بیان مسئله
امروزه با وجود شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه از یکسو و مسائل زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و آب و هوایی و در پی آن خشکسالی و بحران آب، تراکم جمعیتی کلانشهرها، آلودگی هوا و افزایش هزینه زندگی از سوی دیگر، باعث بوجود آمدن آثار و پیامدهایی منفی در مناطق مختلف کشور شده است.
با توجه به شرایط موجود و بحرانهای بوقوع پیوسته، مهاجرت اَفسار گسیخته خارجی و داخلی به شکل بحرانی جدید نمایان شده که به نحوی از سیاستگذاریها و برنامهریزیهای نادرست و نامطلوب گذشته نشأت میگیرد.
عدم هماهنگی بین سطوح برنامهریزی؛ برنامهریزی منطقهای با برنامهریزی ملی و همچنین برنامهریزی محلی و ناحیه ای، باعث شکلگیری عدم تعادلهای ناحیهای در سطح کشور شده است. بنابراین اگر توسعه در مناطق مختلف کشور به نحو مطلوب و یکسان اجرا نشود، باعث بروز بیعدالتی و نابرابری (توسعه نامتوازن) در استانها خواهد شد.
با توجه به اهمیت این موضوع که ماهیت مهاجرت درونی در داخل مرزهای کشور از پیامدهای منفی اجرای توسعه نامتوازن و رواج قطبهای رشد درکشور بوده، پرداختن به موضوع مهاجرتهای درونی فعلی که از مسیر توسعه نامتوازن میگذرد، در شرایط فعلی بسیار حایز اهمیت است. البته با ذکر اینکه مهاجرت درونی (برون استانی) نسبت به دهههای پیشین با تفاوتی به نسبت گذشته همراه است.
مهاجرت
از دیرباز یکی از واکنشهای طبیعی انسان به شرایط زندگی و راههای تلاش برای بهبود آن، جابجایی مکان زندگی و مهاجرت بوده است. مهاجرت پدیدهای جهانی، که در کشورهای پیشرفته بعد از انقلاب صنعتی و در کشورهای در حال توسعه جهان سوم در نیم قرن اخیر شدت گرفت.
توسعهیافتگی جوامع، فراگیری و حجم مهاجرت انسانها را افزایش داده است(محمودیان،حسین:۱۴۰۱). مهاجرت در جوامع توسعه یافته و به تبع آن با گسترش مراکز شهری به دنبال توسعه اقتصادی و صنعتی شدن کشورها رخ داد.
در نتیجهی این شرایط، فرصتهای لازم برای جذب مهاجران فراهم شد. اما روند و رشد مهاجرتها در کشورهای در حال توسعه الگوی متفاوتی را طی کرد. رشد مهاجرت در این مناطق صرفاً بدنبال رشد و توسعه اقتصادی صورت نگرفت.
بلکه عمدتاً ناشی از انتظار برآورده نشده روستاییانی بود که برای بهتر شدن شرایط زندگی خود راهی شهرها شده بودند. در ابتدا روند سریع مهاجرتها طبیعی و منطقی بنظر میرسید، اما پس از چند دهه و بدنبال پیامدهای نامطلوب آن در کشورهای کمتر توسعه یافته، به صورت پدیدهای مشکلزا و غیرمنطقی شناسایی شد(شهبازیان، ۱۳۹۷: ۲).
مهاجرت داخلی
محققان حوزه جمعیتشناسی سازمان ملل معتقدند؛ از عمدهترین موضوعات جمعیتی که جهان طی بیست سال آینده با آن روبرو خواهد بود، مهاجرت داخلی است(استیل ول و همکاران، ۲۰۱۶). در نیم قرن اخیر تغییرات زیادی در اندازه، حجم و شکل و ماهیت مهاجرت های داخلی در کشور رخ داده است.
این تغییرات به صورت مستقیم تحت تاثیر شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سایر مسایل حاکم بر کشور صورت گرفته است. مهاجرتبخش جدایی ناپذیر از توسعه منطقه ای و زیربنای کارکرد موثر اقتصاد و بازار مسکن و زمین محسوب میشود(سازمان ملل، ۲۰۰۹).
تحلیل جریانهای مهاجرتی در مناطق مختلف مبدا و مقصد در کشور سیمای بهتر و روشنتری از تغییرات جمعیتی ارایه میدارد، و به تبع آن برآوردهای دقیق میزان جمعیت و تغییرات دیگر ایجاد شده بر اثر مهاجرت باعث میشود، برنامهریزیهای ملی و منطقهای به قدرت اجرایی و کارایی بیشتری دست یابند(شهبازین، ۱۳۹۷: ۱۵). مهاجرتهای داخلی در ایران، نتیجه توزیع نابرابر جمعیت در ارتباط با امکانات طبیعی، عدم توزیع مناسب اعتبارات عمرانی و سرمایهگذاریهای ملی در بهرهبرداری از منابع طبیعی است.
که پیامدهای آن در سطح کشور به صورت عدم تعادلهای منطقهای، تفاوت امکانات شغلی و سایر امکانات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خودنمایی میکند(جوان، ۱۳۸۳: ۳۶۱).
امروزه با شدت گرفتن مهاجرتهای برون استانی به گیلان که به نسبت دهههای پیشین با تغییر و دگرگونی ماهیتی روبروست و به نوعی ناشی از سیاستهای توسعه نامتوازن و توزیع نامتعادل ثروت و امکانات در مناطق مختلف کشور است.
با توجه به تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق مبدا و مقصد که در اثر مهاجرت بوجود میآیند، بنابراین کسب اطلاعات در مورد جریانهای مهاجرت داخلی و تحلیل دقیق سیر مهاجرتها برای تخصیص امکانات و برنامهریزیهای منطقه ای بسیار مهم خواهد بود.
آیا میان توسعه نامتوازن در سطوح ملی و منطقهای با عامل مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد؟
نابرابری منطقهای
نابرابری منطقهای پدیدهای که اغلب کشورهای در حال توسعه با آن روبرو هستند. نابرابری منطقهای به معنای عدم تعادل در ساختار فضایی مناطق است، که خود را در شرایط متفاوت زندگی و سطح توسعهیافتگی نشان میدهد(دهقان شبانی، هادیان و همکاران، ۱۳۹۸: ۸۷۶).
این نابرابری در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، کالبدی و… قابل مشاهده است. بنابراین اگر توسعه در مناطق مختلف کشور به نحو مطلوب و یکسان اجرا نشود، باعث بروز بیعدالتی و نابرابری (توسعه نامتوازن) در استانها خواهد شد. در ایران دوگانگی منطقهای نه تنها در بین استانها بلکه در درون شهرستانهای هر استان نیز مشاهده میشود.
از پیامدهای منفی اجرای توسعه نامتوازن پس از شکلگیری و رواج قطبهای رشد در بین مناطق کشور، بروز مهاجرتهای برون استانی در کشور بوده که به انواع مختلف خود را نشان داده است؛ مهاجرت روستا به شهر، مهاجرت شهر کوچک به شهرهای مرکز ناحیه و کشور. در واقع مهاجرت درونی در نتیجه استفاده نامطلوب از امکانات و تخصیص غیربهینه منابع و نیروی کار به برهم زدن تعادل شهری و روستایی در سطح کشور منجر شده و استان گیلان نیز متناسب با دورههای زمانی و اجرای سیاستهای غیراصولی با این عامل روبرو بوده است.
بعنوان مثال؛ پس از اصلاحات ارضی و صرف هزینههای عمده درآمد نفتی در برنامههای توسعه عمرانی پهلوی دوم همانند سایر مناطق کشور، استان گیلان نیز با مهاجرتهای گستردهی روستا به شهر، شهر کوچک به شهرهای مرکز ناحیه و همچنین به پایتخت کشور مواجه شد.
گیلان؛ منطقهای با جغرافیای متمایز در شمال کشور
گیلان با مساحت ۱۴۷۱۱ کیلومتر مربع در میان رشته کوههای البرز و تالش در جوار دریای کاسپین و شمال ایران قرار دارد. جمعیت گیلان طبق سرشماری سال ۱۳۹۰، برابر با ۶۹۶/۵۳۰/۲ نفر میباشد. که ۳/۳درصد از کل جمعیت کشور را در برمیگیرد. استان گیلان رتبه ۱۱جمعیت کشور را دارا میباشد.
تراکم جمعیت استان در سال ۱۳۹۰ برابر با ۱۷۷ نفر در هر کیلومترمربع بوده و گیلان در رده استانهای پر تراکم کشور قرار دارد، که رتبه ۳ را در بین استانهای کشور به خود اختصاص داده است. بر اساس آمار منتشر شده ۶۰ درصد جمعیت گیلان را جمعیت شهری و ۴۰ درصد آن را جمعیت روستایی تشکیل میدهد.
گیلان در تقسیمبندی استانهای کشور، با توجه به میزان توسعه یافتگی در سه دسته؛ برخوردار، نیمه برخوردار و محروم با وجود موقعیت جغرافیایی ممتاز، منابع طبیعی غنی، اکوسیستم ارزشمند، سرمایههای انسانی، اجتماعی و ظرفیتهای گردشگری جز استانهای نیمه برخوردار کشور بوده است.
با توجه به آمارهای مهاجرتی گیلان طی سه دوره سرشماری در سالهای ۱۳۳۵، ۱۳۵۵ و ۱۳۷۵ از نظر مهاجرپذیری در رتبههای ۸، ۹ و ۱۱ و از نظر مهاجر فرستی در رتبه های ۴، ۶ و ۹ قرار داشت.
عمدتا این مهاجرفرستیها به مناطق قطب رشد کشور، علی الخصوص تهران، برای دستیابی به فرصت شغلی و وضعیت اقتصادی بهتر بوده است. این گونه مهاجرتها واکنشی در برابر تغییر فعالیتها و ویژگیهای اقتصاد منطقهای است. در این شرایط حوزههای مهاجر فرست به دلیل نداشتن ظرفیتهای اقتصادی و اجتماعی لازم، بسیاری از نیروهای انسانی ماهر و متخصص خود را بر اثر مهاجرت از دست میدهند(گلم و میلر، ۱۹۹۴).
سیر مهاجرتها به گیلان
استان گیلان همیشه شاهد اشکال مختلف مهاجرت بوده است. قبل از انقلاب با اجرای برنامههای عمرانی و ایجاد قطبهای رشد اقتصادی و توسعهای، اغلب جابجاییهای جمعیتی از نقاط شهری و روستایی گیلان به قطب رشد تهران و مرکز استان بود.
طی ۴۰ سال اخیر؛ بخشی از مهاجرتها از بخشهای غربی کشور (عمدتاً از اردبیل و خلخال) به استان گیلان بود و نوع دیگر آن، کوچ جمعی از روستاها و شهرهای کوچک به مرکز استان در شهر رشت بوده و همچنین سومین نوع این جابجایی جمعیتی، مهاجرت از جنوب و مرکز کشور به استان گیلان به صورت پراکنده در سطح مناطق شهری و روستایی در دهه های اخیر بوده است(علیزاده،۱۴۰۰: ۲).
در سالهای اخیر با بروز بحران آب، آلودگی هوا، افزایش هزینه زندگی در کلانشهرها، کوچ دائمی به شمال کشور افزایش یافته است. چنانکه دیگر افراد برای مهاجرت پایتخت را گزینه مناسبی ندانسته و استانهایی نظیر گیلان، مازندران و گلستان جایگزین آن شدهاند.
همچنین بحرانهای اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی، بسیاری را به این هدف سوق داده که برای حفظ دارایی و سرمایه خود خرید زمین خصوصاً در مناطق ارزانتر کشور را در اولویت قرار دهند(علیزاده، ۱۴۰۲). این مرحله از مهاجرتهای برون استانی به گیلان که توام نقاط شهری و روستایی را در برگرفته، و شکل جدیدی از مهاجرتهای درونی کشور را نشان میدهد، سبب شکلگیری تمایزها و انحصار در بازارهای منطقه شده است.
بعنوان مثال؛ یکی از معضلاتی که در دهه اخیر در گیلان به وفور مشاهده میشود؛ مسألهی فروش بیرویه زمین، مزرعه و خانه در روستاها و دو برابر شدن قیمت املاک در شهرهای گیلان است. مردم روستاها یکی پس از دیگری به املاک خود چوب حراجزده و در انتقال آن از یکدیگر پیشی میگیرند(عباسی، ۱۴۰۲: ۲).
تغییرات اقتصادی مهاجرت به گیلان
با تداوم تغییرات جمعیتی در گذر زمان، ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی، کاربری زمین و…. مناطق دستخوش تغییراتی میشوند. با توجه به پایه ای بودن اقتصاد کشاورزی و تولید محصولات زراعی، باغی و دامی و وجود جنگل، مرتع و شالیزارهای وسیع برای کاشت برنج که در امنیت غذایی کشور سهم بسزایی دارند، ادامه این روند در پی مهاجرت افسار گسیخته در امنیت غذایی کشور نیز خطراتی ایجاد خواهد کرد.
با آغاز مهاجرتها به گیلان در دهههای اخیر و نوسانات اقتصادی و تورم در کشور باعث شده برخی از اراضی مستعد کشاورزی به مهاجران برون استانی فروخته شود، اغلب این مهاجران از طبقه غنی بوده که به دلایلی از جمله؛ بحران آب، آلودگی هوا، فرار از شلوغی کلانشهرها، تغییرات اقلیمی و …. مهاجرت کردهاند.
این مهاجرتها به صورت دایم و غیردایم در گیلان اوج گرفته که با تبعات منفی مثل: نابودی اراضی کشاورزی در پی تغییرات کاربری اراضی که به نوعی با فساد و رانت اداری همراه است. تغییر در کارکرد استان از قطب تولید محصولات کشاورزی به سوی خدماتی شدن و ایجاد مشاغل تبعی که به صورت مستقیم در اقتصاد استان تاثیرگذار بوده و همچنین با توجه به شکنندگی محیطزیست و وضعیت نامناسب پسماند در منطقه نیز دارای اثرات منفی است.
این موضوع تغییرات و مشکلات ریز و درشت دیگری را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و… استان در پی خواهد داشت. مهاجرت با خصوصیات و عوامل پیشرو از مناطق مبداء نه تنها خنثی بلکه ادامه این روند با افزایش پیامدهای منفی در ابعاد مختلف اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیست محیطی، کالبدی، پسماند و…. همچنین با عدم سیاست گذاری مناسب بازدارنده به وضعیت ناگواری در استان مهاجرپذیر گیلان منجر و به حجم مشکلات افزوده است.
نتیجهگیری
با توجه به این اطلاعات، استنباط میشود؛ تغییرات و تحرکات جدید جمعیتی گیلان به اجرای سیاست توسعهی نامتوازن در برنامهریزی ملی و منطقهای مربوط میشود.
همانطور که سیاست عدم توزیع بهینه امکانات و خدمات در دهههای پیشین با استقرار نامطلوب صنایع و خدمات سبب مهاجرفرستی از گیلان شد، اینبار پس از گذشت دهههای متوالی؛ همان عدم توزیع بهینه امکانات باعث بوجود آمدن بحران در مناطق کلانشهری سایر استانها شده و ساکنین آن استانها به علت مشکلات بوقوع پیوسته در کلانشهرهای قطب رشد و رهایی از بحرانها با مهاجرت به گیلان باعث بوجود آمدن تغییرات جمعیتی و سکونتی شدهاند.
عوامل جاذبی همچون؛ شرایط طبیعی و آب و هوای مناسب، وجود اراضی وسیع در گیلان و عوامل دافعهای همچون؛ شرایطهای بغرنج سایر مناطق کشور به دلیل؛ تراکم جمعیتی، مسائل زیست محیطی، کم آبی، آلودگی و خشکسالی که برخی از بحران ها ناشی از اجرای توسعه نامتوازن در مناطق کشور بوده، باعث شده تا گیلان به یکی از مقاصد مهاجرتی کشور بدل گردد.
نویسنده: محمد صالح زاده(دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه گیلان)
منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان
انتشار در تاریخ در ۳۰ تیر ۱۴۰۳
طبق مدل سنجش و ارزیابی اداره میراث فرهنگی در گیلان، ۲۶ میلیون نفر مسافر و گردشگر در طی ۳ ماهه اول سالجاری اقامت گزیدهاند. گیلان با وسعتی معادل ۱۴۰۴۴ کیلومتر مربع و حدود ۲ میلیون و ۵۶۳ هزار نفر جمعیت جزء متراکمترین استانهای کشور محسوب میشود.
تازهترین آمار از حضور مسافران و گردشگران که توسط میراث فرهنگی اعلام شده که بیانگر اینست؛ بیش از ۱۰ برابر جمعیت ساکن استان گیلان در طی این مدت در این استان اقامت داشتهاند.
با این آمار جای سوزن انداختن در گیلان نبود
این رقم آنقدر دور از ذهن بود که واکنش کاربران مختلف را به همراه داشت. هر کدام به نحوی با ارایه تحلیلهای مختلف در این موضوع به تجزیه و تحلیل این عدد هَنگفت پرداختهاند. با توجه به وسعت محدود استان و دسترسی جادهای به تمام شهرستانها میتوان از زمان تصمیم سفر درون استانی تا اجرای آن در مدت یک شبانه روز با مُد حمل و نقل جادهای به هر نقطه از این منطقه سفر داشت.
اکثر کاربران پس از بازتاب این آمار دور از ذهن عقیده داشتهاند: حضور ۲۶ میلیون گردشگر میتواند کل استان را در حالت قفل شده قرار دهد، به نحوی که حتی جای سوزن انداختن هم نباشد.
این شاخص نادرست است
شاخص سنجش و ارزیابی اداره میراث فرهنگی در مورد ورود مسافران و گردشگران به استان بر مبنای (نفر-شب-اقامت) انجام میشود. این نوع ارزیابی در واقع مربوط به مسافرینی بوده که به گیلان ورود کرده و در یکی از اقامتگاههای ثابت و موقت استان در شب اقامت داشتهاند. به عنوان مثال: خانوادهای ۴ نفری را در نظر میگیریم؛ که در یکی از روزهای ۳ ماهه اول سال به گیلان سفر کرده و به طور متناوب ۲ شب در رشت، ۲ شب در بندرانزلی و ۲ شب در لاهیجان آنهم در یکی از اقامتگاههای ثبتی اداره میراث اقامت داشتهاند.
در مجموع این خانواده ۴ نفری با استفاده از مدلی که اداره میراث فرهنگی توسط آن حضور مسافرین و گردشگران را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد، ۲۴ نفر شب-اقامت در استان برایشان ثبت میشود. همانطور اگر یک خانواده ۱۰ نفری نیز به این استان سفر کنند و ۱۰ شب در گیلان اقامت داشته باشند، با این مدل ۱۰۰ نفر شب-اقامت برایشان ثبت خواهد شد.
در همین ابتدا پرسشی مطرح میشود؛ آیا این مدل برای سنجش و ارزیابی مسافران و گردشگران صحیح و بدون خطا است؟ برخی از کارشناسان حوزه گردشگری بر این باورند: این مدل نه تنها روشی صحیح برای سنجش تعداد مسافران نخواهد بود، بلکه تا به امروز هیچ کارشناسی این مدل را تأیید نکرده است. بنابراین تأکید استفاده این مدل ارزیابی مسافران از سوی اداره میراث تنها مناسب عَدَدسازی بوده، به نحوی که در افزایش آمار و ارقام کاربرد ویژه و فوقالعادهای دارد.
۳۵۰۰ اقامتگاه و ۲۶ میلیون اِقامت در استان گیلان
گیلان دارای ۳۵۰۰ اقامتگاه ثابت و موقت است. از این تعداد بخشی تحت پوشش اداره میراث فرهنگی و بخش دیگر که شامل؛ خانههای معلم، کمپها، چادرها و بخشی نیز ویلاها بوده که تحت عنوان اقامتگاههای موقت شناخته میشوند. برآورد تازه اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری گیلان که عدد بسیار بزرگی را نشان میدهد، از تعداد مسافران اقامتی در اقامتگاههای ثابت و موقت استان حاکی است.
در واقع میتوان چنین گفت: این آمار ۲۶ میلیونی دور از ذهن و عجیب از اقامت مسافران و گردشگران در هتلها، هتل-آپارتمانها و مهمانپذیرهای زیر نظر اداره میراث بوده که از طریق سامانه گزارش شده است و بخشی دیگر نیز آمار برآوردی مسافرانی بوده که در مسافرخانهها، خانههای معلم، ویلاها و سایر مراکز اقامتی از جمله کمپها و چادرها اقامت موقت داشتهاند.
فرض را بر این قرار میدهیم؛ مدل سنجش مسافران و گردشگران و این آمار ۲۶ میلیونی که بر اساس رزرو اقامتگاهها صورت گرفته، صحیح و مورد تأیید میباشد. آیا این مقدار مسافر و گردشگر برای استان که به نحوی نقش استان گردشگرپذیر را بازی میکند، آورده و توجیه اقتصادی داشته است؟
۲۶ میلیون نفر اِقامت در شب چند درصد گردش مالی برای استان داشته است؟
فرض را بر این قرار میدهیم؛ مدل سنجش مسافران و گردشگران و این آمار ۲۶ میلیونی که بر اساس رزرو اقامتگاهها انجام شده، صحیح و مورد تأیید باشد. آیا این مقدار مسافر و گردشگر برای استان که به نحوی نقش استان گردشگرپذیر را بازی میکند، آورده و توجیه اقتصادی داشته است؟ پاسخ این پرسش به صنوف مختلف و خدماتی وابسته که با مسافران و گردشگران در ارتباط مستقیم هستند، مرتبط خواهد بود.
با توجه به آمار ۲۶ میلیونی سازمان میراث فرهنگی میبایست؛ هتلها و انواع اقامتگاههای ثابت و موقت، رستورانها و کافی شاپها و سایر مجموعههای گردشگری-خدماتی پاسخ دهند که این آمار برای صنوف مختلف گردش مالی سودزایی را در پی داشته است یا خیر؟! بعنوان مثال: آیا در یک هفته از ایام تعطیلات که با ورود مسافر همراه بود، رستورانها بیش از سایر هفتههای غیر تعطیلاتی محصولات خوراکی خود را فروختهاند؟ اگر رستورانی در ایام عادی سال ۱۰۰۰ خوراک در هفته عرضه و به فروش برساند، بایستی در ایام تعطیلات این مقدار بیش از ۲ تا ۳ برابر شود.
البته طبق آمار دور از ذهن اداره میراث فرهنگی در مورد اقامت گردشگران در استان گیلان، مقدار فروش صنوف مختلف خدماتی وابسته باید خیلی بیش از اینها باشد. در چنین صورتی میتوان گفت: گردشگرپذیری گیلان و ورود مسافران برای صنوف مختلف و استان توجیه اقتصادی خواهد داشت.
در غیر این صورت اگر قرار است با اعداد بازی شود تا آمار و ارقام افزایش یابد. بهتر است؛ توسط دَکَلهای مخابراتی این سنجش و ارزیابی انجام شود. به نحوی که اگر مسافران از جنوب استان به گیلان وارد شوند، از همان آغاز ورودی استان در شهر ورودی تماسی بگیرند و یا پیامکی ارسال کنند و این منوال شهر به شهر از شرق و غرب و شمال تا هر مقصد درون استانی ادامه دار باشد. میتوان گفت: مسافران با هر تماس یا پیامکی در هر شهر از این استان اقامت گزیدهاند.
این نوع اعداد و ارقامسازی در حد اشباع تنها دوای درد آماری اداره میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی است، که با بازی اعداد آمارهای خلاف واقع و دور از ذهن میدهد.
بازی با اعداد یا توجیه اقتصادی!
طبق اعلام اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی از حضور ۲۶ میلیون گردشگر در ۳ ماه اول سالجاری، باید گفت: ۲۶ میلیون نفر (شب اقامت) طبق رزرو اقامتگاههای ثبتی و تا حدودی موقت استان ارزیابی شده است. بنابراین این اداره با نظرسنجی و اشتراک پرسشنامه در بین اقامتگاههای ثبتی زیر پوشش میتواند به گردش مالی اقامتگاهها در ۳ ماهه اول سال دسترسی داشته باشد.
آیا اقامتگاههای ثابت و تا حدودی موقت استان گیلان با توجه به آمار ۲۶ میلیونی ثبت شده در سالجاری به نسبت سالهای گذشته رضایت دارند یا خیر؟! تفکیک گردش مالی اقامتگاهها؛ هتلهای لوکس، هتل-آپارتمانها، مهمانپذیرها، بوم گردیها، ویلاها تا کمپها نیز در نحوه بررسی استفاده گردشگران از شیوههای اقامتی رایج در گیلان بسیار حایز اهمیت است. از این جهت که مشخص میشود؛ گردشگران ورودی در گیلان به چه مُد اقامتی تمایل داشته و همچنین در مورد بازخورد طبقاتی مسافران و گردشگران در گیلان نیز میتوان به اطلاعات جامع و مشخصی دست یافت.
عددسازی به سبک اداره میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی
اگر آمار ۲۶ میلیونی اداره میراث فرهنگی بر اساس کسب رضایتمندی صنوف مختلف گردشگری بوده و حداکثر اصناف مختلف وابسته به گردشگری طبق نظرسنجی اعلام کنند: دخل و خرجشان بهم خورده و این مقدار مسافر و گردشگر برای استان توجیه اقتصادی داشته است. بنابراین میتوان گفت: این آمار نه تنها دور از ذهن بلکه بایستی آغاز یک برنامهریزی و سرمایهگذاری و بهره وری از کارکرد گردشگری باشد. با این تفاسیر اما اگر از سوی صنف اقامتی اعلام شود: در ۳ ماه اول سال تنها ۲۰ درصد اقامتگاهها پُر بوده یا اینکه صنف رستوران به فروش چند برابر در سالجاری اشاره نکند، بهتر است بگوییم: این نوع اعداد و ارقامسازی در حد اشباع تنها دوای درد آماری اداره میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی است، که با بازی اعداد آمارهای خلاف واقع و دور از ذهن میدهد.
در این شرایط پربیراه نیست تا تغییرات در نحوه سرمایهگذاری استان گیلان را از این حیث بررسی کنیم. آمارسازی اشباع بدون بررسی و تحلیل و برنامهریزی در انتقال و تغییر جهت سرمایهگذاری استان اثرگذار بوده است. مقدار سرمایهگذاری در اقامتگاههای بوم گردی و صنوف مختلف گردشگری در مقایسه با ویلاسازیهای انبوه چه درصدی را نشان میدهد؟ امروزه تا چشم کار میکند در هر نقطه از این استان ویلا سبز شده و فروش و آزادسازی زمینهای کشاورزی و غیرکشاورزی به یکی از معضلات این استان بدل گردیده و مشاغل خدماتی غیرمرتبط با کارکرد استان بیش از گذشته در حال رونق است.
با این تفاسیر آمارسازی و بازی با اعداد دردی را دوا نخواهد کرد و فقط با این شیوه درآمدهای جزیرهای بیثبات را در استان پخش شده خواهیم داشت.
نویسنده: محمد صالح زاده(روزنامه نگار)
منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مرور گیلان
https://moroor.org/
انتشار در ۸ مرداد ۱۴۰۳