شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

شَهر نوشت های محمد صالح زاده رشتی نژاد

روزنامه نگار - پژوهشگر مسایل شهری

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کشاورزی» ثبت شده است

 

حلقه مفقوده صنایع تبدیلی: جزیره های منقطع و کور

چالش ها و مصایب از تولید به مصرف محصولات کشاورزی در بازارهای جهانی

چرخش و تغییر محور در صنعت کشاورزی یک مفهوم ساده نیست، یک ضرورت برای ایجاد یک سیستم غذایی پایدار و انعطاف پذیر است. در واقع، هر کشور صنعتی روند صعودی اقتصاد ملی خود را با دگرگونی در بخش کشاورزی آغاز کرده است. 

 

اساسا پیوند انسان و کشاورزی را به بیش از ۱۰ هزار سال پیش نسبت می دهند، آن زمان که با تغییر در سبک زندگی شکارچی-گردآورنده به نفع سکونتگاه های دایمی و در پی آن تامین مواد غذایی مطمئن، تحولی در جوامع و شیوه های زندگی مردم رخ داد، که به انقلاب کشاورزی در عصر نوسنگی معروف شده است.

توسعه کشاورزی؛ کانون و محور اصلی برنامه ریزی ها در سطوح ملی، منطقه ای و محلی محسوب می شود. این فرایند بعنوان سیاستی بنیادین در اغلب کشورهای دنیا زمینه ساز توسعه ملی و تولید ناخالص داخلی قلمداد می شود. این بخش نقش های استراتژیکی همچون ایجاد امنیت غذایی با افزایش تولید محصولات کشاورزی، ایجاد تحرک چرخه صنعت روستایی با ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی، ارزآوری در بخش صادرات و اشتغال زایی را به همراه دارد. در اقتصاد کشاورزی معاصر؛ صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته، عامل مهمی در فرآوری محصولات کشاورزی هستند: از یکسو ارزش افزوده محصولات اولیه را ارتقا میدهد، و از سوی دیگر محصولات جدیدی را وارد بازار میکنند، که با بواسطه تکنولوژی مدرن بدست آمده اند.

پروژه توسعه خوشه ای در کشور توسط سازمان صنایع با عنوان خوشه های صنعتی برای ۵۰۰ واحد خوشه راه اندازی و نقشه خوشه ای کشور نیز تهیه شد. در استان ها شرکت شهرک های صنعتی متولی این پروژه شده اند. براساس تعریف سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی، خوشه صنعتی مجموعه ای از واحدهای کسب وکار است که در یک منطقه جغرافیایی مشخص و با یک یا چند گرایش صنعتی مشترک متمرکز شده‌اند، که با همکاری و تکمیل فعالیت های یکدیگر به تولید و عرضه کالاها می پردازند. خوشه های صنعتی می توانند موتور محرک اقتصاد ملی و منطقه ای باشند. در پروژه توسعه خوشه ای، یک نفر واجد شرایط از نظر تخصص و آشنایی با صنعت مورد نظر، با ورود در مجموعه بعنوان “عامل توسعه خوشه”، با ایجاد هم افزایی درونی در پیشرفت آن اثر می گذارد.

دکتر سیدحسین پیمان می گوید: با توجه به علاقه، ارتباط با عوامل خرد و کلان این صنعت و تخصص و تحقیقات دانشگاهی از سال ۱۳۸۸ بعنوان عامل توسعه خوشه در صنعت شالیکوبی گیلان انتخاب شدم. برای ایجاد توسعه در صنعت شالیکوبی در قالب این پروژه فعالیت را آغاز کردیم، عامل توسعه پس از مطالعه بر صنعت، با ذی نفعان آن صنعت ارتباط برقرار کرده و نهادهای پشتیبان را شناسایی می کند، تا بتواند میان ذی نفعان و نهادهای پشتیبان ارتباط و هم افزایی ایجاد کند. تا پیش از این در صنعت فوق، تکنولوژی کاملا سنتی بود. اما با دوره های آموزشی متعدد و اجرای تورهای خارجی و داخلی و ورود شرکت های خارجی تغییرات بسزایی در صنایع شالیکوبی گیلان ایجاد شد.

وی در ادامه می افزاید: به جرات می توانم بگویم، امروزه صنعت شالیکوبی نسبت به اوایل دهه ۹۰ توسعه قابل توجهی داشته است. این را باید اضافه کنم: اگر سرمایه گذاری دولت نبود، این پروژه به انجام نمی رسید. در واقع هرجا متولیان دولتی در راستای اجرای پروژه ای موضوعی را جدی گرفته اند، کار با پیشرفت همراه بوده است. همین پروژه در صنعت چای هم اجرا شد، و عامل توسعه خوشه در صنعت چای نیز ارتباط خوبی با ذی نفعان، کشاورزان، تولید کنندگان و نهادهای پشتیبان داشت. اما متاسفانه با توجه به ارزش افزوده تولیدات انواع محصولات کشاورزی گیلان، در سایر خوشه های صنعتی کسب و کار مرتبط با کشاورزی آنچنان موفق نبوده ایم.

 

 اگر برند کیوی زسپری در نیوزلند با کیفیت پایین تر، در بازار جهانی گران تر از کیوی گیلان به فروش می رود، به این دلیل است؛ ۱۲ هزار تولید کننده کیوی در نیوزلند پس از برداشت محصول، به ۲۵ الی ۳۵ واحد بسته بندی و سورتینگ ارسال می کنند، ۱۲ هزار تولید کننده و ۳۵ واحد سورتینگ با همدیگر سهام دار یک شرکت تعاونی به اسم زسپری هستند.

 

با توجه به تولید بیش از ۳ میلیون تن محصولات کشاورزی در استان گیلان که شامل ۷۰ نوع تولید در بخش زراعی، باغی، دامی و شیلات است، سیاست گذاری دولتی با بهره گیری از برنامه ریزی توسعه از جمله پروژه توسعه خوشه ای که در استان آزمون خود را پس داده، بسیار ضروری است. بعنوان مثال؛ امروزه نیمی از تولیدات کیوی گیلان در بازار جهانی بفروش میرسد و از بنادر شمالی کشور از طریق اوراسیا به اروپا و از طریق جنوب به کشورهای عربی منتقل می شود، بنابراین کیوی از محصولاتی است که نیازمند ساماندهی در الگوی کشت، مدیریت در تولید و پخش و همچنین افزایش صنایع مرتبط از جمله؛ سورتینگ و بسته بندی و فرآوری است. اگر برند کیوی زسپری در نیوزلند با کیفیت پایین تر، در بازار جهانی گران تر از کیوی گیلان به فروش میرود، به این دلیل است؛ ۱۲ هزار تولید کننده کیوی در نیوزلند پس از برداشت محصول، به ۲۵ الی ۳۵ واحد بسته بندی و سورتینگ ارسال می کنند، ۱۲ هزار تولید کننده و ۳۵ واحد سورتینگ با همدیگر سهام دار یک شرکت تعاونی به اسم زسپری هستند. نه اینکه واحدهای صنایع تبدیلی و تاجران در نیوزلند، هرکدام به تنهایی در صادرات فعالیت داشته باشند.

در استان گیلان؛ علیرغم وجود تعداد قابل‌توجهی از بنگاه‌های کوچک، متوسط و حتی بزرگ، این بنگاه‌ها نتوانسته اند در اقتصاد کشور، تولید ناخالص داخلی و ارز آوری صادرات به‌عنوان یک بخش اثرگذار به ایفای نقش بپردازند و با معضلات و مشکلات متعددی روبرو هستند که کاهش توان رقابتی آن‌ها در عرصه داخلی و بین‌المللی را به دنبال داشته است. شناسایی مناطق دارای پتانسیل های اقتصادی، به ویژه در عرصه تولید و فرآوری محصولات کشاورزی و سرمایه گذاری هدفمند در مناطق روستایی و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به کشاورزی از مباحث مهم در برنامه ریزی منطقه ای و روستایی محسوب می شود.

 

نویسنده: محمد صالح زاده

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ 8 دی 1402 

http://mroor.org/el5

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۲ ، ۱۹:۱۸
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

پاشنه آشیل صنایع تبدیلی [فقدان بازار – ناتوانی فروش]

چالش ها و مصایب تولید به مصرف در بازارهای منطقه

صنعت کشاورزی فعالیت ها و زمینه های متنوعی را شامل می شود، از یکجایی به بعد که برخی آن را به بعد انقلاب صنعتی، و برخی به جنگ های بین الملل نسبت می دهند، طی توافقی به این نتیجه دست یافتند که کشاورزی خودمصرفی پاسخگوی روستاییان نیست. بیش از هر عاملی در این تغییر از کشاورزی معیشتی به کشاورزی تجاری، وجود مازاد تولید موثر بود. صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به کشاورزی، این صنایع به محصولات کشاورزی متکی و نهاده اولیه آن ها از محصولات کشاورزی و دامی تامین می شود.

 رشد و گسترش صنایع تبدیلی کشاورزی و راه اندازی جریان تولید همه جانبه بعنوان پشتیبان و مکمل بخش کشاورزی، با ایجاد زنجیره باعث رونق و توسعه فضاهای کسب و کار و کارآفرینی، افزایش اشتغال، کاهش مهاجرت، کاهش ضایعات کشاورزی، افزایش صادرات و ارز آوری می شود.

 

 

کارشناس کشاورزی: قیمت کیوی استان زیر ۱ دلار بازار جهانی است، در صورتی که قیمت آن در بازار جهانی ۴ دلار است

 

طبق آخرین آمارها در استان گیلان؛ یک بررسی میدانی می گوید: سالیانه ۳ میلیون تن محصول کشاورزی تولید می شود که از مجموع ۷۰ نوع محصول، ۱۵ نوع خاصِ گیلان و ۷ نوع از آن، قابلیت مهمی در عرصه صادرات دارند. با توجه به رتبه دوم کشوری در تولید شلتوک برنج و رتبه اول از لحاظ کیفیت و تولید ۷۵۰ هزار تن برنج سفید تا به امروز این استان نتوانسته است در بخش فرآوری برنج گام موثری بردارد، با فرآوری و پایدار سازی سبوس برنج از لطمه آفت و بیماری صعب العلاج سرطان جلوگیری می شود، ضایعات برنج را به خوراک دام تبدیل می کنند، حال آنکه می توانستیم با برنامه ریزی، برنج قهوه ای و سبوس برنج را در بین جامعه و تولید کنندگان جا بیندازیم، سبوس برنج بیش از ۲ برابر قیمت برنج در بازار جهانی است، که باعث ارزآوری و افزایش تولید ناخالص داخلی می شود. نزدیک به دو دهه می شود که در گیلان تولید کیوی رواج یافته و در سال های اخیر به یکی از قطب های صادرکننده کیوی در کشور رسیده ایم، اما تا به امروز فروش کیوی استان در بازار جهانی تنها به صورت خام فروشی صورت می پذیرد.

 یکی از کارشناسان حوزه کشاورزی می گوید: قیمت کیوی استان زیر ۱ دلار بازار جهانی است، در صورتی که قیمت آن در بازار جهانی ۴ دلار است. برند زسپری در نیوزلند که از تولید کنندگان و صادر کنندگان معروف کیوی در جهان است، با فرایند سورتینگ و بسته بندی نبض بازار جهانی را در دست دارد، با اینکه کیفیت کیوی نیوزلند نسبت به کیوی گیلان زمین تا آسمان فرق دارد. با مقدار ۲۲.۳۰۱ تن تولید فندق در ۱۸ هزار هکتار باغ در شهرهای؛ رودسر، املش، سیاهکل، رودبار، تالش و آستارا و ۵۹ هزار و ۴۰۰ بهره بردار با ارزش ریالی بیش از هزار و ۴۱۰ میلیارد تومان  رتبه اول کشور را داراست، که تا چند سال قبل تولیدات این محصول که دارای ارزش غذایی بالایی هستند، به استان قزوین منتقل می شد، تا آنجا در چرخه فرآوری قرار گیرد و سپس با نام برند فرآوری استان همجوار به بازار فروش می رسید.

 

 

 

 باغدار می گوید: طی این سالها، بدلایل اقتصادی و افزایش هزینه برداشت از جمله؛ کارگر، حمل و نقل و غیره برایمان مقرون به صرفه نیست، تا در زمان معین محصولات را برداشت کنیم، بخاطر همین بخشی از محصولات به  آشنایان و همسایگان واگذار می شود تا مصرف کنند. بخش قابل توجهی از آن نیز در پای درختان نابود می شود.

 

طبق گفته کارشناس بازرگانی سازمان جهاد چند واحد فرآوری فندق در شرق گیلان به بهره برداری رسیده اند که نه تنها در بخش برشته و خشک کردن و بسته بندی بلکه در بخش استخراج کره و روغن نیز فعالیت دارند. همچنین در تولید بادام با ۸۴۵/۱۰ تن در رتبه اول کشور قرار داریم، با توجه به اینکه حدود ۴۰ الی ۵۰ درصد از وزن فندق و بادام از اسیدهای چرب اشباع نشده تشکیل و بجای سایر روغن های رایج مورد استفاده قرار می گیرند، بخش فرآوری این محصولات با توجه به ظرفیت های تولید کشاورزی استان گیلان بسیار حایز اهمیت و سود آور است. طبق آمار سازمان جهاد کشاورزی گیلان در سال ۱۴۰۱ در تولید انواع مرکبات در رتبه پنجم کشور قرار گرفته ایم، در بخش صنایع تبدیلی مرکبات نیز دو کارخانه فرآوری در شرق گیلان به ظرفیت ۴۰ هزار تن فعال هستند. به گفته معاون بازرگانی صنایع تبدیلی جهاد کشاورزی این دو واحد بدلیل مسایل داخلی و عدم بروز رسانی ماشین آلات از پتانسیل های تولید مرکبات در استان استفاده نمی کنند. در سال های اخیر بخشی از محصول مرکبات اعم از پرتغال، نارنگی، نارنج و … بر روی زمین و زیر درختان به ضایعات تبدیل میشود، یکی از باغداران میگوید: طی این سالها، بدلایل اقتصادی و افزایش هزینه برداشت از جمله؛ کارگر، حمل و نقل و غیره برایمان مقرون به صرفه نیست، تا در زمان معین محصولات را برداشت کنیم، بخاطر همین بخشی از محصولات به  آشنایان و همسایگان واگذار می شود تا مصرف کنند. بخش قابل توجهی از آن نیز در پای درختان نابود می شود.

 

با توجه به شرایط جغرافیایی و آب و هوایی استان گیلان و مجاورت با دریای کاسپین، بهره گیری از نزولات جوی فراوان و خاک حاصلخیز باعث شده که این منطقه یکی از قطب های کشاورزی کشور محسوب شود

 

 

مهرداد رحمانی، عضو هیات علمی شهرسازی دانشگاه تهران در مورد بندر اُردو در ترکیه که در تولید و فرآوری فندق در جهان معروف و بازارهای مختلف اروپا را در دست دارد، میگوید: ویژگی ممتاز اقتصاد کشاورزی کلانشهر اُردو در طی چند سال اخیر که جهان درگیر پاندمی کرونا بود، باعث شکل گیری برنامه ریزی توسعه اقتصادی این شهر شد، تولید فندق در اُردو سطح زیر کشت زیادی را به خود اختصاص داده، به همین دلیل متناسب با تولید این محصول در ۴ سال اخیر؛ ۳ کارخانه فرآوری و شکلات سازی در این شهر به بهره برداری رسید، روند صنعتی شدن کشاورزی در این شهر با جذب سرمایه گذاری های خصوصی و وام های بین الملل صورت گرفته، که در صادرات فرآوری فندق به اروپا و تولید ناخالص داخلی نقش ویژه ای را ایفا می کند. توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی اُردو در توسعه حمل و نقل این شهر با احداث فرودگاه، افزایش خطوط ریلی و ساخت مناطق لجستیکی از دیگر ایده های محقق شده متناسب با کارکرد کشاورزی است.

با توجه به شرایط جغرافیایی و آب و هوایی استان گیلان و مجاورت با دریای کاسپین، بهره گیری از نزولات جوی فراوان و خاک حاصلخیز باعث شده که این منطقه یکی از قطب های کشاورزی کشور محسوب شود. مجموع مساحت اراضی کشاورزی در این استان حدود ۴۲۸۱۴۶ هکتار است، که شامل ۳۱۰۱۱۹ هکتار اراضی زراعی و ۱۱۸۰۲۷ هکتار اراضی باغی است. میزان کل تولید محصولات کشاورزی استان ۲۴/۳ میلیون تن (متشکل از ۱۶۶۵۷۳۲ تن محصولات زراعی، ۷۶۱۸۶۳ تن محصولات باغی، ۶۱۹۴۷۲ تن محصولات دامی، ۷۱۴۵۲ تن آبزیان، ۵۶۸ تن پیله تر ابریشم و ۱۷۷۸۵۵ تن چوب و علوفه منابع طبیعی با ارزشی بالغ بر ۱۰۴۳ هزار میلیارد ریال است.

 

 

دکتر سید حسین پیمان: صادرات کشاورزی در کشوری مثل هلند، ۹۰ میلیارد دلار است. اما در استان های گیلان و مازندران که بهشت برین هستند، کشاورزی در درآمد این مناطق فقط ۱۵ درصد نقش دارد.

 

پرسشی که در این میان وجود دارد، اینست: در طی دهه ها با وجود پایه ای بودن اقتصاد کشاورزی در استان و تولید انواع محصولات کشاورزی که امنیت غذایی را در سطوح منطقه ای و ملی در پی دارد، و صادراتی که در تولید ناخالص داخلی و ارزآوری موثر است. چرا آنگونه که انتظار میرفت، در رونق و توسعه کشاورزی و صنایع مرتبط با آن پیشرفتی حاصل نشد و به نوعی با بهره وری نامناسب و عدم توسعه کشاورزی همگام با صنعت در مناطق روستایی روبرو هستیم؟  آیا در مناطق مختلف استان، استقرار عادلانه صنایع رخ داده است؟ توسعه صنایع تبدیلی همگام با الگوی کشت بوده است؟

 

دکتر سید حسین پیمان، عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان در این مورد می گوید: مهمترین مشکل ما در سازمان های تخصصی و استراتژیک اینست، که اهل فن در جایگاه خودش قرار نگرفته، ما در حوزه صنایع تبدیلی پیشرفت هایی داشته ایم، اما برای استفاده بیشتر از ظرفیت کشاورزی باید برنامه ریزی و هدفگذاری کنیم و سپس به سمت برنامه و هدف مورد نظر حرکت نماییم. صادرات کشاورزی در کشوری مثل هلند، ۹۰ میلیارد دلار است. اما در استان های گیلان و مازندران که بهشت برین هستند، کشاورزی در درآمد این مناطق فقط ۱۵ درصد نقش دارد. صنایع تبدیلی در استان هایی مثل گیلان که تولید محصولات کشاورزی نقش ویژه ای دارد، نیازمند اراده ای پولادین برای توسعه و گسترش زیرساخت است. گسترش زیرساخت در بخش صنایع تبدیلی باعث می شود که سرمایه گذار در این بخش فعالیت کند. بنابراین باید در این بخش دستورالعمل های فنی لازم برای احداث، توسعه و بهبود صنایع اجرایی شود.

 

 

قاسم جواد زاده: صنایع تبدیلی نداریم، اما در واقع الگوی کشت ایراد داشته که این اتفاق افتاده. در مورد صنایع تبدیلی باید بدانیم، هر محصولی بدرد فرآوری نمی خورد. صنایع تبدیلی، پل ارتباطی میان تولید و بازار است. مهم ترین مشکل در فرایند تولید محصولات کشاورزی، فروش و بازار است، که نقش این صنایع در اینجا بسیار حایز اهمیت است.

 

عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی گیلان در ادامه افزود: حدود ۲۵ سال قبل برای طرحی دانشجویی مصاحبه هایی با برخی از تکنسین های ماشین آلات کشاورزی انجام دادم، آن زمان دو طرف میدان صیقلان، کارگاه های ماشین آلات و تراشکاری مربوط به کشاورزی بود، تقریبا سازنده ها و تکنسین های ماشین آلات شالیکوبی در این محدوده مستقر بودند، از مرحوم فدایی(تعمیرکار ماشین آلات کشاورزی) پرسیدم، چرا بر روی دستگاه های جدید کار نمی کنید، و در این زمینه نوآوری ندارید؟ پاسخ داد: من الان یک دستگاه جدید می سازم و برای عرضه در بازار می آورم، فورا کاسب های دیگر که سرمایه دارند، از دستگاه من به تعداد زیاد کپی کرده و وارد بازار می کنند، به این طریق بازار فروش را از من می گیرند. چرا من باید این کار را کنم و دیگری سودش را ببرد؟ در واقع مرحوم فدایی در ۲۵ سال قبل از مالکیت معنوی و ثبت اختراع امروزی صحبت می کرد. پس از گذشت اینهمه سال ما هنوز نتوانسته ایم، قانون ثبت اختراع مان را تثبیت کنیم. تا با اجرای این قانون جلوی متخلفینی که از نوآوری دیگران، کپی می کنند، گرفته شود. مساله دستورالعمل و قانون از زیرساخت های مهم حوزه صنایع تبدیلی است، که با بروز رسانی و اجرای درست و محکم قوانین باعث خواهیم شد؛ سرمایه گذار و کارآفرین در حوزه صنایع تبدیلی وارد و صنایع جدیدی را راه اندازی نمایند.

 

قاسم جواد زاده، معاون بازرگانی صنایع تبدیلی سازمان جهاد کشاورزی گیلان در مورد صنایع مرتبط با کشاورزی عنوان کرد: صنایع تبدیلی موتور محرک بخش اقتصادی به ویژه کشاورزی است. سابق کشاورزی را به سه بخش؛ کاشت، داشت و برداشت تقسیم می کردند، امروزه بخش چهارمی با عنوان فروش(بازار) نیز به بخش کشاورزی افزوده شده. در یک محصول وقتی بیش از اندازه تولید داریم، و محصول بازار فروش ندارد، میگویند: صنایع تبدیلی نداریم، اما در واقع الگوی کشت ایراد داشته که این اتفاق افتاده. در مورد صنایع تبدیلی باید بدانیم، هر محصولی بدرد فرآوری نمی خورد. صنایع تبدیلی، پل ارتباطی میان تولید و بازار است. مهم ترین مشکل در فرایند تولید محصولات کشاورزی، فروش و بازار است، که نقش این صنایع در اینجا بسیار حایز اهمیت است.

جواد زاده در مورد صنایع تبدیلی استان افزود: حدود ۲۲۹۳ پروانه بهره برداری در حوزه های مختلف صنایع تبدیلی داریم، ظرفیت اسمی و عملی این واحدها به ترتیب؛ چیزی حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تن و ۱ میلیون و ۹۵۰ هزار تن است.

در بخش دیگری ایشان افزود: ما در بخش صنایع تبدیلی کشاورزی گیلان دو قابلیت بسیار بزرگ داریم: یک؛ بیش از ۷۰ درصد متولیان و مدیران این واحدها دارای تحصیلات آکادمیک هستند، در صورتی که در بخش کشاورزی این رقم بسیار کمتر است. دو؛ بسیاری از واحدهای صنایع تبدیلی ما از لحاظ مالی توانمندتر از سرمایه گذاران بخش کشاورزی هستند.

 وی در ادامه می گوید: از نظر تعداد پروانه بهره برداری در صنایع تبدیلی رتبه یک، از نظر ظرفیت فرآوری عملی رتبه چهار و از نظر اشتغال با ۱۵۰۰۰ نفر رتبه دو کشور را داریم.

 وی در مورد طرح های در دست  اجرای این حوزه اشاره داشت: حدود ۳۲۳ جواز با ظرفیت اسمی ۲ میلیون تن در حوزه صنایع تبدیلی داریم، که با ۱۴ هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری در نظر داریم؛ حدود ۴ هزار و ۵۰۰ شغل ایجاد نماییم. این واحدها از پیشرفت فیزیکی ۲۰ تا بالای ۷۰ درصد برخوردارند. بالای ۶۰ درصد پیشرفت فیزیکی، ۶۶ طرح در ۱۶ شهرستان با ظرفیت اسمی ۲۶۳هزار تن داریم، بالای ۶۰ درصد پیشرفت فیزیکی یعنی؛ زمین، تاسیسات، ساختمان و بخشی از ماشین آلات تهیه شده و اگر حدود ۴۰۰ میلیون تومان تسهیلات بگیرند، بیش از  ۹۱۱ نفر شغل ایجاد می کنند.

 

 

قاسم جواد زاده: تسهیلات با نرخ بهره برای صنایع تبدیلی در نظر گرفته شد، اما مستمر و با برنامه نبوده، همین عامل باعث شده که سرمایه گذار برای سرمایه گذاری در استان با امنیت و اعتماد وارد نشود.

 

با پیشرفت ۷۰ درصد، ۱۸ طرح داریم که ۱۵۰ هزار تن به ظرفیت موجود اضافه می کند و حدود ۲۵۰ میلیارد تسهیلات احتیاج دارند، تا ۴۰۰ شغل ایجاد نمایند. استانی که بیش از ۷۰ درصد از تولیدات خود را در چرخه فرآوری قرار دهد، یقینا پتانسیل خوبی در زنجیره های ارزش کالاست. چیزی حدود ۱۴۰۰ کارخانه از ۲۲۹۳ مربوط به شالیکوبی و تولید برنج است. از این مقدار ۷۴۰ الی ۷۵۰ تعداد کارخانه تولید برنج بروزرسانی شده و حدود ۳۴۰ کارخانه نیز رتبه گرفته اند. آنهایی که دارای رتبه هستند، یعنی اصلاح ساختار در این واحدها صورت گرفته و بین ۳ تا ۷ درصد کاهش ضایعات برنج در گیلان داشته ایم. امسال با کاهش این مقدار ضایعات، حدود ۵۵ هزار تن از نیم دانه شدن یک میلیون تن شلتوک جلوگیری کردیم. تفاوت قیمت نیم دانه و برنج چیزی حدود بیش از ۲۰ هزار تومان است.

 

معاون بازرگانی صنایع تبدیلی گیلان در مورد حمایت های دولت و مشفق های سرمایه گذاری گفت: نگاه حمایتی از سوی دولتها بسیار تاثیر گذار است، حمایت های دولتی از گذشته در استان گیلان بوده، اما مقطعی و گاهی منقطع بوده است. بعنوان مثال؛ تسهیلات با نرخ بهره برای صنایع تبدیلی در نظر گرفته شد، اما مستمر و با برنامه نبوده، همین عامل باعث شده که سرمایه گذار برای سرمایه گذاری در استان با امنیت و اعتماد وارد نشود. بخشودگی و حمایت های ارزی باعث افزایش صادرات و مشفق های سرمایه گذاری در این حوزه محسوب می شوند، به نسبت سال های قبل این حمایت کمرنگ شده، مشکلاتی برای صادرکنندگان در رابطه با ارزهای گمرکی وجود دارد، که اگر این موارد تعدیل یا تجمیع شوند، بسیار حایز اهمیت است.

 در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ تصمیم گرفته شد، بحث انرژی کارخانه های صنایع تبدیلی مرتبط با کشاورزی از جمله؛ شالیکوبی، کارخانه چای، سردخانه ها و سایر حوزه ها که از تعرفه انرژی کشاورزی استفاده می کردند، از این پس در تعرفه صنعتی مورد احتساب قرار گیرند. این موضوع در قانون بودجه سال گذشته از مواردی بود که باعث کمرنگ شدن سرمایه گذاری، و همچنین در توسعه این صنایع اثر منفی دارد. اگر قرار است، حمایتهای مربوط به این حوزه بهتر شود، بایستی در بخش تسهیلات خط ویژه و تعدیل سیاست های صادراتی اتفاق بیفتد. وی همچنین می افزاید: با کمک استانداری و هیات های مقررات زدایی، برخی از مقررات حذف شدند که در استعلام ها و توسعه صنایع اثر مثبتی دارد. در سفر جدید استاندار و مدیران سازمان های دولتی به روسیه در راستای مسیرهای جدید صادرات توافق هایی صورت گرفته که در صادرات محصولات استان و همچنین توسعه بنادر گمرکاتی اثر گذار خواهد بود.

 

نویسنده: محمد صالح زاده(روزنامه نگار) 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

انتشار در تاریخ 5 دی 1402 

http://mroor.org/ekf

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۲ ، ۰۱:۱۷
محمد صالح زاده رشتی نژاد

مقاله؛ بحران مهاجرت به گیلان؛ عاملی آگاهانه بدون محدودیت

 

ما برای سکنی گزیدن در هر منطقه از کشور کاملا آزاد هستیم. در کشور؛ قانونی که بتوان مهاجرت را به نحوی مدیریت کرد، که به بحران تبدیل نشود تا به امروز تنظیم نشده است. در واقع شهروندان ایرانی چه به اجبار، چه به اختیار هرگاه که اراده کنند، میتوانند با مهاجرت به نقاط دیگر زندگی را از سر گیرند. اما از این عامل به سادگی نمیتوان عبور کرد! از این حیث که چنین عاملی همیشه به ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، طبیعی، زیست محیطی و توسعه منطقه اثر منفی وارد کرده است.

گیلان به مرکزیت کلانشهر رشت از استان های شمالی کشور، در جوار دریای کاسپین قرار گرفته است. این استان از شمال به دریای کاسپین، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان های قزوین و زنجان و از شرق به استان مازندران محدود میشود. مساحت استان گیلان چیزی حدود ۱۴۰۴۴ کیلومترمربع که طبق آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن برابر با ۲٬۵۳۰٬۶۹۶ نفر بود.

طبق آمارها؛ استان گیلان دهمین استان پرجمعیت کشور و دومین استان پرجمعیت شمال کشور پس از استان همجوار مازندران محسوب میشود. از لحاظ تراکم جمعیتی، این استان با ۱۷۷ نفر در هر کیلومترمربع جایگاه سوم را در کشور دارد. کلانشهر مرکزی گیلان(رشت) نیز که چیزی حدود ۴۶درصد جمعیت کل استان را در خود جای داده، در رتبه یازدهم شهرهای پرجمعیت کشور قرار گرفته است.

طبق آمارهای مربوط به جمعیت در طرح آمایش استان گیلان که توسط سازمان برنامه و بودجه تهیه شده؛ تعداد شهرهای استان گیلان از سال ۱۳۶۵ که ۲۱ شهر بود، در سال ۱۳۹۵ به ۵۲ شهر رسید. از سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ سالانه حدود ۲۳۷۲۰ نفر بر جمعیت استان افزوده شد. جمعیت روستایی استان در طی این دهه ها همیشه روندی نزولی داشته است. بر اساس سرشماری عموم نفوس مسکن در سال ۱۳۹۵ سهم استان گیلان از جمعیت کشور ۱۱/ ۳ درصد میباشد. روند باروری در استان گیلان در تمام دوره ها با کاهش رو به رو بوده، بطوریکه از ۱۳۹هزار در سال ۱۳۶۵ به ۴۲ هزار در سال ۱۳۹۵ رسیده است. طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۵ گیلان استانی مهاجر پذیر که در مجموع طی دوره مذکور ۲۲۷۱۸۵ نفر به این استان وارد و ۱۸۵۲۳۴ نفر از استان خارج شده اند. خالص مهاجرت در این استان برابر با ۴۱۹۵۱ نفر بوده که بیشترین مهاجران وارد شده به استان گیلان به ترتیب مربوط به استانهای تهران، البرز، اردبیل، قزوین و مازندران بوده اند. به طور کلی با استناد به نتایج سرشماری های ۱۳۸۵و ۱۳۹۰ باید گفت: مهاجرتهای شغلی(جستجوی کار بهتر، نقل و انتقال شغلی) نقش بسزایی در جابه جایی و تحرک مکانی جمعیت به سمت استان را ایفا می کنند. این جابجایی و تحرک های جمعیتی و مکانی با آغاز دهه ۱۳۹۰ تا به انتهای دهه مذکور و دهه جاری؛ شکل و شمایل دیگری به خود میگیرد. با اطمینان میتوان گفت: با آغاز دهه نود خورشیدی روند مهاجرت به استان گیلان دیگر همچون دهه های گذشته نیست و با شدت گرفتن این عامل حالا پس از گذشت یک دهه از این فرایند دیگر به شکل یک بحران خود را بروز داده است.

استان گیلان و شهرهای بزرگ و کوچک آن در یک گذار تاریخی همیشه با عاملی بنام مهاجرپذیری سر و کار داشته است. با جست و جویی کلی میتوان فرایند مهاجرت به گیلان را به اینگونه تقسیم بندی نمود؛ یک: مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به مقصد مرکز استان و سایر شهرهای بزرگ. همچون: رشت، لاهیجان، انزلی و تالش. بطور کلی این نوع مهاجرت در کشور طی دو بازه زمانی قبل و بعد انقلاب شدت گرفته است. این حرکت مهاجران از روستا و شهرهای کوچک به بزرگ و مرکزی تا سال ۱۳۶۵ با شدت روبرو بود که بتدریج تا سال ۱۴۰۰ رو به کاهش نهاد. این عامل از مهاجرت باعث افزایش عرضه نیروی کار در شهرها شد که حتی از افزایش تقاضا برای نیروی کار در شهرها بیشتر بود. بطور مثال: در پایتخت کشور این عامل باعث شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی و شهرهای اقماری شد که با افزایش جمعیت، بخش ویژه آن نتوانستند جذب فعالیت های اقتصادی شهرهای بزرگ شوند. که از اثرات منفی مهاجرت های بدون برنامه ریزی و عجولانه است که پس از گذشت دهه ها همچنان در برخی از شهرهای بزرگ کشور اثرات آن بر پیکره ی شهرنشینی و ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی قابل رویت است. و همچنین باید اشاره داشت که این امر با گذشت زمان به تبعات زیست محیطی نیز منجر شده است.

دو: مهاجرت بر اساس رویدادهای طبیعی همچون سیل و زلزله. این نوع مهاجرت به گیلان به دو شکل درون و برون استانی بوقوع پیوست. زلزله تلخ رودبار در سال ۱۳۶۹ باعث عمده مهاجرت های درون استانی به مرکز استان شد. پس از آن در دهه ۱۳۷۰ با رخ دادن زلزله در استان اردبیل عمده مهاجرت ها به استان گیلان از جانب شمال غربی همسایگی (اردبیل و خلخال) اتفاق افتاد. که عمده جابجایی های جمعیتی و سکونتی این رویداد طبیعی بر شهرهای رشت، انزلی و صومعه سرا بوده است. این شکل از مهاجرت در استان گیلان که از سال ۱۳۷۵ شدت گرفت به ابعاد اقتصادی و صنفی استان گیلان اثراتی وارد نموده است. به روایتی مهاجران برای ادامه زندگی به نسبت مهارتهای خود به مشاغلی روی آوردند که از جمله این اصناف میتوان به نانوایی و صنعت ساختمان اشاره داشت.

سه: در این مدل مهاجرتی به استان که مهمترین آثار و پیامدهای منفی را با خود همراه داشته که از بُعد زمانی بسیار نزدیک و همچنان در حال بحران افزایی است. مهاجرت از سایر استان های کشور؛ در مناطق مرکزی و جنوبی که با آغاز دهه نود خورشیدی دچار بحران هایی از جمله: عواملی طبیعی همچون فرونشست ها، کم آبی و خشکسالی ها، آلودگی های هوا، تراکم بیش از حد جمعیتی و…. در مناطق خود شاهد بوده اند. که این عوامل دست به دست هم داده تا با مهاجرت از آن بحران فرار کرده و در استان گیلان که از لحاظ موقعیت طبیعی و آب و هوایی مناسب تر بود، سکنی گزینند. نکته حایز اهمیت در این نوع مهاجرت به گیلان اینست؛ این مدل به صورت گسترده در تمامی سطوح شهری و روستایی استان در حال وقوع است.

با دقت به کلان روند و روندهای مخرب مهاجرتی استان؛ گیلان استانی مهاجر پذیر، فرجام تیره روستاهای گیلان در غبار مهاجرت ها، رشت دومین مرکز استان مهاجر پذیر کشور، جغرافیای مهاجرت و اسکان موقت در گیلان، فرونشست از عوامل مهاجرت اصفهانی ها به گیلان و مازندران، تقویت اقتصاد روستاهای گیلان برای جلوگیری از مهاجرت، مهاجرت تهرانی ها از مرکز به شمال کشور در پی آلودگی های هوا، بحران آب و مهاجرت از مناطق مرکزی و خشک به استان گیلان، استان گیلان در آینده دچار بحران میشود، ویلاسازی و از بین رفتن شالیزارها و مراتع، گیلان پیرترین استان کشور، بار سالمندی مهاجران بازنشسته بر دوش نظام سلامت گیلان، تغییر کاربری اراضی گسترده کشاورزی، کمبود آب در فصول کاشت در گیلان. اینها بحران هایی است که در طول یک دهه گذشته بر استان گیلان تسلط یافته اند. استانی که در طی دهه های مختلف اشکال مختلفی از مهاجرت را در خود نظاره گر بوده، اما در طی یک دهه اخیر شکل ناموزونی از مهاجرپذیری را تجربه میکند که نه تنها برای محدود کردن این بحران برنامه ریزی نشده بلکه این عامل از بس سرعت یافته، که زَهواره کار از دست رفته است.

سال گذشته در وبسایت کارزار درخواست نظارت مسئولین گیلان بر مهاجرت افراد غیربومی به گیلان و نظارت بر فروش زمین به این افراد توسط جمعی از فعالین گیلانی ثبت گردید. این درخواست با این محتوا که آلودگی هوا و بی آبی دیگر استان ها سبب رشد مهاجرت به گیلان شده است. که با توجه به شدت نرخ بیکاری در استان نسبت به دیگر استان ها این عامل میتواند ضربه ای جبران ناپذیر دیگری به گیلان وارد آورد. پس از این کارزار که توسط مردم گیلان به صورت مجازی امضا گردید تا به امروز نه آنچنان سیاستی محدود کننده اعمال گردیده و نه از لحاظ فرهنگی در گیلان تغییراتی مثبت رخ داده است.

شهریور سال گذشته نماینده اصفهان در مجلس با توجه به نرخ بیکاری در استان اصفهان عنوان کرد: “پیشنهاد ما ایجاد استان اصفهان ساحلی است. نه‌تنها اصفهان، بلکه هر استان دیگری که تمایل دارد می‌تواند گوشه‌ای از ساحل دریا را در اختیار گیرد تا نمونه‌ای از استان خودشان را کنار ساحل به وجود بیاورند”. در طی دهه گذشته مساحت گسترده ای از اراضی گیلان با کاربری های مسکونی، کشاورزی، باغی و شالیزارهای زیر کشت توسط مهاجرین مرکز و جنوب کشور از جمله اهالی استان اصفهان به دلایل بحران های بوجود آمده در مبدا از جمله فرونشست، کم آبی و در پی آن خشکسالی خریداری شده است. که این جابجایی جمعیتی و سکونتی در جغرافیای گیلان نیازمند تحلیل، پایش و ارزیابی و همچنین اثرات مخرب آن باید در میان طبقات مختلف جامعه مبدا و مقصد شفاف سازی شود.

مهاجرت در گیلان از دوره ای با شدت آغاز گردید؛ که استان همسایه مازندران با تراکم جمعیتی و ویلاسازی های گسترده روبرو شد. طبق اطلاعات آماری بخش گسترده ای از اراضی مازندران توسط مهاجران غیربومی در طی دهه های ۶۰ ، ۷۰  و ۸۰ خورشیدی آزاد سازی شده است. پس از افزایش تراکم جمعیتی در مازندران، این نقل و انتقال از مازندران به سمت گیلان سرازیر شد که با توجه به ابعاد زمانی آن، جابجایی های جمعیتی و سکونتی با تغییراتی همراه بوده است. بطور مثال اگر تا دهه ۷۰ اوج مهاجرت ها به شمال از سوی مرکز کشور صورت میگرفت. اما پس از آن بتدریج گستره این مهاجرت ها وسعت یافت و سایر استان های ایران نیز با مشکلات بوجود آمده به مهاجرت روی آوردند. از پیامدهای مخرب این نقل و انتقال جمعیتی و سکونتی میتوان به سکونت غیردایمی، پدیده خانه دومی، تغییر کاربری اراضی، خالی شدن روستاها که با توجه به پایه ای بودن اقتصاد کشاورزی در گیلان باعث تغییر مشاغل نیز شد و معضلات اجتماعی و فرهنگی و همچنین با افزایش نرخ بیکاری در استان گیلان به ابعاد اقتصاد گیلان نیز آثار منفی وارد کرده است.

 

نویسنده : محمد صالح زاده ( دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی-گرایش برنامه ریزی منطقه ای دانشگاه گیلان) 

منبع : پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

https://moroor.org/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۱۳
محمد صالح زاده رشتی نژاد

 

 

صدای پای فقر

تحلیلی بر پژوهش های کمی و کیفی از فروش اراضی کشاورزی گیلان

دکتر رضا علیزاده، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان است. نزدیک به سه دهه فعالیت های پژوهشی ـ علمی متمرکز بر  مسائل استان گیلان از او یک محقق و پژوهشگر کارآموخته و آشنا به جغرافیای گیلان تبدیل کرده است. آثار متعدد او در حوزه های متعدد جامعه شناسی بومی کم و بیش او را از دیگر همگنانش متمایز کرده است. دهها مقاله علمی، تحقیقی کاربردی و سخنرانی های گوناگون در کارنامه کاری وی دیده می شود. پژوهش هایی از جمله «بررسی وضعیت سیاسی  ـ اجتماعی گیلان در اواخر عصر قاجار» «بررسی وضعیت حاشیه نشینی گیلان» «بررسی میزان تمایل جوانان به خشونت سیاسی» بخشی از مقالات منتشر شده ایشان است.

 

 

در سال های اخیر مقالات و گزارش های فراوانی از سوی پژوهشگران درباره فروش اراضی روستایی گیلان ارائه شده است. یادداشت ها، سخنرانی ها و حتی تولید فیلم و ویدیوهای گوناگون حاکی از دغدغه جدی فعالان فرهنگی ـ اجتماعی برای سیاستگذاری مجدد در حوزه مهاجرت و فروش اراضی روستاییان است. اما بررسی های مختلف نشان می دهد اتفاق معناداری در بخش اجرایی و تقنینی رخ نداده است و کماکان پاشنه بر همان درب می چرخد.

گزارش حاضر هم براساس همان رسالت علمی، حاصل کارهای پژوهشی و داده های استخراج شده از لابلای پایان نامه های دانشجویی است. داده هایی که با علاقه و تمایل فراوان از بطن روستاها گرد آوری شده است. در متن پیش رو سعی شده تا تاثیر مشکلات اقتصادی و معیشتی در فروش املاک و اراضی کشاورزان استان بیشتر مورد مداقه و بررسی قرار گیرد. مشکلاتی که اغلب جنبه ملی داشته و حل آن به جابجایی اولویت ها نیاز دارد، اما فقدان دغدغه جدی در بین مدیران استانی و ملی حاکی از تداوم همین وضعیت در آینده استان گیلان خواهد بود. واضح است سیل مهاجرت، افزایش مسکن دومی ها در گیلان و فروش اراضی تابع متغیرهای گوناگون است، اما یادداشت حاضر به تاثیر فقر و مشکلات اقتصادی در انگیزه های فروش اشاره دارد.

یافته ها

 

در سال های اخیر با بروز بحران آب، آلودگی هوا، افزایش هزینه زندگی در کلانشهرها، کوچ دائمی به شمال کشور افزایش یافته است، چنانکه دیگر افراد برای مهاجرت پایتخت را گزینه مناسبی ندانسته و استان‌هایی نظیر گیلان، مازندران و گلستان جایگزین  آن شده اند. همچنین کاهش ارزش پول ملی بسیاری را به این هدف سوق داده که برای حفظ دارایی و سرمایه خود خرید زمین خصوصا در مناطق ارزان تر کشور را در اولویت قرار دهند.

استان گیلان همیشه شاهد اشکال مختلف مهاجرت بوده است. طی چهل سال اخیر بخشی از مهاجرت‏‌ها از بخش های غربی کشور (عمدتاً از اردبیل و خلخال) به استان گیلان صورت گرفته است؛ اما نوع دیگر مهاجرت‏، کوچ جمعی از روستاها و شهرهای کوچک به  شهر رشت است و سومین نوع مهاجرت‏‌های اخیر در گیلان، مهاجرت از جنوب و مرکز کشور به استان است که در نزدیک دو دهه  اخیر رواج یافته است.

آمارهای مختلف نشان می دهد گیلان در ردیف ۵ استانی است که بیشترین مهاجرت ها به آن صورت می پذیرد. البته آمارها عمق فاجعه را به خوبی نشان نمی دهند. به عبارتی، تصویری واضح از جمعیت کوچ کرده به گیلان و فروش اراضی  روستایی در دسترس محققان وجود ندارد. عمده ترین دلایل، عدم ثبت و ضبط داده ها عبارت است از این که از آخرین سرشماری حدود ۷ سال گذشته که در سال ۱۳۹۵ ثبت شده است. هر چند سرشماری ها هم نمی تواند به درستی وضعیت مسکن دومی ها را نشان دهد زیرا وضعیت و مشخصات بسیاری از این افراد در شهر مبدا ثبت می شود. در حالیکه این افراد بخش قابل توجهی از سال را در زمین و باغ های خریداری شده سپری می کنند. مساله بعدی هم فقدان سامانه استانی و ملی برای ثبت و ضبط  وضعیت زمین هاست، مراکز آماری قادر به رصد اراضی خصوصا زمین های نسقی نیستند، زمین و املاک روستایی عمدتا فاقد سند رسمی هستند و در بنگاههای معاملاتی خرید و فروش می شوند و امکان ردیابی برای دستگاههای رسمی وجود ندارد. بنابراین اکثر این داده های اعلامی با واقعیت جامعه روستایی تطبیق ندارد.

بنابراین به هیچ وجه داده های مراکز رسمی قابل اتکا و مستدل نبوده و سیاستگذاری های مطلوب با چنین وضعیتی امکان پذیر نیست.

همانطور که ذکر شد داده های گزارش فعلی از ۳ تحقیق پژوهشی جداگانه استخراج شده است. تحقیقاتی که در قالب پژوهش های کمی و کیفی صورت گرفته و برعکس اظهارات و آمارهای مدیران استانی حکایت از گسترش فقر در بین روستاهای استان گیلان است،  فقری که موجب می شود روستایی مهمترین سرمایه و دارایی خود را بفروشد تا مشکلات زندگی را مرتفع نماید. در یکی از پژوهش های کیفی تحت عنوان “چگونگی طرد اجتماعی در بین روستاییان گیلان ” ساکنین روستاهای هدف درباره فروش زمین هایش نکات جالب توجه ایی را طی گفتگوهای طولانی بیان نموده اند که بخشی از آن در نوشته های حاضر ذکر می شود.  مثلا پیرمرد ۸۰ ساله ایی در همین ارتباط می گوید: «این زمین بغل هم خانه سابق من بود که فردی خریده. من زمان ارزانی خونه را فروختم. کل خونه را فروختم ۵۰۰ هزار تومن. خانم من ۲۰ تا ۲۵ سال مریض بود برای او خرج کردم. الان قطعه زمین کوچکی اینجا دارم این هم برای دفن و کفن خودم گذاشتم. همسرم ۸ ساله که فوت کرده، دخترم تهران است و من هم در این اتاق تنها زندگی می‌کنم. و این هم مال آن تهرانیه که بغل خونه درست کرده و من از خانه ش مراقبت می‌کنم چون زمین زیادی برای فروش ندارم. آن یک مقدار هم برای خرج دفن و کفنم گذاشتم». نکته پربسامد در روستاهای گیلان در این چند خط دیده می شود، مهاجرت فرزندان از روستا، فروش زمین به دیگران برای خرج روزمره و مطلب تاسف بار حفظ و نگهداشت زمین نه بعنوان سرمایه بلکه برای خرج روز مبادا و فوت!

 

 

قانون جلوگیری از خرد شدن اراضی کشاورزی

یا مردی ۵۵ ساله درباره فروش زمین توسط فامیل و اطرافیان می گوید «بله، خیلی ها فروختند و رفتند چون درآمدی نداشتند.  دولت از کشاورز حمایت نمی‌کند. خیلی ها مثل شما آمدند اینجا نشستند و ما مشکلاتمان را به آنها گفتیم ولی رفتند و پشت سرشان رو هم نگاه نکردند».

محتوای گفتگوی چند ساعته با این دو مرد میانسال و سالخورده فقدان درآمد و هزینه های سرسام آور زندگی و عدم تکافوی زندگی کشاورزی بود، چندانکه بسیاری از افراد حتی برای درمان خود و خانواده مجبور به فروش اراضی خود شده بودند. در طی مصاحبه های عمیق با ۳۰ روستایی، مشکلات عدیده و کمرشکن اقتصادی مولفه اصلی استخراج شده از متون گفتگوها بوده است. مردی ۳۷ ساله طی یک مصاحبه ایی دیگر می گوید «بیکاری باعث مهاجرت از روستا می شود. وقتی کسی امکانات نداشته باشد، زمینش را آباد کند با چه امکاناتی زمین خود را نگه دارد. الان زمان قدیم نیست که با آن امکانات قدیمی کشاورزی کند. الان همه چی مکانیزه است، تمایل برای فروش اگر امکانات باشد نه، دوست ندارم بفروشم، امکانات نیست فعلا که تا سعی داریم نگه می‌داریم اگه کار از کار بگذرد می‌فروشیم. وقتی در هر خانه‌ای یک دستگاه تراکتور نیست، یک دروگر نیست، یک نفر کارگر نیست، بخاطر همین اکثرا زمین های خود را می‌فروشند». گفته های این فرد حکایت از یک مشکل جدی در مناطق روستایی است، نبود امکانات و گران بودن آن برای فعالیت کشاورزی. مولفه ایی که موجب کنار گذاشتن شغل آباء و اجدادی شان شده و آنها را ترغیب می کند تا زمین ها را فروخته و راهی شهر شوند.

خانم ۵۲ ساله ایی در ارتباط با فشار فرزندانش برای فروش زمین می گوید «آره مگر میشه نگن؟ من  نازشون می‌کشم میگم بچه جان همینجا بمونیم  ببینیم چی میشه. همین جا برات یه خونه درست می‌کنم. من چیکار کنم؟ چقدر ناز بچه هامو بکشم؟ آب لوله کشی ام نداریم. آب چاه داریم، من امسال کمبود داشتم یه چاه دیگر حفر کردم. آب بوی آهن میده. مشکل ما اینه که مسئولین برای هیچکس کار نمی‌کنند. الان ما باید برکه هامون رو لایروبی کنیم، این فصل برکه‌ها آب داره، فردا خشک میشه آب خوردن نداریم، من خودم ۱۴ میلیون دادم یه چاه کندم. اونم مثل چاه قبلی نیست رنگ آب فرق داره. یه کشاورز مگه چی داره؟ نه گاو دارم برای فروش نه برنج دارم برای فروش». جملات این زن میانسال بخشی دیگر از قصه پر غصه روستاییان است، فرزندانی که در سن شغل و ازدواج قرار گرفته اند، بازار کار قادر به پاسخگویی نیازهایشان نیست و تنها راه آنان برای خروج از مخمصه فروش زمین و مهاجرت است، امری متداول در ۵ دهه اخیر که به اشکال مختلف در مناطق روستایی تکرار می شود.
حال برای اینکه تصویر بهتری از وضعیت ساکنان در روستاهای گیلان داشته باشیم، به یکی دیگر از پژوهش های میدانی استناد می شود. تحقیقی که در ۲۰ منطقه روستایی گیلان به شکل تصادفی انجام گرفته و نتایج قابل تاملی بدست آمده است، در  این پژوهش از کسانی که زمین خود را فروخته اند پرسیده شد دلایل فروش زمین تان را بیان کنید که به ترتیب عبارتند از “خرج زندگی روزمره  “،  “خریدن خانه” ، “دادن پول به فرزندان ” ، “هزینه درمان”، “خرید خودرو” و “تهیه جهیزیه” . این داده های کمی در تکمیل داده های قبلی که به شکل کیفی تهیه شده بودند، زاویه بهتری از تحلیل در اختیار مخاطب قرار می دهد، به بیان دیگر نبود پول و درآمد برای تامین سطوح اولیه یک زندگی شرافتمندانه، روستایی را مجبور به فروش زمین می کند. وقتی روستایی درآمد لازم برای اداره زندگی خود را ندارد، سرمایه خود را به حراج می گذارد.  در ادامه از همین افرادی که زمین های خود را فروخته بودند سوال دیگری پرسیده شد.

در سوالی از فروشندگان زمین خواسته شد که بگویند آیا از فروش زمین خود پشیمان هستند یا خیر؟ در پاسخ حدود ۶۷.۶ درصد ابراز کردند از فروش زمین خود پشیمان اند، بعبارتی نزدیک ۷۰ درصد از مخاطبان ناراحت فروش زمین هستند.  در ادامه از  دلایل پشیمانی آنها سوال شد که جواب شان عمق بحران و فاجعه را نشان می دهد، جمع بندی پاسخ های فروشندگان زمین نشان داد که حدود   ۶۹.۶  درصد  دلیل پشیمانی خود را” افزایش قیمت زمین” می دانند و  ۳۰ درصد هم دلیل پشیمانی خود را از ” دست دادن سرمایه ” بیان می کنند. به زبان ساده عمده روستایی ها  به دلیل  ادامه “چرخه فقر و نداری”  بازهم زمین خواهند فروخت  و می گویند اگر الان می فروختند  پول بیشتری  نصیب شان  می شد.

به معنای دیگر  جنس دغدغه های مخالفین  فروش زمین  در حوزه عمومی با روستاییان فرق می کند،  فعالین بر جنبه های فرهنگی و اجتماعی و مشکلات ناشی از حضور غیر بومیان تاکید دارند. در حالی که روستایی زمین خود را که سراسر با دغدغه معاش و زندگی روزمره همراه  است می فروشد و فرصت  فکر کردن به جنبه های ذهنی موضوع را ندارد.

در همین ارتباط و  برای تایید این مدعا به پاسخ روستاییان درباره نکات مثبت حضور غیربومیان در روستا توجه نماییم. جمع بندی داده های پاسخگویان نشان داد که ارتقای امکانات روستا به واسطه حضور غیربومی ها، جاده سازی و راه سازی، سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال و افزایش جمعیت روستا و بالاخره افزایش شهرت و شناخته شدن روستا از عوامل موافقت روستاییان برای حضور غیربومیان در روستاهاست هر چند برخی دیگر هم  بر نکات منفی حضور غیربومیان هم اشاره دارند،

نکات منفی حضور غیربومیان  توسط مخالفین فروش زمین ها در بین روستاییان عبارت است از دست دادن سرمایه، از بین رفتن  فرهنگ روستا، ضربه به زمین کشاورزی، تغییر کاربری اراضی، ساخت و ساز غیرمجاز، آلودگی صوتی، انباشت زباله و افت فشار برق که توسط مخالفین  بیان شده است.

داده های فوق خلاصه ایی از داده های مرتبط با مشکلات معیشتی و اقتصادی روستاییان بود.

البته این پژوهش، داده های گسترده ایی می تواند در اختیار مخاطب علاقه مند قرار دهد تا تحلیل واقع بینانه تری از وضعیت بغرنج روستاییان داشته باشد.

به صورت خلاصه می توان ذکر نمود  تحقیق نشان داد  نگرش روستاییان برای ورود غیر بومیان به روستاها حالت قطبی پیدا نکرده است، به زبان دیگر، نه نگرش کاملا مثبت (به دلیل جنبه های  فرهنگی) و نه نگرش کاملا منفی (به دلیل جنبه های اقتصادی) در بین روستاییان نسبت به حضور مهاجرین و فروش زمین ها حاکم است. رویکرد بینابینی در جمعیت مورد مطالعه دیده شد. یک سطح دیگر از تحقیق در بین دهیاران انجام پذیرفت و طی مصاحبه هایی با آنان، از وضعیت روستایشان سوال شد، این پژوهش هم به صورت کیفی صورت گرفت و دهیاران به سوالات تیم تحقیق پاسخ دادند که در این بخش به دو سوال پرسیده شده از آنان می پردازیم، طی مصاحبه ایی که با ۹۸ دهیار  انجام گرفت، در حدود ۹۶ درصد شان بیان داشتند  که  در مجموع زمین های روستایی مورد اداره شان بین ۱۰ تا ۵۰ درصد زمین ها به غیربومیان فروخته شده است که بخشی از آن تبدیل به ویلا شده است. همچنین درباره وضعیت سرمایه گذاری غیربومیان در روستای محل خدمتشان از آنان سوال شد که حدود ۱۴.۳ درصد از دهیاران اعلام کرده اند که غیربومیان در روستایشان اشتغالزایی داشته اند  و مشاغلی مانند استفاده از نیروی کار در باغ کیوی، احداث گلخانه، مرغداری، استخر ماهی و طرح های گردشگری از مهم ترین جنبه های اشتغالزایی غیر بومیان بوده است.

با در نظرگرفتن داده های بدست آمده که با محوریت مشکلات اقتصادی و معیشتی روستاییان ارایه شد، متوجه می شویم مساله فقر  و تشدید آن در جامعه  نکته بسیار مهمی  درآینده زندگی روستاییان خواهد بود، همچنین  براساس پایش فقر در ایران؛ میانگین فقر در گیلان با عدد ۳۶  بالاتر از میانگین کشوری با عدد ۳۱ است.  درضمن  داده ایی دیگر از وضعیت گیلان و افراد تحت پوشش در کمیته امداد  نشان می دهد که استان گیلان رتبه چهارم را از حیث خانواده های تحت پوشش در سطح کشور به خود اختصاص داده است و نکته جالب تر آنکه اکثر افراد تحت پوشش روستایی هستند. بنابراین اگر همه  موارد ذکر شده را در کنار اقتصاد معیشتی کشاورزان گیلانی قرار دهیم  می توانیم به عمق فاجعه در گیلان پی ببریم.

در جمع بندی داده ها ذکر چند نکته ضروری است:

اول: مهاجرت حق هر انسانی است و هیچ کس نمی تواند فردی را از این حق محروم نماید اما همه کشورها و جوامع مقصد برای سیاستگذاری مناسب قوانینی برای کنترل و حفظ منابع طبیعی و انسانی وضع می نمایند.

گیلان هم از این امر مستثنی نیست، معدود بافت سرسبز کشور با سیل مهاجرت و فروش زمین های کشاورزی مواجه شده است برای حفظ این خطه و استفاده همگان حتما به تجدید نظر در قوانین فروش زمین های کشاورزی نیاز داریم. نمایندگان سه استان سرسبز کشور تاکنون چه قدمی برای حفظ این سرمایه های ملی برداشته اند؟ آیا طرحی به مجلس ارائه داده اند؟ هر چند جواب این سوالات کاملا مشخص است و فقط برای هشدار چنین سوالاتی مطرح شد.

دوم: برای پیشرفت هر جامعه ایی نیازمند داده های متقن و دقیق هستیم، یقینا جامعه بدون آمارهای مستدل توسعه نخواهد یافت. چگونه ممکن است استانی با این وضعیت هنوز سامانه ایی برای رصد مهاجرت نداشته باشد علیرغم آنکه بارها در جلسات با مدیران استانی تاکید بر راه اندازی چنین سامانه ایی داشته ام، اما  تاکنون هیچ اتفاقی رخ نداده است.

سوم: همانطور که ذکر شد اراضی روستایی عموما فاقد سند بوده و بدون ردیابی دستگاههای متولی خرید و فروش می شوند. بنابراین حاکمیت دلالی و واسطه گری روستایی مستاصل را به زانو در می آورد. بدین ترتیب  اجرای کامل و درست طرح کاداستر در استان گیلان و سند دارشدن زمین ها از اولویت های  استان است.

چهارم: در اینجا بر می گردم به مولفه اصلی یادداشت که همان گسترش فقر بین روستاییان است.

کاملا واقفیم که ایران در چه وضعیت اقتصادی قرار دارد و استان هم متاثر از مولفه های ملی است، اما گیلان وضعیتی به مراتب بدتر از سایر استان های برخوردار دارد، استانی با این همه سرمایه انسانی و طبیعی که فقر آن از میانگین کشوری بالاتر است با شعارهای پرطمطراق و اولویت دادن به امور فرعی پیشرفت و توسعه نخواهد داشت. بدون تردید هیچ برنامه ایی برای کنترل این وضعیت در بین مدیران استانی دیده نمی شود، همچنین هیچ ایده ایی برای توجه و هشدار به مدیران ملی جهت کمک به کشاورزان و روستاییان دیده نمی شود.

امیدوارم انتشار این گزارش، حوزه عمومی گیلان را متوجه مخاطرات فقر روستاییان و فروش بی رویه اراضی کشاورزان نماید، البته مساله مهاجرت تابعی از متغیرهای دیگر هم بوده که در فرصتی دیگر بدان خواهیم پرداخت.

 

نویسنده : دکتر رضا علیزاده (جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان)

 

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان 

 

 

منابع:

۱ـ  «دلایل طرد اجتماعی در بین روستاییان گیلان» پایان نامه کارشناسی ارشد معصومه قربانی؛ دکتر رضا علیزاده و دکتر هاشم موسوی استاد راهنما/ دکتر هادی نوری استاد مشاور ـ ۱۴۰۰ خورشیدی

۲ـ علیزاده، رضا، پژوهش «بررسی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مهاجرت به گیلان» کارفرما استانداری گیلان ـ ۱۴۰۰ خورشیدی

۳ـ علیزاده، رضا پژوهش «بررسی مهاجرت به گیلان از نگاه دهیاران» ـ ۱۴۰۱ خورشیدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۲ ، ۰۱:۵۲
محمد صالح زاده رشتی نژاد