شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۵ مطلب در آبان ۱۴۰۴ ثبت شده است

 

 

لاف‌زنی در سایه تاریخ

در قلب شهر اصفهان، جایی که تاریخ باهنر آمیخته و بناهای باشکوهی چون مسجد شیخ بهایی، مسجد شیخ لطف‌الله، مسجد جامع، مسجد امام و عالی‌قاپو و دیگر شاهکارهای معماری ایرانی، همچون گوهرهایی درخشان بر تارک میراث‌ فرهنگی ما می‌درخشند، صحنه‌هایی تلخ و تأسف‌بار رخ می‌نماید و فریادی خاموش از دل ‌سنگ‌ها، گچ‌بری‌ها، دیوارها و درب‌ها برمی‌خیزد. 

 

روزنامه شرق

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق، 

محمد صالح‌زاده-پژوهشگر مسائل شهری:   در قلب شهر اصفهان، جایی که تاریخ باهنر آمیخته و بناهای باشکوهی چون مسجد شیخ بهایی، مسجد شیخ لطف‌الله، مسجد جامع، مسجد امام و عالی‌قاپو و دیگر شاهکارهای معماری ایرانی، همچون گوهرهایی درخشان بر تارک میراث‌ فرهنگی ما می‌درخشند، صحنه‌هایی تلخ و تأسف‌بار رخ می‌نماید و فریادی خاموش از دل ‌سنگ‌ها، گچ‌بری‌ها، دیوارها و درب‌ها برمی‌خیزد. بناهای تاریخی که چون تاجی زرین بر پیشانی فرهنگ کشور نشسته‌اند که نه‌تنها در فهرست ثبت ملی جای گرفته‌اند، بلکه چشم جهانیان را به خود خیره کرده‌اند و هرساله هزاران گردشگر از اقصی‌نقاط جهان را به‌ سوی خود می‌کشانند تا در سایه‌سار این گنبدها و ایوان‌ها، شکوه و عظمت هنر معماری ایرانی-اسلامی را لمس کنند.

اما چه تلخ است که این گوهرهای بی‌بدیل، قربانگاه بی‌فرهنگی شده‌اند. در میان بازدیدها از میراث ‌فرهنگی، صحنه‌هایی تلخ رقم می‌خورد: یادگاری‌هایی که بر دیوارها و درهای این بناهای تاریخی حک شده‌اند. آنها حکایت از زخم‌هایی دارند که بر پیکره تاریخ نشسته؛ نام‌هایی عاشقانه که گویی عشق را در خراش سنگ جست‌وجو می‌کنند؛ جملاتی چون «دوستت دارم» که زودگذرتر از باد بر در و دیوار و ستون‌های اماکن تاریخی حک شده است. مردمانی که نام خود یا معشوقه‌شان را بر سنگ و چوب و دیوار و درب حک می‌کنند، یا با عباراتی چون «دوستت دارم» عشقی زودگذر را جاودانه می‌پندارند. یا گروهی دیگر که با حک نام خود و معشوقه‌شان سعی به یادگاری نوشتن بر میراث تاریخی چندین و چندصدساله دارند. جالب‌تر آنکه نام شرکت مهندسین مشاوری که باید پاسدار دانش و پیشرفت و توسعه باشد، هم به چشم می‌خورد. گویا این شرکت با خود گفته‌اند: کجا بهتر از پیکره تاریخ برای تبلیغی تجاری. خلاصه که این اقدامات، فارغ از اینکه مرتکب آن یک عاشق شکست‌خورده باشد یا یک مهندس یا پزشک یا کارگر یا هر قشر دیگر، این‌گونه رفتارها فقط نشان‌دهنده یک بی‌تفاوتی عمیق به میراث‌ فرهنگی است.

ما که ادعای پیشینه‌ای قدیمی داریم، از کوروش و هخامنشیان سخن می‌گوییم و به ادب و اخلاق ایرانی می‌بالیم، اما در عمل لاف می‌زنیم. از هنر معماری دوران صفوی و کاشی‌کاری‌های بی‌نظیر می‌گوییم، اما با خراشیدن یادگاری بر آنها، این هنر را به سخره می‌گیریم. ما میراث خود را با دستان خویش نابود می‌کنیم و در سایه تاریخ لاف می‌زنیم. از ادبیات کهن سخن می‌رانیم؛ از فردوسی که شاهنامه‌اش حماسه‌آفرین است و از سعدی که گلستان و بوستانش درس اخلاق می‌دهد، از مولانا که مثنوی‌اش دریای معرفت است و از حافظ که غزل‌هایش آینه روح ایرانی است. اما در برابر این میراث، چگونه عمل می‌کنیم؟ با نوشتن یادگاری بر دیوارهای تاریخی، هویتمان را انکار می‌کنیم و در سایه تاریخ لاف می‌زنیم.

ما از درآمدزایی کشورهای دیگر از اماکن تاریخی‌شان سخن می‌گوییم، اینکه چگونه ایتالیا، فرانسه یا یونان با حفظ و بهره‌برداری هوشمندانه از میراثشان، اقتصاد خود را رونق می‌بخشند. چگونه از اماکن تاریخی‌شان ثروت می‌آفرینند و گردشگران را جذب می‌کنند درحالی‌که ما از این گنجینه‌ها غفلت می‌کنیم و میراث تاریخی و فرهنگی را از ارزش می‌اندازیم.

چندی پیش، ویدئویی از یک مکان تاریخی در ایتالیا دیدم؛ کشوری با ذخایر غنی میراثی چون رم باستان و واتیکان. در آنجا و در حوضچه‌ای باستانی، گردشگری پای خود را به آب فروبرد؛ فقط یکی در میان انبوه جمعیت. بلافاصله دو مأمور پلیس مداخله کردند. در ایتالیا، چنین تخلفاتی نه‌تنها ممنوع است، بلکه با جرایم سنگین مالی -از ۵۰۰ یورو تا بیشتر- و حتی در مواقعی با بازداشت همراه است. اما ما، با آن‌همه میراث پراکنده در هر گوشه کشور، از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، همچنان به این رفتارهای ناپسند ادامه می‌دهیم. حتی در سال ۱۴۰۳ خورشیدی که جهان به‌ سوی حفظ پایدار میراث گام برمی‌دارد، ما بر سر درودیوار بناهای تاریخی یادگاری می‌نویسیم، آنها را مخدوش می‌کنیم و به نسل‌های آینده، نه میراثی پاک، که زخم‌هایی ماندگار هدیه می‌دهیم.

زمان آن رسیده که از این لاف‌زنی‌ها دست برداریم و با احترام واقعی به میراثمان، هویتمان را پاس داریم، وگرنه این بناهای تاریخی ارزشمند که گوهری از میراث‌ فرهنگی در هر گوشه از کشور است، نه‌تنها گردشگران جهانی را از دست خواهند داد، بلکه روح فرهنگمان را نیز به باد خواهند سپرد.

 

08

نویسنده: محمد صالح‌زاده(روزنامه‌نگار و پژوهشگر مسایل شهری) 

منبع: روزنامه سراسری شرق 

چهارشنبه 16 مهر 1404 / سال بیست و دوم / شماره 5223 

https://cdn.sharghdaily.com/servev2/U5G8EN31GAPa/i1kub06DEUw,/08.pdf

https://www.sharghdaily.com/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۸:۵۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

در پاسخ به اظهارات نماینده پیشین رشت در رابطه با دوبرابر شدن جمعیت گیلان؛

زیرساخت‌های روی کاغذ و دستاوردهای گمشده؟

 اخیرا «غلامعلی جعفرزاده»، نماینده پیشین رشت در مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگویی با رسانه اقتصادنیوز، به دوبرابر شدن جمعیت استان‌های گیلان و مازندران اشاره کرد و اظهار داشت: «به جای مقاومت در برابر این مهاجرت‌ها، باید برای این تغییرات برنامه‌ریزی کرد و تدابیر مناسبی اندیشید.»

 

وی با تأکید بر این‌که یکی از دلایل اصلی تشدید مشکلات ترافیکی، رشد جمعیت بدون توسعه زیرساخت‌هاست افزود: «توسعه باید همه‌جانبه باشد؛ تنها ساخت‌وساز مسکن نمی‌تواند نیازها را برآورده کند. وقتی مسائل ابتدایی مانند مدیریت زباله هنوز حل نشده، نمی‌توان صرفا با تمرکز بر ساخت مسکن به توسعه واقعی دست یافت.»

 

با این‌حال، به عقیده بسیاری از ناظران، چنین مصاحبه‌هایی از سوی نمایندگان ادوار مجلس که سال‌ها از صندلی‌های بهارستان دور مانده‌اند اغلب رنگ و بوی سیاسی دارند و عمدتا هدفی جز بازگشت آن‌ها از حاشیه به متن ندارد. بنابراین، اظهارات نماینده سابق رشت نیز بی‌تردید از این قاعده مستثنی نیست.

 

امروزه شاهد نوعی از مهاجرت برون منطقه‌ای به گیلان هستیم که فراتر از یک انتقال ساده جمعیتی است و در واقع با یک مسئله چندوجهی مواجه‌ایم؛ با توجه به تعدد و انواع گسترده این مهاجرت‌ها و چالش‌های وضع موجود و بحران‌های بوقوع پیوسته می‌توان گفت: مهاجرت‌های برون استانی به گیلان، در آینده‌ای نه چندان دور ابعاد وسیع و هولناکی پیدا خواهند کرد. در این میان، به‌عنوان دانشجویی که پایان‌نامه مقطع ارشدم به این مسئله از استان معطوف است، بیان چند نکته را برای نماینده پیشین رشت در مجلس شورای اسلامی که حاصل چند سال پژوهش در این موضوع بوده، حایز اهمیت می‌دانم که اتفاقا در ادبیات گفتمان‌های برنامه‌ریزی و توسعه ضروری است.

 

مهاجرت در جابه‌جایی مردم از منطقه‌ای به منطقه دیگر برای کار و زندگی معنا می‌یابد و دارای اهمیت ویژه‌ای در گفتمان‌های برنامه‌ریزی و توسعه است. تحرکات جمعیتی پیش از هرچیز ناشی از شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و طبیعی جوامع بوده که بر شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی حاکم در هر دو منطقه مبدأ و مقصد اثر گذار است.

 

با توجه به اجرای برنامه ریزی متمرکز و توسعه نامتوازن در کشور، گیلان با عدم توسعه‌یافتگی و در پی آن نابرابری‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین تخریب محیط‌زیستی روبروست. متناسب با عصر کنونی می‌توان به مواردی از جمله تغییرات اقلیمی و محیط‌زیستی، بحران آب و خشکسالی، آلودگی هوا و همچنین جریان سیاست‌گذاری نادرست و نامتوازن توسعه‌ای و تدوین و اجرای برنامه‌ریزی متمرکز در مناطق مختلف که در تشدید این پدیده نقش دارند، اشاره داشت.

 

بنابراین تغییرات و تحرکات جدید جمعیتی گیلان با اجرای سیاست توسعه نامتوازن در برنامه‌ریزی ملی و منطقه‌ای مرتبط بوده و با عدم توزیع بهینه امکانات و خدمات در دهه‌های پیشین که باعث مهاجرفرستی ازگیلان می‌شد، این بار سبب به‌وجودآمدن بحران در مناطق کلان‌شهری سایر استان‌ها شده است.

 

 از این‌رو ساکنین آن استان‌ها به علت مشکلات به وقوع پیوسته در کلان‌شهرها با مهاجرت دائمی و غیردائمی به استان‌های شمالی از جمله گیلان باعث به‌وجودآمدن تغییرات جمعیتی و سکونتی در این مقاصد شده‌اند. باتوجه ‌به وضعیت موجود در استان، ادامه روند مهاجرت غیر کنترل شده و بدون ریل‌گذاری و اجرای سیاست‌های بازدارنده به وضعیت ناگواری منتهی می‌شود.

 

تاکنون هیچ‌گونه آمار رسمی از سیل مهاجرین به گیلان در مقطع دهه ۱۳۹۰- ۱۴۰۰ منتشر نشده است. اما آمار رسمی سازمان برنامه و بودجه در سال‌های ۱۳۹۵ـ۱۳۹۰ نشان ‌می‌دهد که گیلان با سهم ۳.۲ درصدی جزء استان‌هایی بوده که حجم جابه‌جایی جمعیتی درون آن در کشور بسیار بالا بوده است.

 

در دهه‌های اخیر با شدت‌گیری تغییرات اقلیمی و فقدان آب و خشکسالی در برخی از استان های کشور با اشباع مهاجرت به استان همجوار مازندران و همچنین با توجه به شرایط اقلیمی مناسب و اراضی وسیع در استان گیلان این استان به یکی از مهاجرپذیرترین استان‌ها در کشور تبدیل شده است.

 

 با توجه به این‌که کیفیت زندگی مولفه بسیار مهم در سکونت افراد شناخته می‌شود، محیط زیست به عنوان؛ عامل اول دفع و جذب مهاجرت‌های اخیر به گیلان قابل شناسایی است. عامل اول دفع مهاجرین از استان‌های سکونت‌شان مسائل محیط‌زیستی بوده و از این سو نیز عامل اول جذب مهاجرین به گیلان بحث محیط زیست مطلوب استان است.

مهاجرت‌ها به گیلان از نقاطی صورت گرفته که مبدا انباشت عظیم سرمایه بوده است. فعالیت‌ها، صنایع و مرکزیت اداری و سیاسی طبق برنامه‌ریزی متمرکز و اجرای توسعه نامتوازن در مناطقی متمرکز شده و انباشت سرمایه را پدید آورده‌اند.

 

تحرک و جابجایی برای بدست آوردن منابع بیشتر، خاصیت سرمایه است. در واقع سرمایه مازاد در شمال کشور تبدیل به زمین و املاک می‌شود. با توجه به انتقال سرمایه‌گذاری در بخش مستغلات و وضعیت اقتصادی و تورم در کشور، مهاجرینی که از لحاظ اقتصادی غنی هستند، با خرید زمین و ملک در گیلان به دنبال ایجاد ارزش افزوده در سرمایه‌شان هستند.

 

از سوی دیگر؛ بخش ویژه‌ای از کشاورزان در گیلان به رغم اقتصاد ناپایدار کشاورزی و به صرفه نبودن این فعالیت در برهه‌هایی مجبور به فروش اراضی خود می‌شوند. اجرای توسعه نامتوازن در افول فعالیت کشاورزی و همچنین نابودی صنعت در استان تاثیر گذار بوده که امروزه آثار آن با فروش اراضی کشاورزی و سطح بالای بیکاری در استان گیلان قابل مشاهده است.

 

 تغییرات گسترده کاربری اراضی در گیلان مرتبط با فساد و زد و بندهای سیستم اداری و ناکارآمدی مدیریتی در سازمان‌های اجرایی استان است که این موضوع با انتقال جمعیت به رابطه معناداری برقرار کرده است.

 

افزایش دفاتر مشاور املاک از تعداد سرانه مصرفی مردم هم بالاتر است که در قیمت‌سازی و ایجاد التهاب در بازار اثر منفی بسیاری گذاشته است. بسیاری از اراضی تولیدی در اثر تغییرات گسترده در کاربری اراضی به املاک مصرفی تبدیل شده و این موضوع بدون هیچ کنترلی در حال تشدید است.

 

 تغییر کاربری اراضی در مقیاسی بزرگ در گیلان در حال پیش‌روی بوده و روند کار، فعالیت، زندگی و تولید ثروت و منابع استان را تغییر داده و همچنین باعث از بین رفتن جنگل، مرتع، شالیزارها و باغ‌ها شده است.

 

مقصود در تبیین پیامدهای مهاجرت‌های برون استانی به گیلان و بیان چند نکته به نماینده پیشین رشت در مجلس این است که اجرای برنامه‌ریزی متمرکز و در پی آن توسعه نامتوازن در برخی از قطب‌های رشد همان‌طور که منجر به توسعه برخی از کلان‌شهرها در کشور شد، در عدم توسعه‌یافتگی گیلان و تشدید آن دخیل بوده است.

 

 با توجه به این‌که اجرای توسعه نامتوازن در جهت‌دهی جابه‌جایی‌ها و انتقال جمعیتی از منطقه‌ای به منطقه دیگر تاثیرگذار است، به‌نظر می‌رسد؛ توسعه‌نیافتگی گیلان از ادوار پیشین که سبب مهاجرفرستی از استان شده بود، این‌بار پس از گذشت دهه‌های متوالی سبب شده که ساکنین استان‌های توسعه‌یافته برای رهایی از شلوغی و تراکم بیش از حد جمعیت، مسایل اقلیمی و بحران‌های محیط‌زیستی و یافتن زیستی درخور به گیلان مهاجرت می‌کنند.

 

 اما پرسش اساسی این‌جاست: نمایندگان مجلس طی این دهه‌ها، برای رفع کمبود زیرساخت‌ها در گیلان چقدر تلاش کرده‌اند و در سهم‌خواهی برای این استان، چه دستاوردهایی داشته‌اند؟

 

نویسنده: محمد صالح‌زاده(کارشناس ارشد شهرسازی-گرایش برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ ۲۸ مهر ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۸:۴۷
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

چالش‌های بلندمرتبه‌سازی و هویت بومی در گفت‌وگو با معمار برجسته گیلانی (1)؛

مسئله اصلی رشت، بحران مدیریت است

بخش اول-

رشت، نگین سبز گیلان، در گرداب توسعه‌ای ناپایدار گرفتار شده و در آستانه تحولی عمیق شهرسازی قرار دارد. طرح بلندمرتبه‌سازی در گیلان و به‌ویژه شهر رشت، موضوعی است که اخیرا بحث‌های فراوانی را برانگیخته است.

 

اما آیا این طرح با شرایط اقلیمی، مقاومت پایین خاک، سطح بالای سفره‌های آب‌زیرزمینی و میراث بومی این منطقه سازگار است؟! از مهاجرت‌های بی‌رویه ناشی از بحران‌های آبی و فرونشست در استان‌های دیگر گرفته تا طرح‌های بلندمرتبه‌سازی که بدون مطالعات کافی مطرح می‌شوند و در این میان نشانه‌هایی از گرایش استان به توسعه‌ای ساخت‌ و ساز محور در شرایط فعلی به گوش می‌رسد. این شهر در معرض تغییرات عمیقی قرار دارد که چشم‌انداز روشنی را نوید نمی‌دهد و هویت بومی و فرهنگی استان را تهدید می‌کند.

 

در یکی از روزهای واپسین اولین ماه از فصل پاییز که برگ درختان این خطه شروع به زرد شدن کرده بود، به سراغ معمار نام‌آشنای گیلان رفتیم تا نظر ایشان را درباره مباحث پیش‌گفته جویا شویم.

 

«محمد‌مهدی رئیس سمیعی»، دانش‌آموخته فوق لیسانس معماری از دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه ملی ایران در سال ۱۳۴۹، فوق لیسانس طراحی شهری از انستیتو معماری و شهرسازی کالیفرنیای جنوبی آمریکا در سال ۱۳۵۷، دانشوری معماری از دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۷۸ و دکترای معماری از دانشگاه شهید‌بهشتی در سال ۱۳۸۳در سوابق تحصیلی وی آمده است.

 

طرح بلندمرتبه‌سازی بدون مطالعات ژئوتکنیکی و مشارکت مردمی، نه‌تنها ترافیک را تشدید می‌کند، بلکه هویت فرهنگی و اکوسیستم شکننده گیلان را به خطر می‌اندازد. راهکار آن، به‌جای بلندمرتبه‌سازی، ایجاد شهر اقماری در جنوب رشت، در نواحی سراوان تا فومن و لاکان، با معماری مدرن ـ بومی و تمرکز بر حفظ کشاورزی و گردشگری پایدار است

 

طراحی مجتمع مسکونی (باغ ‌شهر) لاکان ‌شهر رشت در زمینی به مساحت ۳۳ هکتار و ۱۲۵۰ واحد مسکونی، طراحی و نظارت مسجد اعظم امام خمینی رشت در زمینی به مساحت ۳/۳ هکتار و زیربنای ۱۰۰۰۰متر مربع (ثبت به‌عنوان اثرملی، فرهنگی و تاریخی و میراث معماری معاصر)، برنده اول مسابقه طراحی مجموعه فرهنگی و آرامگاه استاد معین، طراحی ساختمان استانداری گیلان، طراحی ساختمان سرپرستی بانک ملت استان گیلان، طراحی ساختمان شهرداری چابهار، طراحی مجموعه تفریحی و ورزشی قصربازی در مسیر راه رشت به انزلی و …. تنها بخشی از نیم قرن تجربه معماری دکتر محمد‌مهدی رئیس‌ سمیعی در حوزه معماری است.

 

محمد‌مهدی رئیس سمیعی، معمار برجسته گیلانی با نیم‌قرن تجربه در معماری بومی و طراحی بناهای شاخص در این گفت‌‌وگو با نگاهی موشکافانه و معمارانه، چالش‌های پیش روی استان گیلان و رشت را کالبدشکافی می‌کند.

 

او از پیامدهای مهاجرت‌ بی‌رویه ناشی از بحران‌های آبی و فرونشست از دیگر استان‌ها به گیلان می‌گوید؛ مهاجرت‌هایی که زمین‌های کشاورزی را به ویلاهای غیراصولی تبدیل کرده و بافت روستایی و شهری را مخدوش ساخته است. معمار نام‌آور گیلانی و طراح بناهایی چون ساختمان استانداری و مصلی رشت، تخریب بافت تاریخی ساغریسازان، که روزگاری با سقف‌های سفالی و درختان گردو، خاطره‌انگیز بود، نمونه‌ای از مدیریت نادرست شهری دانسته که با یک تصمیم ساده در کمیسیون ماده ۵ رقم خورد.

 

مدرس دروس تخصصی مقطع ارشد معماری در دانشگاه می‌گوید: پروژه بازآفرینی رشت که هرچند با ایجاد پیاده‌راه گامی مثبت برداشت، اما انتخاب مشاوران غیربومی و اجرای ناقص، آن را از هدف اصلی دور کرد. روگذرهای بتنی، که قرار بود ترافیک را روان کنند، تنها گره‌های کور را جابه‌جا کرده‌اند.

 

سمیعی هشدار می‌دهد: طرح بلندمرتبه‌سازی بدون مطالعات ژئوتکنیکی و مشارکت مردمی، نه‌تنها ترافیک را تشدید می‌کند، بلکه هویت فرهنگی و اکوسیستم شکننده گیلان را به خطر می‌اندازد. راهکار طراح و مدیر برنامه‌ریزی ضوابط و مقررات اقامتگاه‌های بوم‌گردی در استان گیلان، ایجاد شهر اقماری در جنوب رشت، در نواحی سراوان تا فومن و لاکان، با معماری مدرن ـ بومی و تمرکز بر حفظ کشاورزی و گردشگری پایدار است.

 

این گفت‌وگو دعوتی است به بازاندیشی در توسعه رشت؛ جایی‌که شهرسازی باید با طبیعت، فرهنگ و نیازهای مردم هم‌نوا باشد، نه در تقابل با آن‌ها.

در ادامه به این گفت‌‌وگو خواهیم پرداخت:

 

استاندار گیلان اخیرا به طرح بلندمرتبه‌سازی در بخش‌هایی از استان اشاره کرده و شهرداری رشت نیز پهنه‌هایی برای این منظور تعیین کرده است. از دیدگاه معماری، مزایا و معایب این طرح برای گیلان امروز چیست؟ آیا با اقلیم و میراث بومی استان سازگاری دارد؟
بلندمرتبه‌سازی باید با مطالعات کارشناسی از سوی متخصصان فن واقعی انجام شود و سپس به بحث عمومی گذاشته شود، نه این‌که در اتاق‌های دربسته تصمیم‌گیری شود. امروزه شهرسازی در جهان به این شکل نیست که در خفا انجام گیرد؛ بلکه با مشارکت مردم صورت می‌پذیرد.

 

برنامه‌ریزان با ابزارهای تخصصی خود با مردم گفت‌وگو می‌کنند تا خواسته‌های آن‌ها را درباره محل زندگی و شهرشان جویا شوند. این ارتباط از طریق انجمن‌ها و گروه‌های مردمی برقرار می‌شود.

 

ببینید؛ در رابطه با بلند‌مرتبه‌سازی در جلگه گیلان، مسائل و معضلاتی وجود دارد که در سایر نقاط کشور کم‌نظیر است.

 

نخستین مسئله، مقاومت خاک است؛ در رشت و نواحی اطراف آن، مقاومت خاک حدود یک است که این رقم، نشان‌دهنده مقاومت بسیار پایینی برای خاک است و در نتیجه، هزینه اجرای ساختمان‌های بلندمرتبه را به شدت افزایش می‌دهد.

 

ما در رشت برای یک ساختمان چندین طبقه، کلی شمع‌ریزی کردیم و تا ۲۷ الی ۳۰ متر زیر زمین رفتیم تا ساختمان ۷ تا ۸ طبقه را نگه داریم. چنین سازوکاری هزینه بالایی دارد. بلندمرتبه‌سازی با چه هزینه‌ای؟ هزینه بسیار بالاست. اگر واقعا می‌خواهند این طرح را اجرا کنند، باید مطالعات دقیقی انجام دهند

 

دومین مسئله که به‌نظرم حتی از مسئله اول نیز مهم‌تر است، در جلگه گیلان و به‌ویژه در شهر رشت و نواحی شمالی این شهر وجود دارد: سطح بالای سفره آب‌های زیرزمینی است. این مسئله، یک معضل جدی به شمار می‌رود، زیرا برخلاف تهران، نمی‌توانیم از بلندمرتبه‌سازی به شیوه معمول سخن بگوییم. در تهران، هر برجی حدود یک‌سوم آن زیر زمین قرار دارد و هیچ‌گونه چالشی در زمینه ترافیک ایجاد نمی‌کند. اما در گیلان، اصلا امکان چنین کاری وجود ندارد. پارکینگ‌ها در این منطقه، مشکل بزرگی هستند و این مسئله، عواقب متعددی به همراه خواهد داشت.

برای مثال، من خودم طراحی چند ساختمان سرپرستی بانک و حتی ساختمان استانداری را بر عهده داشته‌ام. در مورد ساختمان استانداری، زمین آن به‌گونه‌ای است که تقریبا یک‌ششم مساحت آن به سطح اشغال زیربنا اختصاص یافته، حدود یک و نیم برابر این سطح به فضای سبز جلویی، و مابقی که بیش از سه برابر آن است، به پارکینگ پشتی تعلق دارد.

به‌عبارت دیگر نمی‌توانیم مانند کاری که آقای کرباسچی در تهران انجام داد، عمل کنیم؛ ایشان برای نخستین بار در کشور، پیشگام بلندمرتبه‌سازی و فروش تراکم شدند که این رویکرد در دوران شهرداری ایشان در تهران اجرا شد.

 

در واقع، با درآمد حاصل از فروش تراکم، اتوبان‌ها و پل‌های شهر ساخته شد که از برخی جهات مثبت بود، اما از جهاتی نیز آسیب‌های جدی به بار آورد. برای نمونه، در یک کوچه هشت‌متری، یک زمین تنیس را به ۳۰۰ واحد مسکونی تبدیل کردند؛ در حالی‌که پیش از احداث این برج، عبور و مرور در آن کوچه دشوار بود و دو طرف کوچه پُر از ماشین در حین پارک بود که با ساخت ناگهانی ۳۰۰ واحد در یک کوچه با عرض ۶ تا ۸ متری، این وضعیت به‌طورِ جدی آسیب‌زا شد.

 

حالا اگر چنین موضوعی را در رشت و گیلان در نظر بگیریم، مشکلات ما دوچندان می‌شود. یعنی نمی‌توانیم پارکینگ را مانند تهران به زیرزمین منتقل کنیم. باید به ازای هر واحد آپارتمان، که این امر به نوع کاربری آپارتمان بستگی دارد، پارکینگ تأمین شود.

 

در واقع، اگر منظور از بلندمرتبه‌سازی، ساختمان‌های مسکونی باشد، امروزه دیگر نمی‌توان برای هر واحد مسکونی فقط یک خودرو در نظر گرفت؛ این رویکرد عملا نادرست است. بلکه این رقم بیش از یک و نیم است؛ یعنی به‌طورِ متوسط، برای هر واحد مسکونی ۱.۵ خودرو. این در حالی است که اگر ساکنان واحد‌های مسکونی جوان و دارای کودکان خردسال باشند، این میزان همچنان در همین حدود است؛ اما اگر ساکنان بزرگ‌تر باشند، قطعا به ۲ خودرو برای هر واحد می‌رسد.

 

هر پارکینگ، همراه با مسیر عبور و مرور، حدود ۲۵ تا ۳۰ متر مربع فضا یا زمین نیاز دارد. حالا تصور کنید با افزایش ارتفاع ساختمان، زمین مورد نیاز نیز باید ابعاد بزرگ‌تری داشته باشد، یا این‌که ساختمان پارکینگ طبقاتی داشته باشد. بااین‌حال، پارکینگ‌های طبقاتی هنوز در گیلان رواج نیافته است.

 

به‌نظر شما پارکینگ‌های طبقاتی در مرکز استان گیلان جا نیفتاده یا امکان پذیر نیست؟
این امکان وجود دارد. پاساژ دیلمان را در نظر بگیرید که دارای پارکینگ طبقاتی است و خودروها هیچ مشکلی ندارند.

چرا رواج احداث پارکینگ‌های طبقاتی در استان و شهر رشت توسعه پیدا نمی‌کند؟
ببینید، مشکل اصلی در نبود مدیریت مالی مناسب و عدم همکاری دستگاه‌های مربوطه است. در حال حاضر، اطراف پیاده‌راه رشت چندین پارکینگ وجود دارد که هیچ‌کدام از آن‌ها طبقاتی نیست. زمین‌های خاکی را به‌عنوان پارکینگ در نظر گرفته‌اند؛ یعنی زمین‌های کاملا خالی و بدون ساخت‌وساز. گویا همیشه منتظریم که شاید در آینده، مجموعه‌ای چندطبقه در آن‌جا احداث کنند. بنابراین حمایت کافی از ساخت پارکینگ‌ها، به‌ویژه پارکینگ‌های طبقاتی، صورت نمی‌گیرد.

 

بانک‌ها باید وام‌های مناسبی ارائه دهند و مشارکت مالی لازم فراهم شود تا این پروژه‌ها عملیاتی گردند. برای مثال، در خیابان حافظ (ادامه خیابان مطهری)، چندین پارکینگ وجود دارد که هیچ‌کدام بلندمرتبه و طبقاتی نیستند. اگر کمک مالی مناسبی برای این پارکینگ‌ها در نظر گرفته شود، مالکان می‌توانند آن‌ها را به‌صورت طبقاتی و در ارتفاع توسعه دهند.

 

بحران اصلی رشت در مدیریت آن نهفته است. مدیریت یعنی توجه به جزئیات کوچک که می‌تواند سرنوشت یک شهر و حافظه جمعی مردمان آن را برای همیشه تغییر دهد. متأسفانه ما به‌اندازه‌ی کافی دلسوز نیستیم و متخصصانی که تخصص واقعی دارند را استفاده نمی‌کنیم

 

نابراین در رابطه با طرح بلند‌مرتبه‌سازی در استان که اخیرا درباره آن صحبت به میان آمد چقدر امکان‌پذیر است که در نوار ساحلی بلندمرتبه‌سازی صورت بگیرد و جانمایی شود. به‌نظر شما آیا این طرح نادرست است؟
بلندمرتبه‌سازی را چطور می‌خواهند انجام دهند؟ در ماسه بادی مگر می‌شود بلندمرتبه‌سازی کرد؟ اگر مطالعاتش صورت گرفته، خب کجاست؟ مهندسانی که من می‌شناسم، مهندسان برجسته گیلان هستند. ما در رشت برای یک ساختمان چندین طبقه که می‌خواستیم اجرا کنیم، کلی شمع‌ریزی کردیم و تا ۲۷ الی ۳۰ متر زیر زمین رفتیم تا ساختمان ۷ تا ۸ طبقه را نگه داریم. بعد با چه هزینه‌ای؟ هزینه بسیار بالاست. اگر واقعا می‌خواهند این طرح را اجرا کنند، باید مطالعات دقیقی انجام دهند. امیدوارم این مطالعات انجام شده باشد. من تا به حال کار کارشناسی درست و حسابی ندیدم.

با توجه به این‌که یکی از چالش‌های مهم در رشت و سایر شهرهای استان، ترافیک بوده، به‌نظر شما اجرای طرح بلندمرتبه‌سازی در افزایش و تشدید گره‌های ترافیکی اثر گذار خواهند بود؟
بلندمرتبه‌سازی چالش‌های دیگری نیز به همراه دارد. یکی از این چالش‌ها، افزایش بار ترافیکی شهر است. در حال حاضر، ترافیک شهری در ساعات اوج به‌قدری سنگین است که عملا شهر به بن‌بست می‌رسد. زیرساخت‌های خیابانی ما، به‌ویژه در بافت‌های قدیمی شهر، ظرفیت کافی برای تحمل این حجم از ترافیک را ندارند. بسیاری از این بافت‌ها، مانند محله ساغریسازان، نه‌تنها فرسوده نیستند، بلکه از نظر تاریخی و فرهنگی ارزشمندند و باید به‌عنوان بافت‌های قابل حمایت حفظ شوند. متأسفانه، در حال حاضر این رویکرد حمایتی به‌درستی دنبال نمی‌شود.

 

به‌نظر شما چرا از بافت‌های تاریخی و قدیمی رشت همچون ساغریسازان که زندگی در آن‌ها جریان دارد، درست حمایت نمی‌شود؟
– ببینید؛ در سال‌های ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷، دفتر کارم در ساختمانی در خیابان مطهری رشت قرار داشت. از پنجره‌های آن، چشم‌اندازی بی‌نظیر به سمت محله‌ی ساغریسازان داشتیم. ما اصالتا اهل ساغریسازان هستیم و این محله برایمان بسیار عزیز است.

 

منظره‌ی سقف‌های سفالی و درختان بومی که در میان خانه‌ها پراکنده بودند، زیبایی خیره‌کننده‌ای داشت. اما چند سال بعد، قانونی در کمیسیون ماده ۵ تصویب شد که مسیر این زیبایی را تغییر داد. این تصمیم، که به ظاهر ساده بود، به پیشنهاد برخی افراد در سازمان مسکن و شهرسازی وقت، اجازه‌ی افزایش تراکم ساختمانی را می‌داد.

 

این افزایش تراکم ساختمانی به این معنا نبود که صرفا ارتفاع ساختمان‌های سفالی افزایش یابد بلکه به معنای تخریب کامل بافت سنتی و جایگزینی آن با سازه‌های جدید بود. وقتی از این تصمیم مطلع شدم، بلافاصله احساس کردم فاجعه‌ای در راه است.

 

 

شاید این بند کوچک در نگاه اول ناچیز به‌نظر می‌رسید، اما پیامدهای آن ویرانگر بود. مدیریت در همین جزئیات ظریف نهفته است. خودم با چشمانم دیدم که چگونه این سیاست، بافت تاریخی و زیبای ساغریسازان را نابود کرد. محله‌ای که پر از خاطرات کودکی‌ام بود، به‌تدریج با اسکلت‌های بتنی که مثل قارچ از زمین سر برآوردند، از بین رفت.

 

بخش وسیعی از این بافت ارزشمند تخریب شد و تنها بخش کوچکی از آن باقی ماند. این سیاست نادرست، که با افزودن یک بند دوخطی به قانون شکل گرفت، به‌ تنهایی کافی بود تا هویت یک محله را نابود کند. افزایش‌اندک تراکم یا سطح اشغال، شاید در اعداد و ارقام ناچیز به‌نظر برسد، اما نتیجه‌اش چیزی فراتر از عدد بود: تخریب کامل بافت سنتی و جایگزینی آن با سازه‌هایی بی‌تناسب با هویت تاریخی محله.

 

این تجربه نشان داد؛ که بحران اصلی ما در مدیریت نهفته است. مدیریت یعنی توجه به همین جزئیات کوچک که می‌توانند سرنوشت یک شهر و خاطرات جمعی مردمانش را برای همیشه تغییر دهند. متأسفانه ما به‌اندازه‌ی کافی دلسوز نیستیم. افرادی که تخصص واقعی دارند را استفاده نمی‌کنیم.

 

 

 

مصاحبه کننده: محمد صالح‌زاده(روزنامه نگار و گزارشگر تحریریه مرور گیلان) 

مصاحبه شوند: دکتر محمد‌مهدی رئیس‌سمیعی(معمار و استاد دانشگاه) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۸:۴۴
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

چگونه توسعه شهری، قصه‌های منحصربه‌فرد شهرهایمان را به فراموشی سپرد؛

شهرهای بی‌هویت، آینه‌های شکسته توسعه

 

همه‌جا نغمه‌ای یکنواخت طنین‌انداز است و تکراری ملال‌آور سایه افکنده است. گویا شهرها در آینه‌ای شکسته، انعکاسی یکسان از یکدیگر یافته‌اند. هر مسافری که از جاده‌های خاکستری به شهر نزدیک می‌شود، پیش از آن‌که به قلب تپنده‌اش برسد، با دیوارهای سرد و سازه‌های مکعبی بی‌روح روبه‌رو خواهد شد. بلوک‌های بتنی، تابلوهای یکسان و ساختمان‌هایی که انگار از یک قالب بیرون آمده، در ورودی هر شهر به استقبال‌شان می‌آیند.

 

انگار همه شهر، لباس یکسانی به تن کرده، بی‌آن‌که نشانی از ساکنان و قصه‌هایشان به جا مانده باشد. دیگر آن رشتی که در داستان‌های رادی از آن صحبت به‌عمل می‌آمد، وجود ندارد. خیابان‌هایش، کوچه‌هایش و حتی عطر بازارش، گویی چیزی کم دارد. انگار هویت شهر زیر خروارها خاک مدفون شده و کسی به فکر بازگرداندنش نیست.

 

به‌جای آن‌که میراث نهان و پنهان شهر، آن داستان‌های ناگفته‌ای که از هسته مرکزی تا حاشیه‌هایش خفته‌اند را زنده کنند، مکعب‌های تنگاتنگ ساخته، پل‌های بتنی بی‌روح و اتوبان‌های پهن کشیده و هرچه بود را به حاشیه رانده‌اند. و به‌قول اکبر رادی، در آن هوای مرطوب، آدم‌ها خیلی زودتر از در و دیوار و سنگ و سفال شکسته می‌شوند.

 

شهرهای ما در روزگاری نه‌چندان دور، هر یک قصه‌ای منحصربه‌فرد برای گفتن داشتند. اما به‌تدریج زیر غبار افسارگسیخته‌ای که نامش را توسعه شهری گذاشته‌اند، تنها به سایه‌هایی از خود تبدیل شده‌اند و همچون کتابی که صفحاتش را باد برده، هویت‌شان را به فراموشی سپرده‌اند.

 

دیگر آن رشتی که در داستان های رادی از آن صحبت به‌عمل می‌آمد، وجود ندارد. خیابان‌هایش، کوچه‌هایش و حتی عطر بازارش، گویی چیزی کم دارد. انگار هویت شهر زیر خروارها خاک مدفون شده و کسی به فکر بازگرداندنش نیست

 

این روزها، تب برگزاری همایش‌ها و سمینارها در استان گیلان و شهر رشت به‌شدت بالا گرفته است. یکی پس ازدیگری،همایش‌هایی با عناوین پرزرق ‌و برق مانند«توسعه»،«توسعه‌گری»و «ساخت‌وساز» برگزار می‌شود. این رویدادها ممکن است تأثیراتی عمیق بر جای بگذارند که شاید تا یک دهه بعد در گیلان نمایان شود. آن‌زمان خواهد بود که می‌توان به‌چشم دید آیا این همایش‌ها به راستی به توسعه منجر شده‌اند یا اثری مخرب بر جای گذاشته‌اند.

 

در این میان نخستین همایش ملی«میراث پنهان شهر» هم‌زمان با روز جهانى میراث فرهنگی ناملموس در روز شنبه، نوزدهم مهرماه ۱۴۰۴ در محل رشت، چهارراه گلسار، سالن اجتماعات بانک ملى برگزار شد.

 

همایش «میراث پنهان شهر» با هدف بازشناسی و معرفی جنبه‌های کمتر شناخته‌شده میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی شهرها و با تمرکز بر لایه‌های پنهان شهر، از جمله مکان‌های رخدادهای فرهنگی و آیینی، سنت‌ها، خاطره‌ها، و میراث طبیعی نظیر رودخانه‌ها، گذرها و پل‌های تاریخی با محوریت رشت در دو پنل تخصصی برگزار شد.

 

شهرها، فراتر از میراث ملموس و کالبدی‌شان، گنجینه‌ای از میراث پنهان را در خود نهان دارند؛ میراثی که در مکان‌های فرهنگی و آیینی، سنت‌ها، خاطرات جمعی، فضاهای تاریخی و عناصر طبیعی مانند رودخانه‌ها، گذرگاه‌ها و پل‌های قدیمی ریشه دارد.

 

وقتی از میراث پنهان سخن می‌گوییم، به حواسمان رجوع می‌کنیم؛ به آن‌چه در شهرها و زندگی‌مان جریان دارد، اما از چشم، گوش و دیگر حواسمان دور مانده است. این میراث، گاه در پشت دیوارهای زمان پنهان شده، زیر خاک مدفون گشته یا هنوز کاوش نشده‌اند.

 

مصطفی پورعلی: امروزه به‌دلیل فراموشی و بی‌توجهی به برقراری نسبت بنا و ساخت‌وساز و ارتباطش با انسان، موضوع ساخت‌وساز تبدیل به ابزاری کالایی برای سکونت شده است، در حالی‌که سنت و تاریخ نشان می‌دهد؛ این دو عامل ارتباط ذاتی باهم دارند

 

صداهایی که دیگر به گوش نمی‌رسند، مانند نغمه‌ای محو در سکوت؛ عطرهایی که از مشاممان گریخته‌اند؛ طعم‌هایی که از ذائقه‌مان محو شده‌اند؛ و حس‌هایی که دیگر لمسشان نمی‌کنیم. نام‌هایی که تغییر کرده یا گم شده‌اند، داستان‌هایی که از یاد رفته‌اند و نشانه‌هایی که چون چراغی خاموش، دیگر نمی‌درخشند.

 

این‌ها همه بخشی از گنجینه‌ای هستند که در عمق وجودمان طنین‌اندازند همگی بخشی از این میراث‌اند؛ نشانه‌هایی از زیستن در جایی‌که شاید دیگر به چشم نیاید، اما در حافظه‌ی جمعی و ریشه‌های تاریخی‌مان زنده است. ما با حواسمان جهان را درک می‌کنیم و از طریق آن‌ها به این میراث متصل می‌شویم.

 

«سیدمحمد بهشتی، محمد‌منصور فلامکی، ابراهیم زراعی، محمود طالقانی، مصطفی پور‌علی، علیرضا قلی‌نژاد، سعید میر‌حسینی، یوسف سلمان‌خواه، آرش مهرگانی، بهزاد نیک‌فهم، بهرنگ دریای‌لعل، سعیده پور‌علی، مصطفی بلورچی و فرزاد رشیدی»، از جمله سخنرانانی بودند که در نخستین همایش ملی میراث پنهان شهر به سخنرانی پرداختند.

 

در ابتدای این همایش «مصطفی پورعلی»، مدیر اداره‌کل امور پایگاه‌های میراث ملی و جهانی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، ضمن قدردانی و خیرمقدم از سخنرانان و همراهان این همایش بیان کرد: همان‌طور که می‌دانید موضوع این همایش به‌نحوی اشاره به مواجهه به تاریخ دارد. تاریخ می‌تواند ذکر رویدادهایی از گذشته باشد.

 

وی در ادامه گفت: متأسفانه امروزه به دلیل فراموشی و بی‌توجهی به برقراری نسبت بنا و ساخت‌وساز و ارتباطش با انسان، موضوع ساخت‌وساز تبدیل به ابزاری کالایی برای سکونت شده است، در حالی‌که سنت و تاریخ نشان می‌دهد؛ این دو عامل ارتباط ذاتی باهم دارند.

 

سیدمحمد بهشتی: ما دچار نسیان شده‌ایم، شهر و محله‌مان را فراموش کرده‌ایم. اما در قلب شهرهای مان بحران مدنیت در حال افول بوده و اهلیت ما در مقیاس‌های مختلف در حال احیا است

 

«علیرضا قلی‌نژادپیربازاری»، مشاور و سرپرست‌ معاونت فناوری وکاربردی‌سازی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، نیز در این همایش به‌عنوان دومین سخنران بیان کرد: معماران و شهرسازان فراموش کرده‌اند که شهر را برای چه کسانی می‌سازند؟! آن‌ها به سراغ مردم و ساکنان شهر نمی‌روند. میراث پنهان شهر به این جنبه‌های مغفول مانده از شهر تأکید دارد.

 

«سیدمحمد بهشتی شیرازی»، استاد دانشگاه و مدیر فرهنگی برجسته و پژوهشگر فرهنگ ایرانی، نیز در این نشست به‌عنوان سخنران اصلی همایش میراث پنهان شهر، ضمن ضرورت احیای اهلیت در شهرهای کشور بیان کرد: ما دچار نسیان شده‌ایم، شهر و محله‌مان را فراموش کرده‌ایم. اما در قلب شهرهای مان بحران مدنیت در حال افول بوده و اهلیت ما در مقیاس‌های مختلف در حال احیا است.

 

 

استاد اسبق دانشگاه شهید بهشتی افزود: میراث پنهان همان اهلیت است که این اهلیت باید احیا شود. وقتی از میراث پنهان سخن می‌گوییم، ناخودآگاه به حواسمان رجوع می‌کنیم؛ چیزهایی که در شهرها و زندگی‌مان وجود دارند، اما از چشم، گوش و دیگر حواسمان پنهان مانده‌اند.

 

عضو هیأت امناء انجمن مفاخر معماری ایران اضافه کرد: این میراث، گاه در پشت دیوارهای زمان مخفی شده، زیر خاک مدفون گشته و یا اینکه هنوز باستان‌شناسان به سراغش نرفته‌اند. گاه صداهایی هستند که به گوشمان نمی‌رسند، مانند موسیقی که در سکوت محو شده است. بوهایی که دیگر استشمام نمی‌کنیم، طعم‌هایی که از یاد ذائقه‌مان رفته‌اند، نام‌هایی که تغییر کرده یا گم شده‌اند، داستان‌هایی که فراموش شده‌اند و نشانه‌هایی که مانند چراغی خاموش، دیگر نور نمی‌افشانند، و حس‌هایی که از لمس ما دور شده‌اند.

 

معاون اسبق وزیر و رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور در پایان خاطرنشان کرد: این‌ها همه بخشی از میراث پنهان‌اند؛ گنجینه‌هایی که از حواسمان گریخته‌اند، اما همچنان در جایی از وجودمان طنین‌اندازند. این‌ها دلالت بر بودن و زیستن در جایی دارند؛ جایی‌که شاید دیگر به چشم نیاید، اما در عمق تاریخ و حافظه‌ی جمعی ما ریشه دارد.

 

محمود طالقانی: زلزله رودبار بافت شهر رشت را دگرگون کرد و این شهر هرگز به هویت پیش از زلزله خود بازنگشت. وی در پایان خاطر نشان کرد: ما به این درک نرسیدیم که شهر باید اتوبان داشته باشد یا میراث پنهان خود را حفظ کند. میراث پنهان ما در حاشیه‌های شهر قرار دارد، جایی‌که اتوبان‌ها کشیده‌ایم و آن را نادیده گرفته‌ایم

 

«محمود طالقانی»، بنیانگذار و مجری طرح ایجاد موزه میراث روستایی گیلان، یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود که در این رویداد به بحران توسعه‌شهری افسارگسیخته پرداخت. طالقانی بیان کرد: من به‌اندازه آقای بهشتی خوش‌بین نیستم. بحث میراث پنهان شهرها در شرایط کنونی، با توجه به بحران توسعه شهری افسارگسیخته، موضوعی غیرواقعی و دور از دسترس به‌نظر می‌رسد.

مجـری پـروژه اطلس تاریخـی خلیج فارس با همـکاری دانشسـرای مطالعات عالی کاربردی پاریس فرانسـه افزود: ما با بحران بی‌هویتی شهری مواجه هستیم و این معضل گریبان‌گیر همه شهرهای ماست و شهرهای امروزی ما شبیه به هم شده‌اند.‌ ای کاش می‌توانستیم راه‌حلی برای بی‌هویتی شهرهایمان پیدا کنیم.

 

این استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه مطالعات شهری اضافه کرد: در ورودی شهرها، پیش از رسیدن به هسته اصلی، شاهد کارگاه‌های بزرگ و کوچک مکانیکی یکنواختی هستیم که در همه شهرهای کشور، از کاشان تا یزد و سایر شهرها از جمله رشت تکرار شده‌اند.

 

وی در رابطه با تغییرات تدریجی شهر رشت بیان کرد: زلزله رودبار بافت شهر رشت را دگرگون کرد و این شهر هرگز به هویت پیش از زلزله خود بازنگشت. وی در پایان خاطر نشان کرد: ما به این درک نرسیدیم که شهر باید اتوبان داشته باشد یا میراث پنهان خود را حفظ کند. میراث پنهان ما در حاشیه‌های شهر قرار دارد، جایی‌که اتوبان‌ها کشیده‌ایم و آن را نادیده گرفته‌ایم.

 

«بهزاد نیک‌فهم»، معمار و استاد دانشگاه، یکی دیگر از سخنرانان پنل همایش بود که در رابطه با کیفیت زیست در رشت به سخنرانی پرداخت.

 

بهزاد نیک‌فهم: وقتی نوشته‌های آقای رادی درباره‌ی رشت را می‌خوانیم که برای دهه‌های ۳۰ و ۴۰ است، عمیقا فکر می‌کنم دارم یک رویا یا خواب می‌بینم. چه عواملی وجود دارند که ما از رشتِ رادی می‌خوانیم و لذت می‌بریم، اما الان اگر برویم در رشت بگردیم، لذت نمی‌بریم؟

 

نیک‌فهم بیان کرد: به نسبت سال‌های قبل که در رشت زندگی می‌کردم، امروزه کیفیت زیست در این شهر به شدت پایین آمده است.

 

وی افزود: وقتی نوشته‌های آقای رادی درباره‌ی رشت را می‌خوانیم که برای دهه‌های ۳۰ و ۴۰ است، عمیقا فکر می‌کنم دارم یک رویا یا خواب می‌بینم. چه عواملی وجود دارند که ما از رشتِ رادی می‌خوانیم و لذت می‌بریم، اما الان اگر برویم در رشت بگردیم، لذت نمی‌بریم؟

 

مدیرعامل شرکت آرابسک نقش شمال اضافه کرد: چرا ما در پیاده‌راه رشت، قدم‌زنی معنا‌داری نداریم و یک آشوب و آشفتگی را مشاهده می‌کنیم؟ آن‌زمان که من بچه بودم، گاری‌کبابی‌ها برای گاراژ بودند و تعرض به خیابان نمی‌کردند. چرا رشت به‌جای فرهیختگی، به بوی چربی معروف شده است؟

 

عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد گفت:ما گیلانی‌ها خیلی ظرفیت‌مان بالاست، خیلی آبرو‌داری می‌کنیم؛ وقتی مهمان می‌آید، حاضریم مرغ و خروس بکشیم و مهمان را نگه داریم، اما نگوییم اینجا چه خبر است! انگار پشت یک حال خوب شهر باران، آن آلودگی رودخانه و شیرابه فراموش شده است.

 

این عضو نظام مهندسی استان گیلان در پایان خاطر نشان کرد: بخشی از خاطرات زیسته‌ی ما باید به‌صورت تاریخ شفاهی جمع‌آوری شوند. من ۳ الی ۴ سال است که از معماری پول درنمی‌آورم و سراغ تاریخ شفاهی رفته‌ام تا آن‌ها را ثبت و ضبط کنم. این موارد در میراث پنهان شهر بسیار مهم هستند.

 

مصطفی بلورچی: پیدایی هویت مکان‌ها از فضاهای گمشده یکی از مخاطره‌آمیزترین و چالش برانگیز‌ترین پروژه‌های مطالعاتی در حوزه معماری و شهرسازی است. بازآفرینی تصویری و طراحی تصوری و شهودی در ارتباط با مکان‌های ناپیدا در شهر رشت یکی از اهداف اصلی پژوهش است

 

«مصطفی بلورچی»، یکی دیگر از سخنرانان همایش میراث پنهان رشت بود. وی که در طی سال‌های گذشته با انجام پژوهش‌های تاریخی، فرهنگی و معماری توانست به پژوهش‌های مهمی در حوزه بناهای تاریخی رشت دست یابد و همواره از دغدغه‌هایش برای توسعه رشت و حفظ و بازسازی میراث پیشنیان بود، صحبت کرد.

بلورچی در این همایش بیان کرد: پیدایی هویت مکان‌ها از فضاهای گمشده یکی از مخاطره‌آمیزترین و چالش‌برانگیز‌ترین پروژه‌های مطالعاتی در حوزه معماری و شهرسازی است.

 

مدیرعامل شرکت پایش فناوری‌های معمارانه افزود: رشت شهری با تاریخ غنی‌ست که از ساختار فضایی و کالبدی آن تا پیش از دوره قاجار، اسناد کمی یافت شده است. بازآفرینی تصویری و طراحی تصوری و شهودی در ارتباط با مکان‌های ناپیدا در شهر رشت یکی از اهداف اصلی پژوهش بوده که نیاز بود تا فضاها و بناهای ناشناخته را از غبار تاریخ بیرون بکشیم و در این مسیر از اسناد تاریخی و همچنین تاریخی شفاهی مردم قدیم استفاده کردیم تا از آن در بازآفرینی تصویری شهر استفاده کنیم.

 

گفتنی است؛ محمد منصور فلامکی، سعید میرحسینی، فرزاد رشیدی، آرش مهرگانی، یوسف سلمان‌خواه، بهرنگ دریای لعل از دیگر سخنرانان نخستین همایش ملی «میراث پنهان شهر» بودند، که در این رویداد سخنرانی ایراد کردند.

نویسنده: محمد صالح زاده( گزارشگر تحریریه مرور گیلان) 

عکاس: سپهر محمودیان

انتشار در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴

photo_2025-10-12_02-21-04

photo_2025-10-12_02-21-08 (2)

photo_2025-10-12_02-21-08 (3)

photo_2025-10-12_02-21-08

photo_2025-10-12_02-21-09 (2)

photo_2025-10-12_02-21-09

photo_2025-10-12_02-21-10

photo_2025-10-12_02-21-11

photo_2025-10-12_02-21-22

photo_2025-10-12_02-21-24

photo_2025-10-12_15-45-43

photo_2025-10-12_15-46-40

photo_2025-10-12_15-46-40

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۷:۲۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

بلندمرتبه‌سازی ضد محیط‌زیستی در راه گیلان؛

کمبود مسکن یا سوداگری دلالان؟

 

شهروندان استان مازندران، همجوار با گیلان، در اقدامی به‌موقع و آگاهانه، از وزیر راه و شهرسازی و استاندارشان خواسته‌اند تا هرگونه تصمیم غیرکارشناسی درخصوص صدور مجوزهای بلندمرتبه‌سازی و احداث برج‌های بلند در مازندران را به‌دقت بررسی، ارزیابی و تعیین تکلیف کند.

 

این درخواست در قالب یک کارزار گسترده و جمعی، از سوی بومیان، دوستداران محیط‌زیست، محققان و دوستداران خطه مازندران تدوین و منتشر شده است. در این نامه سرگشاده، به صراحت تاکید شده که برج‌سازی در مازندران نه‌تنها کمکی به حل بحران مسکن نمی‌کند، بلکه در عمل، تصمیمی ضدمردمی و ضدمحیط‌زیستی است؛ اقدامی که به نابودی شالیزارها، جنگل‌ها، منابع آب زیرزمینی و در نهایت، امنیت غذایی کل کشور منجر خواهد شد.

 

استان‌های گیلان، مازندران و گلستان، به‌عنوان سه استان همجوار در کرانه دریای کاسپین، از منظر جغرافیایی، اقلیمی و فرهنگی، شباهت‌های برجسته‌ای با یکدیگر دارند و همچون یک خط جغرافیایی پیوسته، هویت منطقه‌ای مشترکی را تشکیل می‌دهند.

 

ویژگی‌های مشترک همچون آب‌وهوای مرطوب، طبیعت سرسبز، کشاورزی غنی و جاذبه‌های گردشگری ساحلی، این مناطق را به یک کل واحد تبدیل کرده است. چالش‌های مشابهی نظیر مدیریت منابع آب، مدیریت پسماند و فاضلاب، حفاظت از محیط زیست و دستیابی به توسعه پایدار نیز در این نواحی مشهود است.

 

بنابراین، در طراحی و اجرای طرح‌های توسعه‌ای، ضروری است این سه استان به‌صورت یکپارچه و با توجه به ویژگی‌ها و نیازهای مشترک‌شان مورد برنامه‌ریزی قرار گیرند تا هماهنگی و اثربخشی اقدامات در این خطه پیوسته، بیش از پیش تقویت شود.

 

کارزار بومیان مازندران در شرایطی منتشر شده که پیشتر، نماینده عالی دولت در استان گیلان، بلندمرتبه‌سازی را به‌عنوان الزامی اجتناب‌ناپذیر برای مقابله با نابودی اراضی کشاورزی مطرح کرده و با هماهنگی وزارت راه و شهرسازی، ۲۰ نقطه را برای اجرای این طرح در گیلان مشخص کرده است.

 

مراحل اولیه مطالعاتی این پروژه در وزارتخانه مربوطه و اداره کل راه و شهرسازی استان در حال پیگیری است و گروه‌های مشاور درگیر تهیه طرح‌های مطالعاتی، مکان‌یابی و مقدمات فنی هستند. افزون بر این، شهرداری رشت به‌صورت مستقل، قراردادی با یکی از شرکت‌های مهندسی مشاور برای مکان‌یابی عرصه‌های مستعد بلندمرتبه‌سازی امضا کرده و این روند را تسریع بخشیده است.

پیش از هر چیز، باید اذعان داشت که بخش عمده پروژه‌های ساختمانی و برج‌سازی در استان‌های شمالی، نه‌تنها به رفع کمبود مسکن در شهرهای این مناطق کمکی نمی‌رساند، بلکه فرصت‌های سوداگری در حوزه زمین، املاک و مستغلات را دوچندان می‌سازد.

 

همان‌گونه که در این کارزار به‌درستی اشاره شده، این پروژه‌ها عمدتا نه برای تامین نیازهای بومیان، بلکه برای سرمایه‌گذاران غیربومی و دلالانی طراحی شده‌ که سودای تبدیل زمین‌های حاصل‌خیز به «طلای ساختمانی» را در سر می‌پرورانند.

 

در سال‌های اخیر، برگزاری نشست‌های متعدد در حوزه ساخت‌وساز با حضور سازندگان و نمایش‌های تبلیغاتی پرزرق‌وبرق در این استان‌ها، مزید بر علت است و گواهی بر تغییرات جدی و برنامه‌ریزی‌شده‌ای است که با شتاب در حال شکل‌گیری هستند.

 

این تحولات در حالی رخ می‌دهد که مهاجرت‌های گسترده به سوی استان‌های شمالی – ناشی از عواملی چون تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا، فرونشست زمین و بحران‌های زیست‌محیطی در سایر نقاط کشور- تنها افزایش سرسام‌آور قیمت املاک، زمین و مستغلات را برای مردم بومی گیلان، مازندران و گلستان به ارمغان آورده است.

 

این جابه‌جایی‌های جمعیتی، ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اکولوژیکی این استان‌ها را دگرگون ساخته و چالش‌های عمیقی را بر جای گذاشته است. از آن‌جا که این سه استان در یک چارچوب جغرافیایی مشخص و یکپارچه قرار دارند، هم‌اکنون با چالش‌ها و معضلاتی نظیر کمبود اراضی کشاورزی، کمبود مسکن، مدیریت ناکارآمد پسماند و فاضلاب، و مشکلات محیط‌زیستی مواجه‌اند.

 

از سوی دیگر، مهاجرت به این استان‌ها عمدتا از مناطقی انجام می‌شود که خود با بحران‌هایی مانند کمبود آب، مسائل محیط‌زیستی، و تغییرات اقلیمی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. بنابراین، اجرای طرح‌هایی بدون پشتوانه کارشناسی مستقل، مطالعات محیط‌زیستی معتبر، و اسناد علمی، بی‌تردید فشار مضاعفی بر منابع این استان‌ها وارد می‌کند و به تشدید بحران‌های موجود خواهد افزود.

 

نویسنده: محمد صالح‌زاده (دانش‌آموخته کارشناسی ارشد شهرسازی-گرایش برنامه‌ریزی منطقه‌ای)

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ  ۸ مهر ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۷:۲۴
محمد صالح زاده رشتی نژاد