شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزنامه نگار» ثبت شده است

 

 اقتصادسرآمد  در زمره رسانه‌های ‌نمونه  و موفق تخصصی چند دهه اخیر

محمدصالح زاده
آشنایی کم و بیشی با حرفه روزنامه نگاری می‌تواند این حقیقت را به یقین اثبات کند؛ روزنامه نگاری مانند رفتن در «میدان مین» است. دشواری این مسیر عاشق ترین، شجاع ترین، با شهامت ترین و با شرف‌ترین انسان‌ها را می‌طلبد. درست همچون عشقی که حافظ مطرح می‌کند: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل، کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها. عشقی بسیار نظام‌مند و مدبرانه و هم آغوش با معرفت. بنابراین می‌توان چنین گفت: هرکسی مَرد این وادی نیست، پا در این راه نگذارد. روزنامه و روزنامه نگار با تولید کلمه و محتوا سر و کار داشته که گه‌گاه در این مسیر تبعاتی گریبانگیر شخص یا رسانه‌ها خواهد شد که پایانی غم‌انگیز را رقم خواهد زد. روزنامه نگاری؛ همچون دریا موجی خون‌فشان دارد. دغدغه‌های یک مجموعه رسانه‌ای در برآوردن نیاز مخاطب و انعکاس آن مسئولیت‌هایی را به دنبال دارد که ممکن است در توان همه افراد نباشد. شاید برخی بر این باور باشند؛ که روزنامه نگاری در حال مرگ است. یا این‌که فضای مجازی گوی سبقت را در تولید محتوا از روزنامه نگاران ربوده است. با وجود همه این چالش‌ها و حتی موانع در این حرفه باید گفت: این مسیر همچنان ادامه دار است، چون‌که انسان‌ها همچون دریا دوست ندارند؛ مهار شوند. می‌خواهند بدانند در اطراف‌شان چه می‌گذرد؛ و این نیاز به هیچ عنوان قابل تغییر نخواهد بود. 
«روزنامه نگاری تخصصی» عالی‌ترین مرحله زندگی حرفه‌ای یک روزنامه نگار پس از طی مراحل ابتدایی کار حرفه ای است. بی‌تردید این که یک مدرس بخواهد تخصص روزنامه نگاری را برای افرادی که هنوز وارد مرحله ابتدایی کار حرفه ای نشده اند تبیین کند، دشوار است و مشکل تر از آن این است که در مطبوعات کشورمان نیز کمتر زمینه تخصصی در حرفه روزنامه نگاری موفق بوده است و همچنین کمتر روزنامه نگاری در یک حوزه تخصصی خاص در مطبوعات کشور مشغول به فعالیت است. متاسفانه افراد کمتر فرصت دارند که در حین فعالیت در رشته روزنامه نگاری در زمینه دریافت تخصص در یکی از رشته های مورد علاقه خود مثل؛ اقتصاد، سیاست و فرهنگ و هنر یا ... به تخصص برسند. و در بازه زمانی کوتاه باید راهی برگزینند که هم حوزه دلخواه خود را بیابند و هم در مورد آن به مطالعه و تحقیق بپردازند و در مباحث مختلف روزنامه‌نگاری همچون؛ گزارش، مقاله و مصاحبه از دیدگاه یک روزنامه نگار متخصص ببیند و بالاخره یک مجله تخصصی در معیارهای حرفه ای و علمی رشته انتخابی، خود ارائه دهد. حسین قندی، روزنامه نگار در بخشی از پیش‌گفتار کتاب خود می‌نویسد: دانشجویان در آخرین نیم سال تحصیلی واحد درسیِ اجباری روزنامه‌نگاری تخصصی را باید می‌گذراندند و حاصل کارشان که آماده ساختن یک مجله تخصصی بود، ارائه می‌کردند. در میان مجله‌های ارائه شده هرچند کارهای حرفه ای وجود داشت اما اکثر دانشجویان قادر نبودند در حوزه تخصصی که انتخاب می‌کردند، مجله‌ای همساز با انتخاب‌شان ارائه کنند، زیرا در زمینه و رشته تخصصی که انتخاب می‌کردند آگاهی و تجربه نداشتند. وجود چنین نقیصه‌ای در فضای مطبوعات کشور باعث انتشار کتاب روزنامه نگاری تخصصی از وی شد.
در عصر کنونی که اشتیاق خواندن روزنامه های چاپی با وجود فضای مجازی محدود شده، ۲۰۰۰ شماره از انتشار روزنامه ای تخصصی نه تنها عدد کمی را نشان نمی‌دهد، بلکه می‌توان آن‌را در زمره نمونه موفق رسانه ای تخصصی چند دهه اخیر کشور شمرد. شهریورسال‌جاری، دهمین سال انتشار روزنامه «اقتصاد سرآمد» است. روزنامه‌ای که با وجود فراز و نشیب های فراوان و عبور از سختی های این حرفه با متعهد ماندن به مشی تخصصی و حفظ اصول، دو هزارمین شماره تیراژی از نسخه چاپی خود را منتشر و در ۵ شهریور ۱۴۰۳ به مخاطبان خوش سلیقه اش عرضه داشته است. روزنامه اقتصاد سرآمد در ۲۲ شاخه دریایی اعم از؛ شیلات، امنیت دریا، کشتیرانی، تجارت دریا، بنادر ودریا، دریانوردی، پژوهش دریایی، فرهنگ دریا محور، دانش دریا، اقتصاد دریا،فراساحل، صنایع دریایی، اعماق دریا، گردشگری دریا، جزایر و ... فعالیت دارد. این روزنامه در سال ۱۴۰۱ در روز جهانی دریانوردی، به عنوان؛ «نشریه نمونه دریایی کشور» معرفی شد و از صاحب امتیاز و مدیر مسئول تقدیر به‌عمل آمد. در حال حاضر نیز در رتبه بندی روزنامه های کثیرالانتشار کشور در رتبه دوم کشور قرار گرفته است. در تخصص مطبوعاتی یک روزنامه نگار به دلیل آن‌که در روزنامه عمومی فعالیت دارد، حدود و دامنه پیامش را منطبق بر حدود و پیامی قرار می‌دهد که مخاطبان گسترده آن نشریه را جذب کند. اما از لحظه‌ای که روزنامه نگار قدم به دنیای مطبوعات تخصصی می‌گذارد این ضابطه ها دگرگون می‌شود زیرا اصل و بنیان مطبوعات تخصصی(روزنامه، مجله، گاهنامه) بر پیام و ارزش آن استوار است. مطبوعات تخصصی بر اساس نیاز طبقه ای خاص به دانستن و داشتن آگاهی‌های بیشتر در زمینه علوم مورد علاقه آن طبقه به‌وجود می آید. چنین رویکردی در روزنامه‌ای تخصصی را می‌توان با این بخش از شعر حافظ توصیف کرد: کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها!

 

نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

منبع: روزنامه سراسری اقتصاد سرآمد 

انتشار شماره 2000 روزنامه تخصصی - دریایی اقتصاد سرآمد 

شهریور 1403 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۲:۰۵
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

کجا دانند حالِ ما سبک باران ساحل‌ها

اقتصادسرآمد در زمره رسانه‌های ‌نمونه و موفق تخصصی چند دهه اخیر

 

 

محمدصالح زاده*
آشنایی کم و بیشی با حرفه روزنامه نگاری می‌تواند این حقیقت را به یقین اثبات کند؛ روزنامه نگاری مانند رفتن در «میدان مین» است. دشواری این مسیر عاشق ترین، شجاع ترین، با شهامت ترین و با شرف‌ترین انسان‌ها را می‌طلبد. درست همچون عشقی که حافظ مطرح می‌کند: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل، کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها. عشقی بسیار نظام‌مند و مدبرانه و هم آغوش با معرفت. بنابراین می‌توان چنین گفت: هرکسی مَرد این وادی نیست، پا در این راه نگذارد. روزنامه و روزنامه نگار با تولید کلمه و محتوا سر و کار داشته که گه‌گاه در این مسیر تبعاتی گریبانگیر شخص یا رسانه‌ها خواهد شد که پایانی غم‌انگیز را رقم خواهد زد. روزنامه نگاری؛ همچون دریا موجی خون‌فشان دارد. دغدغه‌های یک مجموعه رسانه‌ای در برآوردن نیاز مخاطب و انعکاس آن مسئولیت‌هایی را به دنبال دارد که ممکن است در توان همه افراد نباشد. شاید برخی بر این باور باشند؛ که روزنامه نگاری در حال مرگ است. یا این‌که فضای مجازی گوی سبقت را در تولید محتوا از روزنامه نگاران ربوده است. با وجود همه این چالش‌ها و حتی موانع در این حرفه باید گفت: این مسیر همچنان ادامه دار است، چون‌که انسان‌ها همچون دریا دوست ندارند؛ مهار شوند. می‌خواهند بدانند در اطراف‌شان چه می‌گذرد؛ و این نیاز به هیچ عنوان قابل تغییر نخواهد بود. 
«روزنامه نگاری تخصصی» عالی‌ترین مرحله زندگی حرفه‌ای یک روزنامه نگار پس از طی مراحل ابتدایی کار حرفه ای است. بی‌تردید این که یک مدرس بخواهد تخصص روزنامه نگاری را برای افرادی که هنوز وارد مرحله ابتدایی کار حرفه ای نشده اند تبیین کند، دشوار است و مشکل تر از آن این است که در مطبوعات کشورمان نیز کمتر زمینه تخصصی در حرفه روزنامه نگاری موفق بوده است و همچنین کمتر روزنامه نگاری در یک حوزه تخصصی خاص در مطبوعات کشور مشغول به فعالیت است. متاسفانه افراد کمتر فرصت دارند که در حین فعالیت در رشته روزنامه نگاری در زمینه دریافت تخصص در یکی از رشته های مورد علاقه خود مثل؛ اقتصاد، سیاست و فرهنگ و هنر یا ... به تخصص برسند. و در بازه زمانی کوتاه باید راهی برگزینند که هم حوزه دلخواه خود را بیابند و هم در مورد آن به مطالعه و تحقیق بپردازند و در مباحث مختلف روزنامه‌نگاری همچون؛ گزارش، مقاله و مصاحبه از دیدگاه یک روزنامه نگار متخصص ببیند و بالاخره یک مجله تخصصی در معیارهای حرفه ای و علمی رشته انتخابی، خود ارائه دهد. حسین قندی، روزنامه نگار در بخشی از پیش‌گفتار کتاب خود می‌نویسد: دانشجویان در آخرین نیم سال تحصیلی واحد درسیِ اجباری روزنامه‌نگاری تخصصی را باید می‌گذراندند و حاصل کارشان که آماده ساختن یک مجله تخصصی بود، ارائه می‌کردند. در میان مجله‌های ارائه شده هرچند کارهای حرفه ای وجود داشت اما اکثر دانشجویان قادر نبودند در حوزه تخصصی که انتخاب می‌کردند، مجله‌ای همساز با انتخاب‌شان ارائه کنند، زیرا در زمینه و رشته تخصصی که انتخاب می‌کردند آگاهی و تجربه نداشتند. وجود چنین نقیصه‌ای در فضای مطبوعات کشور باعث انتشار کتاب روزنامه نگاری تخصصی از وی شد.
در عصر کنونی که اشتیاق خواندن روزنامه های چاپی با وجود فضای مجازی محدود شده، ۲۰۰۰ شماره از انتشار روزنامه ای تخصصی نه تنها عدد کمی را نشان نمی‌دهد، بلکه می‌توان آن‌را در زمره نمونه موفق رسانه ای تخصصی چند دهه اخیر کشور شمرد. شهریورسال‌جاری، دهمین سال انتشار روزنامه «اقتصاد سرآمد» است. روزنامه‌ای که با وجود فراز و نشیب های فراوان و عبور از سختی های این حرفه با متعهد ماندن به مشی تخصصی و حفظ اصول، دو هزارمین شماره تیراژی از نسخه چاپی خود را منتشر و در ۵ شهریور ۱۴۰۳ به مخاطبان خوش سلیقه اش عرضه داشته است. روزنامه اقتصاد سرآمد در ۲۲ شاخه دریایی اعم از؛ شیلات، امنیت دریا، کشتیرانی، تجارت دریا، بنادر ودریا، دریانوردی، پژوهش دریایی، فرهنگ دریا محور، دانش دریا، اقتصاد دریا،فراساحل، صنایع دریایی، اعماق دریا، گردشگری دریا، جزایر و ... فعالیت دارد. این روزنامه در سال ۱۴۰۱ در روز جهانی دریانوردی، به عنوان؛ «نشریه نمونه دریایی کشور» معرفی شد و از صاحب امتیاز و مدیر مسئول تقدیر به‌عمل آمد. در حال حاضر نیز در رتبه بندی روزنامه های کثیرالانتشار کشور در رتبه دوم کشور قرار گرفته است. در تخصص مطبوعاتی یک روزنامه نگار به دلیل آن‌که در روزنامه عمومی فعالیت دارد، حدود و دامنه پیامش را منطبق بر حدود و پیامی قرار می‌دهد که مخاطبان گسترده آن نشریه را جذب کند. اما از لحظه‌ای که روزنامه نگار قدم به دنیای مطبوعات تخصصی می‌گذارد این ضابطه ها دگرگون می‌شود زیرا اصل و بنیان مطبوعات تخصصی(روزنامه، مجله، گاهنامه) بر پیام و ارزش آن استوار است. مطبوعات تخصصی بر اساس نیاز طبقه ای خاص به دانستن و داشتن آگاهی‌های بیشتر در زمینه علوم مورد علاقه آن طبقه به‌وجود می آید. چنین رویکردی در روزنامه‌ای تخصصی را می‌توان با این بخش از شعر حافظ توصیف کرد: کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ها!

 

*روزنامه نگار و فعال رسانه  

 

 اقتصادسرآمد  در زمره رسانه‌های ‌نمونه  و موفق تخصصی چند دهه اخیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۱:۵۵
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۱:۵۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

چالش‌ها و مصائب تولید  در بازارهای منطقه   

 

چالش‌ها و مصائب تولید  در بازارهای منطقه   

محمد صالح زاده- پاشنه آشیل صنایع تبدیلی[فقدان بازار - ناتوانی فروش] کارشناس کشاورزی: قیمت کیوی زیر ۱ دلار بازار جهانی است، در صورتی که قیمت آن در بازار جهانی ۴ دلار است. باغدار می گوید: طی این سالها، بدلایل اقتصادی و افزایش هزینه برداشت از جمله؛ کارگر، حمل و نقل و غیره برایمان مقرون به صرفه نیست، تا در زمان معین محصولات را برداشت کنیم، بخاطر همین بخشی از محصولات به  آشنایان و همسایگان واگذار می شود تا مصرف کنند. بخش قابل توجهی از آن نیز در پای درختان نابود 
می شود.
با توجه به شرایط جغرافیایی و آب و هوایی استان گیلان و مجاورت با دریای کاسپین، بهره گیری از نزولات جوی فراوان و خاک حاصلخیز باعث شده که این منطقه یکی از قطب های کشاورزی کشور محسوب شود.دکتر سید حسین پیمان: صادرات کشاورزی در کشوری مثل هلند، ۹۰ میلیارد دلار است. اما در استان های گیلان و مازندران که بهشت برین هستند، کشاورزی در درآمد این مناطق فقط ۱۵ درصد نقش دارد.
قاسم جواد زاده: صنایع تبدیلی نداریم، اما در واقع الگوی کشت ایراد داشته که این اتفاق افتاده. در مورد صنایع تبدیلی باید بدانیم، هر محصولی بدرد فرآوری نمی خورد. صنایع تبدیلی، پل ارتباطی میان تولید و بازار است. مهم ترین مشکل در فرایند تولید محصولات کشاورزی، فروش و بازار است، که نقش این صنایع در اینجا بسیار حایز اهمیت است. تسهیلات با نرخ بهره برای صنایع تبدیلی در نظر گرفته شد، اما مستمر و با برنامه نبوده، همین عامل باعث شده که سرمایه گذار برای سرمایه گذاری در استان با امنیت و اعتماد وارد نشود. 

 

نویسنده: محمد صالح زاده(روزنامه نگار-پژوهشگر) 

منبع: روزنامه سراسری اقتصاد سرآمد 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۱:۴۵
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

از همسویی سیاسی تا اختلاس و ارتشا

25 سالگی فعالیت شوراهای شهر و روستا(قسمت دوم)

 

در قسمت قبلی گزارش، با توجه به بیست و پنجمین سال فعالیت شوراهای شهر و روستا به بررسی عملکرد شورای اول و دوم شهر رشت پرداختیم. اصغر شکرگزار، شهردار اصولگرای شورای دوم درخواست‌های شورای دوم شهر را خلاف قانون می‌دانست و عنوان کرد: با ارسال گزارش به استانداری و فرمانداری، درخواست‌های غیرقانونی شورای دوم را در میان گذاشتم، اما متأسفانه در آن زمان پیگیری نشد.

وی موضوع انحلال شورای سوم در دهه ۹۰ را بی ارتباط با این درخواست‌های غیرقانونی نمی‌داند. وی در مورد معرفی شرکت خصوصی آسفالت توسط اعضای شورای دوم می‌گوید: آنها شرکتی معرفی کردند که بیاید در شهر آسفالت بریزد، در حالیکه ما در شهرداری کارخانه آسفالت داشتیم، آنها در نظر داشتند آسفالت کارخانه شهرداری را هر متر مکعب ۱۰ هزار تومان به یک شرکتی بفروشیم و سپس از آن شرکت هر متر مکعب ۴۰ هزار تومان بخریم.

از این نوع موارد در دوره فعالیتم در شهرداری رشت از سوی اعضای شورا زیاد مطرح میشد، یا شرکت دیگری که به شرکت‌های خارجی و کشور آفریقای جنوبی مرتبط بود را معرفی میکردند، که بیاید برای ما پل بسازد. در حالی که ما در دانشگاه متخصص مسائل پل داشتیم. این موضوع را با استاندار و معاون عمرانی در میان گذاشتم، برخی اعضای شورا اعصابشان بهم ریخت و با وجود ۹ رأی قاطع در همان ابتدا به من پیشنهاد استعفا دادند، و من نپذیرفتم. آنها می‌گفتند: در شأن شما نیست که استیضاح شوید، بهتر است استعفا دهید.(۱) با توجه به اظهارات این شهردار می‌توان گفت: زیست شورایی در شهرها از شورای دوم، منعطف به نفوذ در ساختار و بدنه شهرداری شد.

 

 

شورای سوم همچون دوره گذشته در تَعدُد و جابجایی شهرداران پیشتاز است و عمر مفید شهرداران در این دوره بجز محمود فریدونی بین ۹ ماه تا ۱ سال بود. همچنین باید گفت: سرپرست‌های زیادی در این دوره به مدیریت شهرداری رسیدند، که بعدها برخی از آنها در فرایند انتخابات شهردار بعنوان کاندیدای شهرداری حاضر شدند.

 

در قسمت دوم گزارش، به بررسی سومین دوره شوراها در رشت و حواشی‌های پیش آمده میپردازیم:

دوره سوم شورای شهر رشت

برخلاف ادوار گذشته، فرایند سومین دوره انتخابات سراسری شورا‌های اسلامی شهر و روستا، ۳ ماه زودتر از موعد همیشگی و همزمان با انتخابات مجلس خبرگان رهبری در ۲۴ آذر سال ۱۳۸۵ برگزار شد.

از حوزه انتخابیه رشت آقایان؛ غلامرضا خاکسار نجفی، موسی ناصح نصیحت گو، محمود مباحی، محمد محمودیان، غلامرضا هاتفی محمود آباد، محمد رضا قاسمی دهشالی، محمد حسن عاقل منش، حجت الاسلام محمد حسن خواه و هادی رمضانی به صورت مستقیم وارد صحن شورای سوم رشت شدند که بعدها محسن پورفخریان بعنوان علی البدل به صحن علنی این دوره شورای شهر راه یافت. دوره سوم شورای شهر تنها دوره ۷ ساله (۱۳۸۵-۱۳۹۲) در کشور بود که در این بازه زمانی رویدادها و اتفاقات زیادی صورت گرفت. این دوره شورایی در شهر رشت نیز متناسب با حواشی‌های صورت گرفته، نسبت به دوره‌های قبل و حتی بعد بسیار متمایز شد. شورای سوم در شرایطی شروع بکار کرد که دولت نوپای اصولگرایی احمدی نژاد فعالیت خود را در پاستور آغاز کرده بود. بنابراین فضای انتخابات شوراها در کشور بیش از ادوار گذشته معطوف به سیاست و احزاب سیاسی شده بود. از اینرو لیست‌های مختلفی از جمله؛ ائتلاف‌های اصولگرایان، اصلاح طلبان، حزب اعتماد ملی، اصلاح طلبان حامی خاتمی، رایحه خوش خدمت(حامیان دولت)، جبهه پیروان خط امام و رهبری، یاران فردا، شهر فردا و حامیان شهردار (جمعی از اصولگرایان و اصلاح طلبان) در این دوره مطرح و هرکدام لیستی ارایه کردند.

در ساختار نفرات منتخب دوره سوم نسبت به دوره‌های اول و دوم تجربه شورایی رشت، تغییرات منسجم سیاسی مبنی بر رویکرد دولت در تهران اتفاق افتاد. در این دوره ۴ عضو از شورای دوم، آقایان؛ محمد رضا قاسمی، محمود مباحی، حجت الاسلام محمد حسن خواه و محمد حسن عاقل منش به صحن شورای سوم راه یافتند. این موضوع برای اولین بار در این دوره شورا اتفاق افتاد، که ناشی از اقتدار و جاه طلبی برخی از اعضای دوره سوم بود.

 با توجه به همسویی اعضای شورا با طیف سیاسی نزدیک به اصولگرایی، این موضوع بیانگر همگرایی قابل ملاحظه‌ای بین اعضا شد. البته سایر اعضای شورای سوم نیز هم کم و بیش به همان طیف سیاسی تعلق داشته و این امر باعث میشد تا آنچنان تقابل و تضاد ایدئولوژیکی در بین اعضای شورای سوم در ظاهر پارلمان مشخص نباشد و در معرض دید عموم نیز قرار نگیرد. از اینرو این امتیاز در سالهای اولیه این دوره شورایی در مسایل عمرانی، اجتماعی، فرهنگی و خدماتی نیز نمایان و قابل توجه بود.

شورای سوم همچون دوره گذشته در تَعدُد و جابجایی شهرداران پیشتاز است و عمر مفید شهرداران در این دوره بجز محمود فریدونی بین ۹ ماه تا ۱ سال بود. همچنین باید گفت: سرپرست‌های زیادی در این دوره به مدیریت شهرداری رسیدند، که بعدها برخی از آنها در فرایند انتخابات شهردار بعنوان کاندیدای شهرداری حاضر شدند.

خاکسار؛ اولین انتخاب همسویان سیاسی در شورای سوم

 شورای سوم در ابتدای فعالیت؛ “بهمن نعمتی” سرپرست دوره گذشته را ابقا و در فاصله کوتاهی “رضا خاکسار” در هفدهم اُردی بهشت سال ۱۳۸۶ با ۶ رأی بعنوان شهردار انتخاب شد. خاکسار با سوابقی همچون؛ عضویت در سپاه پاسداران، حضور در جبهه و جانبازی جنگ، فرماندهی پادگان آموزشی منجیل، قائم مقام سپاه در صومعه سرا، نماینده وزارت راه و ترابری، مسؤول اکیپ‌های راه سازی در زلزله رودبار، بخشدار سروآباد، بیجار و رودبار و همچنین معاون فرمانداری رودبار، نماینده وزارت کشور در کمیسیون ماده ۷۷ شهرداری رودبار و منجیل و لوشان، معاون فرمانداری فومن و نماینده وزارت کشور در کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری‌های فومن و صومعه سرا و مسؤول بودجه و مشاور مدیر کل راه و ترابری، مسؤول حفاظت و حراست فیزیکی و گارد بنادر و رییس اداره آموزش این اداره، در صورتی شهردار رشت شد که هیچ گاه نتوانست با این سوابق متعدد صلاحیت خود را بنا به پاره‌ای از ملاحظات از وزارت کشور بگیرد. خاکسار با ایده‌هایی بلندپروازانه و اتکاء به مشاوران جوان و‌اندیشیدن به هزینه و فایده پروژه‌ها توانست نظر ۶ عضو شورای سوم را جلب کند.

 صاحب نظران در آن برهه معتقد بودند: این انتخاب بزرگترین خطای شورای سوم بود. با توجه به حضور برادر و همسویان سیاسی اش در شورا، برخی ایده نامزدی و انتخاب و پیشنهاد وی به وزارت کشور از سوی شورا را از مدتها قبل برنامه ریزی شده و پیش بینی کرده بودند. عدم صلاحیت از سوی وزارت کشور باعث استعفای زودهنگام خاکسار شد و در این بازه زمانی، شهرداری رشت با سرپرستی نفراتی از جمله؛ مسعود نیک چهره، اسدالله طهماسبی، اردشیر روحی و عباسقلی زاده مدیریت شد.

فریدونی؛ شهردارِ میانه روی اصولگرایان که ۲ سال از فعالیتش غیرقانونی شد

شورای سوم در فرایند انتخاب دومین شهردار، “محمود فریدونی” را در بین ۱۴ کاندید تصدی این پست با ۹ رأی قاطع انتخاب می‌کند. فریدونی دانش آموخته کارشناسی عمران و کارشناس ارشد مدیریت بود. وی با سوابقی از جمله؛ معاونت آموزش و پرورش رودبار، سرپرست فرمانداری رودبار، مشاور استاندار در امور زلزله، مدیر نمونه کشوری به مدت ۵ سال در اجرای طرح تکریم ارباب رجوع، مدیر نمونه کشوری در بازسازی شهر بم و مدیرکل حمل و نقل و پایانه‌های گیلان به این سمت رسید. فریدونی در جریان انتخابات سومین دوره شوراها بعنوان عضو علی البدل حضور داشت. فعالیت فریدونی در مقام شهردار رشت، ۵ سال به طول انجامید و ثمرات فراوانی در بخش عمرانی و خدماتی شهر نیز داشت.

سالهای واپسین شورای سوم در هیاهوی اصولگرایی دولت دهم و اوج اقتدار شورای سوم، این شهردار نیز با اعلام استعفای خود به اعضای شورا و موافقت آنها، در بهمن ماه ۱۳۹۰ به کار خود خاتمه داد. رییس شورای شهر رشت در آن زمان با قرائت رأی قطعی دیوان عدالت اداری در صحن شورا، فعالیت فریدونی را غیرقانونی دانسته به موجب این رأی از آنجا که وی بازنشسته دستگاه‌‌های دولتی بوده به استناد ماده ۴۱ قانون الحاق مبادی به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب ۸۴ و طبق پیشنهاد وزارت کشور مجوز لازم برای بکارگیری وی در سمت شهردار به مدت یک سال از ناحیه هیئت وزیران صادر شده و در اجرای تبصره ۳ ماده ۷۱ قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی مصوب ۷۵ برای یک دوره یکساله به عنوان شهردار منصوب می‌شد. اما فعالیت وی در مقام شهردار تا سال ۱۳۹۰ ادامه دار بود که بنا بر رأی دیوان عدالت اداری و دادخواست شاکی، دو سال پایانی شهرداری فریدونی غیرقانونی و ابطال شد. این موضوع با استعفای فریدونی همراه و مجدد سکان شهرداری رشت به سرپرست “مجتبی خدمت بین دانا” واگذار شد.

ثابت قدم؛ سومین انتخاب اصولگرایان شورای سوم

شورای سوم بار دیگر در فرایند انتخاب سومین شهردار، “محمد علی ثابت قدم” را در ۱۱ اسفند ۱۳۹۰ با ۹ رأی قاطع تمام اعضا انتخاب می‌کند. حکم نهایی ثابت قدم با تعللی ۹ ماهه از سوی وزارت کشور تأیید و به شورا ارسال می‌شود. مدیریت ثابت قدم در شهرداری رشت در این دوره کوتاه مدت بود. وی با اجرای پروژه فاز اول سنگفرش (پیاده راه) در خیابان اعلم‌الهدی گام محکمی در بازآفرینی بافت تاریخی شهر رشت نهاد که این امر با اجرای سایر فازهای این پروژه کلان ملی در دوره بعدی تصدی اش بر این مقام، علی رغم تمام اختلافات با بدنه نظارتی شورا و کارشکنی برخی از اعضای شورای چهارم، منزلت و جایگاه ویژه‌ای را در بین شهروندان رشت برای او برجای نهاد.

 

پیشبرد مسایل عمرانی و اجرایی در این دوره مدیریتی، همان کارهای نیمه تمام فریدونی در این دوره شورایی بود. اغلب پروژه‌های که در دوره دوم شورا و با مدیریت شکرگزار و ساغری، مطالعه و ارزیابی و تامین بودجه شده بود، در دوره سوم شورای شهر و با مدیریت فریدونی و ثابت قدم در شهرداری رشت اجرا شد.

 

ثابت قدم، طبق نظرسنجی از موفق‌ترین شهرداران رشت پس از انقلاب به حساب می‌آید. برخی از افراد شهردار شدن ثابت قدم را در ارتباط نزدیک او با قالیباف شهردار وقت پایتخت بی اثر نمی‌دیدند. این انتخاب شورای سوم و مدیریت شهردار بومی رشت که در خارج از کشور فنون شهرسازی را آموخته بود، در اجرای موفق پروژه‌های دوره سوم شورا در شهر چشمگیر بود. البته در آن زمان برخی ادعا داشتند: پیشبرد مسایل عمرانی و اجرایی در این دوره مدیریتی، همان کارهای نیمه تمام فریدونی در این دوره شورایی بود. اغلب پروژه‌های که در دوره دوم شورا و با مدیریت شکرگزار و ساغری، مطالعه و ارزیابی و تامین بودجه شده بود، در دوره سوم شورای شهر و با مدیریت فریدونی و ثابت قدم در شهرداری رشت اجرا شد. از اجرای تقاطع‌های غیرهمسطح؛ جانبازان، یخسازی، انتظام، میدان گاز و صابرین، اجرای پروژه احداث خیابان آیت الله ضیابری، احداث ساختمان شهرداری واقع در میدان گیل، احداث ساختمان ترمینال مرکزی رشت، عملیات تکمیلی بلوار شهید افتخاری یکی پس از دیگری به بهره برداری رسیدند.

 

شورای سوم پس از حواشی فراوان و تخلفات گسترده مالی و اداری و اخذ رشوه و اختلاس و ارتشاء در فرودین ماه ۱۳۹۲ توسط هیات حل اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی استان گیلان منحل و برخی اعضای این دوره شورا به همراه دو شهردار سابق رشت و هفت نفر از کارمندان شهرداری رشت بازداشت و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند.

 

کُنام و محدوده اَمن شورای سوم که از اقتدار و جاه طلبی نشأت می‌گرفت

 اقتدار و جاه طلبی و روابط مؤثر اعضای اصولگرای شورای سوم با شهردار میانه رو و آیت الله زین العابدین قربانی و همچنین همراهی و هماهنگی استاندار وقت با مدیران شهری در این دوره باعث فراهم شدن یک کُنام و محدوده‌ای اَمن شد. که تا پیش از این در نهادهای عمومی و دستگاه‌های دولتی مرکز استان نادر بود. ماه عسل این روابط منسجم و هماهنگ(رییس شورا، شهردار، استاندار و نماینده ولی فقیه) عملکرد رو به رشد در توسعه کالبدی شهر و نمودهای فرهنگی و اجتماعی در سطح شهر بود که کمتر از ۴ سال بیشتر دوام نیاورد.(۱)در سالهای میانی دوره سوم، گمانه‌ها و شایعات زیادی در حیف و میل منابع مالی شهر و همچنین روابط درهم تنیده برخی از مدیران میانی شهرداری با برخی از اعضای بانفوذ شورا، در بین افکار عمومی گسترش یافت و به سرعت در دالان‌های شهرداری، شورا و سازمان‌های وابسته به آن پیچید. ابتدا این گمانه‌ها به موضوعات خُرد و روابط اداری در بدنه شهرداری محدود می‌شد. در سالهای پایانی این دوره طولانی شورا، چند پرونده پیچیده قدیمی که مربوط به سالهای پیش از تاسیس شوراها بود، بر سر زبان‌ها افتاد که در نهایت این موضوع در دوره شهرداری ثابت قدم به واقعیت‌هایی از روابطی غیرمتعارف که حاصل زَد و بندها و تبانی و ارتشا بود به دامن هسته اصلی شورای سوم رخنه کرد.

انحلال شورای سوم توسط هیات حل اختلاف

شورای سوم پس از حواشی فراوان و تخلفات گسترده مالی و اداری و اخذ رشوه و اختلاس و ارتشاء در فرودین ماه ۱۳۹۲ توسط هیات حل اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی استان گیلان منحل و برخی اعضای این دوره شورا به همراه دو شهردار سابق رشت و هفت نفر از کارمندان شهرداری رشت بازداشت و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. محمد آقاجان زاده، ‌دبیر وقت هیات حل اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی این استان، دلیل این انحلال را « معضلات بوجود آمده در شورای اسلامی رشت، تشکیل نشدن جلسات شورا، انحراف از وظایف قانونی و کندی کار در امور جاری شهرداری مرکز گیلان»‌ دانست. طبق ماده ۸۵ اصلاحی قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران، پس از تصویب نهایی این انحلال تا برگزاری انتخابات دوباره و تشکیل شورای شهر جدید، استاندار جانشین شورا شد.

از تصرف زمین توسط شهرداری تا محکومیت اعضای شورای سوم به اتهام دریافت رشوه

 طبق گفته یک منبع آگاه به مرور، موضوع بازدداشتها، اتهامات، انحلال و بعدها احکام سنگین برای برخی از اعضای شورای سوم به موضوع قطعه زمینی حدودا ۱۰ هکتاری در محدوده های؛ پیرکلاچای، بخش بزرگی از میدان امام حسین(ع)، میدان تره و بار آزادی و حوالی بلوار چمران فعلی برمی‌گردد. مالک اصلی این زمین‌ها در سالهای پیش از انقلاب فوت شد و پس از انقلاب بخشهایی از  این زمین به تصرف شهرداری در آمده و روند احداث خیابان آغاز می‌گردد. فرزندان مالک اصلی این قطعه زمین که ذی حق بوده و طبق قانون برای اعاده حق اقدام می‌کنند. طبق روند این پرونده حقوقی و قیمت کارشناسی شده مبلغی که این خانواده از شهرداری طلب داشته، در آن مقطع زمانی زیر ۲۰ میلیارد بود. البته شایان ذکر است: مبلغ اولیه بیش از این مقدار بوده که توسط رایزنی برخی از اعضای شورا بخشی از آن مبلغ پرداختی توسط شهرداری از سوی فرزندان مالک تخفیف می‌خورد، چون در آن برهه این مبلغ خارج از توان شهرداری بود. در آن زمان برخی از مسؤولین مدیریت شهری و اعضای شورای شهر با این مالکین که ذی حق بودند همکاری کرده تا این مالکین زودتر به حق شان برسند.

اما از آنجایی که دریافت رشوه به هر شکلی حتی با احقاق حق و نیت خِیر غیرقانونی است، این موضوع توسط مامورین امنیتی پیگیری که آقایان (م.م) و (غ. ه) در حین مذاکره دستگیر شده و در پی آن دیگر نفرات شورای سوم، آقایان؛ (م.ق، م.م، غ.خ، م.ن و شهردار وقت) نیز هرکدام به طرق دیگر دستگیر شدند. دادگاه پرونده اعضای شورای سوم را دارای ۲۸ متهم شامل ۷ نفر اعضای شورا، شهردار وقت و…. عنوان کرده بود. رشوه، اختلاس، نگهداری آلات و وسایل مخصوص قمار و … از جمله اتهامات افراد مذکور بود. این منبع آگاه در مورد کمیسیون ماده ۱۰۰ در رابطه با پرونده شورای سوم عنوان می‌کند: موضوع اصلی جرایم اعضای شورای سوم ارتباطی با کمیسیون ماده ۱۰۰ نداشت، چنانچه در این دوره مشکلاتی در این حوزه نیز اتفاق افتاد که دبیر وقت کمیسیون دستگیر و بعدها محکومیت قطعی گرفت. موضوع این دوره شورا برمیگشت به رشوه و حق العمل کاری منفی که اتفاق افتاده بود. این پرونده با ورود ماموران امنیتی و دستگیری اعضا، در ادامه به مرحله قضایی تحویل داده شد. این نکته را هم باید در نظر گرفت: با پرداخت غرایم، شهرداری هم در نهایت ذی نفع می‌شد و پس از تعیین و تکلیف املاک بخشی به شهرداری نیز واگذار شد. از جمله میدان بار آزادی که اکنون هم مالکیتش با شهرداری است.

 نتایج بررسی پرونده برخی از اعضای شورای سوم

حجت‌الاسلام علی مصطفوی‌نیا، دادستان عمومی و انقلاب اسلامی رشت در مورد آخرین نتایج بررسی پرونده برخی از اعضای شورای شهر رشت در آن زمان در مصاحبه با یکی از رسانه‌های گیلان عنوان کرد: پرونده دوره سوم شورای شهر رشت مورد بررسی قرار گرفت و حکم نهایی و قطعی برای سه نفر از اعضای آن صادر شد. آقایان (م.م) به ۷ سال زندان و ۲۰ ضربه شلاق و جزای نقدی یک‌میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان، (م.ق) به ۵ سال حبس و ۲۰ ضربه شلاق و ۳۰۰ میلیون تومان جزای نقدی و (غ.ه) به اتهام رشوه به ۱۰ سال حبس و بیش از یک‌میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شدند. بر این اساس حکم برائت آقایان؛ (م.ن، غ.خ، م.ف) از اتهام شرکت در اختلاس و آقای (م.م) از اتهام شرکت در اختلاس و ارتشا نیز صادر شد. طبق آرای دادگاه سه عضو از شورای سوم شهر رشت و شهردار وقت تبرئه و ۳ عضو دیگر با احکام سنگین برای دوره محکومیت خود روانه زندان لاکان رشت شدند. با توجه به این احکام، فعالیت شورای سوم رشت با حضور آقایان؛ حجت الاسلام محمد حسن خواه، محمد حسن عاقل منش و سید محسن پورفخریان منحل شد.

 

 

(۱): مجید یوسفی، کتاب منتشر نشده‌ی بلدیه؛ در آیینه کارگزاران شهر رشت (مصاحبه با استانداران، شهرداران، مدیران استانی، مدیران شهری، مشاوران و اعضای شورای شهر رشت)، جلد اول ۱۳۷۷-۱۳۵۷.

 

 

نویسنده: محمد صالح زاده(روزنامه نگار و پژوهشگر مسایل شهری) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۳۴
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

یادگارهای رشت، بازآُفرینی و الگوهای شهرسازی در گفتگو با ترانه یلدا

 

از رشت پر فروغ تا بُن بست های شهرسازی

محمد صالح زاده   

 

چیزی که امروزه مرا در پیاده راه رشت اذیت می کند، اینست که در این پیاده راه ماشین و موتور تردد می کند. اصلا قرار نبود در این محدوده ماشین و موتور اجازه تردد داشته باشند. برای من جای سوال است؛ واقعا چرا کسی جلوی این ترددها را نمی گیرد؟

در یکی از روزهای سرد زمستانی تصمیم گرفتم با بانوی معمار و شهرساز کشور گفتگوی کوتاهی داشته باشم. به لطف تحصیل در رشته شهرسازی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد شانس این را داشتم، با اساتید ممتاز این حوزه به طرق مختلفی آشنا شوم. گاه کتاب ها و مقالات و گاه حضور شان را در برهه های مختلف تحصیل کاملا حس کردم و از آراء و افکارشان در ادامه مسیر بهره برده ام.

مهندس ترانه یلدا یکی از این اساتیدی بود که هرچند شانس حضور در کلاس های درس ایشان برایم رقم نخورد، اما در این مسیر بارها به مقالات و یادداشت هایش رجوع کرده و از آن تالیف ها برای مطلوبیت مسیر درست دانش در این حوزه بهره گرفته ام. سال ها پیشتر زمانی که دانشجوی مقطع کارشناسی بودم، به سبب دوره بازآفرینی شهرمان رشت متوجه حضور این بانوی شهرساز در طرح های ابتدایی بازآفرینی شهر در دوره شهرداری دکتر سیدمحمد علی ثابت قدم میسر گشت. وی به همراه تیم مشاوره اش در روزهای نخست طرح ریزی این پروژه که سرآغاز یک طرح منسجم و درخشان بود، حضور داشت. اَکشن پلن های متنوع و مختلفی را در مسیر پروژه بازآفرینی شهری رشت بازنمایی نمودند. خلاصه این پروژه با کارشکنی ها در پی اختلاف در دو بدنه مدیریت شهری با تمام نواقص خود اجرا و به بهره برداری رسید.

ترانه یلدا متولد آذر ۱۳۳۳ در تهران، معمار و شهرساز ایرانی است که در دهه ۱۳۵۰ در رشته معماری در دانشگاه تورینوی ایتالیا و پس از آن در رشته شهرسازی در دانشگاه پاریس ۸ به تحصیل پرداخت. از او بعنوان طراحان طرح جامع تهران و تاثیر گذار در سایر شهرها یاد می شود. از وی تالیف های مختلفی بعنوان نویسنده و مترجم منتشر شده است. مهندس ترانه یلدا بارها درباره اوضاع نابسامان شهرسازی در شهرهای ایران بخصوص در تهران و مشهد صحبت هایی را بیان کرده و دلیل این آشفتگی در معماری و شهرسازی شهرهای بزرگ و کوچک کشور را رعایت نکردن قانون دانسته است. قوانینی که برای نظم در شهرها تصویب شده اند، اما اجرایی نمی شوند. وی معتقد است: آنچه که در شورایعالی معماری و شهرسازی و شورای شهرسازی و نهادهای مختلف اجرایی به تصویب میرسد، اجرا نمیشود.

اخیرا از ترانه یلدا به مناسبت روز رشت یادداشتی با عنوان؛ “رشت؛ شهر درخشان شمال” در روزنامه شرق منتشر شد. به سبب انتشار این یادداشت و اشتیاق گفتگو با استاد برجسته شهرسازی کشور  این گفتگو حاصل شد. در راستای تعریف و تمجید از شهر رشت و مردمانش، وی در این یادداشت می نویسد: رشت را از نوجوانی می‌شناختم اما از سال ۹۴ بود که به دعوت دوستانی برای کار روی بازآفرینی به این شهر آمدم. کار ما زیاد ادامه نیافت اما آن‌قدر در آن دو سال رفت‌و‌آمد مِهر این شهر و مردمانش را به دل گرفتم که اکنون چند سال است خانه‌ای در آن دارم و هر‌ سال ایامی طولانی را در گوشه‌ای از دامن آن می‌گذرانیم، به‌ویژه در زمستان که هوای خانه‌مان در مرکز شهر تهران غیرقابل‌ تنفس می‌شود. با توجه به متن یادداشت که سراسر تعریف و تمجید از شهرمان رشت بود و اوضاع نامناسب کنونی شهرسازی در رشت و استان گیلان که به نحوی می توان گفت: «ما در این جا به نوعی به بن بست شهرسازی رسیده ایم و مدیریت شهری در راستای نظم بخشی شهر تنها به پروژه های ضربتی اکتفا کرده است و چاره ای اصولی که زمینه ساز توسعه پایدار شود، در شهر توسط مدیریت شهری به منصه ظهور نمی رسد.» همه اینها باعث شد تا این گفتگو انجام شود.

 

در یادداشت اخیر شما درباره رشت نکات بسیار مهمی بود. شخصا از خواندن چندباره آن خیلی لذت بردم. قلم شیوا و نثر گویا و یادآوری از گذشته پرشکوه شهر رشت برای همه ما افتخار آمیز بود. چه شد که به رشت پرداختید؟ چه چیزی شما را ترغیب کرد؟

ـ رشت شهر خیلی مهمی ست، تاریخ پر فراز و نشیبی را گذرانده و بدلایل مختلفی؛ از جمله موقعیت جغرافیایی شهر و مجاورت با همسایگان از جمله روسیه و ترکیه و همچنین قرار گرفتن در جوار دریای کاسپین باعث شده فرهنگ این شهر در دوره های مختلف تاریخی با عناصر جدیدی آمیخته شود. بعنوان مثال: معماری سن پطرزبورگ در اوایل حکومت پهلوی اول و ساخت بناهای شکیل در مرکز و جای جای شهر نشان دهنده فرهنگ و هویت شهر رشت است که هنوز هم می توان در این شهر این معماری زیبا را مشاهده کرد.

من از گذشته با این شهر و مردمانش دوستی، رفاقت و آشنایی داشته ام. دکتر مجتهدی استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران و مدیر مدرسه البرز تهران از دوستان بسیار نزدیک پدرم بود. من به واسطه این دوستی و آشنایی خانوادگی از بچگی ایشان را می شناختم. همچنین خاندان سمیعی که گیلانی تبار هستند، و خانواده اکبر نیز آشنایی و رفاقت خانوادگی داشتیم. اینرا هم باید بگویم؛ مادربزرگ مادری من رشتی بوده و آقای ابوالحسن صبا؛ موسیقی دان، آهنگساز، نوازنده و آموزگار موسیقی که تمام نغمه های فولکلور گیلکی را در دستگاه موسیقی ایران انتقال داده و با الهام از این نغمه ها، آهنگ هایی ساخت و همچنین آهنگ های ساخته شده توسط ایشان ارتباط عمیق و معناداری با منطقه گیلان داشته، نیز دایی مادرم است. بنابراین همه اینها و همچنین سفرهایم به گیلان و رشت باعث شد که ارتباط وسیعی با این شهر و مردمانش از گذشته تا به امروز داشته باشم. در کل استان گیلان و شهر رشت مردمان با فرهنگ و خوش ذوقی داشته و دارد. باید مردم رشت و گیلان را آزاد گذاشت، تا بتوانند فرهنگ قدیم خود را حفظ کنند و به جلو ببرند. این موضوع بسیار مهم است که بتوان با آزادی که به مردم داده میشود، فرهنگ گذشته حفظ شود.

 

در مورد پروژه بازآفرینی رشت که در سال ۹۴ اجرایی شد، بیشتر توضیح می دهید؟

ـ  البته اول از همه باید بگویم از آن دوره، سالهای زیادی گذشته و بنده به همراه تیم مشاور، مدت کوتاهی در پروژه حضور داشتیم. ممکن است کامل و دقیق خاطرم نباشد. در زمان آغاز پروژه بازآفرینی شهری رشت چند صباحی به واسطه کار تخصصی ام و دعوت شهردار که جوان باسواد و متخصصی بود، در شهر رشت رفت و آمد داشتم. در ابتدا به دلیل روحیه مردم رشت که روزها و شبها در شهر گردش می کنند و این گردش در میدان مرکزی و تاریخی شهر در مراسم های مختلف آیینی نیز صورت می گیرد، پیشنهاد داده شد تا برای شهر رشت، روزی تعیین شود که هر ساله در این روز از این شهر و مردمانش تقدیر و به نوعی همه ساله تحت این عنوان و این روز جشنی ترتیب داده شود. خاطرم است؛ از همان سال اول عده ای با جشن روز رشت مخالفت کردند، برای اینکه زن و مردها لباس محلی پوشیده و مراسم آیینی برداشت برنج و دیگر مراسم ها را اجرا کردند. مخالفین این روز و مراسم اعتراض داشتند که چرا زن ها با مردها در میدان شهرداری رشت رقصیده اند. آن زمان مسئول سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری رشت، جوانی با ادب و نازنینی بود که اتفاقا مداح هم بود. این بنده خدا گویا همان زمان چند روزی بازداشت هم شد. آن مراسم درواقع آیینی کُهن برای برداشت برنج بود که به مناسبت اولین سال برگزاری روز رشت و افتتاح پیاده راه فرهنگی و دیگر مراسم ها از جمله تیاتر و موسیقی و… توسط شهرداری اجرا شد. ما برای این پروژه اَکشن پلن ها و چک لیست هایی پیشنهاد دادیم، در واقع ما پیشنهاد دادیم، اما جزییات و طراحی ها و اجرا با ما نبود. اگر درست خاطرم باشد؛ اینها بیش از ۴۰ مورد بود، این اَکشن پلن هایی که تعریف شد. از بازسازی عمارت های قاجاری علی الخصوص حمام حاجی در ساغریسازان و دیگر خانه ها در محلات قدیمی مثل ساغریسازان، پیرسرا و …. اجرای برخی از پارکها در سطوح شهر و همچنین پارک همجوار تالاب عینک. در آغاز این فرایند از بس غذاهای رشتی و گیلکی خوشمزه و مخصوص آن جغرافیاست. پیشنهاد دادیم؛ تا موضوع ثبت شدن رشت در یونسکو با عنوان شهر خلاق در خوراک را پیگیری نمایند. خانم قدیمی که آن زمان مدیر روابط عمومی شهرداری بود، این کار و ثبت رشت در یونسکو را پیگیری نمود که در نهایت هم موفق شد. این موضوع حیف بود که بعنوان یک مزیت برای رشت در جهان ثبت نشود. چند سال پس از اجرای طرح بازآفرینی در رشت و همچنین سکنی گزیدن من در برخی از روزهای سال به واسطه آلودگی تهران در رشتِ زیبا. رفتم و از نزدیک از نقاط مختلف پروژه بازدید کردم، در اجرای پروژه دقت زیادی شده و در برخی نقاط طرح ها بسیار خوب از آب در آمدند. نقص هایی هم به چشم می آید. بعنوان مثال؛ امروزه در برخی از محدوده های این پروژه مثل گذر خواهر امام حالت مخروبه به خود گرفته و مبلمان و پیاده راه آسیب دیده است. اما باز هم میتوان با تمیز کردن و برخی از کارهای مرمتی مجدد آن محدوده ها را قابل استفاده کرد. اما اینطور که مشخص است شهرداری رشت کوچکترین توجهی به بخش های پروژه بزرگ بازآفرینی رشت نمیکند. به قول معروف اصلا هیچ.

 

در راستای پروژه بارآفرینی رشت فرمودید برای مرمت خانه ها و عمارت های قاجاری پلن هایی داشتید، که در فرایند پروژه اجرا نشد، به نظرتان ضرورت عمارت های تاریخی رشت و کیفیت شان برای مرمت در چیست؟

ـ  حوالی خانه من در رشت موزه ای است به نام موزه های خانه روستایی گیلان. این موزه با انواع بناهای معماری که هر کدام خصوصیات جغرافیایی خاصِ گیلان است، نمونه ای از بهترین موزه های معماری کشور و حتی خاورمیانه است. در این موزه بناهایی وجود دارد که هر کدام از آنها هویت و معماری بخشی از گیلان را نشان میدهد. در این موزه مشخص است که مردم گیلان چه فرهنگی داشته اند. تمام معماری های موزه خانه روستایی در گیلان را که مشاهده می کنیم، نمونه هایی هستند که کیفیت زندگی را بالا میبرند. تمدن یعنی چی؟ تمدن یعنی یه عده آدم، حالت معمولی یک خانه برای سکونت را تبدیل به عمارت می کنند. هرکدام از آن بناها کیفیت برجسته و ممتاز یک قصر و عمارت را دارند. پشت ساخت و چیدمان اجزای هر کدام از آن خانه ها؛ فرهنگ، دانش و بینش نهفته است. درست است که این معماری خاصِ روستاهای گیلان است، اما با کیفیتی که در آن بناها وجود دارد، به جرات میتوانم بگویم: ساکنین آن خانه ها مثل شاه زندگی می کردند. شما به ایوان های دور تا دور خانه های روستایی گیلان دقت کنید، در این خانه ها و این سبک معماری خاصِ گیلان، نوعی کیفیت منحصربفرد به آدم منتقل میشود.

 

دهه های متوالی است که عمارت های تاریخی رشت که شما از عظمت آنها یاد کردید، توسط اداره میراث و شهرداری و سایر سازمان های متولی به دست فراموشی سپرده شده اند، به نظر شما چرا نگاه شهرداری رشت میراثی نیست؟ به نظر شما در این باره چه تهمیداتی باید صورت گیرد؟

ـ اینکه چرا نگاه شهرداری رشت میراثی نیست، را باید از خود شهردار و مجموعه شهرداری و شورای شهر پرسید. اگر نگاه شهرداری رشت میراثی نیست، پس چرا شورای شهر داریم. اینجاست که شورای شهر بعنوان نماینده مردم و نظارت بر امور شهرداری باید از شهردار وقت بپرسد. در این مورد میتوانم بگویم: باید خود مردم را تشویق نمود، یعنی توسط سازمان های مردم نهاد در محلات یک جمعی را تشویق کرد تا به صورت شورای محلات با مدیریت شهری گفتگو داشته باشد تا بازآفرینی در شهری مثل رشت با آن فرهنگ دیرینه اش از صفحه مدیریتی و اجرایی پاک نشود. باید رسانه های محلی مدام و به صورت هفته ای از مدیریت شهری انتقاد کنند و شهرداری و شورا بایستی حرفهای درستی که به نفع شهر و مردمانش است را گوش دهند.

 

امروزه که به پیاده راه فرهنگی و مرکزی شهر رشت می روید و از بخش های مختلف این پروژه دیدن می فرمایید، چه نواقص و مشکلاتی به چشم تان می آید؟

ـ  چیزی که امروزه مرا در پیاده رشت اذیت می کند، اینست که در این پیاده راه ماشین و موتور تردد میکند. اصلا قرار نبود در این محدوده ماشین و موتور اجازه تردد داشته باشند. برای من جای سوال است؛ واقعا چرا کسی جلوی این ترددها را نمی گیرد؟ به این اشاره داشتم که از خصوصیات بارز رشتی ها که بسیار هم خوب است، اینست که مردمان رشت دوست دارند در شهرشان گردش کنند. این ویژگی بسیار مهمی ست و این پروژه که به افتتاح رسید این ویژگی ها را بیش از پیش ارجحیت بخشید. شما فکر کن آن حجم شهروند رشتی و گیلانی در پیاده راه مرکزی و تاریخی شهرشان مشغول به تردد و پیاده روی و گردش هستند. با عبور موتورسیکلت و ماشین جان آنها در خطر است. این نباید اتفاق بیفتد. در اینباره باید مدام رسانه ها به شورا و شهرداری انتقاد کنند که چرا جلوی این تردد ها را نمی گیرند؟ متاسفانه در دوران بدی زندگی می کنیم، آدمهایی که نمونه قرار می گیرند، آدمهای ناجوری هستند. نمیتوان هیچ توقعی از مردم داشت. وقتی مدیران شهری که در راس قرار دارند، مدام تصمیم اشتباه میگیرند و بد رفتار می کنند، خب مسلما مردم هم به همان شکل رفتار خواهند کرد.

 

قطعا می دانید به تازگی توسط مدیریت شهری رشت به صورت همزمان چندین تقاطع غیرهمسطح ماشین رو برای حل معضل ترافیک رشت در حال اجراست، در اینباره چه نظری دارید؟

ـ امروزه در همه جای دنیا پل های ماشین رو برچیده میشوند، همه دنیا به این نتیجه رسیده اند که این تقاطع های غیرهمسطح باید دور ریخته و بجای آن پیاده محوری و استفاده از دوچرخه بعنوان حمل و نقل درون شهری تبلیغ و رواج داده شود. محورهای مسیر دوچرخه توسط شهرداری اجرا میشود و دوچرخه ها ایستگاه به ایستگاه برای اجاره در دسترس عموم شهروندان قرار می گیرد. در شهری مثل رشت که شیب زیادی ندارد و مسیرهای آن تخت است، چرا نباید شهروندان دوچرخه سوار شوند؟ چرا خطوط دوچرخه اجرا نمی شود؟ چرا این وسیله حمل و نقل که هم پاک و عاری از آلودگی ست و هم برای سلامتی مردم مناسب است و هم هزینه اش با اجرای تقاطع های غیرهمسطح قابل مقایسه نیست، رواج داده نمی شود؟ با چند خط کشی ساده میتوان این مسیرها را اجرا کرد. این اصلا کاری ندارد برای شهرداری. بنظر من شما بعنوان رسانه و خبرنگار که به صورت تخصصی به موضوعات شهری میپردازید، باید با این نوع طرح ها مخالفت کنید. باید به شهرداری بگویید که در هیچ جای دنیا این کار با چنین هزینه گزافی انجام نمیشود. بلکه دنیا به این نتیجه رسیده که این تقاطع ها در حل مساله ترافیک ضروری نیست، و تمهیدات جدیدتری اندیشیده اند و پل های ماشین رو را جمع می کنند.

 

به نحوی در رابطه با شهرسازی و تصمیمات مدیریت شهری رشت می توان گفت: شهرسازی در رشت به بن بست رسیده است. شما در اینباره چه نظری دارید، و چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟

ـ پینشهاد من اینست؛ آدم هایی را به عنوان مسئول و مدیر، شهردار و شورای شهر بگمارند، که در واقع در کارشان متخصص باشند. در واقع باید بگویم، حاکمیت باید افرادی را در راس امور قرار دهد که اهل تخصص و علم و فضیلت باشند. بنظر میرسد امروزه نه تنها رشت بلکه سایر شهرها هم خیلی از مسولان شهری برایشان اهمیت ندارد که شهرهای ما حالت بهتر و انسانی تری داشته باشد. رشت نسبت به ۷ الی ۸ سال پیش بهتر نشده، بلکه از برخی جهات به شدت نیازمند تمهیداتی است. مردم رشت روحیه خوب گردش و دیدار از شهر را دارند و باید این اخلاق و فرهنگ با تقویت و گسترده شدن فضاهایی برای گردش تقویت شود. ولی اینطوری که بنظر میرسد این موضوع مهم برایشان اهمیتی ندارد. بجای آن میبینم کارهای دیگری انجام میدهند، میخواهند مردم بروند در منطقه آزاد خرید کنند. این روحیه گردش کردن مردم رشت بایستی دیده شود و در راستای پروژه بازآفرینی رشت، فضاهای جدیدی برای گردش و دیدار مردم خلق و طراحی و اجرا شود. این روحیه مردم نیازمند تقویت و دیده شدن آن در فضاهای شهری است.

در پایان؛ با توجه به یکی از معضلات آینده این شهر، که مهاجرت های گسترده شهری به استان های شمالی و از جمله شهر رشت است. به رغم اینکه زیرساخت های شهری آماده نیست اما شاهد هستیم که در نواحی گسترده روستایی و شهری مستقر شدند و هر سال این رقم افزایش می یابد. با اینهمه، این جبر زمانه است و نمی توان مانع از آن شد. اگر خودتان در راس این مدیریت قرار می گرفتید چه راهکاری برای مدیریت درست مهاجرت ها ارایه می دادید؟

ـ باید بدانیم این مهاجرت ها در جریان است و بخشی از جمعیت به سمت شمال کشور می آیند. هرچه کشور به سمت خشکسالی پیش برود، این مهاجرتها بیشتر میشود و مهاجرین بیشتر می آیند. هرچه فرونشست در اصفهان بیشتر شود، اصفهانی به بیشتر به گیلان خواهند آمد. هرچه آلودگی و شلوغی در تهران بیشتر شود، تهرانی ها بیشتر به گیلان خواهند آمد. هرچه جنوب کشور در اطراف خلیج فارس گرمتر شود، عرب ها بیشتر به گیلان خواهند آمد. همین الان در اقصی نقاط گیلان عربها نیز ساکن هستند. در اینباره باید بگویم؛ بنده اصلا فکر نمی کنم که بتوان جلوی این نوع مهاجرت ها به شمال کشور را گرفت. بنظرم بایستی فقط در مورد این نوع مهاجرت ها پیش بینی کرد، یعنی باید پیش بینی نمود با مهاجرت جمعیت گیلان بیشتر میشود و این جمعیت بیشتر نیازمند خدمات بیشتر خواهد بود.

 

گفتگو و نویسنده: محمد صالح زاده رشتی نژاد (روزنامه نگار و کارشناس مسایل شهری) 

منبع: روزنامه گیلان امروز - پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

 

https://gilan-today.com/33745

https://gilan-today.com/#x

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۰۳:۵۲
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

با سلام خدمت مخاطبین گرامی و ارجمند وبلاگ 

نوروز، نماد جاودانِ نو شدن است. تجدید جوانیِ جهان کهن است. زین ها همه خوب تر که هر نو شدنش. 

بیش از دو سال از شروع فعالیت این وبلاگ میگذرد. با توجه به فعالیت مطبوعاتی بنده طی این سالها، این فضای مجازی نیز موازی با آن فعالیت و مکمل آن برای بازنشر مقالات، گزارش ها و یادداشت های بنده و همچنین طرح های پژوهشی که در طی این سالها در راستای هر چه بهتر شدن گستره دانش خود و رشته تحصیلی ام راه اندازی کرده ام تا بتوانم در این وبلاگ مطالب منتشر شده ام را در رسانه های مکتوب و برخط محلی و کشور در اینجا بازنشر بدهم و به روایتی در این فضا که توسط بنده هدایت میشود نیز نسخه های آنرا داشته باشم. از نیمه دوم سال گذشته (1402) در حال نگارش و تهیه و تدوین پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد در رشته شهرسازی-گرایش برنامه ریزی شهری و منطقه ای هستم، با توجه به موضوع و عنوان طرح پژوهشی ام که در مورد مهاجرت های برون استانی در کشور و علی الخصوص استان گیلان است، مدتی ست که در حال انجام این پژوهش هستم و به تبع آن گزارش ها و مقالات کوتاه مطبوعاتی نیز با این موضوع از بنده در رسانه های محلی گیلان منتشر شده که بیانگر عنوان و محتوایی ست که در حال حاضر در حال شکل گیری و در واقع با سرعت زیادی در حال رخ دادن است که میتوان به جرات گفت: در سالهای آتی جز بحران هایی خواهد بود که منطقه گیلان با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد. امید اینست که این پژوهش گامی نوید بخش برای توسعه استان و شناخت بحران این منطقه باشد. سخت را کوتاه میکنم، پیش از همه اینها برای مردم کشورم ایران سالی خوب و خوش را آرزومندم و همچنین برای همزبانانم در استان گیلان سالی خوش و پر خیر و برکت را از خداوند منان خواستارم.

درشکفتن جشن نوروز برایتان در همه ی سال سر سبزی جاودان و شادی، اندیشه ای پویا و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی را آرزومندم. 

در دگردیسی طبیعت؛ بهاران و نوروز باستانی و سال نو مبارک. 

محمد صالح زاده رشتی نژاد 

بهار- فروردین 1403  

 

پیام تبریک عید نوروز + متن رسمی و عکس استوری سال ۱۴۰۳ - ایمنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۳ ، ۲۳:۴۷
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

 

سیگنال مهاجرت ها به گیلان

افزایش مهاجرت های برون استانی و رشد قارچ گونه بنگاه های املاکی در گیلان

عصر جدید با تغییرات سریع، پیشرفت تکنولوژی و به همراه آن اینترنت، شکل جدیدی از ارتباطات را در زندگی انسان ها پدید آورد. بنابراین در دهه اخیر؛ فضای جدیدی برای انواع معاملات از شیر مرغ تا جان آدمیزاد فراهم شد. به این طریق همه چیز در دست هم داد، تا به نحوی بازار هر صنف گسترده تر از قبل شود. با تمام نتایج مثبت و راحتی که برای افراد و اصناف مختلف در پی داشت، ابعاد منفی گسترده ای نیز از درون آن پیدا شد. اصناف مختلف چه آنها که در فضای جدیدِ مجازی فعالیت را آغاز کرده چه آنها که نکرده اند با این مسایل مواجه اند.

 

 

شاید کمتر گیلانی باشد؛ این سالها در پیمایش و گشت و گذارهای خود در سطوح شهری و روستایی استان از افزایش یکدفعه یِ تعدُد بنگاه های ملکی و معاملاتی از شهری نام آشنا تا روستایی دور افتاده شگفت زده نشده باشد

 

شاید کمتر گیلانی باشد؛ این سالها در پیمایش و گشت و گذارهای خود در سطوح شهری و روستایی استان از افزایش یکدفعه یِ تعدُد بنگاه های ملکی و معاملاتی از شهری نام آشنا تا روستایی دور افتاده شگفت زده نشده باشد. فرقی ندارد؛ از منطقه ای ساحلی تا کوهستانی، از جلگه ای تا کوهپایه ای. این بنگاه های ملکی قارچ گونه در سطوح مختلف شهری و روستایی استان گیلان پراکنده و در عرض یک دهه به افزایش قابل توجهی دچار شده اند. میتوان گفت: طی یک دهه گذشته، افزایش رقمی این صنف در سطوح مختلف استان با درجاتی از قبیل؛ (با شدت زیاد، با شدت متوسط و با شدت کم) مبنی بر عوامل مختلفی صورت گرفته است. اتحادیه صنوف مشاورین املاک به رشد ۸۰ درصدی این حوزه از دهه ۸۰ تا ۹۰، مبتنی بر تعداد مجوزهای پروانه دار صحبت می کنند.

در مقابل این موضوع، کافیست؛ همین الان با گوشی همراه خود به سایتها و پیج های خرید و فروش ملک و زمین نگاهی بیندازیم. متوجه خواهیم شد؛ افراد در صنوف مختلف برای محبوبیت و گسترش بازار خود و جذب مشتری با تولید محتوا و ساخت ویدیو برای گستردگی بازار خود تلاش می کنند. یکی از افراد قدیمی صنف مشاورین املاک در یکی از محلات قدیمی رشت بنگاهی دارد، وی می گوید: سالها پیشتر در محله پدری ام مغازه ای گرفتم، تا در آن بنگاه املاک دایر کنم. تا به امروز که ۳ دهه از آن میگذرد با این شغل امرار معاش می کنم. در این محل همه مرا میشناسند و من هم مثل کف دستم نه تنها این محل، بلکه از هر طرف ۴ محل آنطرف تر را هم می شناسم. قدیما مثل الان این تعداد پرشمار بنگاه ملکی در هر محل استقرار نداشت. بنگاهی ها بخاطر ضرورت شغلی شان، هم مَحَل هم آدمهای مَحَل را به خوبی می شناختند. چند سالی میشود که هر کی یک گوشی(به گیلکی واژه دیگری بکار می برد) در دست دارد و به این شغل روی آورده است.

کارشناسان حوزه مسکن یکی از علت های افزایش قیمت مسکن در کشور را نقش پُر رنگ مشاورین املاک می دانند. مهرداد بذر پاش، وزیر راه و شهرسازی در شهریور سالجاری، از پُلمپ پنج‌هزار مشاور املاک که قانون را رعایت نمی‌کردند، خبر داد. طبق اخبار و آمارهای اخیر؛ در پی پُلمپ تعدادی از واحدهای غیرمجاز بنگاه املاکی، قیمت مسکن در برخی از مناطق پایتخت با کاهش روبرو شد.

 

استاندار گیلان: گیلان به استانِ مشاور املاک تبدیل شده و به میزان زمین و خانه در استان، مشاور املاک ایجاد شده است.

 

فرشید ایلاتی، کارشناس حوزه مسکن در گفتگو با ایرنا اظهار کرد: ۲۰۰ هزار بنگاه املاکی مجاز در کشور داریم، که ۸/۱ برابر بیشتر از مدارس کشور، ۶/۲ برابر بیشتر از تعداد نانوایی ها، ۲/۱۴ برابر بیشتر از تعداد داروخانه ها هستند. البته این آمار سَوای تعداد غیرمجازها در این صنف را شامل می شود.

استاندار گیلان در آبان سالجاری ضمن انتقاد از راه اندازی قارچ گونه مشاورین املاک در گیلان عنوان کرد: گیلان به استانِ مشاور املاک تبدیل شده و به میزان زمین و خانه در استان، مشاور املاک ایجاد شده است.

وی به نظارت عملکرد مشاورین املاک تاکید و همچنین بایستی مجوز داشتن و نداشتن آنها در گیلان شفاف سازی شود، اشاره داشت. نائب رییس اتحادیه مشاوران املاک تهران نیز در مصاحبه ای با اشاره به تعداد قابل توجه بنگاه ها گفت: این مساله سبب تعجب خود ما نیز شده، این در حالی است که برخی نهادهای دیگر مانند دفترخانه ها که خدمات ملکی ارائه می دهند، به ازای هر ۱۵ هزار نفر یک دفترخانه وجود دارد و این قانون همچنان پابرجاست و تعدادشان نیز افزوده نشده است.

وی با اشاره به تاثیرگذاری بنگاه های املاک مجاز و غیرمجاز در بازار مسکن گفت: سود بسیار بالایی در این بخش وجود دارد. از سوی دیگر وقتی قوانین بازدارنده نیست، سبب شده تا ورود به این بخش بسیار راحت باشد و همه به این سمت بیایند.

بنگاه های مشاورین املاک چه به صورت مجاز و چه به صورت غیرمجاز در حال فعالیت و روز به روز به تعداد این صنف افزوده شده است. با اینکه بارها کارشناسان حوزه مسکن به نوع فعالیت این صنف در افزایش قیمت مسکن و زمین هشدار داده اند. اما با این حال همچنان به نوعی با روند افزایش در این صنف روبرو هستیم. دلالی و سوداگری در این صنف با هدف کسب سود هرچه بیشتر در جریان است. در رابطه با تعدُد و افزایش مجوزها در این صنف می توان به افزایش دریافت وجه نقدی (بالا بود) یا همان شیرینی که بنگاه ها در ازای فروش مسکن و زمین از دوطرف معامله بعنوان کمیسیون دریافت می دارند، اشاره داشت.

در مورد این روند در استان های شمالی کشور علی الخصوص گیلان که در طی این سال ها از استان های مهاجرپذیر کشور محسوب می شود، میتوان گفت: افزایش مشاورین املاک و بنگاه های معاملاتی با وجود تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا، تمرکز بیش از حد جمعیت و شلوغی در کلانشهرهای کشور، بحران آب و خشکسالی و … در مبدا این مهاجرتها باعث بوجود آمدن تفاوت هایی نسبت به سایر استان ها در گیلان شده، از این جهت که استان گیلان با توجه به دارا بودن موقعیت جغرافیایی ممتاز از مقاصد مهم در تغییرات جمعیتی کشور محسوب میشود. از اینرو افزایش در تعداد این صنف و صنوف وابسته، باعث تغییرات گسترده ای و همچنین پیامدهایی در گیلان شده است.

با توجه به آمار؛ افزایش دفاتر مشاوران املاک از تعداد سرانه مصرفی مردم هم بالاتر است که در قیمت سازی و ایجاد التهاب در بازار اثر منفی گذاشته است. به این علت طرح ساماندهی مشاوران املاک با کمک پلیس اماکن در سطح کشور اجرا شد و با دفاتری که قانون را رعایت نکرده، برخورد شده است. سرپرست اداره راه و شهرسازی گیلان در جلسه کارگروه تنظیم و کنترل بازار املاک و مستغلات در مرداد ماه سالجاری از ۴۰ گشت مشترک بازرسی از بنگاه های املاکی و پلمپ بنگاه ها اطلاع داد. استاندار گیلان در این جلسه عنوان کرد: مشاوران املاکی که مجوز ندارند و بدون اخذ مجوز فعالیت دارند، باید در اسرع وقت شناسایی و برخورد شود. در نقاطی که واحدهای مشاور املاک به اندازه کافی وجود دارد و تعدادشان زیاد است، مجوز جدید صادر نشود. همچنین در استان گیلان نیز از ابتدای سالجاری طبق کارگروه فوق با دفاتر بنگاه ملکی که به طریق مختلف از قانون پرهیز کرده، برخورد شده است.

 

 

رضا علیزاده، پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان: گیلان؛ پارادایم مشخص اقتصادی ندارد، یکی از عمده ترین مشکلات اقتصادی استان گیلان، فقدان پارادایم مشخص است. بهر حال هر استانی به یک یا چند کارکرد اقتصادی شناخته میشود، اما گیلان بین کشاورزی، خدمات، صنعت در تعلیق است.

 

پرسشی که در رابطه با افزایش بنگاه های معاملاتی و ملکی، بیش از سرانه مصرفی در استان گیلان مطرح میشود، اینست؛ با وجود تحرکات و تغییرات جمعیتی که در کشور و مهاجرپذیری استان در طی یک دهه گذشته رخ داده، این صنف و صنوف وابسته به آن در ایجاد بحران منطقه تاثیر گذار میشوند، یا خیر؟ با توجه به اقتصاد وابسته به کشاورزی و وجود اراضی و تغییرات گسترده صورت گرفته در کاربری اراضی، چه عاملی باعث بوجود آمدن سیر صعودی این روند در استان گیلان شده است؟

رضا علیزاده، پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان در اینباره گفت: گیلان؛ پارادایم مشخص اقتصادی ندارد، یکی از عمده ترین مشکلات اقتصادی استان گیلان، فقدان پارادایم مشخص است. بهر حال هر استانی به یک یا چند کارکرد اقتصادی شناخته میشود، اما گیلان بین کشاورزی، خدمات، صنعت در تعلیق است. در طی این سالها مادام در فعالیت کشاورزی، دریایی، گردشگری، صنعتی و… در نوسان بوده ایم. پس از پایان جنگ ساخت شهرک های صنعتی را شروع کردیم، امروزه خیلی از شهرهای ما شهرک صنعتی دارند. این شهرک صنعتی ها با ظرفیت ۲۰ الی ۳۰ تا ۴۰ درصد کار می کنند. هیچکدام ۵۰ درصد هم نرسیده اند. بعد مدتی تصمیم بر این شد که صنعتی سازی را کنار بگذاریم، و روی ایجاد قطب گردشگری کار کنیم، و همچنین بوم گردی را لحاظ کردیم. یک دوره ای پیش از اینها بر روی اقتصاد کشاورزی فعال بودیم.

 جامعه شناسی گیلانی بیان داشت: پاسخ اساسی و بنیادین به این مساله در گیلان، فقدان و عدم پارادایم اقتصادی است، اصلا مشخص نیست که در این منطقه در کدام تقسیم بندی اقتصادی در حال فعالیت هستیم، ما در حالت موازی کارهایی انجام میدهیم، که هیچکدام نمی توانند گیلان را از این اقتصاد ضعیف و معیشت بخور و نمیر خارج کنند. بدین ترتیب اصلی ترین مشکل حال حاضر استان، فقدان پارادایم مشخص اقتصادی است.

عضو هیات علمی دانشگاه گیلان در ادامه اظهار داشت: به تبع این مساله وقتی اقتصادمان ضعیف است، نیروی کار استان مهاجرت خواهد کرد، چنانکه در طی دهه ها این اتفاق افتاد و همچنان هم با مهاجرت نیروی انسانی ماهر و غیرماهر گیلان به استان های تهران، البرز، قزوین، سمنان، مرکزی، هرمزگان و… روبرو هستیم. نیروی فعال در داخل استان بخشی که درصد اندک را هم شامل میشود در بازار فعالیت دارند، یکسری فعالیت های دسته بالاتر هم مثل پزشکی و مهندسی هم در داخل منطقه فعال هستند که میتوانند زندگی بهتری هم داشته باشند، و سایر مردم گیلان نیز که تعدادشان بالاست، به سختی زندگی می کنند. کشاورز در استان نیز با عدم حمایتی که رخ میدهد، در وضعیت اسفناکی به سر می برد. در این راستا پژوهش ها و مطالعات میدانی انجام داده ام، که ثابت می کند؛ کشاورز مسایل معیشتی خود را با فعالیت کشاورزی نمی تواند بگذراند. اینجاست که فروش زمین اتفاق می اُفتد و از پس این موضوع، نقش دلال ها و واسطه ها در استان گیلان پُر رنگ میشود. این را باید بگویم: از دلایل بوجود آمدن اقتصاد دلالی، ضعیف بودن اقتصاد منطقه است.

 علیزاده ادامه میدهد: وقتی کار تولیدی مولد را درست انجام نمیدهیم، ناگهان سمت و سوی اقتصاد به سمت کارهای واسطه ای و دلالی پیش میرود. همین الان اگر جای جای مناطق روستایی گیلان سری بزنیم، چندین و چند بنگاه معاملات ملکی با نگاه به کسب سود حداکثری در حال فعالیت هستند و فعالیت های شان عمدتا آسیب زا و آسیب رسان است. با توجه به اقتصاد ضعیف کشاورزی، اقتصادهای دلالی و واسطه ای بیشتر رخ میدهد، تا با این فعالیت هم مشکلات اقتصادی کشاورزان و هم مشکل اقتصادی خودرا حل نمایند. بنابراین باتوجه به وضعیت اقتصادی در استان گیلان نمی توان به صورت ۱۰۰ درصد بنگاه های املاکی را مذمت کنیم.

رضا علیزاده در مورد مهاجرتها به گیلان و ارتباط آن با افزایش بنگاه های ملکی می گوید: اساسی ترین مشکل ما در استان گیلان، فقدان دقیق و صحیح آمار مهاجرت و مسکن بومی ها و غیربومی ها است. در موضوع مهاجرت ها به گیلان ما نیازمند راه اندازی سامانه، سند دار شدن زمین های روستایی، درست اجرا شدن طرح های روستایی، اجرای تصاویر ماهواره ای و فضایی، اجرای درست طرح کاداست، برخورد جدی قوه قضاییه، ایجاد کمیسیون های جدید برای تخلفات و جریمه، ورود جدی سازمان های محیط زیستی و… هستیم. در این موضوع بایستی یک پکیج کامل از اتفاقات در کنار هم شکل بگیرد و اجرایی شود. بعنوان مثال؛ با راه اندازی سامانه باعث ثبت قراردادها خواهیم شد و این مهم باعث جلوگیری از اقتصاد دلالی و واسطه ای می شود. اگر مالیات های سنگین برای معاملات های ملکی و زمین در نظر گرفته شود، فرد خریدار زمین پس از ۶ ماه و دوبرابر شدن قیمت، مجدد زمین را نمی فروشد. تا زمانی که سامانه ای برای ثبت زمین های روستایی در گیلان راه اندازی نشود، نمی توانیم از دلالی ها و واسطه گری ها جلوگیری کنیم. بدین ترتیب می توان در مقابل این مساله حاد استان گفت: نیازمند ترتیب اثر حقوقی و قانونی به صورت هماهنگ و یکپارچه هستیم.

 

 

فرهاد علیپور پژوهشگر: طبق آمار و بررسی های میدانی، بخش قابل توجهی از مهاجرت ها به گیلان با سکونت همراه نیست، این یعنی همان انتقال سرمایه، در واقع سرمایه مازاد در شمال کشور تبدیل به زمین و املاک می شود. با توجه به انتقال سرمایه گذاری در بخش مستغلات و وضعیت اقتصادی و تورم در کشور، مهاجرین که از لحاظ اقتصادی غنی هستند، با خرید زمین و ملک ارزش افزوده ای در سرمایه شان ایجاد می کنند.

 

فرهاد علیپور، پژوهشگر فرهنگی و هویتی گیلان در این باره می گوید: برخلاف عده ای که روند مهاجرت ها به گیلان را به عواملی همچون زیست محیطی، خشکسالی و فرونشست گره می زنند، من با این موضوع موافق نیستم. البته مسایل زیست محیطی و بحران آب و آلودگی هوا در این موضوع بی تاثیر نیستند. من مهاجرت ها به گیلان را در نقاطی می بینم که مبدا انباشت بسیار عظیم سرمایه در آنجا اتفاق افتاده است. فعالیت ها، صنایع و مرکزیت اداری و سیاسی طبق برنامه ریزی متمرکز و توسعه نامتوازن در مناطقی متمرکز شدند و این  انباشت سرمایه را پدید آوردند. این در حرکت بودن و جابجایی برای بدست آوردن منابع بیشتر، خاصیت سرمایه است. بنابراین موضوع مقصد اول این مهاجرت ها به سمت آمریکا، اروپا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مثل دُبی است و مقصد دوم شامل استان های شمالی کشور می شود.

علیپور در ادامه می گوید: طبق آمار در پژوهش ها و بررسی های میدانی نشان میدهد: بخش قابل توجهی از مهاجرت ها به گیلان با سکونت همراه نیست، این یعنی همان انتقال سرمایه، در واقع سرمایه مازاد در شمال کشور تبدیل به زمین و املاک میشود. با توجه به انتقال سرمایه گذاری در بخش مستغلات و وضعیت اقتصادی و تورم در کشور، مهاجرین که از لحاظ اقتصادی غنی هستند، با خرید زمین و ملک ارزش افزوده ای در سرمایه شان ایجاد می کنند.

این پژوهشگر فرهنگی گیلان بیان داشت: من مسایل عمده در استان های شمالی کشور از جمله گیلان و مازندران را جدا از هم نمی بینم، از آستارا تا گرگان که ۳ استان حوزه دریای کاسپین را شامل می شود و از لحاظ زبانی و بافت جمعیتی، فرهنگی، اقتصادی، قومیتی و اقلیمی و… تشابه فراوانی دارند. تنها نقطه ای که توجیه کشاورزی و اقتصاد کشاورزی در ایران دارد، مناطق گیلان و مازندران است. اما می بینیم در مناطق دیگر کشور کشاورزی انجام می شود و کاشت متناسب با اقلیم و جغرافیای استان ها صورت نمی گیرد، در مقابل در استان های شمالی (گیلان و مازندران) به نوعی با کشاورزی زُدایی همراه هستیم.

 وی ادامه می دهد: سرمایه خاصی در این دو استان شمالی کشور بدلایلی از قبیل؛ سیاست گذاری و برنامه ریزی متمرکز تولید نشده است و همچنین باید قبول کنیم که فرهنگ کاری، فرهنگ سرمایه گذاری و سرمایه اندوزی مردم گیلان بسیار ضعیف است. ضعف فرهنگی سرمایه اندوزی و سرمایه گذاری ما برمی گردد به تاریخ اقلیم ما که ۲۵۰۰ سال است طبیعت به ما همه چی داده و ما به صورت پیش فرض نیازی به پس انداز و ذخیره کردن نداشتیم. برونداد این مساله را میتوان در اختلافی که بین رشت بزرگترین شهر شمال کشور با قزوین و سایر شهرها همچون؛ تبریز، سمنان، ارومیه، اردبیل و…. دید. این فاصله توسعه ای، سرمایه گذاری، زیرساختی و امکانات و… در گیلان به نسبت سایر شهرهای کشور بسیار زیاد است و می توان گفت ما در همه این موارد از سایر شهرها عقب افتاده ایم. امروزه دیگر این نیاز حس می شود که فرهنگ کار، سرمایه گذاری و سرمایه اندوزی در استان گیلان تغییر کند. چون ممکن است تداوم این نگاه به ضررمان باشد.

وی در پایان اشاره داشت: با توجه به تراز منفی تجاری استان به نسبت سایر استان های کشور، سرمایه ای که از گیلان خارج می شود، بسیار بیشتر از سرمایه ای است که وارد گیلان میشود. خب ما صنعت نداریم، گردشگری نیز برای استان جز آسیب و هزینه چیزی در پی نداشته است، یعنی اگر بخواهیم گردشگری گیلان را نسبت به ترافیک و آلودگی در پی آن به مقدار سرمایه وارده به گیلان بسنجیم، بیشتر هزینه بردار است. و همچنین آسیب های اجتماعی، فرهنگی اصلا قابل قیاس نیست با سود و بهره ای که بایستی از این موضوع نصیب استان شود. ما از گذشته در گیلان و مازندران شیوه کاری داشتیم، که مردم همدیگر را یاری میدادند و این می تواند در وضعیت اقتصادی منطقه تاثیر گذار باشد. مردم استان گیلان عاشق کشاورزی هستند، و این نیازمند حمایت است. استان گیلان و مردمانش اگر از لحاظ اقتصادی رشد کنند، بسیاری از مشکلات حوزه زمین فروشی و کشاورزی و سایر معضلات حل خواهد شد. مهاجرت برای منطقه از افزایش جمعیت تا افزایش مصرف، از افزایش پسماند تا آلودگی آب و هوا را در پی دارد. در شرایط حاضر در مورد مهاجرت باید بگویم آگاهی بخشی به مردم و تقویت اقتصاد منطقه میتواند بسیار در این جریان تاثیر گذار باشد.

 

نویسنده: محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در ۱۸ اسفند ۱۴۰۲

http://mroor.org/f8p

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۰۲ ، ۰۲:۰۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

دردمندی که بالاخره آرام گرفت

آشنایی من با «سیدحسین ضیابری»، زمانی بود که در سال ۱۳۷۹ در هفته نامه طلوع شهر قزوین، نخستین گام‌های قلمی خود را تجربه می‌کردم. در یکی از شماره ها، نام و تصویر ایمان ضیابری، بعنوان کوچکترین روزنامه نگار ایرانی ساکن گیلان منتشر شده بود و من با خواندن آن مطلب، بر پدر و مادرش تحسین گفتم.

سال ۱۳۹۰ که جبر زندگی مرا به رشت آورد و من در روابط عمومی شورای شهر رشت، مشغول فعالیت شدم. «سیدحسین ضیابری»، جزو نخستین روزنامه نگارانی بود که به روابط عمومی شورای شهر می‌آمد و من توانستم رودرو پدرِ ایمان ضیابری را تحسین کنم. آن روزها ساعتها پیرامون تاریخ مطبوعات گیلان و نخستین جریده‌ها صحبت می‌کردیم و امروز که خبر درگذشت، «سیدحسین ضیابری سیدین»، یکی از پیشکسوتان مطبوعات استان گیلان و صاحب امتیاز و مدیرمسؤول هفته نامه‌ی هاتف را خواندم، به یاد یادداشت‌هایی افتادم که حاصل گفتگو با آن فقید است.

 امروز بخشی از آنها را به یاد او که دردی عمیق در خود نهفته داشت، بازخوانی می‌شود.

هفته نامه «هاتف» سومین نشریه‌ای بود که بعد از انقلاب مجوز گرفت و از ۲۴ دی ماه ۱۳۷۰ تا کنون بدون یک شماره وقفه منتشر می‌شود و از همان زمان تاکنون نیز صاحب امتیازش خودم هستم. پس از هاتف با یک روز تاخیر نشریه «تحول» به صاحب امتیازی خانم هنگامه مصطفی خمامی منتشر شد که پس از چند شماره انتشار متوقف گردید.

سال‌های ۶۰ تا ۷۶ نیز مجوز چند نشریه صادر شد از جمله گیله وا به مدیر مسؤولی آقای جکتاجی و نشریاتی چون نسیم و خبر و نظر.

سال ۱۳۷۶ نیز شاهد صدور مجوزهای زیادی بودیم و فرآیند صدور مجوز سرعت بیشتری گرفت.

به لحاظ محتوایی نشریات چه تحولی یافتند؟

نشریات پس از دو دوره فعالیت سیاسی، به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی روی آوردند. بخصوص در دهه سوم انقلاب شاهد انتشار ویژه نامه‌های ادبی و هنری بودیم. و ویژه نامه‌های گیله وا، نقش قلم و پیام شمال، مطالب فرهنگی خوبی منتشر کردند.

بنظرم نشریات فعلی بسیار ضعیف‌تر از نشریات دوره‌های گذشته هستند. نشریات بیش از این آرمانی برای خود متصور بودند و در راستای همان خط مشی حرکت می‌کردند. اکنون با یک رکود فکری در مطبوعات مواجه هستیم.

متأسفانه اکثر مطبوعات دچار یک روزمرگی شده‌اند و کپی اخبار و درج آگهی و رپرتاژ عمده فعالیت مطبوعات محلی شده است. آگهی باید درآمدی ایجاد کند در خدمت تولید فکر. امروز مدیران مطبوعات به دلیل مشکلاتی که دارند، درگیر امور اجرایی، فنی و مالی نشریه شده‌اند و توان آنها به منظور تنویر افکار عمومی و روشنگری تحلیل رفته است.

متأسفانه وضعیت بیکاری در استان گیلان به این امر دامن زده و بسیاری، نشریات را فرصتی برای کسب درآمد می‌بینند البته منکر کسب درآمد نیستم ولی نباید از رسالت مطبوعات فاصله گرفت. اگر از نظر محتوایی نشریات را از خیر الکلام تاکنون مقایسه و بررسی کنیم، می‌بینیم افصح المتکلمین خود درد اجتماع داشت و با یک آرمان مشخص پا به این عرصه گذاشت. اما امروز کسانی وارد عرصه رسانه شده‌اند که این پایگاه فرهنگی وسیله‌ای برای ایجاد پایگاه اجتماعی و تقویت بنیه مالی شده است.

مطبوعات گیلان امروز به یک رنساس فکری نیاز دارند، نباید خود را گول بزنیم و افتخار کنیم به اینکه بعد از تهران و قم سومین استان دارای بیشترین مطبوعات هستیم. رمز محبوبیت رسانه‌های گذشته، ایده‌های خلاقانه گردانندگان نشریه بود. اما نگاه ابزاری و بازاری به مطبوعات آسیب زده است.

من روزی ۱۰۰ نیرو داشتم با یک ساختمان سه طبقه و بسیاری از مطبوعاتی‌های امروزی در هاتف کار می‌کردند. اما هاتف هم نتوانسته آن ایده آل مرا برآورده کند. دبیر گروه‌های هاتف جلسات مرتبی داشتند ولی خروجی این جلسات آن خوراک فکری نبود که بتواند هاتف را در قالب‌های گزارش، ورزش، سیاست هنر و … تغذیه کند. این شد که هاتف با وجود ۲۴ سال انتشار، امروز خانوادگی منتشر می‌شود.»

 

نویسنده: مهری شیرمحمدی (روزنامه نگار) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

http://mroor.org/f71

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۱
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

 

 

سید حسین ضیابری سیدین زاده ۱۳۴۵ از سال ۶۳ فعالیت مطبوعاتی را آغاز کرد و یکی از بنیان گذاران خانه مطبوعات و نخستین رئیس خانه مطبوعات گیلان بود که در مجمع عمومی انتخاب شد؛ در بازنگری اساسنامه خانه مطبوعات، اساسنامه جدید را نوشت که برای اداره کل مطبوعات ارسال و از آنجا به سراسر کشور برای اجرا ابلاغ شد.

زنده یاد ضیابری در گزارشی بمناسبت روز خبرنگار در گفت و گو با ایرنا گفته بود: جامعه می‌خواهد رسانه پرسش گر باشد؛ مطالبات جامعه را از مدیران درخواست کند؛ همه اینها نقد به خودم است و به بقیه رسانه ها کار ندارم، نگران این هستم کاری که انجام می دهیم بجای اینکه در راستای احقاق حقوق مردم باشد فشاری نیز به جامعه وارد کند. 

درگذشت روزنامه نگار پیشکسوت گیلان را به خانواده ایشان و جامعه بزرگ مطبوعات و رسانه استان گیلان تسلیت عرض می نماییم. 

روحش شاد و یادش ماندگار 

محمد صالح زاده (روزنامه نگار) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۴
محمد صالح زاده رشتی نژاد