 1402 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

https://moroor.org/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۲ ، ۱۴:۲۹
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

پدیده نوظهور خانه های دوم؛ مهاجرتی فرصت طلبانه (۱)

 

شهر و شهرنشینی؛ هر آنچه که خود ندارند، را در شهروندان خود خلق می‌کنند. با الهام از این مفهوم اِلسا چنی می‌توان گفت: گریز از شهرنشینی، فرار از شلوغی، پرهیز از آلودگی، مقاومت در برابر نظم شهر و بازگشت به طبیعت از جمله مواردی است، که توسط شهر در شهرنشینان خلق می‌شود. طرح این پرسش که چگونه شهرآنچه را که خود ندارد را در شهروندان خلق می‌کند؟ از این حیث مهم است؛ که شهر بعنوان مکانِ انباشت جمعیت و فعالیت باعث بروز و سلب پیامد‌هایی می‌شود، که در دوره‌های زمانی در تحرکات جمعیتی تأثیر‌گذار خواهد بود.

در طی ۵۰ سال گذشته؛ تغییرات زیادی در اندازه، حجم، نوع و شکل‌های مهاجرت رخ داده است. به تعبیر هاگن زانکر محقق ارشد تحقیقات مهاجرت در اتحادیه اروپا؛ مهاجرت را می‌توان در حرکت موقت یا دایم اشخاص و یا گروه‌های مردم از یک محل جغرافیایی به محل دیگر تعریف کرد. اهمیت موضوع مهاجرت به این دلیل است، که فرد مهاجر با جابجایی از مکانی به مکان دیگر، هم خود و هم جمعیت مبدا و مقصد را و همچنین مکانی که از- و به آن مهاجرت کرده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ما در اینجا خانه داریم

در طول این سال‌ها و اگر بخواهیم دقیق یادآور شویم؛ با شیوع پاندمی کرونا در نزدیکی سال نو، حساسیتی در استان‌های شمال کشور از جمله گیلان و مازندران اتفاق افتاد. ساکنین بومی این استان‌ها به نوعی خواهان ممانعت جدی ورود مسافران به این مناطق بودند. باید توجه داشت؛ این ماجرا تنها به این موضوع بسنده نمی‌شود و در بطن این ماجرا، مواضعی منطقه‌ای و اقلیمی نهان بوده است. مهاجرت‌های کنترل نشده‌ی دهه گذشته و در پی آن خرید و فروش زمین‌های زراعی و متعاقباً تغییرات در کاربری‌ها در منطقه به بحران‌هایی بدل گردید، که ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی این مناطق را تحت شعاع قرار داده است.

 

 

الگوی خانه دوم در واقع حالت بینابین سکونت را شامل می‌شود که با گریز شهرنشینان به مناطق روستائی یا مناطق ساحلی همراه است. این نوع مهاجرت سبب تغییرات مهمی در مالکیت زمین، استفاده از زمین، حکمرانی اراضی روستایی و دگرگونی در ترکیب اجتماع روستا شده است. این پدیده نوظهور معاصر؛ صرفاً جابجایی ساده تعدادی از افراد نیست، بلکه پدیده‌ای است که بر ابعاد مختلف جوامع محلی اثر ناسازگار دارد.

 

 

این موضوع با ورود پاندمی جهانی به عنوان بحرانی ناگهانی باعث بروز دقیق نقص‌ها در برنامه‌ریزی توسعه و عدم مدیریت کارآمد در مناطق شمالی کشور شد. که از اینروز با واکنش ساکنین بومی این مناطق همراه بود. اگر خاطرمان باشد؛ در ویدیو‌های آن دوره فضای مجازی، در‌ایستگاه‌های مبادی این استان‌ها از ورود خودرو‌های غیربومی توسط پلیس راهور و شهروندان بومی ممانعت بعمل می‌آمد. تا جایی که در برخی از این صحنه‌ها شاهد عکس العمل‌هایی از سوی افراد غیربومی خواهان ورود به استان بودیم، که بیان می‌داشتند: ما در اینجا خانه داریم.

 مهاجرت و پدیده نوظهور خانه دوم

با توجه به تغییرات در فُرم مهاجرت؛ استان گیلان نیز بدلیل موقعیت جغرافیایی مناسب، منابع طبیعی غنی، اکوسیستم ارزشمند، سرمایه‌های انسانی و اجتماعی و ظرفیت‌های گردشگری با دگرگونی در تحرکات جمعیتی روبرو بوده است. به طور معمول شیوه‌های الگوی سکونت به دائم و غیر دائم تقسیم می‌شود که مهاجرت در هر دو الگو نقش بسزایی دارد. در ادوار گذشته؛ روند مهاجرت در استان گیلان از مهاجر فرستی به مهاجر‌پذیری تغییر شکل داد. برخی از اشکال مهاجرت و بالطبع سکونت غیر دائم، باعث پدید آمدن نوعی از بحران در این مناطق شده که به شکل پدیده‌ای صعب العلاج در تمامی سطوح این منطقه با نام “خانه دوم” خود را نشان داده است.

 خانه هایی با سکونت کمتر از ۹۱ روز

سابقه این پدیده به مصر باستان و امپراتوری رم بازمیگردد. گسترش پدیده “خانه دوم” بعد از دومین جنگ بین‌الملل تحت تأثیر افزایش درآمد‌ها و لزوم بهره‌گیری از فراغت و تسهیل شبکه حمل و نقل پدیدار شد. سابقه شکل‌گیری آن در ایران مشخصاً به دوران قاجار باز می گردد. طبق پژوهش‌ها در این باره، در ایران، اروپا و سایر نقاط؛ استفاده از این خانه‌ها محدود به اَشراف، درباریان و اقشار خاص از جمله نظامیان بود. خانه‌های دوم در واقع مساکنی هستند در نواحی مختلف از جمله نواحی روستایی که معمولاً توسط ساکنان شهر‌ها ساخته و خریداری می‌شوند و در مدتی معین با هدف فراغت و تفریح مورد استفاده قرار می‌گیرند. این خانه‌ها طبق تعریف مؤسسه ابداعات اجتماعی آمریکا، خانه‌هایی هستند؛ که کمتر از ۹۱ روز در سال سکونت در آن‌ها جریان دارد. جامعه‌شناسان حوزه شهر-روستا می‌گویند: سکونتگاه‌های ثانوی گاه خانه‌ای است؛ در یک شهر، گاه آپارتمانی در یک نقطه ساحلی. اما اکثر مواقع این سکونتگاه‌های ثانوی در یک روستا قرار دارند. و وجود آن‌ها گاه با مناسبات ناشی از مالکیت در ارتباط است و گاه نیست.

دلایل ظهور خانه های آخر هفته

از دلایل ظهور این پدیده می‌توان به؛ اتصال نواحی شهری-روستایی و بالعکس، افزایش سطح رفاه و استاندارد‌های زندگی، سهولت تحرک و جابجایی، خدماتی و ماشینی و صنعتی شدن مشاغل و امکان کنترل فعالیت‌ها از دور، بهبود حمل و نقل خصوصی و عمومی، علاقه به گریز از شهر و شهرنشینی، علاقه به بازگشت به طبیعت، دوری از محیط پُر سر و صدای شهری و آلوده، سرمایه‌گذاری و پس انداز شخصی، پایین بودن هزینه زندگی و گذران اوقات فراغت در مناطق روستایی، دستیابی به آرامش و آسایش روانی، مهاجرت معکوس، ارایه تسهیلات دولتی برای نوسازی بافت روستایی، وجود اراضی و خانه‌های ارثی، بازنشستگی و…. اشاره داشت. این پدیده نوظهور در کشور و علی الخصوص مناطق شمالی کشور باید بعنوان بخشی از سیستم شهری مورد بررسی قرار گیرد.

 

 توسعه نامتوازن و مهاجرت

با توجه به عدم هماهنگی در سطوح مختلف برنامه‌ریزی؛ برنامه‌ریزی ناحیه‌ای با برنامه‌ریزی ملی و محلی باعث شکل‌گیری عدم تعادل در مناطق کشور شده است. در ایران نیز بدلیل ایجاد توسعه نامتوازن و فرایند شتابان تمرکز جمعیت در کلانشهر‌ها و قطبی شدن جمعیت شهر‌ها به نوعی با نابرابری منطقه‌ای روبرو شدیم. بنابراین اگر توسعه در مناطق مختلف کشور به نحو مطلوب و یکسان اجرا نشود، باعث بروز بی‌عدالتی و نابرابری (توسعه نامتوازن) در استان‌ها خواهد شد. از اینرو استان گیلان با توجه به میزان توسعه یافتگی در کشور با وجود تمامی پتانسیل‌ها جز استان‌های نیمه برخوردار کشور بوده است. استان گیلان همیشه شاهد اشکال مختلف مهاجرت بوده و در سال‌های اخیر با بروز بحران آب، آلودگی هوا، افزایش هزینه زندگی در کلانشهر‌ها، کوچ دائمی به شمال کشور افزایش یافته است. چنانکه دیگر افراد برای مهاجرت پایتخت را گزینه مناسبی ندانسته و استان‌هایی نظیر؛ گیلان، مازندران و گلستان جایگزین آن شده‌اند. از اینرو استنباط می‌شود؛ تحرکات جمعیتی در استان گیلان به سیاست‌های توسعه‌ی نامتوازن (عدم توزیع بهینه امکانات) در کلانشهر‌های سایر استان‌ها وابسته است.

 مهاجرتِ فرصت طلبانه

پدیده نوظهور خانه دوم همچون سایر پدیده‌های دوران معاصر دارای پیچیدگی‌های چندوجهی است. اثرات و پیامد‌های مثبت و منفی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، زیست محیطی، کالبدی و جغرافیایی بر مناطق روستایی از خود برجای گذاشته است. دکتر محمود شارع پور در مورد وقوع این پدیده در مازندران می‌گوید: در چند دهه اخیر شاهد پدیده‌ای هستیم که برخی از ساکنان شهر‌های بزرگ درجستجوی اقامت نزدیک به طبیعت، به دنبال خانه‌های دوم می‌باشند و با این کارِ خود در مناطقی که از لحاظ جاذبه‌های طبیعی غنی هستند، تغییرات مهمی را سبب شده‌اند. الگوی خانه دوم در واقع حالت بینابین سکونت را شامل می‌شود که با گریز شهرنشینان به مناطق روستائی یا مناطق ساحلی همراه است. این نوع مهاجرت سبب تغییرات مهمی در مالکیت زمین، استفاده از زمین، حکمرانی اراضی روستایی و دگرگونی در ترکیب اجتماع روستا شده است. این پدیده نوظهور معاصر؛ صرفاً جابجایی ساده تعدادی از افراد نیست، بلکه پدیده‌ای است که بر ابعاد مختلف جوامع محلی اثر ناسازگار دارد. همچنین باید گفت: از این پدیده تحت عنوان مهاجرت رفاه طلبانه نیز یاد می‌شود.

فاصله ی خانه های دوم شمال کشور و برنامه ریزی توسعه گردشگری پایدار

طبق یک اصل جهانی این باور وجود دارد؛ که بین اقلیم منطقه و مکان گزینی خانه‌های توریستی ارتباط تنگاتنگی پایدار است. با توجه به پژوهش‌های صورت گرفته در داخل و خارج کشور نیز اغلب محل استقرار خانه‌های دوم را ناحیه‌هایی برشمرده‌اند که از لحاظ جغرافیایی متمایز و ممتاز هستند. به گفته شارپلی؛ از اوایل قرن بیستم در کشور‌هایی مانند سوییس، اتریش، سوئد و آلمان آنچه گردشگری و مالکیت خانه‌های دوم را در بر می‌گرفت، شامل افرادی بود؛ که در دهه‌های قبل به شهر‌های مرکزی مهاجرت کرده بودند، که پس از شلوغی‌های شهری با بازگشت به طبیعت و ساخت خانه‌های دوم در روستا‌های خوش آب و هوا تعطیلات خود را در کنار اقوام سپری می‌کنند. این امر در برخی از کشور‌های اروپایی منجر به استحکام سنت گردشگری روستایی شد. در کشور‌های در حال توسعه از جمله ایران، کارکردِ ایجاد خانه‌های دوم در مناطق روستایی فاصله بسیار زیادی با برنامه‌ریزی توسعه گردشگری پایدار دارد.

آسیب خانه های دوم در شمال کشور

مصائب پدیده نوظهور خانه‌های دوم که به خانه‌های آخر هفته و تعطیلات معروف هستند. با توجه به ابعاد گسترده زیان بار آن در کشور مقابل اندک موارد مثبت، می‌توان به؛ ریختن زباله و اغتشاشات بصری، افزایش پسماند در مناطق، آلودگی چشم انداز‌ها، ترافیک در جاده‌ها، نابودی منابع طبیعی از جمله جنگل، سواحل و مناطق کوهستانی، آلودگی‌های زیست محیطی، اختلال در منابع آبی و تأسیسات و تجهیزات منطقه‌ای بر اثر فشار تقاضا، تغییرات در کاربری اراضی و بالطبع نابودی اراضی کشاورزی، آشفتگی در بافت و کالبد، تغییرات فرهنگی و بروز اختلافات قومی و برهم خوردن ساختار سنتی، محرومیت از برخی مزایای رفاهی برای جامعه میزبان، ایجاد دوگانگی در نظام سکونت، بورس بازی زمین و املاک و مستغلات و… اشاره داشت.

هیچ دهیاری حق صدور مجوز را به افراد غیربومی ندارد.

استاندار گیلان به عنوان بالاترین مقام اجرایی دولت در استان ضمن انتقاد از صدور مجوز ساخت و ساز به افراد غیربومی در روستا‌ها و تشکیل کارگروه مقابله با ساخت وساز‌های غیرمجاز عنوان کرد: مخالف سرسخت فروش اراضی به غیربومی‌ها هستم و باید نسبت به حفاظت از فرهنگ اصیل خود کوشا باشیم و نگذاریم فرهنگ روستایی و اصالت بومی‌مان، کم رنگ شود. وی همچنین در مورد برخورد قاطع با ساخت و ساز‌های غیرمجاز و عاملان آن تأکید کرد: مدیرانی که به هر نحوی در ساخت و ساز‌های غیرمجاز دخیل بوده و هستند، استعفاء خود را بنویسند. دهیارانی که در این ارتباط تعارض منافع دارند را در اسرع وقت به استانداری گزارش دهید، هیچ دهیاری حق صدور مجوز را به افراد غیربومی ندارد.

اهمال کاری و تخطی از قانون

از وظایف دهیاری و بخشداری نظارت بر ساخت و ساز‌های غیرمجاز است، که باید جدی گرفته شود تا خارج از طرح هادی ساخت و ساز انجام نشود و شاهد دست‌اندازی به منابع ملی و زمین‌های کشاورزی نباشیم. در طی دهه‌های اخیر برخی از تخلفات در اراضی روستا ارتباط مستقیم با عملکرد ناکارآمد شورا‌ها و دهیار‌ها و تخطی از قانون و سایر سازمان‌های متولی دارد. که با اهمال کاری‌ها باعث بوجود آمدن آسیب‌ها و بحران‌هایی در مناطق شمالی کشور شده‌اند. در برخی از روستا‌های گیلان اظهاراتی مبنی بر اینکه دهیاران و شورا‌ها در قامت بنگاه‌های خرید و فروش زمین و سازندگان غیررسمی در روستا‌ها مشغول به فعالیت هستند، که این موارد جز لاینفک نقصان‌های پیشروی توسعه استان گیلان محسوب می‌شود. نباید هیچ نفعی در تقابل با منافع مردم باشد، همانطور که ملاحظه می‌کنیم؛ غفلت و سهل انگاری اثرات مخربی را برجای خواهند نهاد. از اینرو باید با افزایش اکیپ‌های گشت زنی و کمیته پیشگیری از تصرفات در ساخت و ساز‌های غیر مجاز و تصرف اراضی ملی در جهت برخورد جدی و قانونی و همچنین در زیر بخش کارگروه مقابله با ساخت و ساز، برای تحلیل دقیق‌تر از آمار وجود این مساکن و تغییر کاربری‌ها و ارزیابی اثرات آن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شیوه‌نامه‌هایی در دستور کار قرار گیرد و در اجرای آن دستورالعمل‌ها قاطعیت کامل لحاظ گردد.

 

نویسنده : محمد صالح زاده ( روزنامه نگار حوزه شهری) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در سوم آبان سال 1402 

https://moroor.org/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۲ ، ۰۰:۲۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

یادداشت؛ طلای آبی یا بلای آبی؟

آستارا بعد از انزلی پرباران‌‌ترین شهر ایران است. بارندگی‌ شدید وقتی با فقدان زیرساخت‌های شهری و البته بی‌درایتی همراه شود باعث وقوع سیلاب و آبگرفتگی می‌شود. بلایی که هر چند سال یک بار بر شهر بام‌های سفالی نازل شده است. در این یادداشت سعی دارم با نگاهی دقیق‌تر ساز وکار وقوع سیلاب در این شهر را بررسی کنم.

دو شریان اصلی در کالبد شهری آستارا جریان دارد که آب‌های بالادست را از جنگل‌ها و کوه‌های غربی به دریا در شرق منتقل می‌کنند؛ یکی رودخانه‌ مرزی آستاراچای که از زمان فتحعلی شاه آستاری ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می‌کند و در میان سیم‌های خاردار محصور است. دیگری رودخانه‌ مرداب که خود حاصل به هم پیوستن و هم‌آغوشی دو رودخانه‌ ملاهادی و ویرمونی در محدوده‌ پل کشاورز است. محله‌هایی که دچار آبگرفتگی می‌شوند همگی در مجاورت رودخانه‌ ویرمونی قرار دارند یا به نحوی با آن سر و سری دارند. از خیابان رستمیان گرفته تا محله‌ خلیل‌آباد و کوچه‌های کشاورز و شالیزار.

شهرداری آستارا در سال‌های گذشته برای پیشگیری از تکرار آبگرفتگی این محلات دست‌کم از دو شرکت مشاور کمک گرفته است. اولین شرکت در دهه‌ هشتاد با مطالعه‌ میدانی رودخانه و مسیل‌های شهرستان، ساخت دیواره‌ بتونی و کانالیزه کردن رودخانه را با هدف افزایش دبی آب توصیه می‌کند. پیشنهادی که مؤلفه‌ محیط زیست را در نظر نگرفته بود و با اجرای آن رودخانه‌ زیبای مرداب تمام درختان و حاشیه‌ی سبزش را از دست می‌داد.

 چند سال بعد شرکت مشاور دیگری به کار گرفته می‌شود. مطالعات میدانی گسترده و دامنه‌دار این شرکت، دو نکته‌ جدید را روشن می‌کند. اول اینکه رودخانه‌ ملاهادی در حد فاصل روستای بیجاربین تا شهر آستارا در اثر پیشروی مزارع کشاورزی در بسیاری از قسمت‌ها تنگ و باریک شده است. مشابه همان اتفاقی که در داخل شهر رخ داده است. نکته‌ی دیگر این که در مواقع سیلاب به جای اینکه آب رودخانه‌ ویرمونی وارد رودخانه‌ ملاهادی شود، آب رودخانه‌ ملاهادی وارد رودخانه‌ی ویرمونی می‌شود که همین عامل باعث تشدید آب گرفتگی محله‌ خلیل‌آباد و خیابان رستمیان می‌شود.

 راهکار نهایی این شرکت نصب دو دریچه و جاگذاری یک لوله‌ بزرگ زیرزمینی بود. پیشنهاد شرکت این بود که یکی از این دریچه‌ها در حد فاصل بین پل کشاورز و پل احمد نصب شود تا در هنگام طغیان رودخانه بتوان با بستن آن جلوی ورود آب رودخانه‌ ملاهادی به رودخانه‌ ویرمونی و محله‌ی خلیل‌آباد را گرفت. دریچه‌ دوم نیز می‌بایست در کنار کمربندی در مسیر رودخانه‌ ویرمونی تعبیه شود تا در هنگام وقوع سیلاب آب را از طریق لوله‌ای از زیر بلوار خرمشهر به سمت دریا هدایت کند.

شهرداری آستارا نه تنها از اجرای این پیشنهاد سر باز می‌زند، بلکه تا امروز نتیجه‌ی این تحقیقات را مسکوت نگه داشته و از انتشار عمومی آن خودداری کرده است. به طوریکه تقریبا هیچ یک از شهروندان آستارا از وجود چنین تحقیقاتی اطلاع ندارند و احتمالا این برای اولین بار است که خبر وجود چنین اسنادی در یک خبرگزاری منتشر می‌شود. پنهان کردن داده‌های علمی در این سال‌ها این فرصت رو برای شهرداری فراهم کرده است که دور از چشم شهروندان، رسانه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد تصمیم‌گیری کند، بدون اینکه نگران عواقب قانونی یا قضاوت افکار عمومی باشد.

در نهایت شهرداری آستارا در پشت درهای بسته و به دلایل نامشخص تصمیم می‌گیرد راهکار شرکت اول را اجرا کند. به این ترتیب در نیمه اول دهه‌ نود با قطع درختان قدیمی رودخانه‌ ویرمونی در محدوده‌ی خلیل‌آباد اقدام به ساخت کانال بزرگ بتونی می‌کند. اما این پروژه هم بعد از کمی پیشروی متوقف می‌شود. اما نقش شهرداری در وقوع سیلاب به این مورد محدود نمی‌شود.

رودخانه‌ مرداب آستارا چنان که از نامش نیز پیداست در زمان‌های گذشته از یک نقطه‌ای به بعد تبدیل به مرداب می‌شد. مرداب نامی است که تا پیش از ابداع واژه‌ تالاب توسط زنده‌یاد اسکندر فیروز به این نوع از عرصه‌های طبیعی اطلاق می‌شد. مرداب یا تالابی که رودخانه‌ مرداب را به دریای خزر وصل می‌کرد و نقش مهمی در کنترل سیلاب و تصفیه‌ی فاضلاب شهری داشت، در سال ۸۴ توسط شهرداری آستارا کاملا با خاک پر شد.

در همان سال مسیر قدیمی رودخانه هم که به شکل یک نیم دایره‌ بزرگ تالاب را دور میزد و با عبور از محله‌ پریان به سمت دریا می‌رفت مسدود و یک مسیر جدید بسیار کوتاه ایجاد شد. ساخت دیواره‌ سنگی ساحلی و احداث جاده‌ی ترانزیتی سفیر امید نیز مانند دو سد بزرگ ارتباط تالاب و رودخانه را با دریا محدودتر کردند. به طوری که تنها راه باقی مانده برای خروج آب شهر پل سفیر امید است که آن هم در زمان وقوع سیلاب جوابگوی این حجم از آب نیست. طبیعت با فروریختن بخشی از این پل در سیل اخیر صحت این ادعا را ثابت کرد‌.

 از طرفی آب‌ گرفتگی‌ها بیشتر خانه‌های قدیمی و فقیر نشین را گرفتار می‌کند و بی‌توجی به این مساله را می‌توان از دید عدالت شهری هم مورد توجه قرار داد که آن خود حدیث مفصلی است. دستکم بالا بردن کف این خانه‌ها با حمایت شهرداری در سال‌های گذشته می‌توانست از ورود آب به داخل بسیاری از منازل جلوگیری کند. شهرداری آستارا می‌تواند با شفاف‌سازی و انتشار عمومی نتایج تحقیقات شرکت مشاور به روشن شدن مسئله سیلاب و چاره‌اندیشی برای جلوگیری از تکرار آن کمک کند.

 

نویسنده : مهدی نصرتی 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۰۴:۱۷
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

آستارا غرق در سیلاب بی توجهی مسوولان

بی توجهی به اصلاح و لایروبی مسیلهای رودخانه ها موجب شد؛

 

سیلاب بی سابقه روز گذشته در شهرستان آستارا اگرچه خسارات جانی به همراه نداشت اما خسارات مالی زیادی به روستاها و زیرساختهای خدماتی این شهرستان وارد کرد.

قطع جاده دسترسی تعدادی از روستاها، تخریب کامل پل سیبلی و تخریب جاده ترانزیتی آستارا به لوندویل و آبگرفتگی منازل شهروندان از جمله این خسارات تاکنون بوده است.

در روزی که تمام توجهات رسانه‌های داخلی به حضور رونالدو در کشور و نحوه استقبال طرفدار این فوتبالیست معطوف بود، مردم روستاها و محلات شهر آستارا با خسارات شدید بارش۲۵۷ میلیمتری چند ساعته دست به گریبان بودند.

شدت باران که از نیمه شب ۲۷ شهریور در غرب گیلان به ویژه در شهرستان‌های آستارا و تالش آغاز شده بود به حدی بود که نه تنها سبب طغیان رودخانه‌ها و بالا آمدن آب مسیل‌ها و آبگرفتگی معابر شد بلکه راه دسترسی تعداد زیادی از روستاها و باغات کیوی و محصولات شلتوک برنج کشاورزان آستارایی را به زیر آب برد.

 

 

تخریب پل و جاده‌های روستایی آستارا

 از روز گذشته اخبار زیادی از آبگرفتگی سطح شهر و برخی محلات آستارا مخابره شد. اما روستاهای «سپیدسنگان، لمیر، ویزنه، شلقون، کانرود و سیبلی» از جمله روستاهایی بودند که سیلاب روز گذشته بیشترین خسارات را به آنها وارد کرد.

به گفته دهیاران این روستاها، مجاورت با رودخانه لمیر موجب شد این مناطق بیشترین خسارات را از سیلاب متحمل شوند. ورود آب به داخل منازل اهالی روستای ویزنه و تخریب حصار بلوکی باغات کیوی، تخریب جاده اصلی روستای سپید سنگان که راه ۵ روستای دیگر این بخش را به کلی تخریب کرد. به زیر آب رفتن بیست هکتار باغ کیوی و تخریب جاده و رانش کوه در روستای دره کری لمیر، تخریب پل اصلی روستای سیبلی و تخریب جاده‌ها از خسارات وارده به این روستاها اعلام شد.

ورود آب به ۲۵۰ منزل روستای شلقون

«شهرام عسگری» دهیار روستای شلقون از بخش حویق از آبگرفتگی باغات به بار نشسته کیوی به مرور خبر داد.

عسگری، بالا آمدن آب رودخانه، رانش زمین و ورود آب به داخل منازل ۲۵۰ خانوار و آبگرفتگی محصول شلتوک امسال را از جمله خسارات وارده به این روستای هزار خانواری اعلام کرد و گفت: به دلیل همجواری رودخانه با این روستا، آسفالت راه دسترسی به روستا به طور کامل به زیر آب رفت و برق و آب و گاز اهالی نیز قطع شد.

اهالی روستاهای این مناطق خواستار احداث دیوار حایل با رودخانه لمیر هستند. چرا که بار هر بار بارندگی آب این رودخانه طغیان کرده و به سمت منازل روستاییان سرریز می‌شود.

وی با اشاره به اینکه سال گذشته رودخانه لمیر اصلاح و لایروبی شده بود گفت: شدت بارش و حجم آب رودخانه به حدی بالا بود که آب از دیواره رودخانه به سمت روستا سرریز شد.

تخریب جاده و قطع دسترسی راه ۵ روستایی

«محمدی» دهیار روستای کهنه حیات لمیر نیزبه مرور گفت: ورود آب ررودخانه به روستا به طور کلی موجب از بین رفتن آسفالت جاده دسترسی به این روستا شد. در حال حاضر با همکاری اداره راهداری در حال تغییر مسیر جهت آب هستیم تا جاده اصلی روستا بازگشایی شود.

وی افزود: این جاده راه دسترسی ۵ روستای دیگر است و از روز گذشته دسترسی این مناطق به جاده اصلی قطع شده و مردم مجبورند از روستای ویزنه به آستارا و هشتپر تردد کنند.

این دهیار از مسؤولان درخواست کرد: اهالی روستاهای این مناطق خواستار احداث دیوار حایل با رودخانه لمیر هستند. چرا که بار هر بار بارندگی آب این رودخانه طغیان کرده و به سمت منازل روستاییان سرریز می‌شود.

به زیر آب رفتن صد باغ کیوی در روستای ویزنه

«خسرو هزاری» دهیار روستای ویزنه نیز با اشاره به آبگرفتگی حدود ۱۰۰ خانه در این روستای هزار خانواری به مرور اظهار کرد: بیش از ۱۰۰ باغ کیوی خانوارهای این روستا با محصول به زیر آب رفته است. حتی محصول شلتوک و کاه وکلش کشاورزان هم به زیر آب رفت.

مشکلات زیر ساختی و نبود شبکه جمع آوری آبهای سطحی در برخی از محلات مجاور رودخانه اصلی شهر آستارا که به رودخانه مرداب معروف است موجب آبگرفتگی این مناطق شده است.

 

 

دهیار ویزنه با اشاره به آبگرفتگی شدید منازل روستایی به تلف شدن حدود ۴ هزار مرغ و جوجه و سوختن دینام موتور باغداران گفت: در مجاورت این روستا، رودخانه خشکه رود واقع شده که با هر بار بارش، آب به سمت اراضی سرریز می‌شود. چندین بار از بخشداری و فرمانداری تقاضا کردیم برای لایروبی این رودخانه که از رسوب و تنه درختان شکسته پر بود اقدام کند که متأسفانه به دلیل بی توجهی؛ الان همین رسوبات و چوب درختان وارد باغات کیوی مردم و خسارت به آنها شده است.

خسروی تأکید کرد: در حدود ۳ کیلومتر از دیواره بلوکی باغات کیوی دراثر سیلاب تخریب شده و باغداران متحمل ۳ میلیارد تومان خسارت مالی به باغات خود شده‌اند.

مشکلات زیر ساختی عامل آبگرفتگی محلات آستارا

یک فعال اجتماعی شهرآستارا نیز در گفتگو با مرور با اشاره به فروکش کردن آب سیلاب در محلات مختلف این شهر تأکید کرد: مشکلات زیر ساختی و نبود شبکه جمع آوری آبهای سطحی در برخی از محلات مجاور رودخانه اصلی شهر آستارا که به رودخانه مرداب معروف است موجب آبگرفتگی این مناطق شده است.

 «مهدی نصرتی» به مرور گفت: معضل آبگرفتگی مناطق کوچه کشاورز، محله خلیل آباد، کوچه شالیزار به دلیل وجود مشکلات زیر ساختی در رودخانه مرداب است که از این مناطق عبور می‌کند.

مسیلهای رودخانه‌ای اصلاح نشدند؛ انتظار تخریب داشتیم

در حالیکه دهیاران روستاهای سیلاب زده آستارا و فعالین اجتماعی شهر آستارا به طغیان رودخانه‌ها و نبود دیواره حایل برای جلوگیری از سرریز آب به روستاها انتقاد کردند؛ «غلامرضا مرحبا» نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی، از پیش بینی وقوع چنین سیلابی در منطقه به مرور خبر داد.

 مرحبا در گفتگو با مرور اظهار کرد: با وجود بارش ۱۳۵ میلمتری در عرض چند ساعت در این شهرستان، احتمال اینکه مسیل رودخانه مرداب آستارا ظرفیت هدایت آب را نداشته باشد پیش بینی شده بود.

 این نماینده مجلس با اشاره به اینکه سال گذشته به لزوم لایروبی و اصلاح این مسیل رودخانه‌ای با اعتبار ۷ میلیارد تومانی اعلام نیاز شد به دلیل عدم اجرای به موقع اصلاح مسیل اکنون شاهد خسارت ۵۰۰ میلیارد تومانی به مناطق مختلف آستارا هستیم. متأسفانه بیشترین خسارات در بخش‌های خدمات زیرساختی آب و برق و گاز رخ داده است.

وی با اشاره به عدم اصلاح سردهنه‌های این رودخانه اظهار کرد: این معضل موجب بروز خسارت سنگینی به روستای خلیل آباد و تخریب پل سیبلی شد. همچنین برق ۳۰۰ مشترک روستای کانرود و برق شهرک ولی عصر به دلیل احتمال خطر بالا آمدن آب قطع شد.

مرحبا تأکید کرد: بیش از ۵۰۰ خانوار شهری در آستارا از سیلاب آسیب دیدند.

نماینده مردم آستارا همچنین به قطع راه و پل ترانزیتی در منطقه سفید امید آستارا اشاره کرد و افزود: خوشبختانه این پل مهم ترانزیتی به طور کامل تخریب نشده و بلافاصله پیمانکار از فردا تعمیرات آن را شروع می‌کند.

غلامذرضا مرحبا با بیان اینکه با فروکش کردن آب سیلاب، اولویت دستگاه‌های امدادی و خدماتی باید رسیدگی به وضعیت سیل زدگان باشد گفت: جبران خسارت وارده به مردم و اصلاح مسیل‌های رودخانه‌ای که از قبل مشخص بود باید در دستور کار مسؤولان ستاد بحران استانداری گیلان قرار بگیرد.

وعده‌های مسؤولان به سیل زدگان آستارایی

با گذشت یک شبانه روز ساعت از وقوع سیلاب در شهرستان آستارا، اکنون مسؤولان استان از خدمات رسانی و امداد رسانی به سیل زدگان خبر می‌دهند.

«اسدالله عباسی» استاندار گیلان در جریان بازدید از مناطق سیل زده شهرستان آستارا اعلام کرد؛ برای احداث پل جدید در سیبلی پیمانکار از همین امروز کار خود را آغاز می‌کند و مقرر شده ظرف سه ماه این پل آماده بهره برداری شود.

وی همچنین از بنیاد مسکن خواست تا خسارت‌های ناشی از سیلاب واحدهای مسکونی را ارزیابی کنند تا بر اساس دستور معاون اول رییس جمهور برآورد خسارت‌ها به وی اعلام و تسهیلات در ارتباط با تعمیرات مشخص شود.

استاندار همچنین خواستار حضور میدانی همه مسؤولان در مناطق سیل زده تا پایان کار شد.

«امیر مرادی» مدیرکل مدیریت بحران گیلان نیز از عادی شدن نسبی شرایط در مناطق سیل زده آستارا خبر داد و گفت: شبکه آب شهر آستارا تا ساعاتی دیگر برقرار می‌شود و برق همه مناطق در شهرستان آستارا وصل شده است؛ البته برخی خانوارهای روستایی برق ندارند که تا عصر برق آنها کاملا وصل می‌شود.

مرادی همچنین از توزیع ۳۰ هزار بسته غذایی بین سیل زدگان و اسکان ۱۰۰ خانوار در چهار نقطه تعیین شده خبر داد.

رییس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر نیز در جلسه شورای اداری و مدیریت بحران شهرستان مرزی بندر آستارا گفت: تاکنون ۱۲ تیم را از استان‌های اردبیل و تهران برای تقویت امدادرسانی به شهرستان آستارا اعزام شده است.

«بابک محمودی» افزود: دو گروه بالگردی در منطقه حضور دارند که در صورت نیاز از طریق هوایی بتوانند تجهیزات و امکانات مورد نیاز را ارسال کنند.

 

نویسنده : وحیده اسماعیلی (روزنامه نگار) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۰۴:۱۲
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 گزارشی درباره مخالفت ایکوموس با ثبت جهانی ماسوله؛ وقتی مردم ماسوله را ندیدند

 

 

اخبار منتشر شده از احتمال رد ثبت جهانی ماسوله از سوی یونسکو، بازخوردهای منفی مختلفی در فضای رسانه‌ای و فعالین گردشگری و میراث فرهنگ گیلان به دنبال داشت. 

 

روستای ماسوله ، راوی اصل صمیمیت و هم‌دلی بین اقوام ایرانی - سفرزون

 

 

در عین حال که عمده این واکنشها به عدم مدیریت یکپارچه شهری، نبود طرح ساماندهی گردشگری و ادامه معارضات و موانع زیر ساختی سایر دستگاه‌های اجرایی اشاره داشت، اما در این میان برخی دیگر از کنشگران و فعالین این حوزه معتقدند؛ عدم تعامل با مردم منطقه و بی توجهی به میراث تاریخی و فرهنگی ماسوله از سوی مسؤولین وقت از چشم ارزیابان یونسکو دور نمانده و اصلی‌ترین احتمال رد ثبت جهانی از میراث ارزشمند، نادیده انگاشتن نقش و حضور مردم محلی ماسوله در تصمیم گیری‌ها و عدم رعایت ضوابط میراث فرهنگی و یونسکو بوده است. چنانچه مهم‌ترین ایراد گرفته شده از سوی ایکوموس جهانی در پرونده ثبت جهانی ماسوله به عدم تطابق گزارش با واقعیات این سایت تاریخی و طبیعی اشاره شده است.

طبق آمارهای موجود در پورتالهای وزارت خانه گردشگری و میراث فرهنگی کشور، تلاشها برای ثبت جهانی ماسوله، همزمان با سلطانیه زنجان آغاز شد. در حالیکه سلطانیه زنجان بعنوان نهمین اثر جهانی از ایران در یونسکو ثبت شد، بعد از ثبت ۱۷ اثر تاریخی و میراثی دیگر از ایران اما متاسفانه ماسوله بثبت جهانی نرسیده است. در مجموع آثار ثبت شده از ایران در یونسکو تا کنون ۲۷ اثر است. اما نام ماسوله بعد از دو دهه انتظار همچنان در این فهرست خالی است.

حال چه اتفاقات و فرایندهایی موجب شد که بعد ازگذشته حدود دو دهه کارشناسان نهاد فرهنگی تاریخی ایکوموس وابسته به یونسکو به این نتیجه رسیدند که شهرک تاریخی ماسوله برای ثبت جهانی آماده نیست؟

بررسی‌های مرور از اقدامات وزارتخانه گردشگری و میراث فرهنگی کشور و به دنبال آن اداره کل گردشگری گیلان حاکیست، طی نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ و نیمه اول دهه ۱۳۸۰ همزمان با اعلام رسمی اقدام برای ثبت جهانی ماسوله بعنوان اولین اثر از گیلان در یونسکو، اقدامات زیادی از سوی متخصصین برتر این حوزه با تلاشهای مرتضی طالع ماسوله یکی از بنیان گذاران وقت سازمان ایرانگردی و جهانگردی کشور و بعنوان یک مقام ارشد ماسوله ایی در پایتخت انجام شد که منجر به جذب مشارکت فعال ماسوله ای‌های مقیم در داخل و خارج از کشور و مردم بومی ماسوله شد.

حضور وی در اجلاسهای یونسکو بعنوان نماینده سازمان ایرانگردی و جهانگردی برای معرفی و دفاع از پروژه ثبت ماسوله همچنین دعوت از مقامات ملی و بین المللی از جمله آقای«چایلد» معاون دبیر کل یونسکو در دو مرحله، مدیر بخش جنوب آسیا و خانم «لاما» کارشناس یونسکو و مسئول وقت پرونده ثبت ماسوله و برگزاری نشستهای میدانی با مردم ماسوله و برگزاری اجلاس تخصصی با حضور معاون دبیرکل وکارشناسان یونسکو و مقامات ارشد میراث فرهنگی کشور در شهر تاریخی ماسوله در سال ۱۳۸۳، تدوین طرح جامع ماسوله، برگزاری اولین جشنواره ملی روستاهای شگفت ایران در ماسوله در سال ۱۳۸۰ و بهره برداری از مساعدتهای مقامات سازمانهای میراث فرهنگی و ایرانگردی و جهانگردی و وزارت کشور در تهران جهت تسریع در ثبت ماسوله از جمله این موارد بود که در نتیجه‌ی بی توجهی مسؤولان سابق گردشگری استان و مدیریت شهری ماسوله در سالهای بعد بلاتکلیف رها شدند.

این اقدامات در راستای مرمت، بازسازی و احیای ماسوله بر اساس ضوابط میراث فرهنگی و سازمان یونسکو برای فراهم شدن بسترهای حضور ارزیابان یونسکو و تعامل با مردم منطقه بود که حتی منجر به ارایه برنامه و راهکار و اختصاص بودجه مصوب از سوی دولت وقت شد.

حال چند روز پس از مخالفت شورای ایکوموس با ثبت جهانی ماسوله گذشته، کارشناسان گردشگری و میراث فرهنگی کشور، نظر مشورتی این نهاد را در نتیجه نهایی یونسکو چندان تاثیر گذار نمی‌دانند، برخی از فعالین حوزه گردشگری، وجود ایرادات زیاد در نوشتن پرونده ارسالی و مغایرت پرونده با شاخص‌های ثبت جهانی یونسکو را دلیل این مخالفت اعلام کرده‌اند.

نبود حکمت بومی در تصمیم گیری های ماسوله

«اکبر شرفی ماسوله» دکترای جامعه شناسی و رییس جمعیت نشر فرهنگ گیلان در گفتگو با مرور، نبود حکمت بومی در تصمیم گیری‌ها را دلیل واضح مخالفت ایکوموس با پرونده ارسالی میراث فرهنگی از ماسوله دانست.

شرفی ماسوله با بیان اینکه برای شناخت هر منطقه ای، قطعا شناخت همه جانبه، بومی و اصیل از آن منطقه لازم است به مرور اظهار کرد: تا زمانیکه تصمیمات به شکل متمرکز اخذ شود و‌اندیشه و حکمت بومی در اداره یک منطقه دخیل نباشد، خروجی تصمیمات ابتر و بی ثمر خواهد بود.

وی با تأکید به اینکه در تصمیم گیری و ارسال پرونده ماسوله به یونسکو به طرح جامع و حکمت بومی بی‌توجهی شد، هرگونه تصمیمات جدید برای این منطقه را محکوم به شکست دانست.

 شرفی ماسوله اظهار کرد: در حالیکه مردم و بومیان، صاحبان اصلی ماسوله هستند، تصمیمات ناصواب و بر پایه اراده فردی راه به جایی ندارند.

رییس کتابخانه ملی رشت با تأکید به اینکه هیچ‌اندیشه بومی، طرح میراث فرهنگی برای ثبت جهانی این شهر را تأیید نمی‌کند و مورد قبول شان نیست تصریح کرد: مسؤولان میراث فرهنگی به جای آنکه به دنبال جلب نظر مردم محلی باشند در مقابل آنها قرار گرفتند و به بهانه مرمت و بازسازی منازل قدیمی، چند صد پرونده در دادگستری برای بومیان بازگشایی کردند. این اقدام موجب شد مردم در مقابل میراث فرهنگی قرار بگیرند و عملکرد میراث برای بومیان چه در تخصیص بودجه و چه سمبل کاری در مرمت خانه‌های قدیمی قابل توجیه نباشد.

رییس جمعیت نشر فرهنگ گیلان، با اشاره به اعمال سلیقه‌های فردی و قدرت نمایی در ساخت وساز برای مرمت خانه‌های ماسوله افزود: ادامه هر شیوه، مانیفست و مرامنامه‌ای از سوی میراث فرهنگی که فاقد حکمت بومی باشد مسلما هر موافقی را به مخالف تبدیل می‌کند.

نادیده انگاشتن تجربیات مردم و بی توجهی به آداب و سنن بومی

اکبر شرقی

 «اسفندیار گودرزی ماسوله» یکی از شهروندان ماسوله‌ای است که سبقه خانوادگی ۶۰۰ ساله اجداد وی در نجاری درب و پنجره‌های ماسوله زبانرد منطقه است. او از بی مهری‌هایی که توسط مدیریت شهری و مسؤولان وقت میراث فرهنگی به اماکن و بناهای تاریخی و میراثی ماسوله و نیز عدم تعامل با مردم منطقه وارد شد به مرور گفت.

این شهروند ماسوله‌ای که بعد از ۳۰ سال زندگی در آمریکا، در سال ۱۳۹۰ به زادگاه آبا و اجدادی خود بازگشت، عدم توجه به تخصص و تجربه اهالی بومی ماسوله در مرمت بناها و کناره‌گیری اهالی از مسؤولان میراث فرهنگی را عامل اصلی گزارش منفی کارشناسان ایکوموس جهانی دانست.

 

نویسنده : وحیده اسماعیلی (روزنامه نگار) 

منبع : پایگاه تحلیلی و خبری مرور گیلان 

https://moroor.org/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۰۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد

بازنشر گزارش ؛ گیلان در انتظار موج مهاجران اقلیمی

 

زنگ هشدار افزایش مهاجرت اقلیمی در ایران/ 70 درصد زمین‌های کشاورزی در خطر  نابودی – تجارت‌نیوز

آب مایه حیات و عامل توسعه در تمامی بخش‌ها است و از بین رفتن منابع آب مهاجرت‌های محیط زیستی را در سراسر دنیا شکل داده و ایران نیز از این مسأله مستثنی نیست.
نقشه مهاجرت فرستی در کشور نشان دهنده ارتباط آن با نقشه آب و میزان افت آب در حوزه‌های آبریز کشور است به عبارت دیگر مناطقی که بیشترین میزان افت آب را داشته بیشترین مهاجرفرستی را داشته‌اند.
گیلان، مازندران، گلستان، تهران و کرج جزء مهاجرپذیرترین نقاط کشور هستند و گیلان سومین استان مهاجرپذیر و دومین استان پر تراکم کشور است.
اما موضوع مهمتر پیامد این مهاجرت‌ها است. پیامد‌هایی که طیف وسیعی از مسائل و مشکلات از اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گرفته تا حقوقی و قضایی را در بر می‌گیرد.
همه این‌ها در چرخه‌ای با یک مدیریت ناکارآمد چه در سطح ملی و چه در سطح بین‌المللی برای ما بحران آفرینی می‌کند.
مؤسسه سبزکاران بالان و رویداد سرآ با هدف بررسی این معضل و توجه مردم به اهمیت آب و محیط زیست در توسعه پایدار، و لزوم مشارکت برای حفاظت از آن در برنامه‌ای به این مسأله پرداختند.
در این برنامه نسیم طواف‌زاده پژوهشگر محیط زیست و توسعه پایدار به بیان موضوع (مهاجرت اقلیمی در سرزمین ایران ) و محمد کهنسال کنشگر توسعه پایدار و دبیر محیط زیست انجمن طرفداران توسعه انزلی به موضوع ( جامع نگری، حلقه مفقوده صنعت آب ) پرداختند.

شمار پناهندگان محیط زیستی به ۳۲. ۴ میلیون نفر رسید

طواف‌زاده مدیرعامل سمن محیط زیستی سبزکاران بالان در این برنامه با اشاره به چالش‌های مهم محیط زیست ایران با ارائه آمار و مستنداتی در خصوص وضعیت حوزه‌های آبی کشور گفت: آمار‌های جهانی نشان می‌دهد که سال ۱۹۹۵، ۲۵ میلیون نفر پناهنده محیط زیستی در سطح جهان داشتیم. در سال ۲۰۱۲ شمار این پناهندگان به ۳۲. ۴ میلیون نفر رسید که با ۳۰ درصد افزایش از پیش‌بینی‌های جهانی فراتر رفت.
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل سال ۲۰۲۲ اعلام کرد تا سال ۲۰۵۰ بین ۵۰ تا ۲۰۰ میلیون نفر پناهنده در جهان خواهیم داشت. یکی از دلایل این تخمین تغییرات اقلیمی و شرایط نامشخصی است که این مسأله برای ما پدید آورده و امروزه آخرین آماری که ارائه شده این است که شمار پناهندگان از مرز ۲۰۰ میلیون نفر گذر خواهد کرد.
مهاجرت محیط زیستی در ایران نیز سابقه داشته که ما به دوره اخیر می‌پردازیم. از دهه ۱۳۷۰ وقتی برای اولین بار خشکی هامون اتفاق افتاد حدود ۴۰۰ هزار نفر تحت تأثیر قرار گرفتند. یکصد هزار نفر مهاجرت کردند. استان گلستان هنوز درگیر تبعات این مهاجرت در دهه ۷۰ است.
دوره دوم که از دهه ۱۳۸۰ شروع شد پدیده گرد وغبار در جنوب غربی کشور بود که موجب یک سری مهاجرت‌هایی شد، اوایل این مسأله برای همه غریبه و چالش برانگیز بود. بیمارستان‌ها مراجعان زیادی داشتند کم کم مردم با زندگی در آن شرایط وفق پیدا کردند. ولی در دوره دوم مهاجرت اتفاق مهمی افتاد و آن این که بخشی از این مهاجران به سرزمین خود بازگشتند.
دوره سوم در دهه ۱۳۹۰ شکل گرفت که کاهش شدید منابع آب بحث‌های انتقال آب بزرگ مقیاس، باعث باعث بروز مشکلات عدیده‌ای شد و چهره خشونت‌آمیز بحث‌های مهاجرتی ناشی از خشکسالی و انتقال آب جلوه‌گر شد. اولین چالش‌ها و درگیری‌ها سال۱۳۹۶ بین روستاییان بلداجی در استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان بر سر انتقال آب رخ داد و برای دستگیری این روستانشینان از اصفهان نیروی انتظامی وارد چهارمحال بختیاری شد و این‌ها را برد و درگیری بالا گرفت و همچنان نیز این درگیری‌ها وجود دارد.

نسیم طواف زاده ادامه داد: معتقدم یک دوره چهارم داریم که از دهه ۱۴۰۰ شروع شده، زمین در بخش‌های زیادی از مناطق مرکزی به علت کاهش شدید آب و تخریب سرزمین در حال از دست دادن خاصیت قابل سکونت بودن است و این عامل مهاجرت می‌شود.
تفاوت دوره چهارم و سوم در دو نکته است. در دوره سوم از اقشار متوسط رو به بالا مهاجرت داشتیم ولی در دوره چهارم تقریباً شاهد مهاجرت انواع اقشار بودیم، و مهاجرت بخش گسترده‌ای از مردم، باعث آمیختگی مسائل بسیاری اعم از موضوعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌شود که این خودش جای بحث و بررسی دارد.
نقشه‌ای که توسط‌امیر آقاکوچک آبشناس ایرانی و همکارانش در مورد کاهش آب‌های زیر زمینی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ تهیه شده می‌تواند بر نقشه مهاجرت اقلیمی تطابق یابد.
بر اساس اطلاعاتی که من وهمکارانم گردآوری کرده‌ایم در سال۱۳۵۰ حدود ۴۷ هزار چاه عمیق در کشور داشتیم، سال ۱۳۶۰، تعداد چاه‌های عمیق به ۱۶۲ هزار، سال ۱۳۷۰به ۲۲۵ هزار، سال۱۳۸۰ به ۴۵۰ هزار چاه، سال ۱۳۹۰ به ۷۳۶ هزار چاه و سال ۱۴۰۰ به حدود یک میلیون چاه عمیق در کشور رسید.
به گفته ی وی، یعنی در هر ۱. ۶ کیلومتر مربع کشورمان، یک چاه و ۵۰ نفر آدم وجود دارد و با توجه به این که بخش گسترده‌ای از کویر مرکزی خالی از سکنه است می‌شود دید که این مسأله چه فشاری به حاشیه‌ها وارد می‌کند.

مهاجران اقلیمی در گیلان و چالش‌ها

اما موضوع مهمتر پیامد این مهاجرت‌ها است. گرچه مهاجرت پیامد‌های مثبت نیز دارد ولی اکنون شاهد پیامد‌های منفی آن هستیم. تفاوت‌های اجتماعی، فرهنگی مهاجران در خصوص نقش زن‌ها در جامعه خیلی پر رنگ است. نسیم طواف زاده در ادامه صحبت خود اضافه کرد: این مهاجرت‌ها به خصوص در روستا‌ها در بین طبقه‌های مختلف اجتماعی اتفاقاتی را رقم می‌زند. مهاجران ورودی به گیلان با فرهنگی مواجه می‌شوند که زنان در آن اجازه کار، فعالیت، حضور در عرصه اقتصاد و آزادی و ر‌هایی را دارند ولی درعین حال برای عده‌ای از افرادی که وارد این جامعه می‌شوند این رفتار‌ها بسیار عجیب است. این‌ها تبعاتی را ایجاد می‌کند. شکایات نیروی انتظامی نشان می‌دهد که این دسته شکایات در بافت روستایی در حال وقوع است. ازدواج‌هایی که اتفاق می‌افتد و به طلاق‌های بی‌شمار منجر می‌شود، یکی دیگر از تبعات است.
به گفته این کارشناس محیط زیست، گیلان بیشترین آمار طلاق کشور را دارد یک دلیل عمده‌اش این است که در استان‌های همجوار مثل اردبیل، زنجان و آذربایجان طلاق را ثبت نمی‌کنند و برای طلاق گرفتن به گیلان می‌آیند.

موضوع دیگر اختلافات اقتصادی و طبقاتی است، مطالعات ما نشان می‌دهد بیشتر از نیمی از افرادی که مهاجرت کرده‌اند از طبقه متوسط رو به بالا هستند و تفاوت این‌ها با طبقه متوسط رو به بالای گیلان این است که پول نقد بیشتری در اختیار دارند. دارایی گیلانی‌ها زمین و باغ و شالیزار است ولی مهاجران از استان‌های دیگر پول نقد بیشتری در اختیار دارند و این پول نقد در حال ایجاد کردن تفاوت‌های بسیاری در روستا‌ها است که این امر موجب تمایزات و انحصار در بازار‌های منطقه می‌شود.
همچنین تفاوت‌ها و تمایز‌هایی در رفتار‌ها، هنجار‌ها و سنت‌های جوامع مختلف وجود دارد. ابراز شادمانی و زندگی شبانه بخشی از فرهنگ و سنت گیلانیان است. این فرهنگ در خیلی از استان‌ها وجود ندارد. وقتی افرادی از این دو فرهنگ با هم ترکیب می‌شوند و می‌خواهند کنار هم قرار بگیرند بدون این که هیچ یک آدم بدی باشند همدیگر را ناراحت می‌کنند و مشکل بوجود می‌آید.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه یکی از موضوعات پنهان این مهاجرت‌ها تغییر کاربری اراضی و تغییر کشاورزی بومی به محصولات غیربومی است، توضیح داد: در سال ۱۳۸۳ گیلان برای نخستین بار توانست زعفران کشت کند. اما این زعفران، بومی استان نیست بلکه مهاجران از خراسان جنوبی آورده‌اند و اراضی چای‌کاری را به کشت زعفران اختصاص داده‌اند. کارگر گیلانی در این زمینه مهارت ندارد و تغییر و تحول در این نوع کشت مسائل حاشیه‌ای بوجود می‌آورد.
وضعیت پسماند گیلان که در حال حاضر نیز فاجعه است و دستور استاندار موجب پراکنده شدن آن در تمام استان شده با آمدن مهاجران بحرانی‌تر هم می‌شود و باید دید شهرداری‌ها و دهیاری‌ها چقدر برای مدیریت این حجم از پسماند آمادگی دارند.

چالش مهم فقدان برنامه برای مهاجران

از نظر وی اشتغال و گذران زندگی مهاجران یکی دیگر از این مباحث است: ما دو دسته مهاجر داریم. مهاجران در سن مولد و در سن پیری. آن‌ها که در سالخوردگی می‌آیند یک سری الزامات و نیاز‌ها دارند، آنان که در سن کار و جوانی می‌آیند یک سری مسائل دیگر. با توجه به این که گیلان خودش دچار بحران اشتغال است ورود مهاجران جوان می‌تواند این بحران را تشدید کند.
بحث سلامت نیز از مباحث مهم قابل بررسی است. آیا بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و امکانات درمانی گیلان برای مهاجران کافی است؟
بحث آموزش چه در مدارس و چه دانشگاه از دیگر مسائل است. آیا شرایط پذیرش داریم و همه این‌ها پیامد‌های عدم برنامه‌ریزی برای مهاجران است؟
عوامل مختلفی مانند بیابان زایی و گرد و غبار باعث مهاجرت می‌شوند ولی ما در استان مرطوبی هستیم و بنظر نمی‌رسد که در گیلان با بیابان زایی مواجه باشیم اما وقتی از سد سفیدرود به سمت شمال می‌رویم شاهد این پدیده هستیم و در ارتفاعات منجیل و رودبار بحث شن‌های روان را داریم. در نقاط مختلف کشور بیابان زایی را به شدت داریم، در استان گلستان حتی مازندران بعنوان پهنه‌های مرطوب کشور این مشکل دیده می‌شود.
بحث گرد و غبار را امروز همه می‌شنویم. تقریباً از ابتدای سال تاکنون ۱۰۰ روز غبارناکی داشتیم و خودش نشان می‌دهد که وضعیت خیلی خوشایند نیست.
گونه‌های مهاجم مثل سنبل آبی که اکنون در تالاب‌ها و بسیاری از منابع آبی گیلان شاهدش هستیم باعث مهاجرت بیش از ۲۰ میلیون نفر در افریقای بزرگ شد و کنوانسیون‌های مختلفی در جهان برای مقابله با آن تشکیل شده و ما نیز باید راهکاری برایش بیاندیشیم.
طواف زاده تاکید کرد: در گام اول باید شرایط در حال وقوع را بپذیریم و نسبت به مطالعه و برنامه‌ریزی دقیق اقدام کنیم. برنامه‌ریزی برای پیامد‌های احتمالی مهاجرت، که بسیار گسترده است از جمله مواردی چون ایجاد فرصت‌های شغلی با توجه به فضای مهاجرت، فرصت‌های دانشگاهی و تحصیلی، شناسایی فرصت‌های فرهنگی، اجتماعی مشارکت است.
استان گیلان با توجه به فضای سهل‌گیری بهترین جا برای مهاجرت است که اگر ما برای آن برنامه درست داشته باشیم این فضا فرصت آمیختگی، رشد و مشارکت را افزایش می‌دهد اما فقدان برنامه برای مهاجران ما را با چالش‌های جدی روبرو می‌کند.

 

مافیای صنعت آب بحران آفرین است

در ادامه برنامه سرآ، محمد کهنسال دبیر انجمن محیط زیست طرفداران توسعه انزلی با موضوع ( جامع نگری، حلقه مفقوده صنعت آب ) به ایراد سخن پرداخت.
این کنشگر محیط زیست با اشاره به بحران آب کشور بیان کرد: متأسفانه آنچه به عنوان مدیریت منابع آبی در کشور ما تعریف می‌شود فقط مدیریت یا درست‌تر بگوییم افزایش تولید است و یکی از دلایل مهم این امر اجرای پروژه‌های بزرگ با درآمد‌های کلان توسط مافیای صنعت آب است. مشکل، چرخه معیوب در مدیریت آب است، اول با ایجاد تقاضا‌های غیرضروری روبه رو هستیم، سپس برای جبران افزایش مصرف یک سری منابع نامطمئن تعریف و بعد، از روش‌های غیرپایدار اقدام به تأمین و انتقال می‌کنند، این مجدداً منجر به ایجاد تقاضا‌های غیرضروری می‌شود و این چرخه معیوب کماکان ادامه دارد.
مدیریت یکپارچه منابع آب نه فقط یک بحث ملی بلکه بحث فرا مرزی است. مسأله‌ای که بعنوان یکی از مشکلات اساسی ایران باید به آن پرداخته شود.
وی اضافه کرد: اهمیت غذایی و تغذیه و سلامت بدون آب معنی ندارد، صنایع کم یا زیاد به آب وابسته هستند، در بحث الگو‌های مصرف پایدار و اقلیم و تغییر اقلیم، قطعاً بحث آب است. تمامی زیست بوم‌ها، جنگل‌ها، مراتع و بیابان‌ها با آب در ارتباط‌اند.
مشکلاتی مانند فرونشست، فروچاله، بیابان زایی، ریزگرد، خشکی تالاب‌ها، خشک شدن دریاچه ارومیه، پسروی آب کاسپین، آلودگی ناشی از فاضلاب شیرابه‌های زباله، مهاجرت روستاییان، فرسایش خاک، وقوع سیلاب، وضعیت بحرانی تالاب‌ها از جمله چالش‌ها یا بهتر بگوییم بحران‌های مرتبط با آب در کشور است.

به گفته کهنسال، در همین شرایط خبر‌هایی از مطالعه، کلنگ زنی یا افتتاح سد، تونل انحرافی، سد لاستیکی، انتقال آب بین حوزه‌ای، خشک کردن هور و مالچ پاشی در خوزستان، انتقال آب مکران به کویرمرکزی، کلید خوردن پروژه‌های آب ژرف در بلوچستان و ادامه روند سد‌سازی‌ها می‌شنویم.
نبود الگوی صحیح کشت در کشور از مشکلات مهم است در خبر‌ها می‌شنویم گوجه و خیار جیرفت فروش نرفت. سیب وهلوی آذربایجان را به خیابان ریختند، ادامه کشت آب بر هندوانه در مناطق کویری آن هم برای هندوانه‌ای که کیلویی سه هزار تومان است. کماکان مدیران کشور به کار‌هایی چون انتقال آب بین حوزه‌ای، انتقال آب از دریا‌ها و دریاچه‌ها، کشت شالی در مناطق خشک و نیمه خشک، توسعه پرورش دام و صنعت میاندیشند.

لابی سیاسیون تأثیرگذار برای جذب منابع ملی

محمد کنهسال در ادامه اضافه کرد: لابی سیاسیون تأثیرگذار استان‌های مرکزی برای جذب سرمایه ملی و توسعه منطقه‌ای، بحث‌های قومی قبیله‌ای برای توسعه در یک منطقه بدون توجه به پایدار نبودن این شیوه، افزایش درخواست برای آب، و انتقال آب از استان‌های دیگر به استان‌های خودشان که در بحث و جدل‌های بین یزد و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری نمونه‌های آن را شاهد بودیم.
نکته خیلی مهم این که دولت‌های ما در چند دهه گذشته در ایجاد اشتغال ناتوان بوده‌اند و چون موفق به ایجاد شغل نشده‌اند یکی از راهکار‌هایی که به ذهنشان رسیده وا نهادن جنگل، مرتع، آب و زمین در اختیار مردم و سهل‌گیری در این خصوص بوده تا مردم خودشان با کشاورزی و دامداری شغل ایجاد کنند و اکنون تبعاتش را می‌بینیم. این «بحران مدیریت» است اما راهکار رفع این معضل، توسعه پایدار، جامعه تاب‌آور و حکمرانی خوب است.
درباره بحث مدیریت آب، جای همه جانبه نگری و جامع‌نگری خالی است. تمرکز بیشتر بر تولید است. در حالی که باید نگاه همه جانبه بشود تا برنامه‌ریزی‌ها نیز همه جانبه صورت بگیرد و مدیریت جامع در بحث آب حاکم می‌شود.
به گفته این کارشناس، در مدیریت جامع، مدیران برای پیش از ایجاد تقاضا تا بازیابی آب مصرف شده برنامه دارند.
وی تصریح کرد: برخی راهکار‌های سیاسی اجتماعی برای مدیریت بهتر منابع آب تمرکز بر مدیریت مصرف، ارجحیت بخشیدن به نگاه کارشناسی در اعمال نفوذ سیاسی و اجتناب از نگاه منطقه‌ای و قومیتی است. برنامه‌ریزی برای توسعه کشاورزی، دامداری و صنایع آبی باید مبتنی بر آمایش سرزمین و ظرفیت‌های آبی موجود در همان منطقه از طریق بازنگری در جغرافیای وضع موجود کشاورزی دامداری باشد.

بحران آب در کشور جدی گرفته نمی‌شود

مسأله این است که در این شرایط بحران آب، چرا استان کم آبی مثل یزد باید قطب تولید گوشت قرمز بشود در حالی که برای یک کیلو گوشت گاو چهار برابر گوشت مرغ آب مصرف می‌شود. برای خروج از بحران باید خیلی از این صنایع تعطیل یا جابه‌جا یا حداقل کاهش ظرفیت داده شود. بازنگری در نوع محصولات کشاورزی و دامداری و برنامه‌ریزی برای تغییر سبک تغذیه، کاری است که اکنون در دنیا در حال انجام است. در حال تغییر فرهنگ غذایی‌شان هستند تا تولید موادغذایی با نیاز به آب زیاد کاهش پیدا کند مثلاً خیلی از کشور‌ها مشغول تحقیق روی جایگزینی غلات دیگری با برنج هستند. بنابراین بازنگری در توسعه صنایع آب بر و تعطیلی و انتقال آن‌ها از نقاط کویری از دیگر راهکار‌های مهم است.
کهنسال تاکید کرد: الان کشور‌های توسعه یافته، صنایعی چون فولاد و سیمان را تعطیل کرده و گردن کشور‌هایی چون ما انداخته‌اند. در حالی که وزیر صنعت معدن کشورمان با غرور از افزایش فولاد سخن می‌گوید در صورتی که آسیب‌های آن را در نظر نمی‌گیرد. نکته مهم دیگر اصلاح روابط با دنیا و کشور‌های همسایه است، ما الان با ترکیه وعراق به شدت دچار مشکل هستیم گرچه هنوز آثارش را نشان نداده، با افغانستان که آثارش کاملاً مشخص است، افغانستان الان دارد به نفع پاکستان حقابه ما را می‌برد.
مسأله حائز اهمیت دیگر برای ما گیلانی‌ها بحث دریاچه کاسپین است که با چهار کشور دیگر در آن شریک هستیم و باید با آن‌ها به توافقهایی برسیم که مشکلات دریاچه کاسپین و تأثیرات منفی آن بر تالاب‌های ساحلی و سواحل ما حل شود.

مدیریت جامع‌نگر به آب، بازنگری در شیوه‌های تأمین آب، چرخش آب، بهره وری حداکثری از آب و فاضلاب، مدیریت فاضلاب، مدیریت آب باران و توجه ویژه به آب پنهان، از جمله مواردی است که برای کنترل بحران آب در کشور ضروری به نظر می‌رسد.
سلامت منابع آبی باید در اولویت باشد

راهکار‌های عبور از بحران آب

در ادامه نشست دکتر سیده ضحی حجازی مدیر مرکز پایش و کنترل کیفیت شرکت آبفای گیلان نیز به بحث اهمیت «ایمنی آب» پرداخت.
مدیر مرکز پایش و کنترل کیفیت شرکت آب و فاضلاب گیلان گفت: مؤثرترین روش جهت اطمینان پایدار از ایمنی یک سیستم تأمین آب آشامیدنی، استفاده از راهکار ارزیابی جامع ریسک و مدیریت آن است، به طوری که تمام مراحل تأمین آب از حوزه آبریز تا مصرف‌کننده را شامل شود.
بهترین روش برای اطمینان از کیفیت آب آشامیدنی اجرای سیستم مدیریتی جامع و یکپارچه با همکاری کلیه سازمان‌های ذیربط می‌باشد. رویکرد جدید سازمان جهانی بهداشت برای دستیابی به این هدف اجرای برنامه ایمنی آب می‌باشد. هدف برنامه ایمنی آب آشامیدنی مطمئن شدن از کیفیت آب آشامیدنی براساس مدیریت خطر است که بر پیشگیری از آلودگی منبع آب آشامیدنی، تصفیه آب برای کاهش یا حذف آلودگی برای رسیدن به استاندارد‌ها، پیشگیری از آلودگی مجدد آب در مدت ذخیره‌سازی، توزیع و مصرف تأکید دارد.
وی اضافه کرد: بیشترین توجه در حال حاضر در جهان و از سال ۹۲ در ایران به موضوع ایمنی آب به معنای تضمین کیفیت منابع آبی است که نه تنها برای سلامت آب شرب و انسان بلکه برای محیط زیست و آیندگان نیز حیاتی است. در برنامه ایمنی آب تنها یک ارگان خاص مسئول کیفیت آب نیست بلکه ذینفعان متعددی باید در این زمینه فعالیت کنند. به جای این که ما انتظار داشته باشیم شرکت آب و فاضلاب مسئول تضمین کیفیت آب باشد باید از حفظ سلامت منابع آبی از حوزه آبریز، آب‌های سطحی، آب‌های زیرزمینی و محیط زیست شروع کنیم. نباید سرمایه خودمان را تنها به تصفیه خانه‌ها و شبکه‌های توزیع و نقطه مصرف معطوف کنیم بلکه توجه اصلی باید روی منابع آب باشد و میزان مصرف منابع آب و کیفیت منابع آب هر دو باید مورد توجه جدی و دقیق قرار بگیرد.

همه باید به حفظ سلامت منابع آبی کمک کنند

خوشبختانه از سال ۹۴ یک کارگروه فنی در گیلان هم تشکیل شده و با دقت و جدیت در حال پی‌گیری مسأله ایمنی آب است و خوشبختانه نتیجه آن صدور اولین گواهینامه آب در کشور برای شهر رشت از طرف کارگروه ملی بوده که این کار باید توسعه و ادامه داده شود و گروه‌های فعال محیط زیست با این کارگروه همکاری داشته باشند، چرا که همانطور که سمنها در خصوص حفظ محیط زیست کمک می‌کنند اهمیت و توجه دادن به موضوع منابع آب و حوزه آبریز بخصوص در استانی مانند گیلان که همه فکر می‌کنند منابع آبی پایداری دارد باید بیشتر توجه شود و ما به کمک و همفکری سمنها نیاز داریم. »
در راه توسعه پایدار گام برداریم
در ادامه نسرین‌امینیان رئیس هیأت مدیره سمن محیط زیستی سبزکاران بالان و از فعالان رویداد «سرآ» ( سیر رهیافت آگاهی) گفت: ماموریت سرآ این است که با ایجاد شبکه‌ای از انسان‌های آگاه و مسئولیت‌پذیر در راه تغییر گام برداریم و کتاب خواندن بیشترین تأثیر را بر آگاهی و زندگی بهتر ما خواهد داشت.
بانی جنگل یکی از مهم‌ترین پروژه‌هایی است که می‌توانیم در آن شریک باشیم درختکاری و ترمیم زمین یا اکوسیستم بیمار و آسیب دیده و این به کمک تک تک ما نیاز دارد. در این راه انجمنهای زیادی در گیلان و کشور و جهان فعالیت می‌کنند ولی تعدادشان کم است و زمانی می‌تواند تأثیرگذار باشد که یک موجی تشکیل بشود و راه بیفتد و بتواند تغییرات خوبی را ایجاد کند.

 

نویسنده گزارش : گیتی بابایی 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۴۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد